سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

بازخوانی یک قتل عام تاریخی

روزی که کردستان به خون نشست

هزاران نفر کشته شدند و خانه جلال طالبانی و دیگر افراد حزب اتحادیه میهنی کردستان تاراج و ویران شد. شب هنگام مسعود بارزانی از تلویزیون خود، جلال طالبانی را "خائن" نامید و پیروزی خود را وعده خدا به پیغمبر در قران نامید.
کد خبر: ۴۰۵۳۲
۱۷:۲۴ - ۱۱ شهريور ۱۳۹۱
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز» به نقل از عصرایران ، درسپیده صبح روز 31 اوت 1996 نیروهای حزب دمکرات کردستان عراق به رهبری مسعود بارزانی با همکاری تانک های صدام حسین به شهر کردنشین اربیل حمله می کنند و در کمتر از 2 ساعت دود و خون تمام کردستان را فرا می گیرد.

شهری که از دسامبر 1994 توسط نیروهای جلال طالبانی و  اتحادیه میهنی کردستان کنترل می شد، آماج حملات بی رحمانه پیشمرگان مسلح بارزانی و 3 لشکر گارد ارتش حزب بعث عراق قرار گرفت.
30 هزار نیروی مسلح رژیم صدام با تانک به یاری تفنگ چی های بارزانی آمده بودند و پرچم عراق بر فراز پارلمان کردستان به اهتزاز درآمد و خانه جلال طالبانی و دیگر افراد حزب اتحادیه میهنی کردستان تاراج و ویران شد.

کردستان عراق

مردمان وحشت زده شهر هم از هراس تیر و خمپاره و توپ راهی دشت و صحرا شده بودند و این بار فقط توپخانه صدام نبود ، بلکه پیشمرگه کُرد بود که در خانه هر کُردی می آمد و افراد آن خانه را سلاخی می کرد و خونش را می ریخت .
در پی این حادثه ، ده ها هزار نفر وحشت زده و هراسان به مرزهای ایران به راه افتادند تا ملجا و پناهگاهی بیابند
 
شب هنگام مسعود بارزانی از تلویزیون خود، جلال طالبانی را "خائن" نامید و پیروزی خود را وعده خدا به پیغمبر در قران نامید.

اما مدتی نگذشت که طارق عزیز ، نامه درخواست کمک مسعود بارزانی و نچیروان بارزانی به بعث را انتشار داد؛ نامه ای که روزهای قبل به جمهوری اسلامی ایران فرستاده و ایران هم پاسخی نداده بود...اما روز 22 اوت 1996 کتبا از دیکتاتور عراق خواسته شده بود که از طریق نظامی به نفع او وارد کارزار شود.

صدام و بارزانی

در این یورش ، بنا به آمار رسمی بیش از 11000 نفر توسط نیروهای بارزانی قتل و عام شدند. بیل کلینتون رئیس جمهور وقتآمریکا آن را بی شرمی و گناهی بزرگ خواند و نکوهش کرد کسی را برای نابودی مردمان خودش ،نیروی غریبه به سرزمینش بیاورد.
 
بعدها مسعود بارزانی در گفتگو با عرفان قانعی فرد نویسنده خاطرات جلال طالبانی – در جلد دوم ، گفت :
 
* اما شما در سال ۱۹۹۶ کتبا از حکومت عراق و حزب بعث خواستید که از طریق نظامی به نفع شما با تانک عراقی وارد کارزار بشود و واقعه تلخ ۳۱ می ۱۹۹۶ رخ دهد.  این نشانه علاقه شما به افزایش سلطه حزب خود – دمکرات کردستان عراق – است.
 
  بارزانی : خیر! برای من اتحاد کرد و کردستان مهم است نه پارتی دمکرات و نه اتحادیه میهنی. برای من ملت ارزش بیشتر از احزاب دارد. متاسفانه آن حوادث تلخ رخ داد و نمی خواهم درباره اش حرفی بزنیم.
 
* اما در جنگ داخلی برادر کشی، بیش از ۱۱ هزار نفر از کردها و جوانان، به دست دو حزب کردی، کشته شدند.
 
 به عنوان یک تاریخ نویس می توانی به دادگاه دعوتم کنی، حاضرم دادگاهی شوم. اگر به دست ملت کرد ، دادگاهی شوم تنها عذرخواهی خواهم کرد و می گویم که آن جنگ و اختلاف به ضرر ما بود و بس. حادثه ای تلخ و ناگوار بود.
 
* یک بار در پارلمان کردستان گفتید که من و طالبانی در جنگ برادرکشی بی گناهیم، اما اختیار هر دو حزب کاملا در دست شما و طالبانی است، مگر می شود بدون خبر و اجازه شما کاری کرد ؟
 
اگر من و مام جلال دادگاهی شویم شاید من و وی بی گناه باشیم و هرچند عیب است که از مسئولیت فرار کنیم ؛ اما دیگر دچار آن واقعه شدیم و باید تحقیق و بررسی شود اما به هر حال درس خوبی برای ما بود.

بارزانی
  
*خوب در نقد تاریخ درباره شما و آن واقعه تلخ ، چه بنویسیم ؟
 
 آنچه کرده ام وجدانم آسوده است و با اعتقاد برای کرد و کردستان کرده ام و دیگر تاریخ هر قضاوتی را که می خواهد بکند و هر طور نوشته می شود، مهم نیست.
فقط نمی خواهم آن دوران تلخ تکرار شود و باید تلاش کنیم که حتی به آن هم اشاره نکنیم و گذشته ها را فراموش کنیم که انشالله نسل آینده دچار چنین گرفتاری هایی نشود و کاش می شد در تاریخ هم پاک کرد!
 
گرچه بعدها نویسنده آمریکایی – جاناتان رندل – در کتاب "با این رسوائی چه بخشایشی؟" ، موضوع را موشکافانه بررسی کرد. اما هنوز در رسانه های کردستان به موشکافی این جنایت تاریخی پرداخته می شود که پس از 16 سال، هزاران خانواده کردستان هزینه این جاه طلبی و قدرت طلبی یک حکمران قبیله ای را پرداخت کردند و شاید مداخله ایران و آمریکا زمینه ساز صلح شد.
 
هرچند بارزانی و حزبش نمی خواهند که این موضوع به عنوان خیانت نامبرده شود و همیشه در مقابل جدایی جلال طالبانی – ابراهیم احمد از مصطفی بارزانی در سال 1966 را خیانت به کرد می نامند امادر آن واقعه هم بعدها عیسی پژمان در خاطرات خود – تند باد حوادث – افشا کرد که جلال طالبانی برای رهایی از توطئه ترورش توسط ادریس بارزانی، به بغداد گریخت و بارزانی هم عین ملت کرد و کردستان نیست که مخالف وی، مخالف همه کردها باشد و این توهمی است که از سال 1994 به بعد در ادبیات سیاسی کردستان مطرح شده است.

اما واقعیت این بوده که رفتن آنان به بغداد زمینه بسیاری از پیشرفت های فرهنگی در کردستان عراق شد که می توان به تاسیس دانشگاه سلیمانیه  اشاره کرد.
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: