سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

مدگرایی افراطی، آفت جامعه اسلامی

نویسنده دراین مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی اسلام بر آن است تا به آسیب شناسی این پدیده اجتماعی پرداخته و آفات و آثار دنیوی و اخروی و نیز فردی و اجتماعی آن را تبیین کند.
کد خبر: ۴۰۳۷۲
۱۸:۲۲ - ۰۸ شهريور ۱۳۹۱
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

به گزارش «شیعه نیوز» ، بوتس در آخرین یاداشت خود در مورد مدگرایی نوشته است؛ یکی از علت های آبادانی و عمران زمین و تغییر و تصرف در آن که ماموریت الهی انسان نیز است، بهره مندی از زیبایی های آن و تبدیل زشتی ها به زیبایی هایی است که مطلوب و مناسب انسان است.



اما انسان موجودی زیاده خواه، ظلوم و جهول است و به سبب همین خصوصیات و مانند آن، در همه چیز افراط و تفریط می کند و گرایش طبیعی و فطری، به بلا و آفتی برای او و جامعه اش تبدیل می شود. از جمله این افراط گرایی را می بایست در سبک زندگی دانست که در آن مدگرایی چیره است و شخص و یا جامعه ای گرفتار آن می شود و رویه اسراف و تبذیر و افراط را درپیش می گیرد.

نویسنده دراین مطلب با مراجعه به آموزه های وحیانی اسلام بر آن است تا به آسیب شناسی این پدیده اجتماعی پرداخته و آفات و آثار دنیوی و اخروی و نیز فردی و اجتماعی آن را تبیین کند.

کمال گرایی انسان، خاستگاه ابتدایی مدگرایی

انسان موجودی کمال گراست؛ لذا از هر چیزی که نقص است گریزان بوده و بیزاری می جوید و می کوشد تا هر کمبودی را جبران و با تلاش و کوشش به کمال برسد.

کمال گرایی انسان، عامل آن چیزی است که از آن به حرکت جوهری یاد می شود؛ زیرا حرکت های انسانی نه تنها محدود به حرکت های عرضی نیست، بلکه درجوهر ذات خود که ماهیت وی را تشکیل می دهد، حرکت به سوی کمال جریان دارد و من وجودی او سیر کمالی را می پیماید و هرگز از ثبات مطلق برخوردار نمی باشد.

خداوند در آیه 6 سوره انشقاق خود را به عنوان کمال مطلق، غایت سیر وجودی و حرکت ها و تلاش های انسان معرفی می کند. پس انسان ها به طور فطری و ذاتی و طبیعی در تلاش و حرکت هستند تا به کمال مطلق دست یابند؛ زیرا در خود کمبودها و نواقصی می یابند که با این وصول و وصال و لقاء پایان می یابد و به کمال مطلق می رسند؛ هرچند که در همه انسان ها استعداد این صیرورت و شدن های کمالی و وصول وجود دارد ولی این بدان معنا نیست که این ها در انسان فعلیت یافته بلکه به شکل قوه در ذات هرانسانی موجود است و فرآیند زندگی در دنیا، بستر سیر و رسیدن به فعلیت است.

همین کمال گرایی انسان موجب می شود تا از علم، خلاقیت و نوآوری، ابتکار و اختراع بهره گیرد تا هر آنچه را کمالی می شناسد یا می داند به دست آورد و با تغییر و تصرف در زمین و منابع و موجودات آن، فرصت های کمالی را برای خود ایجاد کند.

کمال گرایی انسان، در اشکال گوناگون تحقق می یابد. از جمله علل گرایش انسان به زیبایی در خود و پیرامون را می بایست درهمین کمال گرایی او جست وجو کرد؛ زیرا زیبایی را کمال می داند و بدان سو گرایش می یابد. زیبایی به معنای نظم و هماهنگی ای است که همراه عظمت و پاکی، در چیزی باشد و عقل و تخیل و تمایلات عالی انسان را تحریک کند و لذت و انبساط در او پدید آورد. هرچند که درک زیبایی، نسبی است، ولی می توان یک سطح مشترکی را در همه انسان ها شناسایی کرد.

از این رو اکثریتی به چیزی متمایل می شوند که آن را زیبا می دانند، هر چند که در تحقق زیبایی در آن چیز با هم اختلاف دارند. (فرهنگ فارسی، ج 2، ص 1768، «زیبایی»)

انسان در جست و جوی کمال و زیبایی کامل، حرکت و تلاش های خود را سامان می دهد؛ زیرا اگر انسان خواهان کمال است، تمامیت آن کمال را نیز می جوید؛ چرا که عدم تمامیت کمالی را نیز نقصان می داند و از آن می گریزد.

بر این اساس تمام اهتمام و تلاش خود را مصروف آن می دارد که پس از شناسایی کمالی، تمامیت آن را به دست آورد و از علم و دانش و نیز عنصر خلاقیت در وجود خود بهره می گیرد تا با نوآوری و ابتکار، آن کمال از جمله کمال زیبایی را به دست آورد.

بی گمان، مدگرایی با تعریفی که از آن ارائه می شود، تلاش انسان کمال گرا برای رسیدن به تمامیت کمال زیبایی است؛ با این همه در فهم درست مفهومی یا مصداقی آن، گاه به خطا و اشتباه می رود و در این میان از مسیر تعادل بیرون رفته و راه افراط و اسراف و ظلم را می پیماید.

خداوند انسان را برای تلاش های بی پایانش برای رسیدن به هر کمالی (به درستی یا اشتباه) موجودی جهول و ظلوم معرفی می کند؛ (احزاب، آیه 72) چرا که با آنکه در ذات و فطرت انسان همه دانش ها و علوم کمالی سرشته شده (بقره، آیه 31) ولی بی آنکه علوم و دانش های کمالی خود را فعلیت بخشد، از روی جهل و بی خردی و عدم به کارگیری عقل، گام برمی دارد و تلاش نمی کند که نخست با تعقل و خردورزی درباره چیزی، علم درست و مناسبی به دست آورد و سپس حرکت کند، بلکه بی توجه به تعقل عمل می کند.

همین جهل به معنای فقدان علم عقلانی، موجب می شود تا گرفتار ظلم شود و از دایره عدالت بیرون رود و کارهایی را انجام دهد که به خود و هستی و دیگران آسیب می رساند.

البته جهول و ظلوم بودن انسان از جهاتی برای انسان مفید و سازنده است؛ زیرا انسان را خطرپذیر و موجودی سیری ناپذیر می کند؛ چرا که از هیچ چیز اشباع و سیر نمی شود و فریاد زیاده خواهی او گوش فلک را کر کرده است. از این رو پایانی برای خواسته ها و حرکت ها و سیر وجودی اش متصور نیست؛ یعنی همان گونه که خداوند ازلی و ابدی است و غایتی برای هیچ چیز در خداوند نیست؛ انسان می خواهد ابدی شود و خدایی و متاله گردد، برای همین به هیچ چیزی قانع نمی شود و واژه بس را برای کمال خواهی و کمال جویی خود به کار نمی برد.

شاید همین ظلوم و جهول بودن انسان، عامل بسیاری از خلاقیت ها و ابتکارات انسانی باشد که گاه به سبب همین دو عنصر جهول و ظلوم بودن، آسیب های جدی به خود و محیط زیست یعنی زمین می زند. خداوند در آیه 41 سوره روم می فرماید که به خاطر فعالیت های انسانی، در دریا و خشکی فساد پدیدار شده است؛ زیرا این انسان تلاش می کند تا کمالی را به دست آورد و به سبب همان جهول و ظلوم و نیز عجول بودن (اسراء، آیه 11) اختراعات و ابتکارات و نیز تصرفات و تغییرات در زمین انجام می دهد که آسیب جدی به فرایند طبیعی زمین می زند و آن را دچار فساد و تباهی می کند.

به هر حال، خاستگاه ابتدایی مدگرایی را می بایست در کمال گرایی انسان و صفاتی چون خلاقیت، جهول، ظلوم و عجول بودن انسان جست وجو کرد؛ چرا که می کوشد تا تمامیت کمال زیبایی را با علم و خلاقیت خود به دست آورد و عجولانه و بی خردانه دست به تغییر و تصرف در هستی می زند و از حد می گذراند و به خود و دیگران آسیب می رساند.

مدگرایی، تلاش برای تمامیت در زیبایی کمالی

مد (mode) از ریشه لاتین Modus واژه ای فرانسوی است. این واژه در زبان فرانسه به معنای طرز، اسلوب، عادت، شیوه، سلیقه، روش، رسم و باب آمده است. واژه مد، پس از جنگ جهانی اول، به دنبال نفوذ تمدن غرب، وارد زبان فارسی شد. فرهنگ دهخدا مد را این گونه تعریف می کند: لغتی فرانسوی به معنی روش و طریقه موقت که طبق ذوق و سلیقه اهل زمان، طرز زندگی و لباس پوشیدن و غیره... را تنظیم می کند. شیوه متداول و باب زمان در شئون زندگی اجتماعی را مدگویند.

در زبان انگلیسی اصطلاح fashion برای مد به کار می رود و تقریباً همان تعاریفی که برای مد در زبان فارسی و فرانسه آورده شد در ذیل واژه fashion نیز به کار می رود. پس مد در زندگی به معنای روشی برای لباس پوشیدن، رفتار کردن، دکوراسیون یا علاقه به چیزی است که مورد نظر قرار می گیرد. دایره المعارف تطبیقی علوم اجتماعی هم مد را این گونه تعریف می کند: شیوه های نسبتاً زودگذر کنش در آرایش شخصی یا طرز گفتار و بسیاری دیگر از رفتارها.

تفاوت مد با رسم در آن است که مد بر خلاف رسم که دوام و دیرپایی، ویژگی آن است، تازه تر محسوب می شود و تبعیت از آن بیشتر به خاطر همین تازگی آن است.
اصولا نوگرایی، ویژگی طبیعی انسان است؛ چرا که انسان به هر تازگی و جدیدی گرایش دارد و
حتی در ضرب المثل های عربی آمده است: لکل جدید لذه، برای هر تازه و نویی لذتی است. همین لذت طلبی و نوگرایی انسان است که او را به سمت مد می برد و می خواهد هر تازه ای را تجربه کند.

انسان از آن جایی که می خواهد به کمال برسد، هر تازه و جدیدی را تجربه می کند تا دریابد که می تواند کمالی برای او باشد و او را از نقص و کمبودی برهاند یا نه؟ از این رو گرایش به خلاقیت و نوآوری و ابتکار دارد تا به کمالی زیبایی و تمامیت در زیبایی برسد که آن را کمال می داند.

به هر حال، حس زیبایی، یکی از ویژگی های مخصوص انسان است که ریشه در فطرت او دارد. خودآرایی و زینت، به عنوان بخشی از حس زیبایی، نه تنها آثار مطلوب بسیاری در روح و روان فرد دارد، بلکه موجب تعالی و رشد او نیز می شود. انسان به گونه ای آفریده شده که همواره از حالت یکنواختی گریزان بوده و در مقابل، از تحول و نوآوری در زندگی استقبال می کند.

 این تمایل، در حالت عادی و در صورتی که پذیرش تحول و نوآوری از روی آگاهی و به تدریج صورت پذیرد، ظاهر زندگی آدمی را خوشایند ودلپذیر می سازد. حس زیباگرایی و زیبادوستی موجب می شود تا در پیرامون خود تغییراتی را ایجاد کند و به بهره گیری از رنگ ها بهجت و سرور و شادی را در زندگی خود وارد کند.

جهان نیز در خدمت این حس انسانی است و خداوند در آیاتی اشاره می کند که جهان را به گونه ای آفریده است که بهجت را به آدمی هدیه کند. (ق، آیات7و 8) طبیعتی که خداوند برای آدمی آفریده سرشار از علل و عوامل زیبایی و سرور هستند. (آل عمران، آیه41؛ نحل، آیات5و 8؛ نمل، آیات44و 06 و آیات دیگر)

مدگرایی افراطی، امری ضدارزشی

مد و مدگرایی، نه ارزش است و نه ضدارزش و گرایش به مد نیز هم می تواند مثبت و اخلاقی باشد و هم منفی و غیراخلاقی. از آنجا که در فرهنگ دینی ما هرگونه پدیده جدید، با معیارها و ارزش های دینی مبین اسلام سنجیده و پذیرفته می شود، اگر گونه ای از مد، با هنجارها و ارزش های دینی جامعه مغایر باشد، ضدارزش به شمار می رود.

چه بسا مدگرایی با بینش و خط مشی های جدید، عاملی برای ایجاد تفکر نو در انسان و رشد و توسعه جوامع بشری باشد و حتی تغییرات سریع مدها نشاط و شادمانی را در جوامع موجب شود. گرایش جوانان به امروزی بودن باعث می شود که به سراغ هنر زمان خود بروند و از محصولات و تولیدات جدید استفاده کنند و همین مسئله عاملی برای نوآوری و رشد و تولید می شود؛ چنان که لذت و شعف را نیز در ایشان برمی انگیزد.

اما آنچه درجامعه ایرانی شاهد آن هستیم پیروی و تقلید کورکورانه از ظواهر غربی گاه درحد افراطی آن است. کارشناسان معتقدند که مدگرایی افراطی می تواند باعث از بین بردن قدرت تعقل، خلاقیت، ابتکار و تصمیم گیری در افراد شده آسیب های اجتماعی و فرهنگی را در جامعه موجب شود و از رشد و توسعه اقتصادی و علمی بکاهد و حرکت رو به رشد جوامع را با مشکل مواجه کند.

به هرحال، از آن جایی که مدگرایی تقلیدی و کورکورانه مانع جدی در برابر تعقل و ابتکار و خلاقیت جوامع است، به عنوان یک امر ضدارزشی و ضدهنجاری شمرده می شود.

همچنین مدگرایی افراطی، آدمی را به سوی اسراف و تبذیر می برد که امری ضداخلاقی و خلاف احکام و قوانین عقلانی و شرعی است. خداوند در آیاتی، خشم خود را نسبت به مسرفان و تبذیرکنندگان بیان می کند. (انعام، آیه 141؛ اعراف، آیه 13؛ یونس، آیه 38؛ اسراء، آیه 72)
دیده شده که برخی در نوروز هرسال کل اسباب و وسایل خانه خود را به عنوان مدگرایی و امروزی شدن تغییر می دهند و نه تنها دکوراسیون آن بلکه اسباب و اثاثیه را بیرون می اندازند و اسباب و اثاثیه نو می خرند.

 البته این اسراف و تبذیر را به عناوینی چون نوگرایی و رهایی از دلزدگی و افسردگی توجیه می کنند. این گونه رفتارهای اسرافی و تبذیری می تواند عامل عقب افتادگی خانواده و جامعه شود و جلوه ای از مصرف گرایی زیانبار تلقی گردد.

جوزدگی، عامل مدگرایی افراطی

یکی از علل و عوامل مدگرایی، تنوع طلبی افراد است. برخی از افراد از یک نوع پوشش یا محیط یا رفتار و تکرار آن خسته می شوند؛ هرچند که طبیعت بر اساس تکرار است و بسیاری از رفتارهای ما ریشه در تکرار دارد، ولی تکرار در طبیعت همواره با تنوع و زیبایی های شگفت انگیزی روبه روست؛ ما هرساله چهار فصل را تجربه می کنیم ولی تکرار آن هرگز ملال آور و خسته کننده نیست؛ زیرا این تکرار با نوعی تنوع همراه است و فصول سال خود یک تجربه و تازگی و نوآوری جدیدی را به همراه دارد.

از آنجا که انسان تنوع طلب است، گرایش به تنوع طلبی، او را به مدگرایی نیز سوق می دهد. اما غیر از عوامل پیش گفته می بایست به عامل جوزدگی بویژه در نوجوانان و جوانان و حتی بزرگسالان توجه کرد. نوجوانان گرایش به گروه های همسالان دارند و می کوشند تا خود را در گروه تعریف کنند و جایگاهی برای خود در گروه بیابند. از این رو به محیط پیرامونی می نگرند تا با گروه همراهی کنند. همین مسئله آنها را به مدگرایی سوق می دهد.

در جوامع بشری، هر جامعه ای در هر زمانی، سبک خاصی از زندگی را انتخاب می کند؛ هر چند که در اصول و بنیادهای آن، سبک زندگی یکسان است ولی باتوجه به متغیرات زمانی و مکانی، تغییراتی در ظاهر سبک های زندگی رخ می دهد. افراد جامعه می کوشند تا خود را با سبک زندگی زمانه خودشان هماهنگ کنند و از اکثریت جامعه باز نمانند. اینکه در روایات اسلامی آمده است که فرزند زمان خود باش، به معنای این است که از نظر سبک زندگی به زمان خود تأسی کن و از آن جدا و دور نباش. در زمانی که ندانستن رایانه، بی سوادی و استفاده از اینترنت و کار با رایانه دانش تلقی می شود، داشتن رایانه، کار با آن و استفاده از تلفن همراه مثلا، مدگرایی منفی و غیرسازنده تلقی نمی شود.

مدگرایی افراطی تنها در پوشش و لباس و استفاده از محصولات و تولیدات جدید خلاصه نمی شود؛ بلکه دامنه آن به تغییرات در رفتار و بدن نیز کشیده می شود. به این معنا که برخی برای اینکه از قافله مد عقب نمانند به جراحی در اندام نیز دست می زنند. جراحی زیبایی چون بینی، لب و گونه، عامل بسیاری از هزینه های پزشکی است که جامعه ایرانی به تبعیت از مدگرایی افراطی انجام می دهد.

از نظر فرهنگی معمولا علی رغم اشتراکات زیاد در دو جنس مرد و زن، زنان به لحاظ احساسی بودن، واکنش هایی نسبت به محیط، عاطفی تر است و بیشتر تحت تأثیر قرار می گیرند، بنابراین تقلید و گرایش به الگوهای برتر با طبیعت بیولوژیکی زنان تناسب بیشتر دارد. در حالی که مردان در برخورد و قبول این مسئله منطقی تر عمل می کنند. همچنین در زنان زمینه های شناخت شهودی، بیشتر است.

آنها بیشتر به روابط و ظاهر اشخاص توجه می کنند و حس زیبادوستی و زیبایی پرستی در آنها در حد اعلاست به همین علت است که گرایش به مد و تقلید از طرز لباس پوشیدن تا نحوه آرایش و نوع صحبت کردن در زنان بهتر و زودتر به منصه ظهور می رسد و گرایش به مد در زنان عینی است. از این رو جامعه نیز به دختران یاد می دهد که بیشتر از پسران پیرو مد باشند.

«مد» تنها محدود به لباس، آرایش مو و صورت یا استفاده از انواع زیورآلات عجیب و غریب نمی شود، بلکه طرز نشستن، صحبت کردن، راه رفتن، استفاده از وسایل زندگی و غیره نیز هر روز با مد تغییر می کند و افراد بدون اطلاع از فلسفه و ماهیت آنها، از این گونه رفتارها پیروی می کنند. اما در سنین بعد از بلوغ، افراد به ویژه بانوان تلاش می کنند تا دریابند چه نوع پوشاک و زیورآلات و نحوه آرایش در اجتماع، مورد پذیرش همگان بوده و جدید می باشد و این درست برابر با مفهوم نوگرایی است.

تفاوت مدگرایی و نوگرایی

برخی بر این باورند که مد یک چیز است و نوگرایی چیز دیگر. «مد»ها الگوهای فرهنگی هستند که توسط بخشی از جامعه پذیرفته می شوند و دارای یک دوره زمانی نسبتاً کوتاهند و سپس فراموش می شود. در حالی که نوگرایی در خلاقیت و ابتکار افراد، پدیده ای مثبت و در «مد»، پدیده ای منفی است؛ چون انسان موجودی اندیشه مند و خلاق است و گرایش به مد به این معنا، از شئونات و اخلاق انسانی به دور است.

بشر با نوگرایی در مسیر زندگی خود، همواره به دنبال بهتر زیستن، بهتر پوشیدن و نیکو گشتن است و برای ارضای این غریزه، همواره علاقه دارد تا با دیگران تفاوت داشته باشد. گستره مد به اندازه گستره زندگی انسان است و تمام شئونات او را در بر می گیرد. تغییرات مدگونه در علوم و فنون، نظریه ها، گرایش به جنبه های مختلف علمی، الگوهای تربیتی، سبک منش و رفتار، پوشش، آرایش، محیط آرایی و غیره قابل تسری است.

افراد گرفتار مدگرایی منفی و مقلدان کورکورانه مد، لباسی می پوشند که به آن مباهات کنند، ماشینی سوار می شوند که آنها را برتر نشان دهد و خانه ای می خرند که به دیگران فخر بفروشند. حال آنکه اسلام، انسان را از هرگونه تلاش برای جلوه گری و انگشت نما شدن نهی می کند، چنان که رسول خدا(ص)، پیروی از هوا و هوس و کبر و فخرفروشی را از دام های شیطان می داند و می فرماید: از جمله دام های شیطان این است که به بخشش های خداوند تفاخر کنند و بر بندگان تکبر ورزند و پیرو هوس شوند.

باز از آن حضرت نقل است: «هر که جامه ای بپوشد که بدان مباهات کند و مردم بدو نگرند، خدا به او ننگرد تا آن لباس را بر کند».

امام صادق(ع) نیز می فرماید: «در ذلت و خواری انسان، همین بس که لباسی به تن کند یا مرکبی سوار شود که او را مشهود و انگشت نما سازد».

شگفتا که گاه این جلوه گران مدپرست حتی نمادهای جنسیتی خود را فراموش می کنند، مردان، لباس زنان و زنان لباس مردان را برای جلوه گری بیشتر بر تن می کنند و با این اقدام، خود را شامل لعن خدا و رسول خدا(ص) می سازند. رسول خدا(ص) در نکوهش این کار می فرماید: «خدا مردی که چون زن لباس بپوشد و زنی را که چون مرد لباس بپوشد، لعنت کند».

مدگرایی گاه موجب بی حیایی می شود و بی عفتی را در جامعه فراگیر می کند. گاه شخص با لباسی ناپسند که مد شده این کار را می کند و گاه با تغییر در سبک خانه سازی، بی عفتی و بی حیایی را گسترش می دهد. آشپزخانه های باز و به اصطلاح اوپن که با هال و سرسرای آن یکی است، زمینه را برای بی حیایی و ارتباط باز در خانه با ورود هر کس و ناکسی فراهم می آورد که این امر از عوارض مدگرایی افراطی و تقلید کورکورانه و بدون تعقل از غربیها به شمار می رود و فعلا به عنوان یکی از آفتهای بزرگ خانواده های ایرانی، گریبان هر ایرانی را گرفته است.
برچسب ها: مدگرایی
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: