زنان در حکومت قائم آل محمد ، عليهالسلام ، چه ميکنند؟ چه کساني هستند؟ چند نفرند؟ از کجا ميآيند و چه مسئوليتي برعهده دارند؟ ما در اين نوشتار کوتاه نقش زنان در زمان ظهور امام زمان عليهالسلام، را مورد بررسي قرار دادهايم .
کد خبر: ۳۹۵۰
۰۰:۰۰ - ۰۸ مهر ۱۳۸۷
براساس برخي از روايات ، حضور و نقش اين زنان ازنظر زمان و موقعيت ، چهارگونه است :
الف) حضور پنجاه زن در بين ياران امام
اولين گروه از زناني که به محضر امام زمان ميشتابند آنهايند که در آن ايّام ميزيستهاند و همانند ديگر ياران امام، عليهالسلام ، به هنگام ظهور در حرم امن الهي بهخدمت امام ، عليهالسلام ، ميرسند . در اينباره دو روايت وجود دارد: روايت اول : امّ سلمه ضمن حديثي درباره علايم ظهور ، از پيامبر(ص) روايت کرده است که فرمود :"در آن هنگام پناهندهاي به حرم امن الهي پناه ميآورد و مردم همانند کبوتراني که از چهار سمت به يک سو هجوم ميبرند بهسوي او جمع ميشوند تا اينکه در نزد آن حضرت سيصد و چهاردهنفر گرد ميآيند که برخي از آنان زن ميباشند که بر هر جبار و جبار زادهاي پيروز ميشود."
روايت دوم : جابربن يزيد جعفي ، ضمن حديث مفصلي از امام باقر(ع) ، در بيان برخي نشانههاي ظهور نقل کرده که :"بهخدا سوگند، سيصد و سيزده نفر ميآيند که پنجاه نفر از اين عده زن هستند که بدون هيچ قرار قبلي در مکه کنار يکديگر جمع خواهند شد . اين است معناي آيه شريفه : «هرجا باشيد خداوند همه شما را حاضر ميکند . زيرا او بر هر کاري توانا است» .
پنجاه زن از سيصد و سيزده نفر!
نکته شگفت در اين دو روايت اين است که ميفرمايد : سيصد و سيزده مرد گرد آيند که پنجاه نفر ايشان زن هستند!
دوم آنکه : در روايتي که نام ياران برشمرده شده است نام هيچ زني وجود ندارد . در پاسخ اين شبهه ميتوان گفت : اين چند نفر در زمره همان سيصد و سيزده نفر هستند . زيرا اولاً امام ، عليهالسلام ، ميفرمايد : «فيهم» ؛ يعني در اين عده پنجاه زن ميباشد .
دوم : شايد تعبير مردان بدين سبب باشد که بيشتر اين افراد مرد هستند و اين کلمه از باب فزوني عدد مردان ، چنين ذکر شده است .
سوم : اگر مقصود همراهي خارج از اين عده بود امام ميفرمود : «معهم» ، نه اينکه بفرمايد «فيهم» ، زيرا اين سيصد و سيزده نفر مانند عدد اصحاب بدر برشمرده شدهاند و همه ياران و فرماندهان عاليرتبه و ازنظر مقام و قدرت درحد بسيار بالايي هستند که برخي با ابر جابهجا ميشوند و اينها بدون شک با بقيه مردم آن زمان فرق بسيار دارند.بنابراين اگر بگوييم آنها جزو همان سيصد و سيزده نفر هستند براي آنها رتبه و موقعيت ويژه قائل شدهايم و اگر بگوييم در زمره ياران ديگر حضرت باشند از امتياز کمتري برخوردارند .
ب) زنان آسماني
دسته دوم چهارصد بانوي برگزيده هستند که خداوند براي حکومت جهاني حضرت وليعصر، عليهالسلام ، در آسمان ذخيره کرده است و با ظهور آن حضرت به همراه حضرت عيسي ، عليهالسلام ، به زمين ميآيند .
ابوهريره از پيامبر ، (ص) روايت کرده که :"عيسيبن مريم به همراه هشتصد مرد و چهارصد زن از بهترين و شايستهترين افراد روي زمين فرود خواهد آمد. "
آيا اين زنان از امتهاي پيشين هستند يا امت اسلامي زمان پيامبر ، صلّي اللَّه عليه و آله ، و معصومين ، عليهمالسلام ؛ يا از دورانهاي مختلف؟ آنها از چه زمان و به چه علت به آسمان برده شدهاند و براي عهدهداري منصبي در حکومت حضرت ميآيند يا براي مسايل ديگر؟ اينها پرسشهايي است که اين حديث از آنها چيزي نميگويد .
ج) رجعت زنان
سومين گروه از ياوران حضرت بقيه اللَه، عليهالسلام ، زناني هستند که خداوند به برکت ظهور امام زمان آنها را زنده خواهد کرد و بار ديگر به دنيا رجعت خواهند نمود . اين گروه دو دستهاند : برخي با نام و نشان از زنده شدنشان خبر داده شده و برخي ديگر فقط از آمدنشان سخن به ميان آمده است .
در منابع معتبر اسلامي نام سيزده زن ياد ميشود که به هنگام ظهور قائم آل محمد، صلّياللهعليهوآله، زنده خواهند شد و در لشکر امام زمان به مداواي مجروحان جنگي و سرپرستي بيماران خواهند پرداخت .
طبري در دلائل الامامه ، از مفضلبن عمر نقل کرده که امام صادق فرمود :همراه قائم آل محمد ، سيزده زن خواهند بود . گفتم آنها را براي چه کاري ميخواهد؟ فرمود : به مداواي مجروحان پرداخته ، سرپرستي بيماران را بهعهده خواهند گرفت . عرض کردم : نام آنها را بفرماييد . فرمود : قنواء دختر رشيد هجري ، ام ايمن ، حبابه والبيه ، سميه [مادر عمار ياسر] ، زبيده ام خالد احمسيّه ، ام سعيد حنفيه ، صيانه ماشطه ، ام خالد جهنّيه .
«صيانه ماشطه» در زمان حضرت موسي ميزيسته است و مادر عمار ياسر در ابتداي بعثت به شهادت رسيد.
«حبابه» در زمان علي ، عليهالسلام ، و «قنواء» در زمان امام حسن و امام حسين، عليهالسلام ، و بقيه در زمانهاي ديگر زندگي ميکردهاند .
اين گروه سيزده نفري رجعت خواهند کرد و خداوند براي قدرداني از آنها ، به برکت امام زمان(عج) آنها را زنده خواهد کرد .
در اين روايت امام صادق ، عليهالسلام ، از آن سيزده زن فقط نام نه نفر را ياد ميکند .
در کتاب خصايص فاطميّه بهنام نسبيه ، دختر «کعبه مازينه» ، و در کتاب منتخبالبصائر بهنام «وتيره» و «أحبشيه» اشاره شده است .
زنان سرافراز
اينک به اختصار به شرح حال برخي از زنان نامبرده اشاره ميکنيم .
1ـ صيانه ماشطه
او يکي از همان سيزده بانويي است که در دولت حضرت مهدي ، عليهالسلام ، زنده شده ، به دنيا بازميگردد . وي همسر «حزقيل» ، پسر عموي فرعون ، و شغلش آرايشگري دختر فرعون بود . او همانند شوهرش به پيامبر زمان خود ، حضرت موسي ، ايمان آورده بود امّا همچنان ايمان خود را پنهان ميکرد .
نوشتهاند : روزي وي مشغول آرايش دختر فرعون بود که شانه از دستش افتاد و بياختيار نام خدا را برزبان جاري ساخت . دختر فرعون گفت : آيا نام پدر مرا بر زبان آوردي؟ گفت : نه ، بلکه نام کسي را بر زبان آوردم که پدر تو را آفريده است .
دختر فرعون ماجرا را نزد پدر بازگو کرد و فرعون صيانه را احضار کرد و گفت : مگر به خدايي من اعتراف نداري؟ گفت : هرگز! من از خداي حقيقي دست نميکشم و تو را پرستش نميکنم.فرعون دستور داد تا تنور مسي برافروزند و همه بچههاي آن زن را در حضورش در آتش افکنند . چون نوبت به طفل شيرخوارش رسيد صيانه ميخواست به ظاهر از دين برائت جويد که کودک شيرخوارش به زبان آمد و گفت : مادر صبر کن که تو بر حق هستي! فرعونيان آن زن و بچه شيرخوارش را در آتش افکنده، سوزاندند .
2ـ سميه، مادر عمار ياسر
وي هفتمين نفري بود که به اسلام گرويد و بدينسبب دشمن سخت به خشم آمد و بدترين شکنجهها را براو روا داشت .
او و شوهرش ياسر در دام ابوجهل گرفتار آمدند و او نخست آنها را اجبار کرد که پيامبر خدا را دشنام دهند، امّا آنها حاضر به چنينکاري نشدند . او نيز زره آهني به سميه و ياسر پوشانيد و آنها را در آفتاب سوزان نگهداشت. سرانجام ابوجهل بر هر يک ضربتي وارد ساخت و ايشان را بهشهادت رساند .
3ـ نسيبه، دختر کعب مازنيه
او معروف به «امعماره» و از زنان فداکار صدر اسلام است که در برخي از جنگهاي پيامبر اسلام، شرکت جسته و مجروحان جنگي را مداوا کرده است. او در جنگ احد بهترين نقش را ايفا کرد. با ديدن صحنه فرار مسلمانان و تنها گذاشتن پيامبر به دفاع از جان شريف پيامبر پرداخت و در اين راه بدنش زخمهاي فراوان برداشت .
4ـ امّ ايمن
از زنان پرهيزکار و خدمتکار حضرت رسول، است. پيامبر بهاو مادر خطاب ميکرد و ميفرمود:"اين زن، باقيماندهاي از خاندان من است."
وي همواره در کنار زنان مجاهد، در جبهه جنگ به مداواي مجروحان ميپرداخت.ام ايمن از شيفتگان خاندان امامت بود که در ماجراي فدک، حضرت زهرا، (س)، او را بهعنوان شاهد معرفي کرد. وي پنج يا شش ماه پس از پيامبر از دنيا رفت.خداوند به برکت مهدي آل محمد به هنگام ظهور، او را زنده ميگرداند تا در لشکرگاه امام به خدمت گماشته شود .
5ـ امّ خالد
در روايت دو بانو بدين نام مشهور شدهاند: ام خالد احمسيه و ام خالد جهنّيه. شايد مقصود ام خالد مقطوعه اليد (دست بريده) باشد که يوسفبن عمر، پس از بهشهادت رساندن زيدبن علي بن الحسين در کوفه، دست او را به جرم شيعه بودن قطع کرد. در کتاب رجال کشي درباره شخصيت و مقام اين زن فداکار از امام صادق، عليهالسلام، مطلبي ذکر گرديده که حايز اهميت است. ابوبصير گويد : در خدمت امام صادق نشسته بوديم که ام خالد مقطوعه اليد از راه رسيد. حضرت فرمود:اي ابابصير، آيا ميل داري که کلام امّ خالد را بشنوي؟
من عرض کردم: آري اي فرزند رسول خدا، با شنيدن آن شادمان ميگردم... در همان موقع ام خالد به خدمت امام آمد و سخن گفت. ديدم وي در کمال فصاحت و بلاغت صحبت ميکند. سپس حضرت پيرامون موضوع ولايت و برائت از دشمنان با او سخن گفت .
6ـ زبيده
مشخصات کاملي از او نقل نشده است. احتمال دارد زبيده زن هارونالرشيد باشد که شيخ صدوق، رحمتالله عليه، دربارهاش گفته است: وي يکي از هواداران و پيروان اهل بيت است. هنگامي که هارون دانست از شيعيان است قسم خورد که طلاقش دهد.
زبيده کارهاي خدماتي بسياري داشت که يکي آبرساني به عرفات است. همچنين نوشتهاند وي يکصد کنيز داشت که پيوسته مشغول حفظ قرآن بودند و هميشه از محل سکونت او صداي تلاوت قرآن شنيده شد. زبيده در سال 216 ق. رحلت کرد .
7ـ حبّابه والبيّه
از زنان والامقامي است که دوره زندگي هشت امام معصوم(ع) را درک کرد و پيوسته مورد لطف و عنايت ايشان قرار داشت. در يک يا دو نوبت بهوسيله امام زينالعابدين و امام رضا، عليهماالسلام، جوانياش بهاو بازگردانده شد.
اولين ملاقات وي با امير مؤمنان، عليهالسلام، بود که از آن حضرت دليلي بر امامت درخواست کرد .
حضرت در حضور وي سنگي را برداشت و بر آن مهر خود را نقش کرد و اثر آن مهر در سنگ جاي گرفت و به او فرمود: پس از من هر که توانست در اين سنگ چنين اثري برجاي بگذارد او امام است .
از اين رو حبابه پس از شهادت هر امامي نزد امام بعدي ميرفت و آنان مهر خود را بر همان سنگ ميزدند و اثر آن نقش ميبست. نوبت که به امام رضا، عليهالسلام، رسيد حضرت نيز چنين کرد. حبابه نه ماه پس از رحلت امام رضا، عليهالسلام، زنده بود و پس از آن بدرود حيات گفت .
8ـ قنواء
دختر رشيد هجري، يکي از شيعيان و پيروان علي، عليهالسلام، و خود از ياران باوفاي حضرت امام جعفر صادق، عليهالسلام، است .
وي دختر بزرگمردي است که در راه محبت و دوستي امير مؤمنان بهطرز دلخراشي بهشهادت رسيد .
از گفتار شيخ مفيد برميآيد که قنواء به هنگام ورود پدرش نزد عبيداللَه بن زياد شاهد قطع دو دست و دو پاي پدر خود بوده و بهکمک ديگران بدن نيمهجان پدر را از دارالاماره بيرون آورده و بهخانه منتقل کرده است .
روزي قنواء به پدرش گفت: پدرجان، چرا اين همه خود را بهرنج و مشقت عبادت مياندازي ! پدر درجواب گفت: دخترم، پس از ما گروهي خواهند آمد که بينش ديني و شدت ايمانشان از ما، که اين همه خود را بهزحمت عبادت انداختهايم ، بيشتر است .
د) بانوان منتظر
چهارمين گروه ياوران امام زمان بانوان پرهيزکاري هستند که پيش از ظهور حضرت بقيه الله، عليهالسلام، رحلت کردهاند. به ايشان گفته ميشود: امام تو ظاهر گشته است، اگر مايلي ميتواني حضور داشته باشي. آنان نيز به اراده پروردگار زنده خواهند شد .
رجعت زنان مربوط به گروه خاصي نيست و هر بانويي تقوا پيشه کند و خود را با خواستهها و شرايط زندگي در حکومت مهدي آل محمد، عليهالسلام، تطبيق دهد ممکن است در آينده از رحمت خداوندي بهرهمند گشته، براي ياري امام زنده شود .
يکي از آن شرايط خواندن دعاي «عهد» است که در فرد، نوعي آمادگي براي پذيرش حکومت آخرين ذخيره الهي ايجاد ميکند .