۲-مولاي عزيزم! اي پدر مهربانم!
بي تو خورشيد در افق هاي غم فرو مي رود،بي تو ياس ها شكفتن نمي دانند،بي تو تابوت آرزوها بر شانه ي لحظه ها سنگيني مي كند. بي تو خستگان قدومت مي ميرند. بي تو گلهاي نرگس عطر پريشاني و زمزمه زنداني مي دهند.
حال اگر تو بيايي...
از طلوع تا غروب، از شفق تا فلق، دسته دسته آيه هاي نور خواهند بود. شكوفه و گل و سرور خواهند بود. اگر تو بيايي! تمام واژه ها صبور خواهند بود، نرگس هاي دشت مي رويند، اشك غم بر چهره ماتم مي ميرد و رنگ شادي مي گيرد.
اينك سرود شادماني بخوانيد كه مولا مي آيد، آقا مي آيد، آقا مي آيد
۳-یا صاحب الزّمان (عج)
در خزان زندگی مقدم سبز تو را لاله افشان، نقل پاشان کرده ایم.
ای مسافر، ای غریب، ای آفتاب، کوچه های شام غیبت، غارهای فصل حیرت گشته اند، جان خفته در ورای قرن ها صد مُهر غفلت خورده است، دست های خالی نسل فراق، پشت درها همچنان وامانده است. دستبند بندگی بر دست هاست، مرگ تدریجی به ما افتاده است. آنک ای آموزگار صبر و عشق، در پگاه روزی از این روزها، پرده را یک سو بزن، روح ها افسرده است، آرمان ها مرده است!
تک سوار دشت بیداری بیا آفتاب صبح پیروزی بیا