امام ،خلیفه و ذخیره و حجت خدا در زمین است و دست قدرتمند او در هستی.
حضورش (چه ظاهر باشد و چه غائب) موجب بقای کائنات و تداوم هدایت و نزول برکات است.
اگر خورشید جمالش ظاهر باشد، چشممان منور به زیارتش خواهد بود و جان به دیدارش تابناک .اما اگر غائب باشد و در پس ابرهای غیبت ،از این حرمان افسرده و دلتنگ می شوند بسان کسی که زمین بر او تنگ شده و آسمان برایش سترون.
این حال منتظران است در روزگاران غیبت مولایشان امام عصر ارواح العالمین له الفداء.
آنان در دعای فرج ،از بلای بزرگ حرمان سخن می گویند و قطع امید از مردمان و تنگی زمین و نازائی آسمان و قحطی باران و در این هنگامه ، گریان و مویه زنان و شکوه کنان می خوانند:
الهی عظم البلاء ...وانقطع الرجاء و ضاقت الارض و منعت السماء...
و سپس خدای مستعان را فریاد می کنند و از این حرمان شکوه به ساحت قدسی او می برند و او را به دو سرمایه عظیم هستی (پیامبر اکرم و امیر مومنان علیهم السلام) و حقّ آنان بر همگان ،سوگند می دهند و به آنان متوسل می شوند که "گشایشی نزدیک" را برایشان رقم زند:
ففرّج عنا بحقّهم فرجا عاجلا قریبا کلمح البصر او هو اقرب...
آن چنان زود که نزدیک تر از یک چشم به هم زدن باشد یا کمتر از آن!
و بعد از آن دو استوانه آفرینش می خواهند که ایشان را کفایت کند و نصرت بخشد زیرا تنها آنانند که نصرت بخش و کفایت کننده اند: اکفیانی فانکما کافیان و انصرانی فانکما ناصران...
و در فرجام این حماسه و نیایش ،دست تمسّک به دامان خود آن فرمانفرمای هستی که فریادرس و دستگیر است _یعنی صاحب الزمان سلام الله علیه _می زنند و فریاد می کنند :هم اینک ،هم اینک ،هم اینک!
بسیار زود و شتابناک و نزدیک...
یا مولانا یا صاحب الزمان،
الغوث الغوث الغوث،ادرکنی ادرکنی ادرکنی،الساعه الساعه الساعه،العجل العجل العجل ،یا ارحم الراحمین.
این است حماسه هرروزه منتظران با خدای بزرگشان ، اولواالامرشان ،پیامبر و امامشان و با صاحب الزمان!