SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
سرویس جهان اسلام«شیعه نیوز» :
رضاع كبير يا همان «شير خوردن مردان بزرگسال از يك زن»، از مباحثى است كه از صدر اسلام تا كنون جريان داشته است . تعدادى از آن طرفدارى و عدهاى مخالفت كردهاند .
عائشه، همسر رسول گرامى اسلام صلى الله عليه وآله، يكى از كسانى است كه طرفدار شديد تحقق رضاع از اين طريق بوده است ؛ اما ساير امهات المؤمنين، با اين قضيه مخالفت كردهاند.
عائشه، به خواهران خود دستور ميداد به مردان غريبه شير بدهند:
علماى اهل سنت نوشتهاند كه عائشه مردان غريبهاى را كه آنها دوست داشتند بر او وارد شوند، پيش خواهران و يا دختران برادر و يا خواهر خود مىفرستاد تا آن مرد غريبه از آنها شير بخورند و با عائشه از اين طريق محرم شوند .
محمد ناصر الدين البانى در صحيح سنن أبى داود مىنويسد:
فبذلك كانت عائشة رضي الله عنها تأمر بناتِ أخواتها وبناتِ إخوتها أن يرضعن مَنْ أحَبَتْ عائشة أن يراها ويدخل عليها- وإن كان كبيراً- خمس رضعات، ثم يدخل عليها.
بر اساس اين روايت، عائشه به دختران خواهر و دختران برادرش دستور مىداد به مردانى كه عائشه دوست داشت، آن مردان وى را ببيند و بر او وارد شوند؛ پنج بار شير بدهند؛ اگر چه آن مردان بزرگسال بودند .
سپس در ادامه مىگويد:
قلت: إسناده صحيح على شرط البخاري، وصححه الحافظ، ومن قبله ابن الجارود
من مىگويم كه اين روايت سندش بنابر شرايط بخارى، صحيح است و حافظ ابن حجر و قبل از او ابن جارود اين روايت را تصحيح كردهاند.
صحيح سنن أبي داود، ج6، ص302
تعداد ديگرى از علماى اهل سنت، تصريح كردهاند كه اين قضيه در حد فتوا دادن باقى نماند؛ بلكه خواهران عائشه به عدهاى شير دادند و آنها مىتوانستند بر عائشه با اين روش وارد شده و در حقيقت با او محرم مىشدند.
ابن قيم الجوزيه، شاگرد ارشد ابن تيميه، در كتاب زاد المعاد مىنويسد:
قالوا: وقد صح عنها أنها كانت تدخل عليها الكبير إذا أرضعته في حال كبره أخت من أخواتها الرضاع المحرم .
علما گفتهاند: به تحقيق با سند صحيح از او نقل شده است كه مرد بزرگسال بر او وارد مىشد؛ در صورتى در زمان بزرگسالى يكى از خواهرانش به او به اندازه محرم شدن، شير داده بود.
الزرعي الدمشقي الحنبلي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أبي بكر أيوب (مشهور به ابن القيم الجوزية ) (متوفاى751هـ)، زاد المعاد في هدي خير العباد، ج5، ص584، تحقيق: شعيب الأرناؤوط - عبد القادر الأرناؤوط، ناشر: مؤسسة الرسالة - مكتبة المنار الإسلامية - بيروت - الكويت، الطبعة: الرابعة عشر، 1407هـ – 1986م.
حتى امام مالك در كتاب موطأ نقل مىكند كه سالم بن عبد الله بن عمر ، از ام كلثوم خواهر عائشه سه بار شير خورد؛ ولى چون نتوانست ده بار كامل شير بخورد، اجازه نداشت پيش عائشه وارد شود .
وحَدَّثَنِي عَنْ مَالِك عَنْ نَافِعٍ أَنَّ سَالِمَ بْنَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عُمَرَ أَخْبَرَهُ أَنَّ عَائِشَةَ أُمَّ الْمُؤْمِنِينَ أَرْسَلَتْ بِهِ
وَهُوَ يَرْضَعُ إِلَى أُخْتِهَا أُمِّ كُلْثُومٍ بِنْتِ أَبِي بَكْرٍ الصِّدِّيقِ فَقَالَتْ أَرْضِعِيهِ عَشْرَ رَضَعَاتٍ حَتَّى يَدْخُلَ عَلَيَّ
قَالَ سَالِمٌ فَأَرْضَعَتْنِي أُمُّ كُلْثُومٍ ثَلَاثَ رَضَعَاتٍ ثُمَّ مَرِضَتْ فَلَمْ تُرْضِعْنِي غَيْرَ ثَلَاثِ رَضَعَاتٍ فَلَمْ أَكُنْ أَدْخُلُ
عَلَى عَائِشَةَ مِنْ أَجْلِ أَنَّ أُمَّ كُلْثُومٍ لَمْ تُتِمَّ لِي عَشْرَ رَضَعَاتٍ.
نافع از سالم بن عبد الله بن عمر نقل كرده است كه عائشه ام المؤمنين او را پيش خواهرش ام كلثوم دختر ابوبكر، فرستاد تا از او شير بخورد. عائشه به او گفت كه به سالم ده بار شير بده تا بر من وارد.
سالم گويد: ام كلثوم به من سه بار شير داد؛ سپس بيمار شد و نتوانست بيش از سه بار شير بدهد . بنابراين من نمىتوانستم بر عائشه وارد شوم؛ چون ام كلثوم نتوانسته بود، ده بار كامل به من شير بدهد .
مالك بن أنس ابوعبدالله الأصبحي (متوفاى179هـ)، موطأ الإمام مالك، ج2، ص603، ح1260، تحقيق محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي - مصر.
اكثر علماى اهل سنت بر همين نظر هستند كه خود عائشه به مردان غريبه شير نداده است؛ بلكه به خواهران، دختران خواهر و يا دختران برادر خود دستور مىداد كه آنها به مردان غريبه، شير بدهند تا آنها بتوانند بر عائشه وارد شوند .
اما آيا كسى از علماى اهل سنت، ادعا كرده است كه خود عائشه به مردان غريبه شير داده باشد يا خير؟
عائشه خودش به مردان غريبه شير ميداد:
متأسفانه برخى از علماى اهل سنت، تصريح كردهاند كه خود به مردان غريبه شير دادهاند، نه خواهران و يا دختران خواهر او .
از جمله استاد علامه دكتر شيخ موسى شاهين لاشين متوفاى 1430هـ استاد دانشكده اصول دين و دانشكده حديث دانشگاه الأزهر مصر و همچنين نائب رئيس اسبق اين دانشگاه، در كتاب فتح المنعم، شرح صحيح مسلم آورده است كه خود عائشه نيز شير داشته و به پسرى شير داده است تا با آن پسر محرم شود!!!
وكانت عائشه ـ رضي الله عنها ـ ترى أن إرضاع الكبير يحرمه، وأرضعت غلاما فعلا، وكان يدخل عليها، وأنكر بقية أمهات المؤمنين ذلك.
عائشه ، اعتقاد داشت كه رضاع كبير سبب محرميت مىشود و قطعا خود او پسرى ( كه نزديك به سن بلوغ بوده) را شير دارد و آن پسر بر او وارد مىشد؛ اما ساير مادران مؤمنان، آن را قبول نداشتند .
فتح المنعم شرح صحيح مسلم، ج5 ، ص622.
همچنين محمد الطاهر بن عاشور، متوفاى 1284هـ نيز كه يكى از مفسران نامدار اهل سنت به شمار مىرود در كتاب تفسير التحرير والتنوير تصريح مىكند كه خود عائشه به مردان غريبه شير داده است:
... وكانت عائشة أمّ المؤمنين إذا أرادت أن يدخل عليها أحد الحجابَ أرضعتْه ، تأوّلت ذلك من إذن النبي صلى الله عليه وسلم لِسَهْلة زوج أبي حذيفة ، وهو رأي لم يوافقها عليه أمّهات المؤمنين ، وأبَيْن أن يدخل أحد عليهنّ بذلك ، وقال به الليث بن سعد ، بإعمال رضاع الكبير . وقد رجع عنه أبو موسى الأشعري بعد أن أفتى به .
ام المؤمنين عائشه، هر وقت كه مىخواست شخصى بر او وارد شود، به او شير مىداد. دليل او براى اين مطلب، اجازه پيامبر به سهله، همسر ابوحذيفه بوده است. اين ديدگاهى است كه ديگر همسران پيامبر با آن موافق نبودند و اجازه نمىدادند كه كسى با استفاده از اين روش بر آنها وارد شوند . ليث بن سعد نيز اعتقاد به رضاع كبير داشته است؛ اما ابوموسى اشعرى بعد از اين كه فتوا داد، از فتواى خودش بازگشت .
محمد الطاهر بن عاشور (متوفاى1284هـ)، التحرير والتنوير ، ج4، ص297 ، ناشر : دار سحنون للنشر والتوزيع - تونس - 1997م.
آيا اين مطلب توهين به همسر رسول خدا صلى الله عليه وآله نيست؟
اگر جواب مثبت است، چرا اين مطالب از كتابهاى اهل سنت، حذف نمىشود؟
آيا اگر يكى از علماى شيعه، چنين مطلب زشتى را در كتابهاى خود مىآورد، علماى اهل سنت به بهانه توهين به همسران پيامبر، او را تكفير نمىكردند؟
آيا زني كه شوهر ندارد، ميتواند شير بدهد؟
ممكن است كسى سؤال كند كه چگونه ممكن است، عائشه به مردان غريبه؛ آنهم در زمانى كه شوهر نداشته، شير داده باشد؛ در حالى كه او هيچگاه صاحب فرزند نشده است؟
در جواب مىگوييم: علماى اهل سنت تصريح كردهاند كه براى شير دادن لازم نيست كه زن حتما بچهدار شده باشد؛ بلكه كافى است كه دختر به سن حيض رسيده باشد و حتى دختران باكره نيز مىتوانند شير بدهد و اگر چنين اتفاقى بيفتد، محرميت محقق مىشود .
انصارى شافعى در كتاب أسنى المطالب مىنويسد:
(وَهِيَ ثَلَاثَةٌ الْأَوَّلُ الْمُرْضِعُ فَيُشْتَرَطُ كَوْنُهَا امْرَأَةً حَيَّةً بَلَغَتْ سِنَّ الْحَيْضِ ، وَإِنْ لَمْ تَلِدْ) وَلَمْ يُحْكَمْ
بِبُلُوغِهَا سَوَاءٌ أَكَانَتْ مُزَوَّجَةً أَمْ بِكْرًا أَمْ غَيْرَهُمَا... .
اركان رضاع سه چيز است: اول: كسى كه شير مىدهد، بايد زنى باشد كه زنده است و به سن حيض رسيده؛ حتى اگر بچهدار نشده باشد؛ حتى اگر حكم به بلوغ او نشود؛ تفاوتى نمىكند كه اين دختر ازدواج كرده باشد، يا باكره باشد يا غير آن .
الأنصاري الشافعي ، أبويحيى زكريا (متوفاى926هـ) ، أسنى المطالب في شرح روض الطالب ، ج3، ص415، تحقيق : د . محمد محمد تامر ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت ، الطبعة : الأولى ، 1422 هـ - 2000
بجيرمى نيز در حاشيه خودش بر منهج الطلاب همين قضيه را نقل كرده است:
(أَرْكَانُهُ) ثَلَاثَةٌ (رَضِيعٌ ، وَلَبَنٌ ، وَمُرْضِعٌ ، وَشُرِطَ فِيهِ كَوْنُهُ آدَمِيَّةً حَيَّةً) حَيَاةً مُسْتَقِرَّةً (بَلَغَتْ) وَلَوْ بِكْرًا (سِنَّ حَيْضٍ) أَيْ : تِسْعَ سِنِينَ قَمَرِيَّةً تَقْرِيبِيَّةً ... .
اركان رضاع سه چيز است: كسى كه شير بخورد، شير باشد، و كسى كه شير مىدهد. شرط شير دهنده اين است كه آدمى باشد، زنده باشد، به سن بلوغ رسيده باشد ـ حتى اگر باكره باشد ـ به سن حيض رسيده باشد؛ يعنى تقريبا 9 سال قمرى او كامل شده باشد .
البجيرمي الشافعي، سليمان بن محمد بن عمر (متوفاى1221هـ)، حاشية البجيرمي علي منهج الطلاب، ج4، ص131، ناشر:المكتبة الإسلامية - ديار بكر – تركيا.
و بغوى در شرح السنة مىنويسد:
وإذا نزل للبكر لبن ، فأرضعت به صبيا ، تثبت الحرمة إذا كانت في سن يحتمل فيها البلوغ ، وهي تسع سنين.. .
اگر از دختر باكرهاى شير سرازير شد و كودكى را شير داد، حرمت ثابت مىشود ، به شرطى اين كه در سنى باشد كه احتمال بلوغ مىرود . و آن 9 سالگى است .
البغوي، الحسين بن مسعود (متوفاى516هـ)، شرح السنة، ج9، ص79 ، تحقيق: شعيب الأرناؤوط - محمد زهير الشاويش، ناشر: المكتب الإسلامي - دمشق _ بيروت، الطبعة: الثانية، 1403هـ - 1983م.
تعداد زيادى از علماى اهل سنت ، همين قضيه را ذكر كردهاند كه ما به اختصار به همين اندازه اكتفا مىكنيم .
حال سؤال ما اين است كه وقتى يك دختر خردسال و باكره بتواند شير بدهد و شير او سبب محرميت شود، چرا عائشه نتواند شير بدهد ؟
ابو محمد دولابي از علماي بزرگ اهل سنت ، از سينه خود به كودكان شير ميداد:
ابو محمد يافعى از دانشمندان نامدار اهل سنت، در شرح حال ابومحمد دولابى مىنويسد كه اين آقا كرامتهايى زيادى داشت؛ از جمله اين كه مىتوانست از سينههاى خود به كودكان شير بدهد :
وفي السنة (إحدى وعشرين وسبع مائة) المذكورة توفي صاحب اليمن شيخ القراءات ومعدن البركات مقرئ حرم الله تعالى ومحقق قراءة كتاب الله عز وجل الشيخ الكبير السيد الشهير أبو محمد عبد الله المعروف بالدلاوي رضي الله تعالى عنه ونفع به كان من ذوي الكرامات العديدات والمناقب الحميدات
يقال إنه ممن سمع رد السلام من سيد الأنام عليه وعلى آله أفضل الصلاة والسلام ورأيته يطوف في ضحى كل يوم أسبوعاً بعد فراغ الطلبة من القراءة عليه وكان قد انحنى انحناء كثيراً فإذا جاء إلى الحجر الأسود زال ذلك الانحناء وقبله وكان يعد ذلك من كراماته.
ومنها أنه كان عنده طفل غابت أمه عنه فبكى فدر ثديه باللبن فأرضع ذلك الطفل حتى سكت وله كرامات أخرى كثيرة شهيرة.
در سال ياد شده (721هـ)، صاحب اليمين، استاد قرائتها، معدن بركات، قارى حرم خدا ، استاد بزرگ، سيد نامدار، ابومحمد معروف به دولابى از دنيا رفت . او صاحب كرامتهاى زياد و مناقب پسنديدهاى بود .
گفته شده كه او از كسانى است كه پاسخ سلام خود را از رسول خدا صلى الله عليه شنيده ، ديدم كه او هر روز در هنگام برآمدن آفتاب ، بعد از پايان درس قرائت براى طلبهها، هفت بار طواف مىكرد. قد او بسيار خميده بود، هر وقت به حجر الأسود مىرسيد، اين خميدگى از بين مىرفت و حجر الأسود را مىبوسيد. اين مطلب از كرامات او شمرده شده است.
يكى از كرامات او اين بود كه : كودكى در نزد او بود كه مادرش غائب شده بود، كودك گريه كرد؛ پس سينههاى ابو محمد دولابى پر از شير شد و آن كودك را شير داد تا اين كه ساكت شد . او كرامتهاى زياد و مشهور ديگرى نيز داشت.
اليافعي، ابومحمد عبد الله بن أسعد بن علي بن سليمان (متوفاى768هـ)، مرآة الجنان وعبرة اليقظان، ج4، ص260، ناشر: دار الكتاب الإسلامي - القاهرة - 1413هـ - 1993م.
وقتى آقاى دولابى كه يك مرد است ، مىتواند شير داشته باشد و شير او كودكى را سير كند، چرا عائشه چنين معجزهاى نداشته باشد؟
آيا شير خوردن بايد به صورت مستقيم از سينه باشد؟
برخى از طرفداران مكتب سقيفه، براى اين كه بتوانند از زشتى اين فتوا بكاهند، ادعا كردهاند كه لازم نيست شير خوردن مستقيم از سينه باشد؛ بلكه مىتوان شير را از سينه دوشيد ، در ظرفى ريخت و به آن شخص داد تا سبب محرميت شود.
اما تعداد ديگرى از علماى اهل سنت، تصريح كردهاند كه تحقق رضاع تنها در صورتى ممكن است كه به صورت مستقيم از خود سينه باشد و كودك و يا بزرگسال سينه را بمكند ؛ در غير اين صورت اگر به صورت غير مستقيم باشد، محرميت محقق نمىشود.
ابن حزم اندلسى، يكى از فقهاى بزرگ تاريخ اهل سنت در باره چگونگى رضاع و اين كه بايد از خود سينه باشد و يا به صورت ديگر ، مىنويسد:
مسألة وأما صفة الرضاع المحرم فإنما هو ما امتصه الراضع من ثدي المرضعة بفيه فقط .
فلما من سقي لبن امرأة فشربه من أناء أو حلب في فيه فبلعه أو أطعمه بخبز أو في طعام أو صب في فمه أو في أنفه أو في أذنه أو حقن به فكل ذلك لا يحرم شيئا ولو كان ذلك غذاءه دهره كله ...
ولا يسمى إرضاعا إلا ما وضعته المرأة المرضعة من ثديها في الرضيع يقال أرضعته ترضعه إرضاعا.
ولا يسمى رضاعة ولا إرضاعا إلا أخذ المرضع أو الرضيع بفيه الثدي وامتصاصه إياه تقول رضع يرضع رضاعا ورضاعة.
وأما كل ما عدا ذلك مما ذكرنا فلا يسمى شيء منه أرضاعا ولا رضاعة ولا رضاعا إنما هو حلب وطعام وسقاء وشرب وأكل وبلع وحقنة وسعوط وتقطير ولم يحرم الله عز وجل بهذا شيئا ...
قال أبو محمد وقد اختلف الناس في هذا فقال الليث بن سعد لا يحرم السعوط بلبن المرأة ولا يحرم أن يسقى الصبي لبن المرأة في الدواء لأنه ليس برضاع إنما الرضاع ما مص من الثدي ( ( ( الثلث) ) )
هذا نص قول الليث وهذا قولنا وهو قول أبي سليمان وأصحابنا...
مسألة: اما چگونگى شير خوردن كه سبب محرميت مىشود : شير خوردن، زمانى سبب محرميت مىشود كه كسى كه شير مىخورد، بايد سينه شير دهنده را تنها و تنها در دهانش بگيرد .
اما اگر شير زن را در ظرفى بدوشند و آن شخص بخورده، يا در دهان او بدوشند و آن شخص شير را ببلعد، و يا با نان آن را بخورد، يا با غذايى قاطى شود، يا در دهان، بينى، گوش يا ماتحت او ريخته شود؛ همه آنها سبب هيچگونه محرميتى نمىشود؛ حتى اگر در تمام عمرش اين شير غذاى او باشد .
رضاع، ناميده نمىشود؛ مگر اين كه زن، سينه خود را در دهان شير خورنده قرار دهد .
رضاع ناميده نمىشود؛ مگر اين كه شير خورنده با دهانش سينه زن را بگيرد و آن را بمكد.
اما غير از آن چه گفتيم، رضاع به حساب نمىآيد؛ بلكه دوشيدن، غذا، نوشيدن، شرب، خوردن، بلعيدن، شياف كردن، در دماغ ريختن، قطره قطره ريختن و .. ناميده مىشود كه خداوند اين روشها را سبب محرميت قرار نداده است .
ابو محمد گفته: مردم در اين باره اختلاف كردهاند: ليث بن سعد گفته: اگر شير زن در بينى ريخته شود، سبب حرمت نمىشود؛ همچنين است اگر شير زن در ظرفى دوشيده شود ؛ زيرا اين روش، رضاع حساب نمىشود؛ رضاع در صورتى محقق مىشود كه از خود سينه مكيده شود .
اين عين كلام ليث بود، و اين نظر ما ، همچنين نظر ابى سليمان و تمام پيروان مذهب ما است.
إبن حزم الأندلسي الظاهري، ابومحمد علي بن أحمد بن سعيد (متوفاى456هـ)، المحلى، ج10، ص7، تحقيق: لجنة إحياء التراث العربي، ناشر: دار الآفاق الجديدة - بيروت.
و باز ابن حزم اندلسى در جواب كسانى كه مىگويند چگونه ممكن است شخص بزرگسال از يك زن شير بخورد، مىگويد:
وقال بعض من لا يخاف الله تعالى فيما يطلق به لسانه كيف يحل للكبير أن يرضع ثدى امرأة أجنبية
قال أبو محمد هذا اعتراض مجرد على رسول الله صلى الله عليه وسلم الذي أمر بذلك والقائل بهذا لا يستحى من أن يطلق أن للمملوكة أن تصلي عريانة يرى الناس ثدييها وخاصرتها وأن للحرة أن تتعمد أن تكشف من شفتي فرجها مقدارالدرهم البغلى تصلى كذلك ويراها الصادر والوارد بين الجماعة في المسجد وأن تكشف أقل من ربع بطنها كذلك.
ونعوذ بالله من عدم الحياء وقلة الدين.
بعضى از كسانى كه از خداوند نمىترسيدند، زبان از كام بيرون مىآورند و مىگويند: چگونه حلال است براى مرد بزرگسال كه از سينه يك زن اجنبى شير بخورد؟
ابو محمد (ابن حزم) گفت: اين سخن، تنها اعتراض به دستور رسول خدا صلى الله عليه وآله است، گوينده اين مطلب حيا نمىكند از اين كه بگويد: براى كنيز جايز است در برابر ديدگان مردم سينهها و باسن خود را برهنه كرده و نماز بخواند . و همچنين حيا نمىكند كه بگويد: براى زن آزاد، جايز است كه عمدا فرج خود را به اندازه درهم بغلى (به اندازه گودى كف دست!!!) برهنه كرده و نماز بخواند؛ در حالى خارج شوندگان از نماز جماعت در مسجد و كسانى كه وارد مىشوند، آن را مىبينند . و اين كه مىتواند زن آزاد يك چهارم شكم خود را برهنه نمايد و نماز بخواند.
به خدا پناه مىبرم از اين بى حيايى و بىدينى .
إبن حزم الأندلسي الظاهري، ابومحمد علي بن أحمد بن سعيد (متوفاى456هـ)، المحلى، ج10، ص23، تحقيق: لجنة إحياء التراث العربي، ناشر: دار الآفاق الجديدة - بيروت.
منظور ابن حزم از اين شخص كه فتوا داده كنيز مىتواند سينه و باسن خود را در حال نماز برهنه كند و همچنين زن آزاد مىتواند به اندازه درهم بغلى از فرج خود را در برابر ديدگان ديگران و در حال نماز برهنه بگذارد، امام اعظم اهل سنت، نعمان بن ثابت ابوحنيفه است كه ابن حزم در كتاب المحلى ج3، ص224، به صورت كامل فتواي او را توضيح داده و نقل كرده است .
زين الدين عراقى، از علماى بزرگ اهل سنت در اين باره مفصل توضيح داده و سپس نظر ابن حزم را نقل ميكند كه بايد شير خوردن از خود سينه باشد و شير خوردن به صورت غير مستقيم سبب محرميت نمىشود.
السابعة استشكل أمره عليه الصلاة والسلام إياها بإرضاعه لما فيه من التقاء البشرتين وهو محرم قبل أن يستكمل الرضاع المعتبر وتصير محرما له قال القاضي عياض... ويحتمل أنه عفي عن مسه للحاجة كما خص بالرضاعة مع الكبر انتهى
وجعل أبو العباس القرطبي علي ذلك دليلا على الاختصاص به لأن القاعدة تحريم الاطلاع على العورة ولا يختلف في أن ثدي الحرة عورة لا يجوز الاطلاع عليه قال ولا يقال يمكن أن يرضع ولا يطلع لأنا نقول نفس التقام حلمة الثدي بالفم اطلاع فلا يجوز انتهى
ولم يعرج على ذكر ما تقدم عن القاضي من شربه بعد حلبه ولم يستصوب ابن حزم ذلك واقتضى كلامه جوازه مطلقا فإنه حكى عن بعضهم أنه قال: كيف يحل للكبير أن يرضع ثدي امرأة أجنبية؟ ثم نقضه بقول من قال إن للأمة الصلاة عريانة يرى الناس ثديها وخاصرتها وأن للحرة أن تتعمد أن ينكشف من شفتي فرجها قدر الدرهم البغلي تصلي كذلك وإن تكشف أقل من ربع بطنها كذلك انتهى... واعتبر ابن حزم في التحريم الامتصاص من الثدي وحكاه عن طائفة
هفتمين مطلب در مورد ارضاع كبير
در مورد امر به ارضاع كبير ، اين اشكال شده است كه لازمه اين كار برخورد پوست مرد و زن نامحرم قبل از محرم شدن است ! و قبل از تمام شدن رضاع اين كار حرام است !
قاضى عياض گفته است : ... ممكن است كه به خاطر احتياج به خوردن شير ، اين كار جايز شده باشد ، همانطور كه اصل شير خوردن در بزرگى براى او حكم خاص شد !
ابوعباس قرطبى اين روايت را دليل بر اين دانسته است كه حكم حرمت ، با ارضاع كبير تخصيص خورده است ؛ زيرا قاعده كلى حرمت نگاه به عورت است و اختلافى در اينكه سينه زن جزو عورت است ، و نگاه به آن حرام است، نيست ! ونمىتوان گفت كه ممكن است شير بخورد ولى نگاه نكند ! چون خود شيرخوردن ، برخورد دو پوست است و جايز نيست ! (پس بايد اين حكم را تخصيص قاعده كلى دانست) اما او متوجه نكتهاى كه قاضى گفته است كه مىتوان شير را دوشيد و به او داد ، نشده است !
اما ابن حزم (با وجود دانستن كلام قاضي) اين كار (دوشيدن شير) را درست نمىداند ! و لازمه كلام او جواز شير دادن است مطلقا (حتى از پستان) ! زيرا او از بعضى از علما حكايت كرده است كه چطور ممكن است كه شخص بزرگسال ، از سينه زن نامحرم شير بخورد ! و سپس خود جواب داده است كه : همان كسانى كه مىگويند كنيز مىتواند نماز را لخت بخواند در حاليكه مردم سينه و پشت او را مىبينند ! و زن آزاد نيز مىتواند عمدا (اگر لباسى نداشت) در حاليكه (از ترجمه صريح به خاطر زشتى عبارت معذوريم) عورت او مكشوف است ...
ابن حزم براى محرم شدن ، خوردن شير از سينه را لازم مىداند و اين حكم را از گروهى از علما نقل مىكند !
العراقي ، أبو الفضل زين الدين عبد الرحيم بن الحسين (متوفاى806هـ) ، طرح التثريب في شرح التقريب ، ج7، ص129 ، تحقيق : عبد القادر محمد علي ، ناشر : دار الكتب العلمية - بيروت الطبعة : الأولى ، 2000م .
كاشانى حنفى در بدائع الصنايع مىنويسد كه گذاشتن سينه در دهان، در تحقق رضاع شرط است:
وَإِنَّمَا الْمَوْجُودُ من الْمُرْضِعَةِ التَّمْكِينُ من ارْتِضَاعِهَا بِإِلْقَامِهَا ثَدْيَهَا فَكَانَتْ مُحَصِّلَةً لِلشَّرْطِ .
آن شرطى كه شير دهنده دارد، اين است كه با گذاشتن سينه در دهان او، به او اجازه شير خوردن بدهد و به اين صورت شرط لازم را تحصيل كرده است .
الكاساني الحنفي ، علاء الدين أبي بكر بن مسعود بن احمد الشاشي الملقب بملك العلماء (متوفاى 587هـ)، بدائع الصنائع في ترتيب الشرائع، ج4، ص11 ، ناشر: دار الكتاب العربي - بيروت، الطبعة: الثانية، 1982م.
بنابراين ، طبق نظر اين عده از علما و بزرگان اهل سنت، رضاع زمانى محقق مىشود كه شخص بزرگسال به صورت مستقيم و با دهان خود از سينه زن شير بخورد. و طبق گفته ابن حزم كسانى كه به اين مطلب اشكال كنند، به رسول خدا صلى الله عليه وآله اعتراض كردهاند .
منبع:مؤسسه تحقيقاتى حضرت ولى عصر (عج)