سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

پنجمین یادداشت از سلسله نوشته‌های جدید سرکیس نعوم

عربستان از ترس ایران از سلفی‌ها حمایت می‌کند

سید علی موسوی خلخالی:
کد خبر: ۳۴۹۷۴
۱۱:۲۴ - ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۱
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

عربستان اخوان المسلمین را نمی‌خواهد و علاقه‌ای نیز به سلفی‌ها ندارد. ملک عبد الله بن عبدالعزیز علیه آنها است. اما از ایران احساس خطر می‌کند و می‌خواهد از دست آن خلاص شود.
دیپلماسی ایرانی: در سال گذشته سایت دیپلماسی ایرانی یادداشت‌های سرکیس نعوم، روزنامه‌نگار و نویسنده مشهور و از چهره‌های مشهور فرهنگی لبنانی را که جوایز متعددی در زمینه‌های مختلف روزنامه‌نگاری و فرهنگی به دست آورده است که به طور مرتب در روزنامه النهار لبنان منتشر می‌شدند، ترجمه و منتشر کرد که همگی آنها در آرشیو دیپلماسی ایرانی در دسترس هستند. این یادداشت‌ها عموما درباره تحولات اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا بودند که نعوم در سفرش به ایالات متحده امریکا که هر ساله انجام می‌دهد در دیدارش با مقام‌های مختلف امریکایی که برخی از آنها سابقه طولانی در دستگاه سیاست خارجی امریکا داشته‌اند و شماری نیز همچنان در این دستگاه مشغول به کارند، در میان گذاشته بود. نعوم نامی از این افراد نمی‌آورد ولی سمت همگی آنها را یاد می‌کند، از این رو خواننده می‌تواند حدس بزند که فرد مورد اشاره چه کسی است یا این که از لحاظ تاثیرگذاری در سیاست خارجی امریکا از چه اهمیتی برخوردار است و یا این که چه اطلاعات پشت پرده‌ای را می‌داند که کمتر ردی از آنها در رسانه‌ها دیده می‌شود. یکی دیگر از نکات مورد اهمیت این یادداشت‌ها به روز بودن آنها و هم‌زمانی‌شان با تحولات خاورمیانه است. خاورمیانه‌ای که از سال 2010 به بعد و با آغاز بهار عربی رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است. ویژگی دیگر این یادداشت‌ها حالت گفت‌وگو بودن آنها با مقام‌های امریکایی است که جذابیت بیشتری به آنها می‌دهد.

امسال نیز نعوم همانند سال‌های گذشته در همان زمان همیشگی به ایالات متحده امریکا رفته و مشابه همان گفت وگوها را انجام داده است و اکنون که به لبنان بازگشته این یادداشت‌ها را یک به یک در روزنامه النهار منتشر کرده است. دیپلماسی ایرانی نیز به رویه سال گذشته تلاش می‌کند، همگی این یادداشت‌ها را ترجمه و منتشر کند.

در این جا پنجمین بخش از این سلسله یادداشت‌ها پیش رویتان قرار می‌گیرد:

به سراغ مسئول سابق در مذاکرات طولانی عربی – امریکایی که سال‌ها در این زمینه فعال بوده و همچنان مستقیما با قضایای اصلی در منطقه درگیر بوده است، رفتم. در ابتدای دیدارمان از سوریه پرسیدم، گفت: «نظام سوریه بیشتر از آن چه بعضی‌ها تصور می‌کنند در قدرت باقی خواهد ماند، و زودتر از آن‌چه بشار اسد تصور می‌کند، سقوط خواهد کرد. اپوزسیون آن چند دسته است و یک‌پارچه شدن آن زمان طولانی‌ وقت خواهد برد. اما "اخوان المسلمین" و سلفی‌ها بر سوریه حکومت خواهند کرد، همان طور که الآن بر تونس و مصر و لیبی حکومت می‌کنند. به این مجموعه مغرب و اردن نیز اضافه خواهند شد. این بهار اسلامی سلفی است نه بهار عربی. به هر حال مخالفان در سوریه سلاح به اندازه کافی ندارند، مقاومت مسلحانه‌ای نیز ندارند، و کسانی هم که از ارتش سوریه جدا شده‌اند در مقایسه، از لحاظ رقم و حجم، تعدادشان زیاد نیست. این ارتش همچنان وفادار می‌ماند. جدایی‌های آن فردی است. جدا شدگان سلاح‌های سنگین با خود ندارند. ارتش سوریه ارتش بزرگی است و می‌جنگد و مانند ارتش لیبی نیست. سلاح‌های مهمی مثل و موشک و سلاح‌های شیمیایی در اختیار دارد. این که در نهایت چه به دست می‌آورد؟ آیا استفاده می‌شوند یا این که از دستی به دست دیگر منتقل می‌شود و آیا تروریست‌ها یکی از این دست‌ها خواهند بود؟ این سوال‌هایی است که در کنار بسیاری از سوال‌های دیگر مطرح می‌شوند. بشار اسد الآن به گونه‌ای رفتار می‌کند انگار که رئیس طایفه علوی است. او رسما رئیس جمهوری کل سوریه است اما عملکردش مثل رئیس این قومی است که گفتم. ارتش با اوست چرا که اکثریت درجه‌داران و بخش مهمی از اعضای آن به او و طایفه‌اش وابسته‌اند. آنها همه گونه سلاح مهمی را دارند.»

از او پرسیدم: آیا راه حلی سوری برای حل بحران سوریه وجود دارد؟ جوابم را نداد اما پرسید: «آیا کسی میان علوی‌ها وجود دارد که بگوید ما با بشار اسد نیستیم؟ کسی که به او بگوید: تو ما را به سوی مرگ می‌بری و در نتیجه با اکثریت سنی کشورشان به گفت‌وگو بنشینند و راه حلی برای توقف آن‌چه می‌گذرد و منع تکرار آن بیابند. اگر چنین چیزی حاصل شود، سوریه از جنگ داخلی طولانی دور خواهد شد اما اگر شکست بخورد، جنگ داخلی فعلی ادامه خواهد داشت. با علم بر این که ثبات در کشورهای تجزیه شده مثل لبنان و یمن و عراق و امثال اینها هیچ وقت کامل نخواهد بود. یک‌پارچگی در این کشورها ساده به دست نمی‌آید. مشکلات آنها این است که همیشه به یک راه حل میانه می‌رسند نه یک راه حل ریشه‌ای. برای همین همیشه سرزمین جذب و دفع‌ها خواهند ماند. برای همین دولت سلطه و معنای خود را از دست می‌دهد. چشمت را روی ایران بگذار، به نظر من امریکا از حمله به ایران امتناع می‌کند.»

پرسیدم: نظرت درباره تلاقی مصالح ایرانی – امریکایی که چند سالی است بعضی‌ها از آن صحبت می‌کنند، چیست؟ جواب داد: «من می‌دانم که طرفدارانی در واشنگتن و خارج از آن دارد. اما ترجمه تلاقی مستقیم به نظر من اول از همه به ایرانی‌ها باز می‌گردد. برگردیم سراغ سوریه، ببین "اخوان المسلمین" دارند حتی اگر به دلیل قلع و قمع قدیمی مستمر فاقد یک سازمان "اخوانی" باشند. ولی اندیشه "اخوانی" و اسلامی نزد طیف گستره‌ای از سنی‌ها رایج است. هم‌زمان چیزی موسوم به "سازمان بین‌المللی" اخوان نیز وجود دارد که موسسین و اعضای آن مهاجرند و در بازرگانی و کارهای تجاری موفق بوده‌اند. همچنین شیخ یوسف قرضاوی را هم دارند.»

پرسیدم: «روابط عربستان با اسلام‌گرایان به خصوص اخوان المسلمین چگونه است؟» جواب داد: «عربستان اخوان المسلمین را نمی‌خواهد و علاقه‌ای نیز به سلفی‌ها ندارد. ملک عبد الله بن عبدالعزیز علیه آنها است. اما از ایران احساس خطر می‌کند و می‌خواهد از دست آن خلاص شود. برای همین با کسانی که علاقه‌ای به آنها ندارد برای سرنگونی نظام سوریه که می‌تواند ایران و هم‌پیمانش حزب الله را تضعیف کند، همکاری می‌کند، شاید به اضطرار منزوی هم بشود و شاید این مساله آن را بیشتر واقع‌گرا کند. کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بیشتر تمایل دارند میان خود اتحاد ایجاد کنند.  مثلا بحرین و عربستان بر اساس چارچوب اتحادیه، بحرین کوچک‌تر از لحاظ حجم، مورد حمایت عربستان قرار خواهد گرفت و اگر چه کمی از استقلالش دور می‌شود ولی احساس می‌کند که از داخل و خارج مورد حمایت است. یا امارات متحده عربی و قطر. اما درباره کویت باید بگویم که ورودش به این اتحادیه با این ترتیب سخت است. می‌ماند کشور سلطنتی عمان که چندان علاقه‌ای به شورای همکاری خلیج فارس ندارد و بیشتر به ایران نزدیک است اگر چه علاقه چندانی هم به آن ندارد.»

پرسیدم: نظرت درباره ترکیه و طرفدارای بی حد و حصرش از انقلابیون سوریه چیست؟ جواب داد: «ترکیه یک مشکل مهم دارد آن هم کردها هستند. نمی‌خواهد در سوریه درگیر شود مگر این که از ناحیه آن خطری جدی متوجهش شود.»

پرسیدم: نظرت درباره مصر چیست؟ جواب داد: «بی‌ثبات است. ولی ظرف چند سال به ثبات می‌رسد. ارتش، شورای عالی نیروهای مسلح و اسلام‌گرایان چه اخوانی‌ها و چه سلفی‌ها همگی در برابر هم مانور می‌دهند. هر جریانی تلاش می‌کند دیگری را ناکام بگذارد. و از طرف‌های دیگر موجود برای به موفقیت رساندن خود کمک بگیرد. اما در مصر یک سری اصول وجود دارد که همه به آن پایبندند. ارتش به عنوان یک نهاد، ملت مصر به آن اعتراضی ندارد. وقتی هم که می‌بینیم برخی تظاهرات می‌کنند و خواستار استعفای ژنرال طنطاوی می‌شوند و می‌گویند که باید قدرت را به مردم واگذار کند، همه این تظاهرات علیه شورای عالی نظامی است نه علیه نهاد ارتش. ارتش مصر همچنان امتیازات اقتصادی و منابع مالی‌اش که ربطی به بودجه کشور ندارد را در اختیار دارد. همان طور که حرف خودش را هم در سیاست می‌زند. اما حاکم نمی‌ماند، به ویژه پس از آن که شورای نظامی پس از تکمیل کار نهادهای قانون‌گذاری مصر از قدرت کنار خواهد رفت. در مصر یک ترویکا تشکیل خواهد شد که شامل رئیس جمهور، نخست‌وزیر و ارتش خواهد بود. قطعا اخوانی‌ها به همراه سلفی‌ها اکثریت گسترده‌ای در مجلس دارند. چه کسی سه سال پیش می‌توانست تصور کند که حضور آنها در نهادهای دولتی می‌تواند برای کشور بهتر باشد. ولی آنها هم باید با کلی مسائل بغرنج مثل فقر، فساد، اقتصاد و غیره دست و پنجه نرم کنند. برای همین رسیدن آنها به قدرت باعث می‌شود که به سمت اعتدال بروند حتی اگر احیانا با برخی از نظریاتشان مغایر باشد یا مجبور شوند که در دیدگاه‌هایشان تجدید نظر کنند. همان طور که گفتم ظرف یکی دو سال مصر به ثبات خواهد رسید. اما به آن تقش سیاسی مهمش به دلایل بسیاری باز نخواهد گشت. در نهایت دوست من اجازه بده همان چیزی را که سال گذشته به تو گفتم را تکرار کنم و آن این که احتمال درگیری شیعه – سنی در منطقه بسیار بالا است و این مساله باعث خواهد شد تا ظرف چند سال هزاران نفر از پی کارهای شیعیان و سنیان و تلاش آنها برای پیگیری اهدافشان کشته شوند. شاید این سیاست از ابتدای قرن بیست و یکم یا حداقل قرنی که در آن هستیم اتخاذ شده باشد، هر چه باشد این بهتر از آن است که در قرن هفدهم یا قبل از آن باقی بمانیم.»!!
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: