اگر بر اثر بيتوجهي رفتار خوبي از بين رفت، اصلا تعجب نکنيد. يک اصل مهم در تربيت صحيح کودک تشويق و توجه به رفتارهايي است که دوست داريد در آينده بيشتر شاهد آن باشيد.
کد خبر: ۳۴۹۲
۰۰:۰۰ - ۰۹ شهريور ۱۳۸۷
آيا کودک شما به حرفتان گوش نميدهد؟ آيا فرزندتان از قوانين و حد و مرزي که تعيين کردهايد، سرپيچي ميکند. شما براي تغيير دادن اين وضعيت چه خواهيد کرد؟ بهکارگيري عکسالعملهاي بيتاثير در ميان والدين بسيار شايع است. اين عکسالعملها گاهي برعکس عمل ميکنند و حتي باعث تحريک کودک در شروع مبارزه براي جلب توجه بيشتر خواهند شد.
اغلب والدين ميدانند روش هاي کاربردي آنان چندان تاثيري ندارد ولي اين آگاهي، آنان را از بهکارگيري روشهايشان بازنميدارد.
بيتاثير بودن روشهاي به کار گرفته شده در شناخت اولين قدم در راه بهبود، بسيار حائز اهميت است. به همين علت اشتباهات والدين در رفتار با فرزندشان را مورد بررسي قرار ميدهيم.در اين مقاله به 10 اشتباه رايج تربيتي که والدين آنها را به کارميبندند اشاره کردهايم.
سرزنش: شما فرزند خود را بابت رفتارش سرزنش ميکنيد. مثلا «تو که هنوز اتاقت را مرتب نکردهاي!» يا «تو که دوباره خواهر کوچکت را اذيت کردي!» گاهي اين سرزنشها جاي خود را به جملههاي حقارتآميز ميدهند. مثلا «اين رفتار تو واقعا دوستانه نيست!» آيا فرزند شما بعد از شنيدن چنين سرزنشهايي، رفتار خود را تغيير داده است؟ شما دقيقا همان کاري را به کودک خود ميگوييد که در آن لحظه انجام ميدهد؛ در صورتي که فرزند شما کاملا به عمل خود واقف است.
آگاهي از نامناسب بودن رفتار کودک، معمولا هيچ سودي ندارد. از نظر کودک، اين سرزنشها صرفا عيبجويي از سوي شماست. کودک ميانديشد: «او مرا دوست ندارد. پس بايد براي جلب توجه او بجنگم.» بخصوص اگر سرزنشهاي شما با ابراز جملههاي تحقيرآميز همراه باشد، اين احساس در کودکتان قويتر خواهد بود.
تنبيه بدني: آيا شما هم تا به حال اختيار خود را از دست دادهايد؟ آيا تا به حال اثر دست خود را روي صورت يا بدن فرزند خود ديدهايد؟ آيا تا به حال فرزندتان را حسابي کتک زدهايد؟ تقريبا همه ما حداقل يک بار، دانسته يا ندانسته، کودک خود را به گونهاي تنبيه بدني کردهايم. درک چگونگي اثر تنبيه بدني روي کودکان، بسيار آسان است. کودکاني که مرتب از والدين خود کتک ميخورند، بعد از مدتي حساسيتشان در برابر درد کاسته ميشود.
کودکاني که کتک ميخورند، همانند ديگر رفتارهاي خصمانه والدين، اغلب حس انتقامجويي در آنان قوي ميشود. در ضمن نبايد فراموش کرد که کودکان هر آنچه از ما ميآموزند، به فرزندان خود منتقل ميکنند. هر ضربهاي که به فرزندتان وارد کنيد، ضربهاي به ارتباط شما و فرزندتان وارد خواهد آمد. تنبيه بدني تحقيرآميز و بهکارگيري آن در راه تربيت کودکان، کاملا نامناسب است.
ناديده گرفتن رفتارهاي مطلوب: بعضي از کودکان مشکلات رفتاري زيادي دارند؛ زيرا والدينشان بسيار کم به رفتارهاي خوب آنان توجه ميکنند و آنان را مورد تشويق قرار مي دهند؛ ولي هر بار کار اشتباهي از آنان سرميزند، بشدت مورد مواخذه قرار ميگيرند. اگر رفتار شايسته کودک مورد بيتوجهي و بيمهري قرار گيرد، در آينده رفتارهاي پسنديده کمتر از او سر ميزند. اگر بر اثر بيتوجهي رفتار خوبي از بين رفت، اصلا تعجب نکنيد. يک اصل مهم در تربيت صحيح کودک تشويق و توجه به رفتارهايي است که دوست داريد در آينده بيشتر شاهد آن باشيد.
ترور شخصيت: هنگامي که والدين روي فرزندان خود اسم ميگذارند و آنان را با همان اسامي صدا ميزنند، ممکن است مشکلات عاطفي و رفتاري در کودکان ايجاد کنند. کودکان نسبت به اين مساله خيلي حساس هستند؛ مثلا هنگامي که والدينشان آنان را احمق، کودن، گيج، خرفت، خنگ، پروفسور، مزاحم و... صدا ميزنند.
گاهي اوقات والدين از اين القاب براي ترور شخصيت کودک استفاده ميکنند، ولي ممکن است گهگاه بدون اين که منظور خاصي داشته باشند، از اين القاب استفاده کنند. اين لغات ممکن است منعکسکننده خشم پدر يا مادر نسبت به کودک باشد، اما معمولا نه تنها باعث بهبود اوضاع نميشود؛ بلکه آن را وخيمتر نيز ميکند.
تسليم: والدين تسليم را ميتوان والدين لوسکننده هم ناميد. اين دسته از والدين هيچ محدوديتي قائل نميشوند و محدوديتهايي را که در نظر ميگيرند غالبا لغو ميکنند. فرزندان اين گونه والدين بدون داشتن خطوط راهنمايي معين بزرگ ميشوند. والدين به آنچه کودکان ميخواهند، تسليم ميشوند. ما اغلب اين قبيل کودکان را با صفت لوس توصيف ميکنيم. کودکاني که هيچگونه محدوديتي براي آنها منظور نميشود، ممکن است در برخورد با ديگران دچار مشکل شوند.
بزرگنمايي: يک امر عادي و ساده را به صورت مسالهاي پيچيده درميآوريد و فکر ميکنيد اگر فرزندتان اين طور عمل نکند، آن غذا را نخورد، يا کمي تب داشته باشد، ديگر دنيا به آخر رسيده است. دائم دست و پايتان ميلرزد. خودتان تمام کارهاي بچه را انجام ميدهيد، به جزئيات کارش دخالت ميکنيد و ديگر فکر نميکنيد بچه بايد مستقل بار بيايد.
فرزند انسان موجود عجيب و غريبي است. پدر و مادري که زياده از حد از بچهها حمايت ميکنند، بيش از حد از آنها مواظبت ميکنند و حاضر نيستند بچهشان به هيچ قيمتي طعم ناکامي و ناراحتي را بچشد و مرتب مثل يک نوزاد با او رفتار ميکنند، فرزندشان براي رويارويي موفقيتآميز با زندگي تجربه کسب نميکند و بزرگ هم که شد، حاضر نيست کمترين مسووليتي به عهده بگيرد.
انتظارات بيش از حد: داشتن انتظارات منطقي از کودکان بستگي به سن و ميزان رشد آنان دارد. والديني که از فرزندان خود خواستههاي زيادي دارند که بيش از توان آنان است، با مقاومت و حتي گاهي با تنفر کودکانشان مواجه ميشوند. به عنوان مثال اگر دنبال دردسر ميگرديد، از کودک 3 سالهاي بخواهيد بدون کمک گرفتن از ديگران اتاق به هم ريختهاي را مرتب کند.
رشوه: اگر چنين کني، چنان خواهيم کرد! رشوهدادن نيز همانند روشهاي ديگر قطعا با شکست مواجه خواهد شد؛ روشي که در آن بوضوح به کودک گفته ميشود که اگر کاري را بکند (يا نکند) پاداشي دريافت خواهد داشت.
«اگر با برادر کوچک خوب رفتار کني، تو را ميبرم سينما.»
«اگر شعر را حفظ کني، تو را ميبرم مسابقه فوتبال.»
اين نوع برخوردهاي شرطي ممکن است طفل را وادار کند براي به دست آوردن يک هدف آني، کاري را انجام دهد، ولي بندرت باعث کوشش مداوم کودک خواهد شد. حرفهاي ما به او القاء ميکند به قابليت او شک داريم. اشکالات اخلاقي زيادي درباره پاداشهايي که به صورت رشوه استفاده شوند، وجود دارد. بسيار مفيدتر و لذتبخشتر است که جايزه را بدون اين که آن را از قبل اعلام کنيم و کاملا بدون انتظار کودک به او بدهيم. جايزه بايد نشانگر شخصيت و قدرداني ما باشد.
تهديد: «اگر يک بار ديگر دوستت را اذيت کني، يک کتک مفصل ميخوري.» «صد بار بهت گفتم سنگ پرت نکن، اگر يک بار ديگر اين کار را تکرار کني من ميدانم با تو. ديگر کمربند را ميآورم.»، «صبر کن تا بابا بيايد خانه.» هنگامي که کودک بارها تهديداتي از والدين خود ميشنود، ولي بندرت عواقب کار بد خود را ميبيند، بايد گفت تهديد به تنبيه کردن مبدل به روشي نامناسب و بيحاصل براي مهار رفتار کودک ميشود. گاهي اوقات اين تهديدها حتي به کودکان اين جرات و شهامت را ميدهد تا پدر و مادر خود را در آن محدوده امتحان کند و صبر و تحمل آنان را بسنجد.
مشاجره : هر کودکي نياز به امنيت رواني دارد و والدين موظف هستند اين نياز را براي کودک تامين کنند. روشهايي از قبيل عيبجويي، لجبازي، سرزنش، داد و فرياد، بددهني و مشاجره با کودک موجب ميشود کودک احساس ناامني کند و دچار اضطراب شود. به کار بردن اين روشها موجب ميشود احترام متقابل بين شما و فرزندتان از بين برود و والدين اقتدار خود را از دست بدهند.