SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
به گزارش «شیعه نیوز» ، آیت الله رجبعلی رضازاده، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه خراسان، امروز در پایان درس خارج اصول خود با بیان بخشی از زندگی مرحوم میرزای قمی گفت: با آن همه امام زاده، و علمای قدیم و جدید در قم که دفن شده اند برای رفتن به مزار مرحوم میرزای قمی استقبال و شوق بیشتری است که این ناشی از مقام و درجه علمی و معنوی بالای وی در بین عموم مردم است
آیت الله رضازاده گفت: مرحوم میرزا هم مباحثه علامه بحرالعلوم بود، وی کتاب قوانین را تألیف کرد و با واسطه ای به صورت ناشناس برای علامه بحرالعلوم فرستاد که علامه بعد از مطالعه کتاب چنین گفته است که نویسنده این کتاب یا کر یا کور و یا دیوانه میشود از بس روی این کتاب فکر کرده و زحمت کشیده است. مرحوم میرزا قمی پس از مدتی ناشنوا می شود، پس از آن میرزا در مباحثات خود می گفت «اکتب» بنویس تا من جواب بدم چون نمیشنید.
استاد خارج فقه و اصول خراسان در ادامه بیان داشت: مرحوم میرزای قمی در تمام طول عمر طلبگی خود وقتی درس میخواند هیچگاه در بستر نخوابید از چراغی استفاده می کرد که با روغن میسوخت و به قدر دو کبریت نور داشت. روی این چراغ سه پایه ای بود برای ظرف غذا، ایشان روی این سه پایه ظرفی مسی می گذاشت بعد پیشانی بر روی آن ظرف میگذاشت تا موقع داغ شدن آن می خوابید و از این داغی بیدار و دوباره مشغول به مطالعه میشد.
آیت الله رضازاده در ادامه تصریح کرد: در زمان مرحوم میرزای قمی، فتحعلی شاه بر مسند قدرت بوده است که خواستگار دختر میرزا شده بود، میرزا به حدی از این مسأله ناراحت شده بود که عنوان می کند مگر من چه گناهی مرتکب شده ام که بخواهد شاه با من نسبت پیدا کند، دعا میکند که دخترش بمیرد ولی نسبتی با شاه نداشته باشد؛ بلکه از این راه آسیبی به قداست روحانیت و دین وارد نشود. مرحوم میرزا با این تفکر، به این صورت زندگی کرده است و تلاش و مجاهدت علمی در راه دین داشته اند تا به این مقامات نائل شدند.
استاد عالی حوزه علمیه خراسان با نقل قولی از آیت الله اراکی(ره) که شیخ الفقها نامیده میشد، بیان داشت: مرحوم آیت الله اراکی می گفت؛ از زمان کودکی تا زمان مرجعیت، زمانی که خواسته ای داشته و یا مشکلی برای من پیدا میشده، سوره حمد برای مرحوم میرزا قرائت و هدیه به او می کردم تا مشکلم حل شود.
آیت الله رضازاده در پایان با بیان داستانی از یک فقیر که بعد از سرقت اندک پولش موضوع را به کسی نگفته است تا سارق خود اعتراف کرده بود. شخص سارق از فقیر می پرسد که چرا از این مسأله به کسی خبر نداده است، پاسخ می دهد به سبب این که به هم نوع من که دیگر فقیران هستند ضربه نخورد زیرا اگر مردم می فهمیدند من پول داشتم که به سرقت رفته است، نسبت به دیگر هم نوعان من چنین تفکری پیدا میکردند که آنها پول دارند بنابراین به آنها کمک نمی کردند.
وی در ادامه خاطرنشان کرد: از این داستان باید درس گرفت که ما روحانیون باید مواظب اخلاق و رفتار و کردار خود باشیم تا به هم نوع ما که قشر روحانیت باشد ضربه نخورد حتی اگر به ضرر ما باشد. شما در راهی قدم برداشتید که در رأس این صف پیشوای ما امیر مؤمنان علی(ع) ایستاده است؛ باید گونه ای رفتار کنید که اگر همچون ایشان ریسمان به گردنتان انداختن برای اسلام و صلاح دین سکوت پیشه کنید و صبر کنید. در غیر این صورت به جایی نخواهید رسید.
منبع : رسا