سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

خواستگاري پرماجراي زن ثروتمند از مرد متاهل

خواستگاري زن ثروتمند از مرد متاهل به گشوده شدن پرونده طلاق توافقي در دادگاه خانواده انجاميد.
کد خبر: ۳۴۷۴
۰۰:۰۰ - ۰۷ شهريور ۱۳۸۷
به گزارش شيعه نيوز، روز گذشته زوجي جوان که حدود يک سال از ازدواجشان مي گذرد براي طلاق توافقي به شعبه 268 دادگاه خانواده مراجعه کردند و وقتي که قاضي حسن عموزادي رئيس دادگاه علت اين تصميم را از لاله که 28 سال سن دارد و چهار سال از شوهرش امير بزرگ تر است پرسيد، وي نداشتن تفاهم را بهانه کرد و حاضر به ارائه توضيحات بيشتر نشد.

نوع برخورد اين زن باعث شد قاضي در مورد انگيزه واقعي اين زوج براي جدايي شک کند. به همين خاطر دستور داد براي لحظاتي زن جوان از شعبه خارج شود تا بتواند در غياب او از شوهرش علت اين تصميم را بپرسد و انگيزه اش را از طلاق دادن همسرش بيان کند. در اين هنگام امير گفت؛ من و لاله نه تنها هيچ مشکلي با همديگر نداريم بلکه عاشقانه همديگر را دوست داريم، اما در اين يک سالي که از آغاز زندگي مشترکمان مي گذرد شرکتي که من در آن کار مي کردم ورشکست و بيکاري من باعث وارد آمدن فشار اقتصادي زيادي به ما شد. مدتي در سختي و عذاب گذشت تا اينکه چند روز پيش مايوس و نااميد از همه جا براي استراحت به پارک جمشيديه رفتم و من در آنجا با زني 44 ساله به نام نيلوفر آشنا شدم. از ظاهر اين زن که 20 سال از من بزرگ تر است مشخص بود وضع مالي خوبي دارد. در چند دقيقه يي که با او صحبت کردم وي گفت مدتي است در پي فوت شوهرش به تنهايي زندگي مي کند. او گفت ديگر از زندگي در خانه يي که هيچ صدايي غير خودش را در آنجا نمي شنود، خسته شده و به دنبال يک مورد مناسب براي ازدواج مجدد مي گردد.

آن روز هنگامي که قصد داشتم از پارک خارج شوم، نيلوفر از من خواست شماره تلفن همراهم را در اختيارش قرار دهم. چند روز از ملاقاتم با آن زن ثروتمند گذشت تا اينکه او با من تماس گرفت و گفت به من علاقه مند شده است و تصميم دارد با من ازدواج کند. من که از حرف هاي او شوکه شده بودم، گفتم بايد در اين مورد فکر کنم و چند روز بعد نظرم را اعلام خواهم کرد. نيلوفر نمي دانست متاهل هستم و به همين دليل از من خواستگاري کرده بود. پس از قطع شدن تماس تلفني موضوع را با همسرم در ميان گذاشتم. پس از چند دقيقه صحبت در اين باره فکري به ذهنم رسيد. به لاله گفتم براي اينکه بتوانيم از وضعيت بد اقتصادي نجات پيدا کنيم، بهترين راه اين است که من با نيلوفر ازدواج کنم و پس از آنکه مبلغ زيادي پول از او گرفتيم وي را رها کنم. پس از طراحي اين نقشه تصميم گرفتيم در اولين اقدام از يکديگر طلاق بگيريم و سپس من با نيلوفر ازدواج کنم. اکنون نيز براي اين کار به دادگاه آمده ايم. به دنبال اظهارات اين مرد رئيس دادگاه براي انجام تحقيقات بيشتر ادامه رسيدگي به اين پرونده را به جلسه ديگري موکول کرد.
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: