SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:
شيخيه يکي از گروه ها و فرق و مذاهب منشعب از شيعه در قرن سيزدهم هجري است. اين فرقه از نام شيخ احمد احسايي، بنيانگذار آن، گرفته شده است.
در زمان شیخ احمد احسائی جنگ میان ایران و روس صورت گرفته بود و مردم در فقر و فشار بسر می بردند. به همین دلیل مردم در آن زمان منتظر ناجی خود حضرت صاحب الامر بودند و فرصت خوبی بود تا شخصی خود را باب امام زمان تلقی کند.
شيخ احمد احسايي 1241-1166ه.ق از منطقه احساء عربستان برخواست. تمام اجدادش از نژاد خالص عرب بوده اند. او در سال 1166 در احساء و منطقه اي قطيف مرز بين عربستان و بحرين متولد شد. از علما و بزرگان عصر خويش به خصوص سيد مهدي بحرالعلوم و شيخ جعفر کاشف الغطاء استفاده برده است او در کربلا(حوزه علمي عصر خويش)
علاوه برفقه و اصول و حديث، در علم طب، رياضيات، علم حروف و اعداد و فلسفه نيز تبحر و تسلط يافت. او با سکونت در احساء، عتبات، بصره، در سال 1221 به خراسان(زيارت امام رضا(علیه السلام)) و سپس به يزد و به شهرت رسيد در يزد ماندگار شد و به دعوت فتحعلي شاه قاجار به تهران و دربار دعوت شد. او سپس با دعوت محمدعلي ميرزا فرزند فتحعلي شاه به کرمانشاهان رفت و تا سال 1328 در آنجا ماند و سپس به قزوين رفت و مورد استقبال علما قرار گرفت.
او در قزوين توسط ملامحمد تقي برغاني از علماي وقت قزوين(معروف با شهيد ثالث) مورد تکفير قرار گرفت او با ترک قزوين به مشهد و از آنجا به عراق و از آنجا به موطن خوش احساء مراجعت نمود و در مدينه در سال 1341 درگذشت و در بقيع مدفون گشت.
در اصطلاح شيخيه، شيخ احمد احسايي را «شيخ جليل» مي خوانند.
گفته مي شود شيخ احمد احسايي بالغ بر 90جلد کتاب در فلسفه قديم، کلام و فلسفه، فقه، تفسير و ادب به زبان عربي نگاشت.V}(فرهنگ فرق اسلامي، ص226){V
سيدکاظم رشتي(1259-1212ق)
سيدکاظم رشتي متولد 1212ق جانشين شيخ احمد احسايي است. سيدکاظم رشتي(سيدکاظم بن قاسم حسيني دشتي گيلاني حائري(کربلايي)) اجدادش از سادات حسيني مدينه بوده اند او در رشت متولد شد. در جواني به يزد رفت و از مريدان و شاگردان شيخ احمد احسايي گرديد.
سيدکاظم رشتي مقيم کربلا گرديد و تا پايان عمر در اين شهر به ترويج و تدريس مکتب شيخيه پرداخت. گفته مي شود او بالغ بر يکصدو پنجاه جلد کتاب و رساله در تبيين و تفسير مکتب شيخيه و آراي شيخ احمد احسايي نگاشته است. در اصطلاح شيخيه سيدکاظم رشتي را «سيد نبيل» مي نامند. آواز و شهره سيدکاظم رشتي در کربلا و عراق بدانجا رسيد که محمود آلوسي مفتي بغداد درباره سيدکاظم رشتي مي گويد: « اگر سيد در زماني مي زيست که ممکن بود نبي مرسل و پيغمبري باشد من اول من آمن بودم!»V}(فرهنگ فرق اسلامي266){V
عقايد شيخيه
عقايد شيخيه و گروه هاي متأثر و منشعب از آن به آرا و نظريات شيخ احمد احسايي و سيدکاظم رشتي برمي گردد. درباره عقايد شيخيه بايد گفت:
شيخيه در طول گذر دوران با آرا و عقايد مختلف و متفاوتي درهم آميخت. از آراي شيخ احمد احسايي تا آراي سيدکاظم رشتي و تا آراي علي محمد باب(بابيه) و آراي گروه شيخيه کريمخانيه و گروه شيخيه آذربايجانيه(از سه گروه حجه الاسلامي ها و ثقه الاسلامي ها و احقاقي ها)
شيخيه با تأويل و تفسير به نوعي به غلو معتقدند و متهم به شيعيان غالي هستند. جنگ بالاسري ها و پشت سري ها معروف است. شيعيان متشرعه(شيعيان عادي) نماز خواندن در بالاسر امام را جايز مي دانند اما پشت سري ها(شيخيه) در هنگام نماز در حرم پيغمبر و ائمه طوري مي ايستند که قبر ميان آنها و قبله فاصله شود و متهم مي شدند که در واقع قبر را قبله قرار دادند.
شيخيه اصول دين را منحصر در چهار اصل توحيد، نبوت، امامت و رکن رابع مي دانند به عقيده آنها رکن رابع شيعه کامل است که همان مبلغ و ناطق اول است و رکن رابع واسطه شيعه کامل است که همان مبلغ و ناطق اول است و رکن رابع واسطه بين شيعيان و امام غايب است رکن رابع احکام را بلافاصله و واسطه از امام معصوم مي گيرد و به شيعيان مي رساند. (فرهنگ فرق، ص269).
درباره معاد و عدل مي گويند: اعتقاد به اين اصل لغو و غيرمحتاج اليه است چرا که اعتقاد به خدا و رسول ضرورتا مستلزم اعتقاد به قرآن و ما في الکتاب است اصل رکن رابع را شيخيه کرمانيه و کريمخانيه بنا نهادند. اما شيخيه آذربايجانيه (حجه الاسلام ها، ثقه الاسلامي ها و احقاقي ها) اصل رکن رابع را قبول ندارند.
آنها معاد جسماني را قبول ندارند بلکه به معاد روحاني و جسم مثالي اعتقاد دارند.V}(فرهنگ فرق ص270){V گفته مي شود که شيخيه براي امام زمان( که وجودش حتمي و ضروري است) عالم روحاني معتقد است نه عالم جسماني و از عالم روحاني بر همه علم حکمراني مي کند. درباره مقام اهل بيت(علیهم السلام) هم راه غلو را پيمودند و از برخي از عبارت آنها بر مي آيد که براي ائمه مقام ربوبيت قايل مي شوند.
استاد محمدجواد مشکور درباره عقايد شيخيه معتقد است:
« اساس اين مذهب مبني بر امتزاج تعبيرات فلسفي قديم متأثر از آرا و آثار سهرودي با اخبار آل محمد(صلی الله علیه و آله) است.V}(فرهنگ فرق اسلاميت ص266){V
T}فرقه ها و گروه هاي متأثر از شيخيه{T
شيخيه که توسط سيدکاظم رشتي و بر اساس انديشه هاي شيخ احمد احسايي شکل گرفته است گروه ها و انشعاباتي داشته است که به مهم ترين آنها اشاره مي کنيم:
1. بابيه
شيخ احمد احسايي، سيدکاظم رشتي، سيدعلي محمد شيرازي معروف به باب و مؤسس فرقه بابيه.
سيد علي محمد باب از شاگردان سيدکاظم رشتي بود و پس از فوت سيدکاظم ادعاي جانشيني سيدکاظم و پس از آن ادعاي باب و بابيت(رکن رابع) و پس از آن ادعاي مهدويت و نبوت کرد.
از فرقه بابيه فرقه ازليه(ميرزا يحيي نوري معروف به صبح ازل) و فرقه بهابيت(ميرزا حسينعلي نوري معروف به بهاءالله) انشعابات يافتند، ميرزا يحيي صبح ازل و ميرزا حسينعلي بهاءالله از شاگردان سيدعلي باب بوده اند.
بحث درباره بابيت و بابيه ازليه و بهائيت فرصت ديگري را طلب دارد.
2. شيخيه کريمخانيه کرمانيه
شيخ احمد احسايي، سيدکاظم رشتي، حاج محمد کريمخان کرماني.
حاج محمد کريم خان کرماني(1288-1225ق) از معروف ترين و مهم ترين شاگردان سيدکاظم رشتي بود. او پس از سيدکاظم رشتي مدعي جانشيني او گرديد.
پدر حاج محمد کريمخان، حاج ابراهيم خان ظهيرالدوله، داماد و پسر عموي فتحعلي شاه قاجار است. ظهير الدوله که از خاندان قاجار و والي خراسان و کرمان بود از مريدان شيخ احمد احسايي و سيدکاظم رشتي بود و در ترويج و گسترش شيخيه و رهبري حاج محمد کريمخان(فرزندش) تلاش بسيار نمود.
حاج محمد کريمخان فرقه شيخيه کرمانيه يا شيخيه کريمخانيه را تأسيس کرد او از علماي بزرگ عصر خويش بود که بالغ بر دويست و شصت کتاب و رساله نگاشت.V}(فرهنگ فرق ص267){V
پس از کريمخان شيخيه کرمانيه به چند گروه تقسيم شدند که مهمترين آنها شيخيه باقريه همدانيه به رهبري محمدباقر خندق آبادي نماينده کريمخان در همدان بود. فرقه شيخيه کرمانيه، در فرزندان کريمخان باقي ماند. محمدخان زين العابدين خان، ابوالقاسم خان، عبدالرضاخان،
3. شيخيه آذربايجانيه حجه الاسلامي ها
شيخ احمد احسايي ===> سيدکاظم رشتي===> ميرزا محمد مامقاني (معروف به حجه الاسلام متوفي 1269ق). اولين طايفه شيخيه آذربايجان خانواده حجه الاسلام هستند. ميرزا محمد مامقاني معروف به حجه الاسلام تبريزي از شاگردان شيخ احمد احسايي و سيدکاظم رشتي بود و از آنها اجازه اجتهاد و روايت داشت.
حجه الاسلام تبريزي(ميرزا محمد مامقاني) از علماي بزرگ آذربايجان و تبريز به تروج آراي اساتيد خودش پرداخت و شيخيه آذربايجان را به عهده گرفت. جالب است بدانيم که حکم اعدام علي محمد باب رهبر فرقه بابيه(از شاگردان سيدکاظم رشتي و از انشعاب هاي شيخيه) توسط حجه الاسلام تبريزي ديگر شاگرد سيدکاظم رشتي صادر گرديد.
از حجه الاسلام تبريزي سه فرزند به نام هاي ميرزا محمدحسين حجه الاسلام م1313ق و از شاگردان سيدکاظم رشتي، ميرزا محمد تقي حجه الاسلام م 1312ق شاعر و متخلص به نير تبريزي، ميرزا اسماعيل حجه الاسلام م 1317ق به ترويج شيخيه پرداختند.
آخرين فرد از خاندان حجه الاسلام ميرزا ابوالقاسم حجه الاسلام فرزند ميرزا محمدحسين حجه الاسلام است که در سال 1362 ق وفات يافت و طايفه شيخيه حجه الاسلام تبريز و آذربايجان پايان يافت.
4. شيخيه آذربايجانيه ثقه الاسلامي ها
شيخ احمد احسايي ، سيد کاظم رشتي ، ميرزا شفيع تبريزي معروف به ثقه الاسلام دومين طايفه شيخيه آذربايجان خانواده ثقه الاسلام است.
ميرزا شفيع تبريزي معروف به ثقه الاسلام از شاگردان شيخ احمد احسايي و سيدکاظم رشتي و از علماي تبريز و بزرگ خاندان ثقه الاسلام است او در بسط و گسترش شيخيه و آراي اساتيد خويش تلاش بسياري انجام داد. ميرزا موسي ثقه الاسلام فرزند ميرزا شفيع راه پدر را ادامه داد تا بعد از او ميرزا علي(فرزند ميرزا موسي) معروف به ثقه الاسلام دوم، رهبري شيخيه ثقه الاسلامي را در آذربايجان به عهده گرفت.
ميرزا علي همان ثقه الاسلام معروف است که رهبري مشروطه خواهان در تبريز را به عهده گرفت و در محرم 1330 ق به جرم مشروطه خواهي و مبارزه با روس به دار آويخته شد.
پس از ثقه الاسلام تبريزي(ميرزا علي) برادرش ميرزا احمد از مشايخ شيخيه ثقه الاسلامي قرار گرفت اما پس از چندي اين طايفه و گروه هم تدا,م نيافت و طايفه شيخيه ثقه الاسلامي تبريز و آذربايجان هم پايان گرفت.
5. شيخيه آذربايجانيه گوهري يا احقاقي سومين گروه و طايفه شيخيه آذربايجان اسکويي ها يا گوهري ها يا احقاقي ها هستند.
شيخ احمد احسايي، سيدکاظم رشتي، ميرزا حسن اسکويي مشهور به گوهر تبريزي متوفي 1266ق
ميرزا حسن به ترويج انديشه هاي اساتيد خويش در تبريز و آذربايجان و اسکو همت گماشت پس از او فرزندش ميرزا باقر اسکويي(1301-1230ق) از علماي بزرگ که صاحب رساله علميه بود راه پدر را ادامه داد.
پس از ميرزا محمد باقر، ميرزا موسي که از شاگردان بنام ميرزا محمدباقر بود راه آنها را ادامه داد. ميرزا موسي اسکويي(1364-1279 ه.ق) از مراجع و بزرگان شيخيه تبريز محسوب مي شود او با تأليف کتابي به نام «احقاق الحق و ابطال الباطل» به ترويج آراي شيخيه به خصوص شيخ احمد احسايي و بطلان شيخيه کرمانيه کريمخانه پرداخت.
بعد از تأليف احقاق الحق ميرزا موسي گوهري يا اسکويي به ميرزا موسي احقاقي و خاندان و طايفه او به احقاقي مشهور شدند. احقاقيه جريان مخالف بابيه و شيخيه کرمانيه است و خود را رهروان واقعي شيخ احمد احسايي و سيدکاظم رشتي مي دانند.
احقاقيه با احقاقي ها از آذربايجان و اسکو به کويت مهاجرت کردند و فرزندان ميرزا موسي احقاقي(ميرزا علي، ميرزا حسن، ميرزا محمدباقر) از علماي شيخيه احقاقي هستند که در کويت فعاليت کردند.
احقاقي ها در دوران جديد با رهبري افرادي مثل ميرزا حسن احقاقي و ميرزا عبدالرسول احقاقي و ديگران فعال هستند. مرکز فعاليت آنها هم حسينيه احقاقيه در کويت است که مرکز تجمع جمعي از شيعيان کويت محسوب مي شود. و در تمام اعياد وفيات و مراسمات در آن برنامه اجرا مي شود.
احقاقيه سعي دارد شيخيه کرمانيه و آذربايجانيه را نقد نمايد و آراي شيخ احمد احسايي و سيدکاظم رشتي و ميرزا محمدباقر و ميرزا موسي و ميرزا عبدالرسول و ديگران را ترويج و تشويق نمايد.
اين گروه معروف به گروه هاي ولايتي و کمي همه متهم به غلو درباره اهل بيت هستند. ديدگاه هاي سياسي مشخصي ندارند کمتر با انقلاب اسلامي و انقلابيون ارتباط دارند.
يکي از مهمترين اختلافات احقاقي ها با ديگر گروه هاي شيخيه اين است که آنها شيوه اخباريگري را جايز نمي دانند بلکه به اجتهاد و تقليد و مرجعيت معتقد هستند. اين گروه به برگزاري برنامه هايي همانند زيارت جامعه کبيره و زيارت عاشورا و ديگر زيارات اهميت بسياري مي دهند. از تمثال هاي منسوب به اهل بيت استفاده مي کنند، متهم به افراط در شيعه گري و تشيع هستند مثلا معقتدند:
- اسماء و صفات خداوند هميشه محتاج حامل و فعليت است، در زمان حضور معصومين آنها مظهر حامليت و فعليت صفات حق هستند اما در غيبت معصوم افراد خاص حامل صفات خداوند هستند و آنها واسط بين مردم و امام معصوم و خداوند هستند.
- و يا اينکه خداوند هم جهت ارتباط با خلق محتاج واسطه است و اين واسطه اهل بيت هستند.
- رکن رابع و فطرت خاص واسطه ارتباط بين مردم و امام معصوم هستند.