دكتر اسدالله رجب، رئيس انجمن ديابت ايران است؛ انجمني كه در 22 سال گذشته با هدف آموزش و كمك به كنترل ديابت در افراد مبتلا فعاليت ميكند. شايد بهخاطر همين هدف باشد كه دكتر رجب معتقد است اولين توصيهاي كه ميتوان به يك بيمار ديابتي داشت، گذراندن دورههاي آموزشي كنترل اين بيماري است.
به اعتقاد او ، ترس نادرست و اشتباهي نسبت به ديابت در كشور و افراد مبتلا وجود دارد، در حالي كه رعايت اصول و توصيههايي ميتواند تا 50 درصد از عوارض ابتلا به ديابت بكاهد.
از طرفي در حالي كه اغلب شهروندان نسبت به عوامل خطر و كنترل بيماري ديابت آگاه هستند، اما در عمل هنوز بيتوجهي به ورزش، مصرف دخانيات، تغذيه نامناسب و كنترلنكردن اضطرابها و استرسها بسيار مشهود است. انواع ديابت، عوامل خطر، پيشگيري از ديابت، نحوه آموزش درست و عملكرد وزارت بهداشت از جمله مباحثي است كه در گفتوگو با رئيس انجمن ديابت ايران مورد بحث قرار گرفته است.
گفته ميشود شيوع ديابت در ايران رو به افزايش است، اين موضوع را تاييد ميكنيد؟
بله، نهتنها در ايران، بلكه در همه جاي دنيا ديابت در حال افزايش است. به طوري كه بيش از 366 ميليون نفر در سراسر دنيا در حال حاضر مبتلا به ديابت هستند و تا سال 2025 بيش از نيمميليارد نفر مبتلا به ديابت ميشوند.
آمار تعداد مبتلايان به ديابت در كشور ما چه تعداد است؟
نزديك به 6 ميليون نفر مبتلا به ديابت در كشور زندگي ميكنند، مثلا در تهران بيش از 13 درصد از جمعيت بالاي 20 سال به ديابت مبتلا هستند.
وضعيت كشور ما در دنيا چطور است؟
بيشترين شيوع ديابت در دنيا متعلق به كشورهاي خاورميانه است كه شامل كشور ما نيز ميشود، مثلا در كشور امارات نزديك به 20 درصد از جمعيت آن مبتلا بهديابت هستند.
چرا ميزان شيوع ديابت در كشورهاي خاورميانه بالاست؟
شيوع ديابت به عوامل مختلفي نظير تغذيه، تحرك، افزايش طول عمر و... بستگي دارد كه زندگي شهرنشيني هم يكي از همين عوامل محسوب ميشود. در خاورميانه و كشورهايي نظير كشور ما زندگي شهرنشيني بشدت در حال افزايش است؛ به شكلي كه هر 30 سال يك شهر به وجود ميآيد، مثلا همين شهركهاي اطراف تهران تا 30 سال پيش در حد يك روستا بود، بنابراين افزايش شهرنشيني كه سبب ميشود سبك زندگي به سمت كاهش تحرك، تغذيه نامناسب و افزايش استرس و اضطراب برود، در واقع عوامل شيوع ديابت را افزايش ميدهد. بر اين اساس افزايش شهرنشيني كه در خاورميانه رو به گسترش بوده، توانسته عاملي براي افزايش شيوع ديابت در اين منطقه شود، در حالي كه در اروپا و كشوري مانند ايتاليا هر 600 سال يك شهر ساخته ميشود.
در واقع معتقديد كه زندگي شهري آفتي براي شيوع ديابت محسوب ميشود؟
بله، ميتوان گفت زندگي شهري رفاه كاذبي ايجاد ميكند كه سبب ميشود مردم كمتر تحرك داشته باشند، از غذاهاي آماده خصوصا فستفودها بيشتر استفاده كنند و سرعت زندگي شهري سبب ميشود اضطراب و استرس در زندگي آنها دوچندان شود. اين عوامل جزو مجموعه عواملي محسوب ميشود كه در شيوع ديابت تاثيرگذار است . مثلا به افراد توصيه ميشود، 15 دقيقه در روز پيادهروي كنند، اما اغلب پاسخ ميدهند وقت ندارند، در حالي كه براي صف غذاهاي فستفودي ممكن است بيش از 15 دقيقه منتظر شوند. البته اين مسائل از جمله عوامل اجتنابناپذير زندگي شهري محسوب ميشودكه بايد با در نظر گرفتن اهميت سلامتي، تحت كنترل قرار گيرد.
مساله ديگري كه عنوان ميشود كاهش سن ابتلا به ديابت در كشور است، در اين خصوص چه نظري داريد؟
بله، سن ابتلا به ديابت در سراسر دنيا پايين آمده است، از عوامل به وجود آورنده اين مساله هم ميتوان به ژن و وراثت اشاره كرد، اما علاوه بر اين عوامل، عوامل محيطي نيز در ابتلا به ديابت بسيار تاثيرگذار است. عوامل محيطي حتي سبب شده تا سن ابتلا به ديابت نوع اول نيز به زير 2 سال كاهش يابد، درحاليكه در گذشته بسيار نادر بود كه كودك زير 2 سال به ديابت نوع اول مبتلا شود. درخصوص ديابت نوع دوم نيز سن ابتلا به آن در كشور ما حدود 10 تا 15 سال نسبت به كشورهاي پيشرفته كاهش يافته است.
چرا؟
ببينيد، عوامل محيطي شامل تغذيه، تحرك، آلودگي هوا، استرسها و بيماريهاي جديد و حتي عوامل ناشناخته و پيچيده ديگري در مجموع، هم بر ميزان شيوع و هم بر سن ابتلا به ديابت تاثير داشته است.
به انواع ديابت اشاره كرديد، انواع ديابت و گروههاي سني مبتلا به آن چيست؟
ديابت نوع يك و دو شايعترين انواع ديابت محسوب ميشود كه ديابت نوع اول بيشتر در كودكان، نوجوانان و افراد زير 30 سال شايع است كه در اين نوع از ديابت سلولهاي توليدكننده انسولين يا بندرت انسولين توليد ميكند يا اين كه اصلا انسولين توليد نميكند و افراد مبتلا به اين نوع ديابت وابسته به تزريق انسولين ميشوند.
در ديابت نوع 2 كه 90 درصد از ديابتيها را شامل ميشود ممكن است حتي انسولين توليد شود، اما يك نوع مقاومت نسبت به انسولين در بدن به وجود ميآيد كه اين مقاومت نسبت به انسولين ممكن است تحت تاثير يكي از عوامل عدم تحرك، چاقي، چربي بالا، مصرف دخانيات و عوامل گفته شده، به وجود آمده باشد كه افراد مبتلا در شروع ابتلا ميتوانند با تحرك و تغذيه مناسب و توصيه شده، قند خون خود را كنترل كنند و اگر كنترل نشد از دارو نيز استفاده ميكنند. ديابت نوع 3 نيز ديابت دوران بارداري است كه خانمهاي باردار در دوران حاملگي به آن مبتلا ميشوند و پس از اين دوره نيز از آنجا كه تا 20 سال بعد ممكن است تا 50 درصد به ديابت نوع 2 مبتلا شوند، بايد تحت نظر پزشك باشند. ديابت نوع 4 نيز در واقع ديابت همراه يا به دنبال ساير بيماريهاست و حتي بر اثر مصرف برخي از داروها از جمله كورتون نيز به وجود ميآورد. بيماران تالاسمي، مبتلايان به مشكلات كبدي و پانكراس از جمله افراد در معرض ديابت نوع 4 محسوب ميشوند.
با وجود همه عوامل گفته شده، ديابت تا چه اندازه قابل پيشگيري است؟
تجربه كشورهاي پيشرفته و توجه به حمايت سازمانهاي بيمهگر با سرمايهگذاري در پيشگيري به جاي درمان نشان ميدهد كه ديابت قابل پيشگيري است. اتفاقا در كشور ما اعمال سياستهاي پيشگيرانه نسبت به ديابت آسانتر از آن كشورهاست، چرا كه هنوز ميزان شيوع ديابت در شهرهاي كوچك و مناطق روستايي كشور پايين است، اما متاسفانه به خاطر نداشتن فرهنگ آيندهنگري توجه به پيشگيري از ديابت در كشور ما كمرنگ است.
با اين تفاسير چطور ميتوان پيشگيري از ديابت را مدنظر قرار داد؟
ببينيد، فرد ديابتي از ابتدا بيمار نيست. بلكه با يك كمبود مواجه است، اما وقتي دچار عوارض ديابت ميشود، يك بيمار محسوب ميگردد ، پس با پيشگيري ميتوان بيماري و عوارض آن را تحت كنترل درآورد. در كشورهاي پيشرفته بيمهها براي كاهش هزينههاي درمان و خصوصا عوارض ديابت، سعي ميكنند با آموزش درست بيماران كه به مراتب هزينه كمتري نسبت به درمان عوارض دارد، هم در هزينهها صرفهجويي كنند و هم عوارض ديابت را تحت كنترل درآورند، اما متاسفانه در كشور ما هزينههايي نظير آموزش بيماران در بيمهها تعريف نشده است.
آموزش چقدر ميتواند تاثيرگذار باشد؟
آموزش وقتي مفيد است كه به يك رفتار تبديل شود، در طول 20 سال اخير بارها از سوي رسانهها درخصوص مضرات فستفودها اطلاعرساني شده است و اغلب مردم ميدانند منظور از تغذيه مناسب چيست، اما باز مشاهده ميكنيم كه تعداد فستفودها هر روز افزايش پيدا ميكند يا اين كه مردم سبزي و ميوه به ميزان كافي مصرف نميكنند. در واقع بهرغم اين كه مردم بيشتر از قبل مطلع ميشوند، اما هنوز در عمل كردن به توصيهها مصمم نيستند.
با اين تفاسير چه بايد كرد؟
حالا كه نميتوانيم براي همه امكانات پيشگيري و آموزشي را فراهم كنيم بايد به سمت شناسايي گروههايي برويم كه بيشتر در معرض خطر ابتلا به ديابت هستند كه البته حدود 30 درصد از افراد جامعه در معرض خطر ابتلا به اين بيماري قرار دارند.
چه كساني در معرض خطر ابتلا به ديابت هستند؟
كساني كه يكي از افراد خانوادهشان مبتلا به ديابت بوده، افرادي كه مبتلا به چاقي هستند و چربي خون و فشار خون بالا دارند، كساني كه تحرك كافي ندارند و افرادي كه در معرض استرس و فشار زياد هستند، افراد سيگاري و سالمندان نيز ازجمله كساني هستند كه در معرض ابتلا به ديابت قرار دارند.
اين افراد بايد شناسايي شده و براي پيشگيري از ابتلا به ديابت مورد آموزش قرار گيرند، هرچند آموزش اين افراد هزينهبر است، اما مسلما اين هزينه از هزينههاي درمان عوارض ديابت بسيار كمتر خواهد بود. اين آموزشها ميتواند تا 80 درصد از ابتلا به ديابت جلوگيري كند، ضمن اين كه پيشگيري از ديابت در واقع ميتواند فرد را از ابتلا به برخي ديگر از بيماريها نيز حفظ كند.
پيشگيري درخصوص افراد مبتلا به ديابت چگونه است؟
آموزشهاي پيشگيرانه ميتواند فرد مبتلا به ديابت را از عوارض ديابت شامل مشكلات قلبي، كليوي، زخمپا و ساير عوارض حفظ كند. متاسفانه اغلب مبتلايان به اشتباه فكر ميكنند كه بايد با مصرف دارو ديابت را كنترل كنند، در حالي كه مصرف دارو در كنار توجه به تغذيه، تحرك و همه توصيههاي پزشك ميتواند به فرد در كنترل و جلوگيري از ابتلا به عوارض ديابت كمك كند. در واقع درمان ديابت دست 2 نفر است. پزشك و فرد ديابتي با هم بايد در پروسه درمان و كنترل بيماري شريك باشند، ضمن اين كه بيش از نيمي از اين پروسه بر دوش فرد ديابتي است.
اغلب مشاهده ميشود افراد ديابتي مراقبت و كنترل لازم را در نظر نميگيرند، اين آموزشها چطور بايد بر افراد ديابتي تاثير لازم را داشته باشد؟
اغلب افراد به لذتهاي آني توجه بيشتري دارند، فرد مبتلا به ديابت هم بر همين اساس ممكن است در رژيم غذايي خود به همه موارد توصيه شده عمل نكند، بنابراين بايد اين آموزشها بتواند به رفتار تبديل شده و فرد ديابتي با نگاه به آينده به سلامتي خود توجه كند. مثلا در كشور ما متخصصان تغذيه، روانشناسي نميخوانند در صورتي كه لازم است با توجه به روحيات فرد به او آموزش تغذيه داده شود. در واقع در تيم درمان يك فرد ديابتي بايد يك روانشناس هم وجود داشته باشد. چراكه مثلا يك فرد ديابتي آمادگي پذيرش توصيههاي پزشك را دارد، اما فرد ديابتي ديگر ممكن است نسبت به توصيههاي پزشك مقاومت كند، بنابراين نميتوان به هر دوي اين افراد توصيههاي مشتركي درخصوص كنترل تغذيه يا موارد گفته شده، داشت.
بين شيوع ديابت و مكان زندگي يا جغرافياي محل زندگي ارتباطي وجود دارد؟
لزوما نميتوان ارتباط دقيق و تعريف شدهاي بين عامل جغرافيا و شيوع ديابت تعريف كرد، مثلا در ايران در مناطق بوشهر و يزد ميزان شيوع ديابت بيشتر از ساير مناطق كشور است، اما از طرفي افرادي كه در مناطق روستايي و شهرهاي كوچك زندگي ميكنند و درواقع هنوز سبك زندگيشان از حالت سنتي به شكل زندگي در كلانشهرها تغيير نكرده، كمتر به ديابت مبتلا ميشوند. مثلا ميزان شيوع ديابت در شهرهايي با جمعيت بالاي يك ميليون نفر بيشتر است. در كلانشهرها نيز شيوع ديابت در حاشيه شهرها بيشتر از خود كلانشهرهاست.
چرا؟
افرادي كه در روستا و شهرهاي كوچك زندگي ميكنند به خاطر نوع زندگي در آن مناطق، تحرك بيشتري دارند، استرسها و اضطراب آنها كمتر از زندگي در كلانشهرهاست و تغذيه اين افراد نيز سالمتر است، اما زندگي در كلانشهرها و مناطق حاشيه شهرها سبب ميشود كه افراد بيشتر در معرض فاكتورهاي ابتلا به ديابت باشند. همان فرد روستايي كه زميناش را ميفروشد، به شهر ميآيد و در آپارتمان زندگي ميكند و درواقع دچار يك رفاه كاذب ميشود، همان شخص هم بيشتر در معرض ابتلا به ديابت است.
عملكرد وزارت بهداشت درخصوص پيشگيري، كنترل و درمان ديابت را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
عملكرد وزارت بهداشت نسبت به گذشته بسيار بهتر است، اما نميتوان گفت عملكردي ايدهآل است، چون زماني ميتوان عملكرد اين وزارتخانه را مطلوب ارزيابي كرد كه كنترل ديابت در كشور درست انجام شود، بيمهها در بحث پيشگيري از ابتلا به اين بيماري مداخله كنند و در مجموع عوارض اين بيماري هم كاهش يابد. مثلا طي برنامهاي در كشور آلمان در طول 10 سال با آموزش پزشكان، بيماران و سيستم درست بيماريابي مشاهده شد كه با چنين برنامهاي ميتوان تا حدود 50 درصد عوارض ديابت در كشور را كاهش داد.
در ايران نيز برنامه كشوري ديابت داريم، نتيجه اجراي اين برنامه چه بوده است؟
بله، اين برنامه از شهرهاي كوچك شروع شد و حالا به شهرهاي بالاي يك ميليون نفر هم رسيد، اما بهتر است از همكاران وزارت بهداشت سوال كنيد كه اين برنامه چه نتايجي داشته است؟
نظر شما در اين خصوص چيست؟
مراكز ديابت ما تبديل به درمانگاه شدهاند، در صورتي كه فرد مبتلا به ديابت بيشتر از هر چيزي نياز دارد كه با آموزش و كنترل درست از عوارض ديابت دور بماند، نه اين كه بهمرحله عوارض و درمان برسد، پس بايد تحقيق شود كه مراكز ديابت تا چه اندازه در كنترل اين بيماري موفق بودهاند.
برنامه ايدهآل شما براي كنترل و درمان ديابت در كشور چيست؟
برنامه ايدهآل يعني وقتي كه فرزند من مبتلا به ديابت شد، بعد از مراجعه به مراكز درماني و مطلع شدن از بيماري، نامهاي به در منزل او برود و به او گفته شود كه به كدام مركز ديابت برود تا آموزشهاي لازم براي آشنايي و كنترل اين بيماري را بگذراند و هميشه تحت نظر اين مركز باشد و در آن نامه قيد شود كه در صورت مراجعه نكردن، بايد هزينه همه عوارض ناشي از ديابت را خودش بپردازد و او ترغيب شود كه تحت برنامه آموزش و كنترل اين بيماري باشد تا از عوارض ديابت دور بماند.
فكر ميكنيد در آينده اين برنامه در كشور ما اجرا شود؟
اگر از همين امروز حركت ما به سمت اجراي چنين برنامهاي باشد، احتمالا در 3 يا 4 دهه آينده اين اتفاق در كشور ما به وقوع بپيوندد.
منبع: جام جم