سلیمان کتانی دارای تألیفات مشهور و موفقی در چهرهنگاری شخصیت های اسلامی
فاطمهی
زهرا (سلام الله علیها) مقامی والاتر از آن دارد که سندهای تاریخی و روایتی به سوی او
اشاره کنند، و گرامیتر از آن است که شرح حال گونهها به جانب وی راهنما
باشند. فاطمه (سلام الله علیها) را همین چهارچوب کافی است که: وی دختر محمد (صلی الله علیه و آله) و همسر
علی (ع) و مادر حسن و حسین (علیه السلام) و بزرگ بانوی جهان است».
و در پایان کتابش میگوید:
«فاطمه،
ای دخت مصطفی! ای روشنترین چهرهای که زمین را بر روی دو کتف خود بلند
کرد، تو جز دو نوبت برای زمین لبخند نزدی: یک بار در سیمای پدر، آن دم که
در بستر آرمیده بود و تو را مژدهی قرب وصل میداد لبخند زدی. و لبخندی
دیگر، بدان هنگام گرداگرد لبان تو میگردید که جان بر لب داشتی و واپسین
دم خویش را فروفرستادی... تو همیشه با محبت زیست کردی، تو با پاکی و
پاکدامنی زیستی، برای پاکیزهترین مادری که دو ریحانه زادی و پروردی و بر
قامت آن دو جامهای از خز بخشندگی پوشاندی... تو زمین را همراه با لبخندی
استهزاآمیز رها کردی و به ابدیت پیوستی، ای دختر پیامبر! ای همسر علی! ای
مادر حسن و حسین، و ای بزرگ بانوی بانوان همه جهانها و اعصار»
و باز در جای دیگر مینویسد:
«قهرمانی
نیرویی نیست که مستند به تن و بازو باشد، یا مستند به تاج و تخت، بلکه
قهرمانی چیزی است که منطق عقل، رشد و فهم را به کار گیرد، آنگاه هدفها را
تعیین کند و برنامه را ترسیم نماید. و قهرمانی زهرا، چیزی جز این معنی
بزرگ نبود. از این رو از هر چه عامل روشنایی دیگران میشد بهره گرفت، بی
آنکه بازوان ناتوان و نزار، و پهلوهای لاغر و نحیف وی در این خواست از
مؤثر باشد».
هانری کربن
شاید بتوان گفت کربن نخستین شخصیتی است که در جهت شناساندن مذهب شیعه در غرب تلاشهای وافری کرده است و در آثار مختلف خود این مهم را پیگیری نموده است. کربن در کتاب "ارض ملکوت و کالبد انسان در روز رستاخیز" مطالبی درباره فاطمه (سلام الله علیها) دارد. وی گوشزد می کند که فلسفه اسلام ایرانی، چه شیعی و چه غیر آن تا به حال در غرب کمتر بررسی شده است. کربن که بین اندیشههای عرفانی ایران باستان و آموزههای عرفانی شیعه پیوند میزند، میگوید مذهب شیعه که معرف پیروان ائمه از خاندان و اهل بیت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) است، و از پنج قرن پیش یعنی از دوران صفویان مذهب رسمی ایرانیان شده، برای مردم غرب تقریباً ناشناخته است. و اغلب تصور میکنند مبادی آن به مسایل وراثت سیاسی محدود میشود. حال آنکه با این عمل مصنفّات معتبر و عظیم آن را که حاصل گفتگوهای نخستین اصحاب با ائمه (علیهم السلام) تا قرن نهم میلادی بوده است از نظر دور میدارند. این گفتگوها گواهی است بر آنکه ظهور و توسعه مذهب شیعه ذاتاً، شکوفایی اسلام یا بهتر بگوئیم همان حکمت عالیه اسلام است. او میگوید: اگر معرفت پیامبر، عنصر ذاتی مذهب اسلام است، در حکمت شیعه معرفت امام نیز بدان افزوده میشود. در کنار رسالت پیغمبر که پیغام وحی را با کلام به مردم میرساند، وظیفه ارشاد الهامی یعنی وظیفهای که مؤمنان را به مفاهیم نهانی وحی آشنا میسازد نیز وجود دارد، و این همان وظیفه امام است. چهارده نفری که وظیفه ارشاد معنوی و ولایت را پس از رسالت پیغمبر (صلی الله علیه و آله) عهدهدار شدهاند، شخص پیغمبر و دخترش فاطمه (سلام الله علیها) و دوازده امام هستند.
لوئی ماسینیون