در لوح نقرهاي که با حاشيه جواهرات گرانبها، مرصع در وسطش خطوطي به حروف طلايي نگارش يافته بود، در جنگ جهاني اول (1916 ميلادي) به وسيله سربازان انگليسي در چند کيلومتري بيت المقدس ـ که مشغول سنگرگيري و حمله بودند ـ در دهکده کوچکي به نام «اونتره» کشف گرديد که بعد از ترجمه و بررسي در سوم ژانويه(1920) معلوم شد که اين لوح مقدسي است به نام «لوح سليماني» و ...
«فَتَلَقَّي آدَمُ مِن رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتَابَ عَلَيهِ»
آدم وقتي با وسوسه شيطان از بهشت بيرون رفت و از آن مرتبه الهي نزول کرد، خداوند متعال کلمات و اسماي خمسهي معصومين را به وي القا کرد و اين کلمات به قلب آدم رسيد (اسماء طيبه و خمسه: محمد و علي، فاطمه، حسن وحسين -که درود و سلام بي پايان خداوند بر آنان باد- است) که خداوند متعال به برکت اين اسامي و وجود مقدس آنان از غفلت و قصور آدم درگذشت.
در لوح نقرهاي که با حاشيه جواهرات گرانبها، مرصع در وسطش خطوطي به حروف طلايي نگارش يافته بود، در جنگ جهاني اول (1916 ميلادي) به وسيله سربازان انگليسي در چند کيلومتري بيت المقدس ـ که مشغول سنگرگيري و حمله بودند ـ در دهکده کوچکي به نام «اونتره» کشف گرديد که بعد از ترجمه و بررسي در سوم ژانويه(1920) معلوم شد که اين لوح مقدسي است به نام «لوح سليماني» و سخناني از حضرت سليمان را در بر دارد که به الفاظ عبري قديم نگارش يافته است که ترجمه لوح سليماني بدين قرار است:
ياه احمد! مقذا = اي احمد ! به فريادم رس
ياه ايلي! الضطاه = يا علي! مرا مدد فرماي
ياه باهتول! اکاشئي = اي بتول! نظر مرحمت فرماي
ياه حاسن! اضو مظع = اي حسن! کرم فرماي
ياه حاسين! بارفو = يا حسين! خوشي بخش
همين سليمان اکنون به اين پنج بزرگوار استغاثه ميکند
بذات الله کم ايلي = و علي قدرهي الله است
اعضاي کميته چون بر مضمون نوشته لوح مقدس اطلاع يافتند هريک با ديده تعجب به ديگري نگريستند و انگشت حيرت به دندان گزيده و پس از تبادل نظر قرار براين شد که اين لوح در موزه سلطنتي بريتانيا گذاشته شود، ولي بعد آن را در رازخانه کليساي انگلستان گذارده که فقط «اُسقف» از آن اطلاع داشته باشد.
در ژوئيه 1951 ميلادي گروهي از دانشمندان معدن شناس روسي، هنگام معدنيابي و کندن زمين به تخته چوبهاي پوسيدهاي برخوردند که بعد از تحقيقات وبررسي کامل باستانشناسي فهميدند که متعلق به بقاياي کشتي نوح است. در بين اينچوبهاي پوسيده به تکه تخته چوب مستطيلي برخوردند که همه را به حيرت انداخت، زيرا در اثر گذشت زمان کهنگي و پوسيدگي به تمام چوبها راه يافته بود جز اين تختهچوب که 14 اينچ طول و 10 اينچ عرض داشت و حروفي چند بر آن منقّش بود. دولت روس براي تحقيق و بررسي درباره اين تخته چوب در 27 فوريه (1953 ميلادي)کميتهاي تشکيل داد که اعضاي آن باستانشناسان و استادان آشنا به زبانهاي عتيق بودند که اسامي اين اساتيد در صفحه 36 و 37 کتاب "علي و پيامبران" ضبط و نگاشته شده است.
لذا پس از 8 ماه تحقيق و کاوش اسرار آن تختهچوب براي کميته کشف گرديد ومعلوم شد که اين تخته چوب از کشتي حضرت نوح پيامبر(ع) است که براي تَيمُّن و مددخواهي، چيزهايي برآن نوشته و بر کشتي نصب کرده است. در وسط تخته يک تصويرپنجه نمايي وجود داشت که عبارتي چند به زبان ساماني برآن نگاشته بود (زبان رايج درزمان حضرت نوح(ع) و تا چندي بعد از زمان نوح زبان سامي يا ساماني بود و زبانهايعبراني، سرياني، قيهاني، قبطي، عربي و غيره از شاخههاي مختلف همان زبان است). ترجمه و شرح آن بدينقرار است:
اي خداي من اي مددکار من
به لطف و مرحمت خود و به طفيل ذوات مقدس؛
محمد، ايليا، شُبّر، شُبير و فاطمه، دست مرا بگير؛
اين پنج وجود مقدس از همه با عظمتتر و واجب الاحترام هستند و تمام دنيا براي آنان بر پا شده است.
پروردگارا به واسطه نامشان، مرا مدد فرماي!
تو ميتواني همه را به راه راست هدايت نمايي.
توضيحات بيشتر و تصوير لوح کشتي حضرت نوح(ع) و انتشار خبر آن در مجلات و روزنامههاي دنيا به طور کامل در کتاب علي و پيامبران آورده شده است.
در آن هنگام که برادران يوسف او را به چاه انداختند. در اعماق چاه جبرئيل به يوسف فرمود: براي نجات خود توسل به اين ذوات مقدس پنج تن بنما که همانا "محمد، علي، فاطمه، حسن و حسين -صلوات الله عليهم اجمعين- ميباشند.
پس حضرتيوسف چنين نمود و خداوند متعال موجبات نجات و خلاصي او را فراهم ساخت.
حسين جان! عظمت، شخصيت، تحمل مصائب و سختيهاي تو را نه تنها انبيايالهي و فرشتگان آسمان و اديان مختلف و مکاتب گوناگون بيان نموده و با ديده تکريم وتعظيم بر آن اشک ريختهاند، بلکه «مهاتما بده» که از بزرگان است و عدهاي هم او را يکي از پيامبران ميدانند بعد از تعبير و تفسير فراوان که در مورد عظمت و شوکت حضرت محمد صلي الله عليه و آله و حضرت علي عليه السلام و خوابي که ديده و نويد و بشارت آمدن وجود مقدس علي و شکافته شدن ديوار کعبه و را ميدهد و بشارت آمدن پيامبر گرامي اسلام را ميدهد در بستر مرگ وقتي شاگردش «آنند» را گريان و مضطرب ميبيند او را به آمدن خاتم پيامبران ـ که نور خدا و عالم به اسرار هستي و صاحب يک تاج پنج پهلو که مانند خورشيد و ماه ميدرخشد و نام الماس بزرگ آن «آليا» باشد ـ بشارت ميدهد و سپس ميگويد: آنند! به ياد داشته باش که آن انسانهاي پاک در ابتدا آفريده شدهاند ولي هنوز به ظاهر شدنشان بسيار ماندهاست.
ستمگران دُردانههاي (فرزندان) وي را بسي زيان و آزار رسانند و براي ريشه کنکردن آنان از چيزي فرو گذار نکنند و دست به هر عمل ضد انساني زنند.
اما خدا نام و کار و مقصد او و نسل او را تا آخر دنيا باقي خواهد گذاشت.
همين طور ادامه ميدهد و ميگويد: خوشا به حال آنان که با او و همراهان او همراهي کنند.
اکنون ايآنند! بيش از اين نميتوانم به تو ياد دهم (و اسرار را برايت ظاهر کنم).
سيد علي اکبر قريشي