سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

خانواده

استانها

دیده بان

شیعه شناسی

عکس

فیلم

وبلاگ

پادکست

برائت

الحاشیه

سردبیر

تتبع اخبار

中文

صفحات داخلی

آیا باید زنگ خطر افول اسلام جامعه باور را به صدا در آوریم؟

مصطفی نوذری، پژوهشگر حوزه دین و سیاست نوشت: در تابستان سال ۲۰۲۳ شهر آنکارا در ترکیه میزبان دومین دوره همایش «ملتقی الشباب العالم الإسلامی» بود. در این همایش سه روزه حدود ۶۰۰ جوان فعال حوزه مسائل اسلامی از ۴۴ کشور ختلف شرکت کردند. از کشور ایران نیز یک تیم چهار نفره از فعالان اتحادیه دانشجویی امت واحده، برای ارائه گزارش فعالیت های بین المللی و غیردولتی اتحادیه امت واحده در همایش شرکت کردند.
کد خبر: ۳۰۳۸۴۳
۱۱:۴۴ - ۲۲ دی ۱۴۰۳

شیعه نیوز | این یادداشت در شماره ۲ از دو ماهنامه باور منتشر شده بود. متاسفانه این مجله وزین دیگر منتشر نمی‌گردد! اما روایت این یادداشت در حوزه جوانان جهان اسلام و پرداخت به آنان هم چنان تازه و زنده است.

به گزارش «شیعه نیوز»،  مصطفی نوذری، پژوهشگر حوزه دین و سیاست نوشت: در تابستان سال ۲۰۲۳ شهر آنکارا در ترکیه میزبان دومین دوره همایش «ملتقی الشباب العالم الإسلامی» بود. در این همایش سه روزه حدود ۶۰۰ جوان فعال حوزه مسائل اسلامی از ۴۴ کشور ختلف شرکت کردند. از کشور ایران نیز یک تیم چهار نفره از فعالان اتحادیه دانشجویی امت واحده، برای ارائه گزارش فعالیت های بین المللی و غیردولتی اتحادیه امت واحده در همایش شرکت کردند.

روی­داد شامل بخش­های مختلفی از جمله سخنرانی چهره‌­های شاخص جهان اسلام، بخش ویژه فلسطین، کارگاه­‌های آموزشی برای مدیریت و رهبری سازمان های مردم‌­نهاد اسلامی و ارائه تجربیات سازمان­های مردم‌­نهاد کشورهای مختلف، از فعالیت­‌هایشان بود. درباره چهره‌­های شاخص حاضر در همایش، می­توان افرادی مانند دکتر طارق سویدان، عبدالرزاق مکری و ابوزید ادریسی را نام برد. دکتر طارق سویدان، دعوت­گر اسلامی کویتی الاصلی است که در حال حاضر یکی از شخصیت­های الهام بخش و موثر برای نسل جدید فعالان جریان اسلامی به شمار می­رود. ابوزید ادریسی، متفکر مراکشی و از بزرگترین مدافعان مسئله فلسطین به ارائه سخنرانی­‌ای با عنوان «نقش جوانان در رنسانس اسلامی» پرداخت. عبدالرزاق مکری نیز متفکر اسلامی و رهبر جامعه صلح الجزایر، بزرگترین حزب اسلامی الجزایر، درباره نقش جوانان در تغییر تمدنی صحبت کرد. البته لازم به ذکر است که مهم­ترین قسمت همایش، قسمت غیررسمی آن بود که در حواشی برنامه‌­ها، جوانان فعال مسلمان از کشورهای مسلمان، به شبکه سازی و انتقال تجربیات و مباحثه با مهم­ترین فعالان اسلامی هم سن و سال خودشان در کشورهای دیگر می­‌پرداختند. در ادامه، نگارنده که خود در این همایش حضور یافته، به بهانه ارائه گزارش مشاهدات خود، برخی نکات مهم درباره وضعیت اکنون نسل جوان جنبش‌­های اسلامی را با مخاطب در میان می‌گذارد.

دکتر طارق سویدان، دعوت­گر اسلامی کویتی الاصلی است که در حال حاضر یکی از شخصیت­های الهام بخش و موثر برای نسل جدید فعالان جریان اسلامی به شمار می­رود.

یکی از مهم ترین مسائلی که یک مسلمانِ کم و بیش آگاه از تاریخ اصلاح دینی معاصر هنگام مواجهه با چنین روی­دادی با آن روبرو خواهد شد، میزان ارتباط گفتار محوری آن با سنت تاریخی جریان اصلاح دینی است. فارغ از این مسئله شکلی که میزبانان سعی کرده‌­اند برای «آبرومند» برگزار شدن مراسم، دقیقا به شکل یک همایش رسمی اروپایی، در زرق و برق همایش از جمله پذیرایی و تغذیه، رزرو هتل گران­قیمت برای میهمانان و مسائلی از این دست چیزی کم نگذارند؛ مسئله مهم­تر گفتار محوری محتوای سخنرانی­ها و برنامه ها بود. در کنار عناصر شکلی همایش، با نگاه کوتاهی به بروشور برنامه، فهرست سخنرانان، عناوین سخنرانی­ها و بعد نشستن پای سخنرانی افتتاحیه طارق سویدان با عنوان «رهبری استراتژیک در موسسان جوانان» به سرعت برای مخاطب روشن می­شود که گفتار مرکزی روی­داد نزدیکی زیادی با ادبیات فردگرایانه روان شناسی موفقیت آمریکایی دارد. همچنین کلید واژه‌­های غالب در سخنرانی­ها، کلماتی از جمله «رهبری»، «استراتژیک»، «موفقیت» و هم خانواده­‌های آن­ها بود.

حال پس از شنیدن مقدار زیادی سخنرانی درباره رهبری[۱] و تامین مالی سازمان­های اسلامی و شنیدن نشیدهای فلسطینی از اسپیکرهای با کیفیت یک هتل باکلاس، یک مسلمان که در تاریخ جنبش­های صدساله اخیر احیا-اصلاح اسلامی یک دور کوتاهی زده باشد باید از خود یک سوال مهم بپرسد:«دقیقا چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟»

اگر کلید واژه‌­های گفتار اصلاح دینی قرن بیستم و نمایندگانش را بررسی کنیم، احتمالا روی واژگانی چون عدالت، حکومت، استعمار، مبارزه، تمدن و قدرت و هم خانواده‌­های آن ها خواهیم ایستاد. اما چه می­شود که در قرن جدید، در همایشی که تلاش کرده است تا مهم ترین فعالان جوان کشورهای اسلامی را جمع کند، حتی یک جمله درباره فقر، عدالت اقتصادی یا مسئله حکومت شنیده نمی­شود و به جای آن شاهد درخشش تیپ­ سلبریتی-دعوت­گر هایی هستیم که دقیقا شبیه معلم های سامراسکول­‌های ام.بی.ای یا مشاوران استارتاپی، برای جوانان کشورهای اسلامی با ادبیاتی فردگرایانه، درباره رهبری و اداره موثر سازمان­‌هایشان صحبت می­کنند. یا چه می­شود که در حالی که تیپ نمونه و الگوی کامل فعال مسلمان قرن بیستم، تیپ «روشن­فکر-مبارز» ای است که با اسلحه -یا قلمی که آن را به اندازه اسحله برنده و تیز کرده- در هزینه دادن و گره زدن شش-دانگ ابعاد زندگی­ به هویت مسلمانی­اش، چشم های همگان را خیره کرده، رسیده‌­ایم به وضعیتی که در آن الگوی جوان مسلمان موفق که از او برای سخنرانی و ارائه تجربیات برای سایر «تازه کارها» دعوت به عمل می­آید، «اینفلوئنسر-دعوت­گر» ای است که با چهره زیبا، صدای خوش و هوش اینفلوئنسری در اینستاگرام، توانسته فالوور های چند صد هزارتایی جلب کند. طبیعتا حدس می­زنید که انتهای هنرش هم پر کردن کلیپ های ده ثانیه‌­ای اینستاگرام یا تیک-تاک در یک منظره طبیعی خیره کننده یا مسجدهای خوش تراشیده است که در آن یکی دو آیه قرآن یا یک دکلمه مذهبی را با صدای زیبا می­خواند و دل تمام فالوورهایش را می­برد. اگر یکی از مبارزان مصری، ایرانی یا الجزایری قرن بیستم را از گور بلند کنیم و به این همایش بیاوریم، بی گمان از دیدن صحنه اینفلوئنسر-دعوت­گرها روی سن و مهم­تر از آن از دیدن شدت تشویق حضار و تحسین جمعی آن­ها، «وحشت» کرده و با خود فکر می­کند که مگر قرآن این­ها با قرآن دهه هفتاد میلادی ما متفاوت شده است؟

حال پس از شنیدن مقدار زیادی سخنرانی درباره رهبری و تامین مالی سازمان¬های اسلامی و شنیدن نشیدهای فلسطینی از اسپیکرهای با کیفیت یک هتل باکلاس، یک مسلمان که در تاریخ جنبش¬های صدساله اخیر احیا-اصلاح اسلامی یک دور کوتاهی زده باشد باید از خود یک سوال مهم بپرسد:«دقیقا چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟»

پاسخ دردناکی که باید به این برادر-خواهر مبارزِ از گور بلند شده بدهیم این است که متاسفانه قرآن این­ها تغییر نکرده است. اما چیزی که مهم تر- و با دیدن این صحنه ها باید بگوییم خیلی مهم­تر- از متن مقدس در حال نقش آفرینی است، واقعیت اجتماعی قاهر بر متن و خواننده متن است. روح اروپا محورانه‌­ای است که از صد سال پیش درون ما حلول کرده و گویا نه تنها بیرون نرفته، که سخت در ته جانمان ته نشین شده است. از احمد فردید نقل می­کنند که می­گفت «تاریخ ما پاورقی تاریخ غرب است». شاید با دیدن چنین لحظاتی عمق این سخن و عمق اروپا زدگی جوامع اسلامی بیشتر روشن شود.

متفکران و روشن­فکران اسلام­گرای قرن بیستم، غالبا در اروپا تحصیل کرده بودند آن­ها دهه شصت و هفتاد را، در میانه جنبش های استقلال کشورهای خودشان، در اروپایی که جریان انتقادی روشنفکری در آن در اوج خود بود سپری کردند. ایامی که در اروپا هنوز کاراکتر «روشنفکر توتال» معنا داشت و مکتب فرانکفورت نیز در حال صورت بندی آرا خود و حمله به «انسان تک ساحتی» و «بیگانه» رشد یافته در جامعه سرمایه داری متاخر و نشان دادن «مسخ» آن و حالت «تهوع»اش بود. در این شرایط که جوانِ مسلمانِ جهان سومی، شاهد آن بود که از میان سروران غربی‌­اش نیز، بعضی زبان به انتقاد به وضع کنونی اروپا گشوده‌­اند و البته هنوز در اروپا عصر، عصرِ کلان روایت ها و ایدئولوژی­‌ها-با بار مثبت- بود، با اعتماد به نفس بیشتری سینه سپر می­‌کرد و از «بازگشت به خویشتن» سخن می­‌گفت.

اما گویا امروز زمانه تغییر کرده است. شاید بتوان گفت که دقیقا برعکس نسل اروپا رفته و علوم انسانی خوانده بنیان گذار، نسل جدید فعالان اسلامی، عمدتا به «آمریکا» مهاجرت کرده‌­اند و رشته­‌های تحصیلی آن­ها هم، رشته­‌های فنی-مهندسی بوده است[۲]. علاوه بر اینکه تحصیل رشته­‌های فنی و فاصله از علوم انسانی، فرصت کمتری برای نگاه انتقادی به غرب و نظام اقتصادی‌­­اش باقی می­گذارد، این «مهندس­-دعوت­گر»های جدید ما، دوره بسیار خاصی از تاریخ آمریکا را تجربه و زیست کرده اند: آمریکای پسا فروپاشی شوروی، آمریکای پایان تاریخ و هژمون واحد جهان، آمریکای سیلیکون ولی و فردگرایی افراطی[۳]، و در نهایت، آمریکای عصر نئولیبرالیسم.

احتمالا حضور و تجربه دوره نوجوانی و جوانی در این آمریکا- آمریکایی که در قرن بیستم اگر درودیوارش صدای فردگرایی و بنگاه و سرزمین رویاها می­داد، حداقل یک دولت کینزی و چند جنبش ضدجنگ ویتنام داشت که هنوز به مفاهیمی مانند خیرعمومی، عدالت و خلاصه یک «روایت جمعی» معتقد بود اما امروز همان را هم ندارد- برای این مهندس-دعوت­گرها، اساسا یک اسلام دیگر می­سازد. اساسا فرازهای بسیاری از متن را برای آن­ها پررنگ می­کند و مهم­تر از آن، بسیاری از فرازها، را کمرنگ. فراز های کمرنگ شده‌­ای که، نقطه مرکزی فریاد های نسل قبل بودند.

اگر حسن البنا بر کتاب عدالت اقتصادی جوده السحار مقدمه می­نوشت، اگر اخوان المسلمین خیزهای خیریه‌­ای و رفاهی جدی برمی­داشت، اگر سید قطب عدالت اجتماعی در اسلام را به تحریر در می‌­آورد، اگر در ادبیات ره­بر حکومت­‌خواه انقلاب ایران کلمه عدالت به اندازه کلمه حکومت به کار میرفت[۴] و نهایتا اگر میراث مهم بنیان­گذاران جریان احیا در قرن بیستم، هشدار دادن از غرب به مثابه یک کلیت و صلای «تشکل» و «نظام» یافتن برای «از نو آفریدن امت[۵]» و «بازگشت به خویشتن» و خلاصه دارای یک دورنمایی از «کلیت» و ایجاد «جامعه اسلامی» بود، نسل جدید فعال مسلمان امروز دنبال لیدرشیپ، مدیریت و شکل دادن «استارتاپ اسلامی» است و بدون هیچ بدبینی خاصی به جهت دار بودن این «ابزار»ها و ماهیت نظام اقتصادی، برای عمل به مسئولیت اسلامی خود، در حال تأسیس مدرسه اسلامی با شهریه ۷۰ هزار دلاری در سال![۶] و یا در سودای محجبه کردن دختران مسلمان در «اینستاگرام» و تبدیل شدن به یک اینفلوئنسر موفق است. و وجه دهشتناک مسئله این است که خودش را در امتداد سنت اصلاح دینی احساس می­کند و حسن البنا و امثال او را، تبار فکری خود نام می­برد.

باید بازگردیم و تمام این تغییرات تاریخی و ابر-گسست­‌های جریان اصلاح دینی را -در فکر و عمل- عمیقا بخوانیم و نهایتا شجاعانه از خود بپرسیم که به راستی هسته مرکزی کتاب و سنت چیست که راه را برای تفاسیری- این چنین متفاوت و دور- فراهم می­کند؟ و در پاسخ این پرسش، دو نتیجه بیشتر نمی­توان گرفت.

یا باید نتیجه بگیریم که کتاب و سنت، مانند مومی تهی از دلالت است که به هر رنگی در­می­‌آید و جز «افیونی» برای تحمل پذیر کردن هر متن سیاه اجتماعی­‌ای، هیچ خاصیت دیگری ندارد. آمپولِ­‌هوا اروپا مرکزی، بیش از قرن بیستم در تن ما فرو رفته است. و چنان فرو رفته است که امروز اسلام توسط مفسرِ «دعوت­گر-سلبریتی‌­اش» مانند طفل خردسال و فقیری شده است که برای خوش‌­آمد مهمان­ه‌ای باکلاسی که به خانه­‌شان آمده اند، هر پشتک­وارویی می­زند و هر لحظه یک لباسی بر تن خود می­کند و خود را بزک-دوزک می­کند و در واقع خود، هیچ نیست.

یا اگر به چنین چیزی معتقد نیستیم و پیام حقیقی­‌ای و اصالتی و رسالتی و هسته­‌ای در متن پیدا می­کنیم، باید نتیجه بگیریم که برای تمام گستره جهان اسلام، «عصر استعمار هنوز به پایان نرسیده است». باید بایستیم و تمام این تفاسیرِ «اولترا-غرب­زده» و «اولترا-شرق­‌شناسانه» را در دادگاه مفاهیم مرکزی کتاب استیضاح کنیم و در امتداد سنت اسلام­گرایی، کتاب را برای «نقش آفرینی اجتماعی» و برای قرار گفتن در متن زندگیِ -نه فقط فردی- اجتماعی بخوانیم و -حتی با وجود اینکه امروز به مدد سازمان های عریض و طویل و بی خاصیت مسئول «اسلامی سازی همه چیز» اضافه کردن پسوند اسلامی‌­سازی به هرچیزی، بس مشمئز کننده و ناامید کننده شده است- همچنان به جای «مدرن کردن اسلام»، از «اسلامی­ کردن مدرنیته» و مدرنیته بومی سخن بگوییم.

نسل جدید فعال مسلمان امروز دنبال لیدرشیپ، مدیریت و شکل دادن «استارتاپ اسلامی» است و بدون هیچ بدبینی خاصی به جهت دار بودن این «ابزار»ها و ماهیت نظام اقتصادی، برای عمل به مسئولیت اسلامی خود، در حال تأسیس مدرسه اسلامی با شهریه ۷۰ هزار دلاری در سال! و یا در سودای محجبه کردن دختران مسلمان در «اینستاگرام» و تبدیل شدن به یک اینفلوئنسر موفق است.

و پر واضح است که امروز کار مسلمانِ متعهدی که به «هویت» و «خویشتن» و «اسلام به مثابه کلیت» بیندیشد، سخت­‌تر از همه نسل­‌های قبل خواهد بود. چون دیگر مارکس و سارتر و مکتب فرانکفورت و کلان روایت آلترناتیو و امثال آن، در برابر صورت خیره کننده اروپای نئولیبرالی جدید، درخشش چندانی ندارند و این دفعه مسلمان جهان سومی، برای طی این طریق، نمیتواند از روی دست کسی تقلب کند. حالا باید منتظر ماند و دید در میانه سلفیت جهادی کور و این سلبریتی­-دعوت­گرهای خوش قد و خوش صدای اینستاگرامی، جریانی برای امتداد سنت احیای اسلامی، که همواره به خویشتن و بازگشت و البته «کدام خویشتن» اندیشیده، بر خواهد خاست؟

[۱] Leadership

[۲] برای مثال به عنوان یک نمونه سرشت نما، طارق سویدان را در نظر بگیرید.

[۳] Ultra-Individualism

[۴] منبع: جست و جوی پیشرفته در صحیفه امام خمینی. پرتال امام خمینی: مجموعا در کل صحیفه، کلمه عدالت ۱۵۰ بار و کلمه حکومت ۱۴۸ بار به کار رفته است.

[۵] عبارت از سید قطب است

[۶] با آخرین امکانات و تئوری های آموزشی دنیا! برای تربیت توانمند ترین – البته و فرد گرا ترین- مسلمانان عالم

 

منبع: مبلغ
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: