حجهالاسلام راستگو از روحانيوني است که در سالهاي اوليه انقلاب به ساخت و توليد و اجرا برنامه براي کودکان و نوجوانان پرداخت. او از معدود روحانيوني است که با زبان طنز و شعر و قصه وارد دنياي کودکان و نوجوانان شد. وي اکنون مدير کانون پرورش مربي در شهر قم ميباشد. حجهالاسلام راستگو انتقادات فراواني نسبت به عملکرد صداو سيما و کانون پرورش فکري کودکان و نوجوان و توليد و ساخت انيميشن و برنامه براي کودک و نوجوانان دارد. در گفتگويي با او به شرح پارهاي از اين مشکلات پرداخته است.
- به چه دليل کار براي کودکان و نوجوانان را انتخاب کرديد؟
دنياي کودک و نوجوان دنياي پاک، و بدون غل و غش است. آنچه در اين دنيا وارد ميشود، برخلاف دنياي بزرگترها مطالب و خوبيها بيشتر در ذهنشان ثبت ميشود. قلب بچهها پاک است و اين قلب پاک حقايق را زودتر ميبيند. اشتغالات ذهني و فکري بچهها کمتر است مشکلات اقتصادي، خانوادگي، شغلي و غيره ندارند. لذا ميتوانند با فراغت بهتري مطالب را ياد بگيرند به ويژه اگر بتوانيم با زبان آنها برايشان صحبت کنيم مطالب قابل فهمتر خواهد شد. من اولين جرقهاي که به ذهنم زد از بچگي بود که در روستا زندگي ميکردم. بچهها از مدرسه که تعطيل ميشدند شروع به کتککاري ميکردند با حرفهاي رکيک و زننده با هم برخورد ميکردند. گاهي اوقات نسبتهاي ناروا به هم ميدادند. من آنجا به ذهنم افتاد که بايد براي بچهها کاري کرد. از همان بچگي به ياد دارم به دليل اينکه پدرم امام جماعت مسجد محلمان بود يک پول مختصري از پدرم گرفتم و يک کتابخانهاي در همان مسجد محلمان درست کردم و بچهها را به کتاب خواندن و نوشتن خلاصه کتاب دعوت کردم و يکسري برنامههاي ساده اصول دين، فروع دين گذاشتم. از همان جا جرقهاي براي شروع کار برنامهسازي براي کودک و نوجوان در من زده شد.
ـ تا امروز به اهداف دلخواهتان رسيديد.
هر کس تصور کند به همه اهدافي که داشته رسيده يا بايد به اهداف خودش شک کند يا اينکه اهداف کوچکي را در نظر گرفته است. هدفهايي که انسان در زندگي دارد، هيچ وقت به نقطه خاصي منتهي نميشود. ما هدفمان قبل از انقلاب، از بين بردن برنامههاي نظام شاهنشاهي بود تا نظام جمهوري اسلامي ايجاد شود. مرحله اول کار محقق شد. دو مرحله کار باقي مانده است. مرحله دوم تا ظهور امام زمان است. ما تصميممان اين است که انشاء ا... با تربيت افرادي که هم معتقد به مباني اصول اسلامي هستند و هم روشهاي جديد و نو کار با کودکان و نوجوانان را بلدند در اين امر ما را ياري رسانند. مرحله سوم کار ما، بعد از ظهور امام زمان است که ما آنجا همه تشکيلات را خدمت حضرت تقديم ميکنيم که اگر حضرت تاييد کردند چه بهتر و اگر تاييد نکردند واي به حال ما.
ـ به نظر شما چرا اجراي مراسم هاي ديني و مذهبي در مدارس براي بچهها جذابيت خاصي ندارد؟
وقتي مسئولين پرورشي، برنامه مذهبي براي بچهها را برگزاري مراسم زيارت عاشورا بدانند ما هم اين حق را به بچهها ميدهيم که در اين مراسمها شرکت نکنند. اين اشتباه است. اگر ما اين مفاهيم را در قالب بازي و مسابقه، قصه، معما، نقاشي، تئاتر و فيلم و برنامههاي متنوع اينترنتي و کامپيوتري ترويج کنيم شما فکر ميکنيد چند درصد از بچهها به دين روي ميآورند. من فکر ميکنم اکثر بچهها به دين جلب شوند. ما بايد دين را از قالب دعا و مراسم خشک و يکسري مفاهيم ذهني و محفوظات خسته کننده و غيرقابل فهم براي بچه بيرون بياوريم. هدف بايد اين باشد که مفاهيم ديني را در قالبهاي زيبا و متنوع و متناسب با فهم و معلومات سن بچهها تعليم دهيم. خوب طبيعي است تا حالا در اين کار تنها کساني موفق بودند که آموزشهاي لازم را ديده اند.
ـ يعني علت عدم موفقيت در جلب بچه ها به سوي مسائل ديني در ناکافي بودن اطلاعات مربيان ميدانيد.
علت اين است که من روحاني هر جا رفتم با سخنان خسته کنندهام مخاطبين نوجوانم را از دين بيزار کردم. سخنراني مال بزرگترها است. کوچکترها که نميتوانند سخنراني گوش کنند. اگر هم سخنراني باشد بايد چند تا مثل، قصهاي چيزي لابهلايش بياوريم که کسل کننده نباشد. اين طور نباشد که همانطور که براي مومنين معتقد حرف ميزنيم براي بچههاي شهرک غرب هم صحبت کنيم. به طور مثال من يک بحثي را در رابطه با توبه ميخواستم مطرح کنم. آن را کامپيوتري مطرح کردم. شايد اولين بار در اسلام باشد که اين طور يک بحثي را مطرح ميکنند. من اين بحث را منتقل کردم به اينکه خداوند 3 نوع برخورد با گناه دارد. بعضي گناهان را ميپوشاند هست ولي مثل زخمي که رويش باند ميپيچي بعضي گناهان را خداوند با کلمه غفران يعني جبران شوند مثل زخمي که مواد آلوده پاک شود بعد پوشيده شود يک سري گناهان است که خداوند محو ميکند و من مهرباني خدا و محو کردن گناهان و سيئات با همين سيستم کامپيوتري برايشان مطرح کردم. اينکه به بچهها بگوييم حتماً صبر کنيد شب احيا برسد، چراغها را خاموش کنيد تا بتوانيد توبه کنيد، اين حرفها نبود.زبان امروز بچهها کامپيوتر و اينترنت است.
ـ امروزه دسترسي به ماهواره براي خانوادهها بسيار آسان است شما نقش ماهواره را در تربيت کودکان و نوجوانان چطور ارزيابي ميکنيد؟
در اين مورد من نميخواهم وارد شوم زيرا اگر وارد شوم داستان سر دراز پيدا ميکند که تهش بسته نميشود. من دو يا سه نکته به صورت اشاره ميگويم. من خودم شخصاً با صنعت و شي و ابزاري به نام ماهواره مخالف نيستم. ما گاهي براي اينکه بخواهيم مسئله را حل کنيم، صورت مسئله را پاک ميکنيم. من به هيچ کس هيچ تهمت و هيچ نسبتي نميزنم. اما ببينيد همان کساني که در مجلس يا دولت يا هر جاي ديگر ماهواره را ممنوع کردند، آيا خودشان از اين وسيله استفاده ميکنند يا نه. يک آمار دقيق بگيريد مطمئن باشيد که يا در منزلشان يا دفتر کارشان ماهواره دارند. اصلاً امروز اگر مدير يا مسئولي از ماهواره استفاده نکند و در جريان مخالفتها و موافقتها با نظام نباشد، نميتواند نسبت به برنامهها تصميمگيري درستي بگيرد. من وقتي ندانم پشت اين ديوار چه خبر است خوب تا رفتم چماقي توي سرم ميخورد و از بين ميروم. پس بايد بدانم دشمن چه موضعگيري نسبت به دارد.
ـ از صحبتهاي شما ميتوان ارزيابيکرد که شما استفاده از ماهواره را براي خانوادهها درست ميدانيد.
ببينيد من يک مدرسه در تهران رفتم. به بچهها گفتم بچهها چه کسي دبي رفته؟ همه دست بالا بردند. ميگويند آقا، دبي که دروازه ورود و خروج است بگو چهکسي آلمان يا فرانسه رفتهاست؟
وقتي بچههاي کشور ما اين جور بچههاي دنيا ديدهاي هستند من وقتي ميخواهم برايشان برنامه اجرا کنم چه بايد بگويم. ولي وقتي من با بچههايي برخورد ميکنم که فراتر از ايران فکر ميکنند. اگر من روحاني در حد روستا فکر کنم از اينها عقب ميمانم. وقتي من عقبتر باشم چهچيزي ميخواهم به آنها ياد دهم. پيامبران و امامان هميشه پيشتاز از زمان خود بودند. امروز اگر ما با زبان بچهها حرف نزنيم 2 ضرر عمده ميبينيم. ضرر اول اينکه بچهها را به دين بدبين ميکنيم، ضرر دوم ايناستکه حرفي که ميخواهيم بزنيم را نميتوانيم بگوييم. يعني اگر50 سال پيش بود من به راحتي ميتوانستم به پسرم بگويم نماز بخوان. الان اينطور نيست. امروز بايد برايش فلسفه بچينم و هزارتا مسئله مقدماتي را برايش مطرح کنم تا نماز برايش جابيفتد. در زمينه استفاده از ماهواره حرف اين است که ابزاري است که هم ميشود استفاده مثبت از آن کرد و هم منفي. امروزه ما سراغ داريم خانوادههاي مومني که ماهواره دارند و شبکههاي فاسد را از بقيه شبکهها جدا کردند و استفاده نميکنند. ما اگر درست برخورد نکنيم بچه از هر راهي که شده به راه نادرست کشيده ميشود. يعني اگر ما حساسيت کاذب در بچهها ايجاد کنيم نتيجه معکوس خواهد داد. نه تنها بچه مومن بار نميآيد بلکه يک آدم دروغگو ميشود. اين است که ما متاسفانه در برخورد ماهواره نتوانستيم شيوه درستي انتخاب کنيم. به طور مثال زماني ويدئو در کشور ممنوع بود. مردم با جاسازي نوارهاي ويدئو را تهيه ميکردند ولي ديديد وقتي ويدئو آزاد شد، حساسيت هم کم شد. ماهواره هم همينطور است. ببينيد کل ايرانيان خارج از ايران بايد ماهواره داشته باشند تا بتوانند تلويزيون ايران را ببينند پس، ماهواره چيز وحشتناکي نيست که تا اسم ماهواره ميآيد کلمه فساد و گناه به ذهن خطور ميکند.
ـ در چند سال اخير ارتباط شما با رسانه ملي بسيار کم شده است. چرا؟
ما بيش از يک سال است که تقاضاي ديدار با آقاي ضرغامي کردهايم. ايشان هنوز يک ده دقيقهاي به دليل مشغله کاري نتوانستند به ما بدهند. چند وقت پيش، شبکه جام جم ايران پيشنهاد کرد که براي بچهها برنامهاي درست کنيم. شما ميدانيد شبکه جام جم و سحر شبکههاي راحت طلبي هستند. آنها مجازند طبق قانون صدا و سيما، کليه برنامههايي که در شبکه داخلي پخش ميشود کپي کنند و در شبکه پخش کنند. اينها ميخواستند يک برنامه توليدي هم داشته باشند. خوب وقتي به ما پيشنهاد کردند من گفتم اين برنامه فلان مقدار بودجه به دليل تحقيقات و کارشناسيها لازم دارد. بعد از مدت کوتاهي جواب دادند اصلاً اين بودجه براي ما امکان پذير نيست.
خوب شما ببينيد صدا و سيمايي که بودجههاي ميلياردي براي ساختن سريالها خرج ميکند حاضر نيست يک سوم اين مبلغ را براي بچههاي ايراني که در خارج زندگي ميکنند هزينه کند. يعني براي آنها ضرورت ندارد که ما يک برنامه توليدي با مختصر بودجه اي بسازيم. اين فقط يک نمونه است. بعد هم برنامههاي داخلي صدا و سيما را درباره کودک ببيند ما الان 3 يا 4 نوع برنامه در تلويزيون داريم دو تايش از همه مشخصتر است يکي عمو پورنگ يکي برنامه فيتيله اينها هفتهاي يک روز پخش ميشود. با هفتهاي يک روز تا چه اندازه ميتوان نياز بچهها را تامين کرد .
ـ کمي درباره اين برنامه يعني فتيله و عمو پورنگ صحبت کنيد.
اين برنامه يک رويکرد خاص دارد. با اينکه آقاي قناد دوست من است و فردي مومن است ولي چند نکته است که نبايد محو شود. مسئله اول حرکتهاي گاهي تندي است که بازيگران اين برنامه انجام ميدهند. نکته بعدي، سيستم برخورد با بچهها است. مثل هورا جيغ و چيزهايي که از نظر تربيتي در سيستم ما جايي ندارد.
ـ شما جايگزيني براي هورا و جيغ داريد؟
ما کارهاي زيادي در همين جشن تکليفها انجام داديم. ما برنامه باران، برنامه پرواز داريم. الله اکبر هليکوپتري داريم. 10 و 15 نوع زبان تشويق داريم. حتي ما 10 يا 20 نوع شروع برنامه داريم. نياييم اول برنامه بگوييم بسما... الرحمن الرحيم بياييم با شعر بگوييم که براي بچهها جالب باشد. انواع و اقسام برنامههاي تنوعي داريم. اين جيغ در چند سال اخير از برنامه آقاي قناد آمده. قبلش که نبود، بچهها ابراز احساسات نميکردند. ميشود ابداع کرد. ميدانم اين هورا از اينجا ميآيد که چون در زمان قبل از اسلام در ايران اهورا مزدا حاکم بوده و هر وقت چراغي روشن ميکردند هورا ميکشيدند يعني اهورا ميگفتند يعني چراغ روشن در برابر خدا. همين چيزي که در عقايد زرتشتيها وجود دارد.
لازمه کار با کودک اين است که يکسري حرکاتي داشته باشد ولي گاهي وقتها حرکتها از حالت نمايش و تئاتر خارج ميشود تقريباً شبيه رقص ميشود البته چون که با کودک سر و کارت فتاد پس زبان کودکي بايد گشاد اما زبان کودکي حدي دارد برنامه فيتيله چون خيلي مفصل و طولاني است و حرکات نمايشي زنده است اين يکسري لوازم خاص خودش را دارد يعني برنامه از حالت زنده خارج شود ميشود روي برنامه کار کرد حتماً لازم نيست مخاطبانشان بچههاي کوچک و خردسال باشد ميتواند از بچههاي بزرگتر هم استفاده شود.
ـ برنامه عمو پورنگ چطور؟
برنامه عمو پورنگ با اينکه ايشان از دوستان من هستند اما متاسفانه برنامهاش غير از يکسري کارهاي ضبط شده قبلي و يکسري حرکتها و کارهاي کاراکتري که خيلي رقيق ميتواند موثر واقع شود محتواي چنداني که ما از آن توقع داريم به ويژه محتواي ديني ندارد. محتواي ديني مختص شده به پايان برنامه که براي امام زمان، مريضها دعا ميکند ولي آيا با يک دعا براي امام زمان کودک به آموزه ديني دست پيدا ميکند. اين است که مشخص است که خلاء عظيمي براي يک برنامه پربيننده و جذاب حس ميکنيم و آن محتوا است. حتي من پيشنهادهايي هم ضمني به تهيه کننده برنامه دادهام اما پذيرفته نشد. ما فقط يک ماه رمضان توانستيم از طريق تلفن به عنوان عمو راستگو يک سري مسايل را در برنامه عمو پورنگ مطرح کنيم و آن هم با آن ريتم تندي که برنامه دارد و حرکات سريعي که دارد با سيستم نرمتر ما، از نظر قالب، تجانس نداشت.
ـ چرا فکر ميکنيد برنامه فتيله برنامه جذابي نيست با اينکه روز جمعه بزرگترها هم بيننده، اين برنامه هستند و از آن به عنوان يک برنامه شادي ياد ميکنند.
برنامه فتيله برنامه جذابي است چه براي بزرگترها و چه بچهها اما حرف من اين است که اين برنامه اصول ديني را رعايت نميکند. شرکت کنندگان در داخل مجلس اگر بزرگتر باشد کنترلي بر نوع پوشش آنها وجود دارد من گاهي ديدم بچههاي کوچک را با يک لباسهاي نامناسب ميآورند که ميتواند براي بقيه الگو شود. درست است براي بچه تکليف ندارد ولي تلويزيون دريچهاي است که همه ميبينند. تلويزيون يعني دريچه يعني 60 ميليون 70 ميليون نفر تماشا ميکنند ما نميتوانيم سر خودمان را بند کنيم. من هم از نظر هنري حرف شما را قبول ميکنم اما اين برنامه فقط جذابيت ظاهري دارد.
ـ براي يک برنامه کودک جذابيت ظاهري بسيار لازم است، برنامه سازان اگر نتوانند يک برنامه با جذابيت کافي بسازند ديگر تمايلي به ديدن برنامه وجود ندارد اتفاقي که براي کارتونها وانيمشنهاي ساخت داخل ميافتد.
در ساخت برنامه کودک دو بعد بايد رعايت شود. محتوا و قالب. ما متاسفانه گاهي آنقدر به قالب ميپردازيم که يادمان ميرود چه محتوايي را بايد در اين قالب زيبا و رنگي بريزيم. آن چيزي که ما در همه اينها احساس ضعف ميکنيم محتوا است. حتي در سريالها و فيلمهاي تلويزيون هم اين مساله وجود دارد. نمونهاش امسال ماه رمضان، با اينکه ما ميديديم که سريال کارشناس مذهبي دارد و نام حجتالاسلام در تيتراژ پاياني ميآيد اما وقتي نام مقدس الياس، پيغمبر خوب خدا را براي يک شيطان انتخاب ميکنند خوب اين چه کارشناسي است. بچهها نام الياس را تا سالهاي سال بشنوند چه فکري ميکنند؟ اين چه نوع کارشناسي است. يا وقتي فيلمي به نام مارمولک ساخته ميشود که يک روحاني نقش اصلي آن را برعهده دارد. بايد اين انتظار را هم داشت که هر روحاني را ببينند با اين اسم عنوان کنند. براي من اتفاق افتاده است. من خودم برخلاف خيليها که اين فيلم را صددرصد منفي ميدانند اين فيلم را داراي جنبههاي مثبت نيز ميدانم. اما ميخواهم بدانم يک کارشناس در مملکت نيست که نسبت به اسم فيلمها بررسي انجام دهد.
ـ در چند سال اخير شاهد توليد برنامههايي در تلويزيون هستيم که تيپ سازي و اصطلاحات خاصي را در بين مردم رواج ميدهد فکر ميکيد اين برنامه چه تاثيري بر فرهنگ ميگذارد؟
من فراوان در باره اين فرهنگها و تکيه کلامها فکر کردم. اولاً اين تکيه کلامها فرهنگ زبان عمومي ملت را به هم ميزند. چه دليلي دارد که بخواهيم چيزهايي که مانوس ملت نيست در فرهنگ وارد کنيم. مخصوصاً در حالت رفتاري بچهها خيلي تاثير منفي دارد. اين سيستم کاري يعني چه؟ چرا کارشناسي درستي نميشود؟ که سبب لطمه ديدن فرهنگ مردم شود؟ بعد هم همه تکيه کلامها يک مدت محدودي دارد و بعد حالت عادي برميگردد. يک وقت ما يک چيزي ايجاد ميکنيم ميشود فرهنگ اگر مثبت باشد چه اشکالي دارد؟ اصلاً تمدنها با تعامل فرهنگي با تمدنهاي ديگر تکميل ميشود اما اگر وقتي من دارم صحبت ميکنم بچهها ميگويند بهبه بهبه خوب اين چه معنايي دارد؟ اين چيزها چيزهايي است که ضرورتي براي وارد کردنش در فرهنگمان نميبينيم جز اينکه يک سريالي ميآيد و چند برنامه ميسازد يعني رجزني ميکند. در حاليکه مردم نيز حق دارند که بخواهند در بهترين زمان تعطيلاتشان و ساعات استراحت برنامهاي ببينند که جالب و مفيد باشد. صدا و سيما بايد بيشتر کارشناسي کند مضافاً اينکه اين جور سريالها فقط براي کارهاي تبليغاتي استفاده ميشود و اين براي تلويزيون بسيار بد است.
ـ يعني بايد جلوي ساخت برنامههايي که در آنها کار تبليغاتي کالا انجام ميگيرد گرفته شود؟
اين برنامهها را مقايسه کنند با برنامههاي ما، برنامه آقاي قرائتي يا حتي برنامه آقاي قناد چقدر فاصله فراوان است و من از جناب آقاي ضرغامي به عنوان يک کارشناس ميخواهم بررسيهايي را در اين رابطه انجام دهد. اينها بازتابهاي رفتاري بدي در جامعه خواهد داشت. فعاليت تبليغاتي در برنامه و سريالها به نظر من مناسب نيست چون سواستفاده از ذهن و وقت مردم است.
ـ کمي در ابطه با ساخت انيميشن در ايران و عدم بازدهي آنها صحبت کنيد. انيميشن صبا که کار توليدي در ايران انجام ميدهد، فاصله بسيار زيادي با کارتونهاي والت ديسني دارد. چه بايد کرد؟
ايران جز 10 کشور بزرگ دنيا در زمينه انرژي هستهاي است. من در يک کلام ميگويم ما ميتوانيم اما نمي خواهيم. يک وقتي يک مقايسهاي بين زيرگذر حرم امام رضا در شهر مشهد با زيرگذر شهر مکه انجام دادم. زيرگذر شهر مکه در عرض 4 ماه به اتمام رسيده. يعني آنها در اين 4 ماه کاري کردند که ما 27 سال است که نتوانستيم زيرگذر امام رضا را بسازيم. خوب ما آهن، سيمان، کارگر يا مهندس نداريم. ببينيد بزرگترين تئوريسينها، مهندسها و جراحهاي جهان، ايراني هستند. بايد ببينيم ايران امکانات دارد يا نه. اگر ندارد قبول ميکنيم اما وقتي دارد نميتوانيم اهمال را بپذيريم.ساخت کارتون و انيميشن نيز به همين صورت است.
ـ چرا نتيجه نميگيريم؟
ما مديريتمان متاسفانه ضعيف است يعني اينکه ما استعداد داريم ولي مديريت قوي نداريم. ديگر اينکه ما به اين مسايل بها نميدهيم. شما اگر نگاه کنيد در سفرهاي استاني رئيس جمهور ميبينيد بودجههايي که تصويب ميشود در يک استان چه رويکردي دارد؟ چند درصد کار فکري و فرهنگي است؟ چند درصد در فناوري و کارهاي زيربنايي مطالعاتي است؟ ساختمان سازي دانشگاه آزاد را نگاه کنيد دانشگاه آزاد چقدر خرج ساختمان سازي ميکند؟ چقدر خرج مغز سازي ميکند؟ با اينکه مسئولين آزاد همه از آدمهاي فرهيخته و فرهنگي کشور هستند اما بها نميدهند. الان کارتونهايي که از کشورهاي عربي ميآيد هيچ در آنها رشدي نميبينيم. من از 20 سال پيش با کارتونهاي عربي سر و کار داشتم اينها رشدي که نکردند حداقل هيچ عقبگردي هم نداشته اند. اما آن زماني که ما کارتون ميساختيم ميتوانستيم مولتيويژن درست کنيم. اما حالا بسيار عقب گرد کردهايم.
ـ با توجه به اين صحبتها ما نبايد اميدي به پيشرفت اين صنعت در کشور داشته باشيم.
من زماني يکي از اعضاي شوراي عالي اطلاعرساني کشور بودم .در آن شوراها برآورد کرديم يک بازي رايانهاي در ايران با وضع فعلي اقتصادي اگر بخواهد ساخته شود که با بازيهاي دنيا تقريباً همتراز باشد بين يک تا 16 ميليارد تومان خرج دارد و به دليل اينکه در ايران قانون کپيرايت اعمال نميشود چه اطميناني براي يک موسسه تحقيقاتي ميتواند داشته باشد که بعد از خرج چند ميليارد تومان پول با يک کپي غير مجاز با صد تا تک توماني حداکثر 300 تومان يک CD را بفروشند. اينها يک سري عواملي است که باعث شده بازيهاي رايانهاي و يا کارتونها نتواند در ايران به جايگاه واقعي خود برسد بعد هم ببينيد صدا و سيما چه جور برخورد ميکند. با بيان اين موضوع شما ببينيد برآوردهايي که براي سريالها براي کارتونها چه طور است. وقتي معيار صداو سيما پول هزينه کردن کمتر است نه تاثيرگذاري بيشتر، نتيجهاي جز اين نيست که برنامه آبکي تحويل صداو سيما دهد والا اگر به يک محقق يا کارشناس يا صاحبنظر حوزه کافي دهند و شخص آزادي کافي کامل داشته باشد بدون هيچ گونه دغدغه فکر کند، برنامهنويسي کند، کارهايش را انجام دهد. مطمئنا برنامه قشنگي ميسازد و ميتواند در حد کارتونهاي والت ديسني در بيايد. الان ما مهندسان خيلي عالي رتبهاي داريم که از نظر کار گرافيکي و انيميشني در سطح بالايي هستند ولي متاسفانه اميد به کارشان ندارند يعني هيچ پشتوانه و امنيت شغلي و اقتصادي ندارند.
ـ ما در رابطه با ساخت عروسک نيز دچار مشکل هستيم. عروسکهاي دارا و سارا هنوز نتوانستند بعد از چند سال جايگزين عروسکهاي باربي شوند نظر شما چيست؟
من در اصل ورود عروسک به دنياي کودک و نوجوان از نظر روانشناسي و تربيتي مشکلي براي آن ندارم مگر اينکه فتواي مراجع تقليدي خلاف اين را ثابت کند از نظر مقايسه با کار ديگران اگر فرض بر اين باشد که عروسک براي بچهها جايز و لازم باشد ما چقدر فرهنگها، قيافهها و لباسهاي مختلف در کشورمان داريم که همه اينها ميتواند بهترين سوژه براي عروسک بچهها باشد. حتماً لازم نيست يک عروسکي درست کنيم که در کل اروپا و آمريکا بتواند بازتاب داشته باشد ما ميتوانيم متناسب با فرهنگ آن استان و لباس آن استان و قيافه آن عروسک متناسب را درست کنند چه اشکال دارد ما عروسک لري درست کنيم.
ـ عروسک لري درست ميکنيم ولي جذابيت عروسک باربي را ندارد؟
متاسفانه ما چون در يک زماني کاري ميکنيم و بعد در آن درجا ميزنيم، ميمانيم بقيه به سمت جلو حرکت ميکنند. مثلا ما کاشف اصلي الکل و پزشکي بوديم بعد خارجيها از همان دانشمندان ما ايده گرفتند رفتند جلو و ما متوقف شديم. ما يک ماشين درست ميکنيم وقتي ميبينم گل کرد از سر و تهش ميزنيم اما خارجيها وقتي اين را ميبينند ماشين را بهتر ميکنند. مدل بعدي را جوري ميزنند که عامل جذبش بيشتر شود و بيشتر فروش کند. در زمينه عروسک هم همين طور است. چرا بايد عروسک فقط در کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان منحصر شود چرا کانون پرورش فکري کودک و نوجوان بايد به اين فکر بيفتد که عروسک دارا و سارا درست کند؟ چرا نبايد اين تفکر در بقيه سازمانها و نهادها که با بچهها سر و کار دارند وجود داشته باشد؟ صدا و سيما ميتواند در اين باره کار کند. صدا و سيما فقط وظيفهاش را فيلم پخش کردن ميداند. آن عروسک باربي را چه کسي درست کرده است؟ موسسات عظيمي هستند، کارشناسان قدري که با بودجههاي کلان که اين کار را ميکنند. ما دلمان ميخواهد که هم جايي بيشينيم که خيس نشويم و هم پول خوبي گيرمان بيايد. خوب اين اتفاق نخواهدافتاد.امروزه در دنيا روي کارهايي که ميکنند درصد وسيعي را براي تبليغات و براي افت کار و براي کارشناسيهاي بعدي ميگذارند. اگر ببينيم يک ذره از نظر مادي ضرر ميکنيم بلافاصله اعلام تعطيلي ميکنيم. در حاليکه دولت بايد پشتيباني کند. بايد بها دهند. حالا من روي عروسک حساس نيستم. حرف من زبان بچه با بازي و اسباب بازي است.
ـ شما معتقديد که ما ميتوانيم اما نميخواهيم به اين اهداف دست پيدا کنيم درست است.
حرف من اين است که آنها از کجا به اين عروسک رسيدند. يک جامعه شناسي و کارشناسي کردند و ميبينيد که در دنيا چه نوع انگيزههايي در بچهها وجود دارد چه کششهايي وجود دارد ما متاسفانه در اين زمينهها خيلي خيلي کوتاه آمديم و کمکاري کرديم. در زمينه بازيها هم همينطور است. انرژي هستهاي پيچيدهترين فناوري علم در جهان امروز است هيچ کس هم در دنيا نميآيد بگويد آقا اين بازار فناوري بفرماييد. همه دنيا با ما مخالفت ميکنند نبايد داشته باشيم چطور ما توانستيم در عرض اين چند سال اين قدرت را بدست آوريم. پس ما ميتوانيم ساختن کارتون يا فيلم کودکان چقدر پيچيدهتر از فناوري هستهاي است.ما اگر بخواهيم ميتوانيم. خداييش ضرورتي که ما براي انرژي هستهاي احساس ميکنيم چند درصد براي مغز بچهها حس ميکنيم و براي آن مايه بگذاريم.
اگرما بخواهيم ميتوانيم و خداييش ضرورتي که ما براي انرژي هستهاي حس ميکنيم چند درصد براي مغز بچهها حس ميکنيم و براي آن يک صدم مايه بگذاريم.
درست است که انرژي هستهاي حق مسلم ماست اما جايز است اين شعار را من و شما بياييم رد کنيم که فرهنگ سازي در بچهها حق مسلم ما نيست؟ وارد کردن معارف ديني در مغز بچهها حق مسلم ما نيست. البته من انرژي هستهاي را نفي نميکنم ولي رسيدگي به امور کودکان را هم مهم ميدانم.
صحبت آخر
ما اميدواريم روزي برسد انشاءا... روزي برسد همانطور که در