شیعه نیوز»، بسیاری از مقالات دانشگاهی ما کپی کاری و شبیه دوخت و دوز مصاحبه ها، سخنرانی ها، مقالات و کتابهای مختلف به هم است. افرادی هم هستند که با ۵ الی ۶ مقاله اینچنینی برای خود عنوان علمی کسب میکنند و استاد میشوند، اما اگر در عمل از این افراد بخواهید که در همان رشته تخصصی خودشان (در هر رشته ای) مشکل گشایی کنند، نمیتوانند حتی یک متن ۲ صفحهای ابداعی از خود تدوین کنند که گشایشگر امور و بحرانهای کشور باشند. این موضوع در همه رشتهها از فنی مهندسی تا عمرانی و بهداشتی وجود دارد.
به گزارش «شیعه نیوز»، نظام رتبه بندی تایمز اسامی برترین دانشگاههای جهان را منتشر کرده است و آن چه در این ارزیابی جلب توجه میکند، رشد دانشگاههای حاشیه خلیج فارس در حوزه آموزش عالی است.
برخی دانشگاههای عربستان و امارات در جمع ۲۰۰ دانشگاه برتر جهان قرار گرفته اند. در بین دانشگاههای ایران اما، دانشگاه شریف نسبت به سایر دانشگاهها مثل سال گذشته، وضعیت بهتری دارد؛ دانشگاه صنعتی شریف؛ رتبه جهانی ۳۵۰- ۳۰۱ را کسب کرده است. پس از دانشگاه صنعتی شریف، دانشگاههای امیرکبیر و علم و صنعت قرار دارند.
با توجه به رشد چشمگیر دانشگاههای کشورهای حاشیه خلیج فارس پرسشهایی درباره چگونگی پیشرفت این دانشگاهها و علل افت برخی دانشگاههای کشور مطرح است، دکتر مهدی ذاکریان، استاد روابط بینالملل دانشگاه علوم و تحقیقات تهران در گفتگو با فرارو به بررسی این موضوع پرداخته است:
مقالات isi ما اصلا کاربردی نیستند
چرا دانشگاههای عربستان و امارات از دانشگاههای ایران سبقت گرفته اند؟مهدی ذاکریان به فرارو گفت: «در سراسر جهان شاخصهایی برای پیشرفت دانشگاهها وجود دارد. یکی از این شاخص ها، تولید دانش است. شاخص دیگر، بین المللی بودن دانشگاه است. همچنین استانداردهای نیروی انسانی (تناسب استاد و دانشجو) و استانداردهای فیزیکی (محیط، لابراتوار، کتابخانه، سالن ورزش و...) مهم است. در ایران از زمان تاسیس دانشگاهها در سالهای پیش از انقلاب اسلامی به این نکات توجه میشد و حتی دانشگاههایی داشتیم که اساتید غیر بومی و بین المللی در آنها تدریس میکردند. تاثیر این وضعیت هم این بود که اگر دانش آموختههای دانشگاههای ایران به خارج از کشور مهاجرت میکردند و مدارک خود را به کشورهای دیگر ارائه میکردند، حتی با مدرک کارشناسی در برخی موارد با مدرک کارشناسی ارشد معادل سازی مدرک میشدند. درواقع مدارک در کشور ما در آن دوران تا این اندازه اعتبار علمی داشت؛ بنابراین تولید علم و بین المللی بودن از مهمترین مواردی است که در دانشگاههای معتبر مورد توجه قرار دارد. اما اگر بخواهیم این موارد را در دانشگاههای امروزی مورد بررسی قرار دهیم به چه نتیجهای خواهیم رسید؟ آیا این موارد رعایت شده است؟»
وی افزود: «دانشگاههای آزاد، پیام نور و غیرانتفاعی، دانشگاههایی هستند که برای مثال یک ساختمان تولیدی را تبدیل به دانشگاه میکردند یا چند اتاق از فرمانداری میگرفتند و دانشگاه درست میکردند. این رویه گسترش پیدا کرد و اساتید هم با مدرک ارشد و دکتری به محض فارغ التحصیلی و فوری استاد میشدند. سپس تصمیم گرفته شد برای این که به لحاظ سلامت علمی و پژوهشی اعتباری ایجاد شود، مقالههای isi به عنوان شرط قرار داده شود. اما این مقالات به تنهایی ضمانتی بر سلامت علم کشور نیست. این مقالات زمانی با ارزش است که گرهای از گرههای کشور را باز کند یا دارای راه حلهایی باشد؛ بنابراین مقالاتی هم که ارائه شد، صرفا دستورالعمل و شیوه نگارش مقالات isi را رعایت کرده بود، اما کارکرد حل مسائل و مشکلات را نداشت. بسیاری از این مقالهها همان واگویی و تکرار مسائلی بود که بارها گفته شده بود. در نتیجه ما به مرور زمان تعدادی از اساتید را داریم که دانش به روز یا دانش حل مسئله را ندارند. در نتیجه دانشجویانی هم که زیر دست این اساتید تربیت میشوند، دانشجویانی هستند که جلوتر از زمان خود نیستند. طبیعیست که مجموعه این عوامل دست به دست هم داده و رتبه دانشگاههای ما حتی از کشورهای عرب منطقه هم پایینتر قرار بگیرد.»
اکثر مهاجران دانشگاهی ما المپیادیها و نخبگان هستند
این استاد دانشگاه در ادامه گفت: «بسیاری از مقالات دانشگاهی ما کپی کاری و شبیه دوخت و دوز مصاحبهها، سخنرانیها، مقالات و کتابهای مختلف به هم است. افرادی هم هستند که با ۵ الی ۶ مقاله این چنینی برای خود عنوان علمی کسب میکنند و استاد میشوند، اما اگر در عمل از این افراد بخواهید که در همان رشته تخصصی خودشان (در هر رشته ای) مشکل گشایی کنند، نمیتوانند حتی یک متن ۲ صفحهای ابداعی از خود تدوین کنند که گشایشگر امور و بحرانهای کشور باشند. این موضوع در همه رشتهها از فنی مهندسی تا عمرانی و بهداشتی وجود دارد. ممکن است گفته شود دلایل این موضوع چیست؟ پاسخ این است که اگر مقالههایی که به وفور به این شکل تولید میشود، ارزش و اعتبار علمی داشت، در دانشگاههای خارج از کشور مورد استفاده قرار میگرفت. اکثر کسانی که مهاجرت کرده و از ایران رفته اند، افرادی هستند که یا المپیادی و نخبه بوده اند یا از مقطع لیسانس مهاجرت کرده اند.»
وی افزود: «استاد تمامهایی که مهاجرت کرده اند کم تعداد بوده اند و آنهایی هم که مهاجرت کرده اند، معدود اساتیدی بوده اند که دقیقا اصول علمی و آموزشی را رعایت میکرده اند، اما در ایران به علت برخی کج سلیقگیها، دانش و استقلال علمی آنان تحمل نشد. حتی بسیاری از اساتیدی که امروز در بهترین دانشگاههای ما تدریس میکنند به زبانهای بین المللی مسلط نیستند. اینها اساتیدی هستند که حتی دانشجوها از آنها به زبان بین المللی مسلطتر هستند. با این شرایط، ما چطور انتظار داریم که مثلا دانشگاههای ایران از دانشگاههای قطر سبقت بگیرد؟ آن هم در حالی که در دانشگاههای قطر اساتید بین المللی هم حاضرند. زبان تدریس هم انگلیسی است. همچنین دانشگاههای آنها شامل همه امکانات از کتابخانه تا کارگاه و آزمایشگاه است. همچنین نسبت استاد و دانشجو در این دانشگاهها رعایت شده است. در دانشگاههای داخل کشور چقدر این موضوعات رعایت شده است؟ مگر غیر از این است که دانشگاههای دولتی، توسط دولت به راه افتاده تا در حد امکان، آموزش رایگان در سطح آموزش عالی کشور ترویج شود؟ یکی از آفتهای دانشگاههای ما این است که مسائل مادی از مسائل آموزشی پیشی گرفته است.»