سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

خانواده

استانها

دیده بان

شیعه شناسی

عکس

فیلم

وبلاگ

پادکست

برائت

الحاشیه

سردبیر

تتبع اخبار

中文

صفحات داخلی

چین چگونه بازار پرچم‌فروشان را قبضه کرد؟

کد خبر: ۲۹۵۰۰۹
۱۳:۴۸ - ۱۶ تير ۱۴۰۳

شیعه نیوز | میان پرچم‌ها و بیرق‌ها نشسته و با شور و هیجان ماجرای شغل آبا و اجدادی‌اش را برایم تعریف می‌کند که حالا تنها فقط چند روز مانده به محرم رونق قبل را دارد و می‌گوید: «چند ساله که دیگه دلمون فقط به همین دهه اول محرم خوشِ. باز قربون صاحب این ماه برم لَنگ نمی‌مونیم ولی خب دلم می‌سوزه که محرم دیگه رنگ و بوی سابق رو نداره.»

به گزارش «شیعه نیوز»، هرچند یک روز خاص در تقویم نشان دهنده آغاز سال جدید قمری و فرارسیدن ماه محرم است، اما در ایران محرم برای ما از همان فردای عید غدیر شروع می‌شود که هیئت‌های کوچک خانگی یا حسینیه‌های بزرگ محل، با نصب پرچم‌ها و بیرق‌های مخصوص به یادمان می‌آورند که محرم و به‌ویژه عزاداری‌های دهه اول آن نزدیک است. پرچم‌هایی که معروف‌ترین مکان برای تهیه آنها در پایتخت راسته «بیرق فروش‌ها» در قلب تاریخی تهران و خیابان ناصرخسرو است.

طنین صدای زنگِ بی‌رمقِ ساعت شمس‌العماره می‌گوید دو ساعتی به ظهر مانده. از سمت میدان امام خمینی (ره) وارد خیابان می‌شوم و مسافت قابل توجهی را طی می‌کنم تا بالاخره مغازه‌های یک سمتِ خیابان ناصرخسرو با پرچم‌های مختلفی که از سردرهای خود آویزان کرده‌اند، مژده می‌دهند که بالاخره راسته «بیرق فروش‌ها» آغاز شده است. هرچه به مغازه‌ها نزدیک‌تر می‌شوم تعداد خریداران پرچم هم بیشتر می‌شود تا جایی که سه مغازه اول درخواست مصاحبه‌ام را به خاطر حضور مشتری‌ها رد می‌کنند و می‌گویند: «خانم از کل سال همین دو هفته محرم کاسبی خوبه، بذار به کارمون برسیم.» و تنها اجازه می‌دهند از فضای مغازه عکس بگیرم.

یک گفت‌وگوی بَزَک نشده!

شرایط اما در مغازه چهارم متفاوت است. همان جلوی در تا به چرخ‌کار سلام می‌کنم انتهای مغازه را نشان می‌دهد و می‌گوید: «با خود حاج عباس صحبت کنید.» حاج عباس که متوجه گفت‌وگوی ما نشده پشت میز کارش در میان پرچم‌ها نشسته، دستش را زیر چانه گذاشته و به نقطه نامعلومی خیره شده است. سلام می‌کنم و بلافاصله می‌گویم خبرنگارم تا اگر او هم مثل بقیه تمایلی به صحبت کردن ندارد مزاحمش نباشم؛ او هم به صراحت شرط می‌کند که اگر قرار نیست «بَزَک شده» حرف بزنیم مشکلی برای گفت‌وگو ندارد. شرطی که البته من بیشتر از او مشتاق پذیرش آن هستم. یک معاشرت بدون تعارف با یکی از بازاری‌های اصیل تهران!

سوالاتم را از علت انتخاب شغل «بیرق فروشی» شروع می‌کنم که می‌گوید: «پرچم فروشی شغل آبا و اجدادی ما محسوب میشه. تقریبا از سال ۱۳۲۰ پدربزرگ و پدرم تو همین مغازه کار می‌کردن و منم از بچگی رفت و آمد داشتم تا اینکه دیگه خودمم مشغول شدم. الانم که شده ۷۳ سالم با اینکه شرایط کار و فروش مثل قبل نیست اما دیگه نمی‌تونم سراغ کار دیگه‌ای برم. اصلا به خاطر همین کسادی کار هم بود که بین پسرهام فقط یکیشون اینجا رفت‌وآمد داره، مابقی رفتن سر کارای دیگه.»

کمی مکث می‌کند و انگار خودش سوالم را متوجه شده باشد، ادامه می‌دهد: «البته دروغه اگه بگم فقط ماه محرم کاسبی داریم؛ بالاخره نیمه شعبان و فاطمیه هم مردم میان خرید می‌کنن، اما فروش مثل قبل نیست؛ البته پرچم کالای مصرفی نیست که مردم هرسال بخوان بخرن؛ اگر درست نگهداری کنن چندسال هم می‌تونن ازش استفاده کنن.»

نگاهم می‌کند تا سوال بعدی را بپرسم، اما قبل از اینکه چیزی بگویم خودش می‌گوید: « یک چیزی می‌گم حتما تو گزارش بنویس؛ الان از راسته بیرق فروش‌ها من موندم و چندتا مغازه دیگه، مابقی نزدیک محرم که میشه میان یک چند روزی پرچم می‌فروشن و بقیه ایام سال کارای دیگه می‌کنن. اما ما پای شغل خانوادگیمون موندیم.»

بین صحبت چند مشتری قدیمی می‌آیند و چند دقیقه‌ای وقفه بین صحبت‌ها می‌افتد تا عباس آقا کارشان را راه بی‌اندازد.

از بین رفتن اصالتِ پرچم‌ها

دوباره می‌نشیند و می‌گوید: «قبلا پرچم مخمل کاشان مشتری داشت اما الان بازار پرچم رو هم چین قبضه کرده. از یک طرف تنوع کارا بیشتر شده اما از یک طرف دیگه پرچم‌ها اصالت قدیم رو ندارن. ما قبلا فقط پرچم دوخت سنتی داشتیم اما الان پرچم چاپی خیلی زیاد شده، چون هم ارزون‌تره هم نگهداری راحت‌تری داره.»

به یکی از پرچم‌های دوخته شده که طرح مشترک با پرچم چاپی دارد اشاره می‌کند و ادامه می‌دهد: «این دوتا شبیه هم هستن اما پرچم دوخت یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان و پرچم چاپی ۶۰۰ هزارتومانه؛ خب معلومه با این تفاوت قیمت مشتری کدوم رو می‌خره. این وسط از پرچم‌های سنتی هم دورتر میشیم. البته هنوز هم هیئت‌های بزرگ مشتری پرچم‌های دوخته شده و سفارشی هستن که گاهی ممکنه بسته به سفارشی که می‌دن مثل اینکه قید می‌کنن با نخ ابریشم گلدوزی کنیم، سایز بزرگ بدوزیم و... پرچم تا ۳۰ میلیون تومان هم بدوزیم.»

از او درباره مشتریانش می‌پرسم که آیا از یک قشر خاص یا مذهبی هستند یا خیر؟ که می‌گوید: «من این چند سال فهمیدم دین به ظاهر نیست. وقتی یک پدر، دستِ بچه ۵ ساله‌شو میگیره میاره برای عزای امام حسین (ع) پرچم می‌خره، این تو ذهن و حافظه بچه می‌مونه و با این عشق بزرگ میشه، حالا هر ظاهری هم که داشته باشه هم ماه محرم رو دوست داره هم آقا امام حسین (ع) رو. یک عده حتی میان و میگن که تو خواب طرح پرچم دیدن و می‌خوان دقیقا شبیه همون رو براشون بدوزیم.»

باز این چه شورش است که در خلق عالم است

حاج عباس درباره بیشترین اسم و یا شعری که در میان پرچم‌ها مشتری دارد، شعر باز این چه شورش است که در خلق عالم است / باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است را می‌خواند و می‌گوید: «هنوز بعد از این همه سال «کتیبه محتشم» مشتری داره. اسامی حسین، ابوالفضل، زینب و فاطمه رو هم برای دوخت پرچم زیاد سفارش می‌دن.»

سوالاتم را که از حاج عباس می‌پرسم مرا به سیّد که چرخکار مغازه است معرفی می‌کند. او هم ۲۵ سال است که مشغول دوخت پرچم است. رشته دانشگاهی‌اش گرافیک بوده و به گفته خودش با رضا شفیعی‌جم، ارژنگ امیرفضلی و... هم دانشگاهی بوده اما تصمیم گرفته وارد این حرفه شود.

سید خیلی اهل حرف زدن به نظر نمی‌رسد فقط می‌گوید: «هیچ وقت نشده بدون وضو بشینم پای چرخ خیاطی. مزدم رو هم همیشه از آقا می‌گیرم. به خاطر همین هم شد که لیاقت پیدا کردم برای گنبد امام حسین(ع) پرچم بدوزم.»

همینطور که این حرف‌ها را می‌زند پارچه‌ای سبز رنگ از جنس ماهوت برمیدارد و به شکل مثلث برش می‌زند و شروع به دوختن می‌کند. نام امام حسین (ع) بر پارچه نقش می‌بندد. کار پرچم در کمتر از ۵ دقیقه تمام می‌شود و به سمت من می‌گیرد و می‌گوید: «برای شما دوختم، پرچم نطلبیده مراد است!»

 

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: