سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

خانواده

شیعه شناسی

عکس

فیلم

دیده بان

پادکست

#الحاشیه

سردبیر

中文

صفحات داخلی

مطالعه عملکرد مساجد و مراکز اسلامی در هامبورگ

نشست علمی «کارکردهای نهاد دین در آلمان؛ مطالعه عملکرد مساجد و مراکز اسلامی در هامبورگ» با حضور و ارائه دکتر «سید محسن آل بتول» دین‌پژوه و مشاور فرهنگی دانشگاه بین المللی اهل بیت(ع)، روز دوشنبه ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۲ در سالن جلسات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در شهر قم برگزار شد.
کد خبر: ۲۹۰۲۶۹
۱۵:۲۲ - ۱۹ اسفند ۱۴۰۲

شیعه نیوز | در ميان گروه‌‌های مختلف دینی، رشد جمعیّت مسلمانان سرعت بیشتری دارد. در حال حاضر حدود ۵۰ درصد مسلمانان آلمان زیر ۲۵ سال سن دارند و مهم‌تر اینکه ۳۵ درصد کلّ ‌جمعیت زیر پنج سال آلمان، از خانواده مسلمان هستند و این عدد، عدد بسیار مهمی است.

به گزارش «شیعه نیوز»، نشست علمی «کارکردهای نهاد دین در آلمان؛ مطالعه عملکرد مساجد و مراکز اسلامی در هامبورگ» با حضور و ارائه دکتر «سید محسن آل بتول» دین‌پژوه و مشاور فرهنگی دانشگاه بین المللی اهل بیت(ع)، روز دوشنبه ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۲ در سالن جلسات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در شهر قم برگزار شد.

خبرگزاری ابنا بیانات دکتر آل بتول را در سه بخش منتشر می‌کند، آنچه در پی می‌آید بخش اول از سخنان ایشان است:

بسم الله الرحمن الرحیم

عرض سلام و ادب و احترام دارم خدمت همه‌ی سروران ارجمند، حضار گرامی و اساتید پژوهشکده‌ فاخر فرهنگ و اندیشه اسلامی. بنده سید محسن آل بتول از دانش‌آموختگان حوزه‌ی علمیه‌ی قم هستم. پس از اتمام سطح دو حوزه به مدرسه عالی شهید مطهری رفتم و فوق لیسانس را آنجا گرفتم و پس از پذیرش دکتری در رشته حقوق خصوصی یک ترم در آنجا مشغول به تحصیل بودم که ویزای کاری ما برای کشور آلمان و مرکز اسلامی هامبورگ آمد و از سال 1388 تا 1399 در هامبورگ اقامت و استقرار داشتم. پس از بازگشت از مأموریت مجدداً مشغول درس و بحث حوزی و دانشگاهی بوده ام.

با توجه به حضور بیش از 10 ساله در غرب دغدغه‌ام این بود که در حوزه‌ی دین‌شناسی و دین‌پژوهی بیشتر ورود کنم، دکترای حقیر در رشته‌ی دین‌پژوهی از دانشگاه ادیان و مذاهب است و موضوع پایان‌نامه‌ی دکترای بنده «کارکردهای اجتماعی نهاد دین و مسأله‌ی چندگانگی فرهنگی؛ مطالعه‌ی موردی مراکز اسلامی هامبورگ» است. از جمله سوالات مهمی که بر اساس تجربه زیسته خود در هامبورگ همواره برایم مطرح بود، این پرسش بود که مراکز اسلامی فعال در آلمان جدای از خدماتی که به پیروان خود ارائه می­دهند، چه کارکردهایی را برای جامعه آلمان دارند و چه ارمغانی برای مردم آن دیار داشته اند؟ حضور این مراکز چه فایده‌ای برای جامعه‌ی میزبان دارد؟ اقلیت‌های مختلفی که در آلمان حضور دارند چه می‌کنند؟ آیا فقط به فکر خود و پیروان خودشان هستند، یا این‌که برای جامعه‌ی آلمان و غرب هم آورده ای دارند؟

نکته قابل توجه در این بین، تفاوت کارکردهای دین در جوامع سنتی و مدرن است. بسياری از محققان معتقدند در جوامع سنّتی، به خاطر سلطه و حضور دين در عرصه­‌های گوناگون جامعه، ذهنیت مردم نيز از اين وضعيت متأثر بوده و مردم برای تأمين نيازهای اساسی خود، غالباً به دين مراجعه می­نمایند و از دين انتظار دارند همه نيازهای مربوط به دنیا و آخرت آنان را پاسخ دهد. از اینرو کارکردهایی که دین در جوامع سنتی گذشته داشت، بسیار زیاد بوده است، به گونه‌ای که در حوزه‌های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، مطالبه‌ی مردم و جامعه از نهاد دین بوده است، دین عملاً کارکرد فرانهادی داشته و در عرصه‌ها و حوزه‌های مختلف حضور داشته است. به تعبیر پارسونز، اين دين بود كه كار اصلی نيل به اهداف اجتماع را انجام مي­داد و به همين دليل، اقتصاد و سياستِ مبتني بر دين به مثابه يك ضرورت مطرح بود. اما با مدرن شدن جوامع سنّتی و تسلّط عقلانيت ابزاری، دين از جایگاه خود نزول کرده و به صورت نهادی در كنار نهادهای اقتصاد، آموزش، خانواده، سیاست و... در آمد.

بر این اساس، این سؤال برایم مطرح بود که آیا در جوامعی مثل آلمان می‌توانیم بگوییم کارکردهای نهاد دین و مؤسسات چندفرهنگی که در آنجا وجود دارند از کارکردهای نهاد دین در جوامع اسلامی که ما در آن زندگی می‌کنیم کمتر است؟ یا اینکه خیر کارکردهای دین و خصوصاً کارکردهای اجتماعی دین بیشتر است و به چه دلیل؟ در این زمینه بنده به سراغ مساجد و مراکز اسلامی فعّال در هامبورگ رفتم. مراکزی که متعلق به فرق مختلف اسلامی اعم از شیعه و سنّی بودند. سعی نمودم نقاط ضعف و قوّت‌ این مجموعه ها را در کنار هم قرار دهم. همچنین با مصاحبه‌هایی که با امامان مساجد و مدیران مراکز اسلامی (به عنوان خبرگان عرصه‌ی فرهنگ اسلامی در هامبورگ) انجام دادم، سعی کردم به کارکردهای نهاد دین در آن دیار دست یابم.

برخی از مهم­ترین سوالاتی که در مصاحبه های خود مورد توجه قرار دادم، عبارت بودند از:

1ـ با توجه به سابقه ضد اسلامی که در قرون گذشته در اروپا وجود داشته، چرا از 60 سال پیش تاکنون اجازه تأسیس مساجد و مراکز اسلامی در آلمان و هامبورگ افزایش داشته است؟

2ـ چه هدف یا اهدافی در آزادی ادیان و اجازه ساخت مسجد در آلمان وجود دارد؟ آيا تعدّد مراكز اسلامى ارتباطى به بحث چندگانگی فرهنگی دارد؟

3ـ مراكز اسلامى در هامبورگ در پاسخ به کدام نیازهای اجتماعی در حال فعالیت هستند و چه کارکردهای اجتماعی را به دنبال دارد؟ نبود چنین مراکزی احیاناً چه آسیب­های اجتماعی را می­تواند به دنبال داشته باشد؟

4ـ مهم­ترین اهداف و فعالیت­های مراکز اسلامی و مساجد هامبورگ کدام است؟

5ـ برنامه‌­ها و فعّالیت­های اختصاصی هر کدام از مساجد و مراکز اسلامی مهم هامبورگ کدام است؟

6ـ آیا در آلمان جایگاه حقوقی مساجد با کلیساها یکسان است؟ چه فرقی بین آنها وجود دارد؟

7ـ قرارداد حکومتی ایالت هامبورگ با مسلمانان (Staatsvertrag mit Muslimen) که توسط شورای مسلمانان هامبورگ و پارلمان هامبورگ به امضاء رسید، تا چه اندازه رسمی است و اساساً چه فوایدی دارد؟

8ـ امامان مراکز برای اینکه برای فرهنگ و جامعه آلمان مفیدتر باشند، باید چه خصوصیاتی داشته باشند؟

*بیش از 6 میلیون مسلمان در آلمان حضور دارد

در میان کشورهای غربی، آلمان با بیش از 80 میلیون جمعیت، دومین کشور پرجمعیت اروپاست که 20 درصد ساکنان آن غیربومی هستند. در این بین تعداد مسلمانان آلمان اعم از شیعه و سنّی بیش از 6 میلیون تخمین زده می­شود که پس از پروتستان‌‌ها و کاتولیک‌‌ها سومین اقلیت مذهبی آلمان هستند. در ميان گروه‌‌های مختلف دینی، رشد جمعیّت مسلمانان سرعت بیشتری دارد. در حال حاضر حدود ۵۰ درصد مسلمانان آلمان زیر ۲۵ سال سن دارند و مهم‌تر اینکه ۳۵ درصد کلّ ‌جمعیت زیر پنج سال آلمان، از خانواده مسلمان هستند و این عدد، عدد بسیار مهمی است. این امر نشان دهنده آنست که اسلام در آلمان و البته سایر کشورهای غربی مثل فرانسه، انگلستان و غیره در حال بومی شدن است و گرایش به اسلام‌خواهی در غرب زیاد شده است. این‌که می‌بینیم بحث اسلام‌هراسی یا ایران‌هراسی در غرب رو به گسترش است، به نوعی مقابله و دفاعی است که آن جوامع در مقابل اسلام‌گرایی پیش می‌گیرند. امروزه با افزایش جمعیّت مسلمانان، تعداد مراکز اسلامی آلمان به شکل چشم­گیری افزایش یافته، به طوریکه بیش از 2700 مسجد و مرکز اسلامی در آلمان وجود دارد که از این تعداد 230 مرکز مربوط به شیعیان است. در شهر هامبورگ، بیش از 130 هزار مسلمان از ملّیت‌‌های گوناگون اقامت دارند و بر اساس اطلاعات شهرداری هامبورگ 46 ساختمان با عنوان خاص «مسجد در هامبورگ» به ثبت رسیده و هر هفته بیش از 40 نماز جمعه در هامبورگ بر‌‌گزار می‌‌گردد. شایان ذکر است جمعه در آلمان، روزکاری است و بسیاری از افراد برای شرکت در نماز، کار خود را تعطیل کرده و یا از محلّ کار خود مرخصی می‌‌گیرند.

*جامعه‌ی مسلمانان در شهر هامبورگ

اولین حضور مسلمانان در شهر هامبورگ مربوط به دهه 1910 میلادی است. نخستین گروه مسلمانان عمدتاً دانشجویان و یا تاجرانی بودند که کالاهای مورد نیاز اروپا را با کشتی به بندر هامبورگ وارد می‌کردند. هامبورگ یک بندر بسیار مهم و استراتژیک در اروپا است و شاهراه ورود کالا از آسیا، آمریکا و آفریقا به اروپا خصوصا اروپای شمالی محسوب می‌شود. لذا در 60-70 سال پیش ایرانی‌ها در هامبورگ بیش از 300 حجره داشتند؛ حجره‌هایی مثل حجره‌ی آقای حاج قاسم همدانییان، حجره­ی آقای سازگار، حجره‌ی آقای فرهادیان و ... که هنوز هم به نام ایرانیان است و آنها فرش دست بافت ایرانی، زعفران، پسته و... را به آلمان صادر می‌کردند. فرش‌های ایرانی از طریق هامبورگ و فرش‌فروشان این شهر به کل اروپا صادر می‌شد. این وضعیت کم کم فضای حضور مسلمانان را در منطقه‌ی آلمان و خصوصا شهر هامبورگ زیاد کرد. ما چند سال قبل کتابی را به نام «مسجد آبی» کار کردیم که خاطرات 50 ساله‌ی مسجد هامبورگ است. در بخشی از تحقیقات و مصاحبه های مربوط به این کتاب متوجّه شدیم که برخی از متموّلین تهران برای ساخت مسجدی در هامبورگ پول جمع می‌کردند که به فرمان حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی بود. ما پزشکانی داشتیم که بسیار متدین بودند و در هامبورگ درس می‌خواندند اما از پزشکی ارتزاق نمی‌کردند چون پدران آن‌ها در تهران حاجی بازاری و فرش‌فروش بودند و می‌گفتند که مکروه است انسان با پول طبابت زندگی‌اش را بچرخاند لذا ما از تهران پول می‌فرستیم و شما در آنجا زندگی‌تان را با پول کسب‌وکار اداره کنید. تمام این خاطرات را در آن کتاب مکتوب کردیم که چنین افراد متدینی در آنجا حضور داشتند. بنابراین مسلمانان دغدغه‌ی دین و تربیت فرزندان‌شان را داشتند. لذا تجّار ایرانی با حمایت علمای قم و نجف و خصوصاً آیت الله العظمی بروجردی، قطعه زمینی به مساحت چهارهزار متر در کنار دریاچه زیبای آلستر خریداری کرده و در فوریه 1960 سنگ بنای مسجد امام علی(ع) به عنوان اوّلین مسجد مسلمانان در هامبورگ، گذاشته شد.

*حضور کارگران مسلمان از ترکیه در آلمان

از سال 1945 به بعد، یعنی بعد از جنگ جهانی کشور آلمان دچار تخریب بسیار زیادی شد، لذا این کشور به نیروی کار نیازمند بود. آلمانی‌ها از کشورهای مختلف به ویژه ترکیه دعوت می‌کنند که برای ما نیروی کار اعزام کنید. نیروی کاری که فقط قرار است کار کند، قرار نیست در آنجا درس بخواند، لذا نیروهایی را در فرودگاه مأمور کرده بودند تا افرادی که برای کار از ترکیه می‌آیند را معاینه کرده، دندان‌هایشان را نگاه کنند و قوّه‌‌ی جسمی‌شان را بررسی کنند. به آن‌ها Gastarbeiter یعنی «کارگران مهمان» می‌گفتند. کارگران قرار بود 2-3 سال در آلمان کار کنند، این کشور را بسازند، برگردند و اساساً بنای حضور در آنجا نبود ولی غافل از این‌که همه‌ی این‌ها نمی‌توانند برگردند، این‌ها می‌روند و گروه‌های جدیدی می‌آیند، برخی از آنان تخصّص پیدا می‌کنند و ماندگار می‌شوند.

آلمانی‌ها به دلیل سیاست‌های مهاجرتی از یک جا به بعد جلوی ورود خارجی‌ها را گرفتند لذا کسانی که مانده بودند بیشتر ماندند. این بیشتر ماندن باعث شد که زاد و ولد داشته باشند و بچه‌هایشان در آلمان به مدرسه بروند. در نتیجه، بیشترین تعداد جمعیت مسلمانان مربوط به ترکیه در آلمان شکل گرفت. برخلاف ایرانی‌هایی که اکثراً دانشجو و تاجر بودند و از جایگاه اجتماعی بسیار بالایی برخوردار بودند، ترکیه‌ای‌ها معمولاً به عنوان کارگر و بی‌سواد وارد آلمان می‌شدند لذا نگاه آلمانی‌ها نسبت به ایرانی‌ها و ترکیه‌ای‌ها بسیار متفاوت است. ایرانی‌ها هر جایی که وارد می‌شوند، سعی می‌کنند کلاس کاری خودشان را حفظ کنند، حتی اگر لازم باشد همرنگ جماعت می‌شوند لذا خیلی بهتر توانستند با فضای کشور میزبان ارتباط پیدا کرده و در مراکز علمی ورود پیدا کنند.

به هر تقدیر حضور پر تعداد کارگرانی که برای بازسازی هامبورگ تخریب شده پس از جنگ جهانی دوم به این شهر آمده بودند و عمدتاً از ترکیه بودند، تأثیر قابل توجهی بر چهره اسلام در هامبورگ گذاشت. آنها به این نتیجه رسیده بودند که باید برای فرهنگ خودمان کاری کنیم. این مَثَل در بین ترک‌ها معروف است که می‌گویند: «اگر چند ترک در کنار هم جمع شوند، اولین کاری که می‌کنند اینست که قهوه‌خانه می‌زنند. همچنین یک نفر جلو می‌ایستد و چهار نفر پشت سر او نماز جماعت می‌خوانند. کمی جلوتر که می‌روند آرایشگاه می‌زنند و کباب "دونَر" هم کنار آن باید باشد.» تقریبا تمام مساجد ترک‌ها این فضا را دارند، یعنی قسمتی از مسجد را برای چای خوردن اختصاص داده‌اند، یک قسمت سلمانی و قسمت دیگر کتاب‌فروشی است. یعنی تمام نیازهای خودشان را مرتفع می‌کنند. کارگرانی که برای کار به آلمان رفته بودند، روزی 8 تا 10 ساعت کار می‌کردند و خانواده‌های آنها در ترکیه بودند. این‌ها بعد از کار به جایی نیاز داشتند که آرامش داشته باشند و بتوانند به زبان خودشان حرف بزنند، لذا اجتماعات اولیه به خاطر نیازی که اقلیت کارگر تُرک داشت، شکل گرفت. قدیمی­ترین بنای مسلمانان ترک در هامبورگ، «مسجد مرکزی» در خیابان بوکمان است که در سال 1977 خریداری شد. این مسجد در کنار ایستگاه مرکزی قطار هامبورگ دارد که در ماه رمضان با حضور بیش از 1000 نفر، نماز جماعت در آن اقامه می‌شود. با گذشت زمان، مسلمانان ترک مساجد دیگری را در نقاط مختلف هامبورگ احداث کردند.


* مساجد مهم دیگر شهر هامبورگ

از سوی دیگر مسلمانان سایر ملّیت­ها نیز تأسیس انجمن و ساخت مرکز اسلامی را آغاز کردند. در این بین مهاجران مسلمانان عرب زبان نیز از قافله عقب نماندند. مهم ترین مسجد عرب زبانان هامبورگ، مسجد النور است که در سال 1993 به ثبت رسمی رسید. محل فعالیت این مرکز تا پایان سال 2018 در یک گاراژ زیرزمینی قدیمی در منطقه «سنت گئورگ» هامبورگ و در نزدیکی «مسجد مرکزی» ترک­ها واقع بود. این گاراژ قدیمی امکانات بسیار محدودی داشت. علاوه بر اینکه از نور کافی و تهویه مناسب برخوردار نبود، مکانی که شایسته برپایی جلسات قرآن و دعا، مراسم ازدواج و یا حتی مکان مناسبی برای برگزاری مراسم ختم اموات نبود. امّا در نوامبر 2012 وضعیت مسجد نور با خرید ساختمان قدیمی «کلیسای کاپرناوم» هامبورگ به کلّی تغییر کرد.

به مرور زمان ملیت‌های مختلف مسلمان در آلمان احساس کردند که ما هم نیازمند مسجد هستیم. در این خصوص می­توان به مسجد آلبانیایی­ها، مسجد بوسنیایی­ها و همچنین مساجد کردها اشاره نمود. عرب‌ها غیر از مسجد نور، مسجد ایمان، مسجد امام مالک و مسجد هدی را احداث کردند، افغانستانی‌ها مسجد ابراهیم خلیل‌الله، مسجد خلفای راشدین، مسجد ابوحنیفه و مسجد بلال را ساختند که مسجد بلال مربوط به شیعیان افغانستان است.

در بین این‌ مساجد، 3 مسجد از همه مهم‌تر است و بنده روی این سه تحقیق کردم. مورد اول، مسجد امام علی(ع) است که مسجدی ایرانی و متعلق به شیعیان می‌باشد که البته ملیت‌های عراقی، اندونزیایی، پاکستانی و ترکیه به این مسجد بسیار مراجعه می‌کنند. مورد دوم مسجد مرکزی تُر‌ک‌ها است و سومین مورد، مسجد نور است.

مسجد نور شبیه کلیسا است. مسلمانان کلیسا را خریداری می‌کنند، از آن رفع تقدس کرده و آنجا را به مسجد تبدیل می‌کنند. مسجد نور از مساجدی است که بیش از 30 ملیت به آن رفت‌وآمد می‌کنند و عرب‌ها با این مسجد، بسیار ارتباط دارند. اعضای مسجد نور سابقاً در یک زیرزمین، برنامه‌های خود را برگزار می‌کردند که جای‌شان خوب نبود ولی جمعیت زیادی می‌آمد، به گونه‌ای که در ماه رمضان مسلمانان تا خیابان ادامه پیدا می‌کرد و پلیس نمی‌شد که چگونه این جمعیت زیاد را مدیریت و کنترل کند. لذا خیابان‌ها بسته می‌شد و ترافیک ایجاد می‌کرد. به همین دلیل دولت آلمان به مسلمانان کمک کرد، به آن‌ها تا 1 میلیون یورو وام داد تا بتوانند آن کلیسا را بخرند و به مسجد تبدیل کنند.

*چرا روز به روز حضور مسلمانان در آلمان زیاد می‌شود؟

در این بخش به فعالیت‌ها و خدماتی که مساجد و مراکز اسلامی هامبورگ دارند اشاره‌ای می‌کنم تا از دل این فعالیت‌ها، کارکردها را استخراج کنیم. بر اساس آنچه که جامعه‌شناسان معتقدند، کارکرد«Function» با فعالیت و عملکرد، متفاوت است. از نگاه جامعه شناسان کارکرد نتیجه، اثر و پیامدی است که یک پدیده در بقاء، ثبات و انسجام نظام اجتماعی دارد. در منطق کارکردگرایى، بقای نهادهای اجتماعی مشروط به کارایی آنها در جامعه است و در صورت عدم کارایی و رفع نیاز، از بین خواهند رفت. اگر یک پدیده‌ی اجتماعی نتواند نیازی که در جامعه وجود دارد را به درستی مرتفع کند، کارکردش را از دست داده و خودش هم مورد اضمحلال قرار می‌گیرد.

سؤال اصلی من در این تحقیق این بود که چرا بعد از جنگ‌های صلیبی و اختلافاتی که بین مسیحیان و مسلمانان بوده است، روز به روز حضور مسلمانان و مساجد در آلمان زیاد می‌شود؟ در حالی که می‌گویند دین در جوامع مدرن تضعیف می‌شود، چرا مراکز اسلامی در غرب رونق پیدا می‌کنند؟ آیا فقط نیازهای دینی است؟ یا این‌که کارکردهای دیگری دارند که باعث بقای آن‌ها می‌شود؟

*برنامه‌های مراکز اسلامی در آلمان

برای این‌که به پاسخ برسیم، طبیعتاً باید در ابتدا به فعالیت‌ها و برنامه‌های مراکز اسلامی اشاره کنیم. یکی از برنامه‌هایی که همه‌ی مراکز اسلامی دارند، اقامه‌ی نمازهای جماعت ظهر و عصر، مغرب و عشاء، و نماز جمعه است. مورد بعدی برگزاری جلسات قرآن، ادعیه و افزایش معنویت در جامعه است. سومین مورد برگزاری نماز عید فطر، عید قربان، و جشن‌ها و اعیاد است. همچنین اعزام کاروان‌های زیارتی و انجام مناسک و آیین‌های مربوط به ولادت، ازدواج، طلاق، مرگ و تشرف به اسلام از فعالیت‌های دیگر این مراکز است. ما معمولاً همه این‌ کارها را در مساجد انجام نمی‌دهیم، برای ازدواج و طلاق به دفترخانه می‌رویم، اگر کسی بمیرد، به سراغ مسئولین قبرستان می‌رویم و ... اما همه‌ی این کارها در هامبورگ، در مساجد انجام می‌شود. سالانه به طور متوسط بیش از 100 نفر در مسجد امام علی (ع) هامبورگ مسلمان می‌شوند. تعداد زیادی از موارد تشرف به اسلام، به خاطر ازدواج است. برخی از افراد نیز با مطالعه‌ی قرآن و منابع اسلامی به اسلام علاقه‌مند می‌شوند؛ به ویژه بعد از قضایای ۱۱ سپتامبر و جریان داعش، گرایش به اسلام افزایش پیدا کرده است.

فعّالیت دوم مساجد، پذیرش توریست خارجی و گردشگران است. سالانه هزاران توریست به این مساجد می‌آیند و می‌خواهند با فرهنگ اسلام و آداب و رسوم مسلمانان آشنا شوند. سوم اکتبر روز اتحاد آلمان شرقی و غربی است و از سال 1977 به پیشنهاد شورای مسلمانان، این روز، روز درب‌های باز مساجد شده است. همه‌ی مساجد درب‌ها را باز می‌کنند و از توریست‌ها و گردشگران دعوت می‌کنند که بیایید و با ما آشنا شوید. گروه‌هایی هم به زبان آلمانی برای مردم در مورد اصول و عقاید و فرهنگ و هنر اسلامی صحبت می‌کنند. این جلسات بازخوردهای بسیار خوبی دارد و فضای اسلام‌هراسی و نگرانی که خارجی‌ها نسبت به مسلمانان دارند را کم می‌کند. یک ضرب المثل در آلمان وجود دارد که «انسان‌ها از چیزی که نمی‌شناسند، می‌ترسند.» لذا هر چه بتوانیم شناخت آن‌ها را نسبت به مسلمانان و سبک زندگی خودمان بیشتر کنیم، ترس و نگرانی آن‌ها کاهش پیدا می‌کند. لذا تلاش من در این تحقیق این بود که بتوانم به جامعه‌ی آلمان این را بگویم که مساجد و مراکز دینی که در آلمان وجود دارند، می‌توانند باعث انسجام و امنیت جامعه‌ شود. کسانی که با این مراکز ارتباط دارند، به لحاظ آرامش روحی وضعیت مناسب‌تری نسبت به کسانی دارند که با این مراکز ارتباط ندارند.

*در ایالت هامبورگ، اسلام دین رسمی است

مسئله‌ی بعد، استقبال مساجد از دانش‌آموزان و دانشجویان آلمانی است که به این مکان‌های مقدس می‌آیند. از سال 2013 بین مسؤولین ایالت هامبورگ و شورای مسلمانان این شهر، قراردادی منعقد ‌شد که بر اساس آن اسلام در این ایالت دین رسمی می باشد. در این راستا به دانش‌آموزان مقاطع مختلف در مدارس آلمانی وقت می‌دهند تا به مسجد بروند، با امام مسجد و مسئولین روابط عمومی صحبت کنند و پرسش و پاسخ داشته باشند. همان‌طور که می‌دانید آلمان 16 ایالت مختلف دارد و چون کشور فدرالی است، هر ایالت قوانین خاص خودش را دارد. هامبورگ پارلمان دارد و قوانین خودش را تنظیم می‌کند. در ایالت هامبورگ، اسلام دین رسمی است اما در بقیه‌ی ایالت‌ها این‌طور نیست. وقتی می‌گوییم اسلام دین رسمی است، یعنی حقوق شهروندی مسلمانان نسبت به ایالت‌های دیگر بیشتر است. از جمله‌ی حقوق شهروندی این است که در مدارس برای شناخت اسلام واحدهای درسی اضافه کرده‌اند که معلّمان موظف هستند در این واحد درسی، دانش‌آموزان را با اسلام آشنا کند. لذا برای شناخت اسلام، آنان را به مسجد می‌برند. از جمله‌ی کارهای دیگری که این قرارداد می‌کند این است که در مراکز اجتماع شلوغ مثل ایستگاه‌های قطار و فرودگاه‌ها، برای مسلمانان نمازخانه درست می‌کنند. یکی از مسئولان آلمانی می‌گفت که برای منِ مسئول سخت است که ببینم هنگام ظهر، جمعیت زیادی آستین‌ها را بالا زده‌اند و در کنار فرودگاه نماز می‌خوانند. لذا منِ مدیر باید به این فکر کنم و این نیاز باید مرتفع شود. به همین دلیل مسئولان آلمانی با مسلمانان قرارداد بستند و خود مسلمانان در داخل فرودگاه مسجد، و در کنار ایستگاه قطار، نمازخانه درست کردند.

*تعطیلات مسلمانان در هامبورگ

نکته‌ی بعدی تعطیلات مسلمانان است. مسلمانان می‌گویند که ما در عید فطر و عید قربان می‌خواهیم تعطیل باشیم و مسلمانان جمعیت زیادی هستند. تنها در هامبورگ بیش از 160 هزار مسلمان اقامت دارند که از ملّیت‌‌های ترک، ایرانی، عراقی، افغانی، اندونزيایی، هندی، پاکستانی، بوسنيایی، لبنانی و... هستند. آنها در ایام عید فطر و قربان می‌خواهند تعطیل باشند. لذا طبق قرارداد، هر مسلمانی در خصوص تعطیلی عید فطر و قربان، می‌تواند برای صاحب‌کار خود نامه ببرد و صاحب‌کار نمی‌تواند اعتراض کند، هرچند شرکتی که در آن کار می‌کند، آلمانی باشد. طرف می‌گوید: من مسلمان هستم و طبق قانون ایالت هامبورگ، دو روز تعطیلی برای عید فطر و دو روز برای عید قربان دارم. با اصراری که مرکز ما در هامبورگ داشت، روز عاشورا هم برای شیعیان تعطیل شد و شیعیان می‌توانند از این تعطیلی استفاده کنند.

از برنامه‌های دیگر مراکز اسلامی هامبورگ، توجه ویژه به جوانان و نوجوانان است. یک مؤسسه‌ی تحقیقاتی به نام «بنیاد بِرتلز‌‌مَن» در سال 2008، تحقیقی انجام می‌دهد و از 18 هزار مسلمان سؤالاتی می‌پرسد. نتایج تحقیق نمایان ساخت که «مسلمانان ساکن آلمان در تمام گروه­های سِنّی، نسبت به عموم مردم آلمان بسیار مذهبی­تر هستند» به طوری که 90 درصد مسلمانان آلمان، مذهبی و 41 درصد از آن‌‌ها خیلی مذهبی هستند؛ در این بین 86 درصد از مصاحبه شوندگان، به نخوردن گوشت خوک پایبند بودند و 58 درصد هرگز الکل ننوشیده­اند. طبق یافته‌های این مطالعه، دینداری بالا در میان مسلمانان آلمان با نگرش تکثّرگرا و توأم با مدارا همراه است و مسلمانان آلمان به پیروان دیگر اديان احترام می‌‌گذارند. 86 درصد مسلمانان معتقدند که باید در برابر همه‌ اديان، منعطف باشند. در این میان آنچه حائز اهمیت است اینست که 34 درصد مسلمانان حداقل ماهی یک بار در مسجد حضور پیدا می­کنند. این آمار بسیار خوبی است که متأسفانه شاید در برخی از کشورهای اسلامی این‌گونه نباشد. این‌که 34 درصد از مسلمانان به مسجد بروند واقعا عدد قابل توجهی است. بر اساس آمار این موسسه، 60 درصد مسلمانان هر روز نماز می‌خوانند. با این اوصاف می‌توان گفت با وجود مشکلات و تهدیدهای فراوان، جوانان مسلمان اروپا سرمایه‌ی بزرگی محسوب می‌شوند.

وقتی ما این آمار را داریم و از گزارش‌های خودشان استفاده می‌کنیم، طبیعی است که مراکز اسلامی نسبت به جوانان حساسیت داشته باشند و برای آن‌ها برنامه‌های مختلف و متعدد داشته باشند. مرکز اسلامی هامبورگ کلاس‌های مختلفی مثل عقاید، تاریخ، آشنایی با اسلام، آموزش قرآن حتی آموزش زبان فارسی برگزار می‌کند. یکی از دغدغه‌های مهم ایرانیان مقیم آلمان این است که فرزندان آنان از زبان فارسی فاصله می‌گیرند و جایی هم نیست که این نیاز را مرتفع کند. همچنین یکی از علل حضور مردم در مراکز و مساجد این است که در آنجا رشد کرده و گروه‌های اجتماعی پیدا کنند.

*فعالیت‌های اجتماعی مراکز اسلامی در هامبورگ

از جمله کارهای دیگری که مراکز اسلامی انجام می‌دهند، امور اجتماعی از جمله ارائه‌ی مشاوره‌های دینی در زمینه‌های مختلف، پاسخ به نامه‌ها، تماس‌ها و پرسش‌های تلفنی و عیادت از بیماران است. در ایالت هامبورگ، مسئولان آلمانی به مسجد امام علی(ع) آمدند و گفتند: «ما یک‌سری بیماران مسلمان داریم که تنها هستند؛ کلیسا نمی‌تواند به آن‌ها خدمات دهد و این‌ها نیازمند عیادت هستند. اگر امکان دارد کسی از مسجد بیاید و از این‌ها عیادت کند و با آن‌ها صحبت کند. این‌ها ممکن است چند روز دیگر از دنیا بروند و نیازمند یاری شما هستند.» لذا خودشان جلساتی برگزار کردند و ما با تعدادی از جوانان فعال مسجد هماهنگ کردیم، 10 جلسه برای آن‌ها گذاشتیم و گفتیم: شما که به بیمارستان می‌روید چه حرف‌هایی را بزنید و ... . آن‌ها می‌گفتند که کشیش نمی‌تواند برای بیماران مسلمان سوره «یس» و دعا بخواند و باید نیاز معنوی‌شان را در بیمارستان مرتفع کنند. همچنین برخی از زندانیان مسلمان، نیازمند مشاوره و امید به زندگی هستند. درست است که چند سال به زندان محکوم شده‌اند، اما این‌ها نیازمند امید به ادامه‌ی زندگی هستند. اگر امکان دارد به این‌ها هم رسیدگی کنید.

*مراکز اسلامی در هامبورگ و حل مشکل «تنهایی»

بنده سال اولی که وارد هامبورگ شدم، یک سال کامل در کلاس آموزش زبان آلمانی شرکت کردم که دولت آلمان برگزار کرده بود. ما گفتیم: چرا دولت باید چنین کاری کند؟ گفتند: «ما با مهاجرین و غیرآلمانی‌های زیادی در هامبورگ مواجه هستیم که راه ارتباط با این‌ها شما مبلغین و روحانیون هستید. اگر به شما بگوییم که این افراد برای حل مشکلات باید به کجا مراجعه کنند، مشکل ما حل می‌شود.» به همین دلیل 10 طلبه انتخاب کرده بودند که از این تعداد، 8 نفر اهل سنت بودند و بنده و یکی دیگر از دوستان که در آن زمان مسئول امور فرهنگی مرکز امام علی (ع) هامبورگ بود، شیعه بودیم. یک سال کامل دولت برای ما آموزش زبان آلمانی برگزار کرد. در کنار آموزش زبان، هر هفته یا هر دو هفته یک بار ما را می‌بردند پارلمان، مدارس، مهدکودک‌ها و موزه‌ها را ببینیم.

یکی از جاهایی که ما بردند و برای من بسیار ارزشمند بود، مراکز مشاوره بود. انواع و اقسام مراکز مشاوره در شهر هامبورگ وجود دارد، از جمله مرکز مشاوره‌ی دینی که زیر نظر کلیسا است. آلمان آن‌قدر جمعیت پیر دارد که در یک ساختمان 4-5 طبقه فقط متخصصین نشسته‌اند تا مشکلات افراد را با پدر و مادرهای پیرشان حل کنند. مرکز مشاوره‌ی مربوط به امور کارگران و کارفرمایان دارند که در یک ساختمان جداگانه است. این‌طور نیست که مرکز ملی پاسخگویی داشته باشند و همه مشاوران یک‌ جا باشند. بخش دیگری از مشاوره‌ها مربوط به مدارس بود. یعنی دانش‌آموزان مدارس و دانشجویان دانشگاه‌ها با اساتیدشان دچار چه مشکلاتی هستند؟ من یک سؤالی را تقریبا از همه مراکز مشاوره پرسیدم که؛ بیشترین مراجعه‌ها برای چیست؟ بیشترین نیازی که برای مشاوره می‌آیند و به دنبال راهکار هستند چیست؟ پاسخ همه آن‌ها یک کلمه بود «تنهایی» . یعنی بیشترین مراجعه برای معالجعه تنهایی است. دانش‌آموز می‌گوید پدر و مادر من نیستند و من تنها هستم و مشکل دارم. پیرمرد و پیرزن‌هایی که تنها هستند، بچه‌هایشان نیستند و دچار مشکل هستند. دانشجویانی که در یک شهر دیگر تحصیل می‌کنند و تنها هستند و کسی با این‌ها کاری ندارد. از همه بیشتر پناهجویان و مهاجرینی که به غربت آمده‌اند و نیاز به حل مشکل تنهایی دارند.

طبیعتا مراکز اسلامی در این زمینه نقش‌آفرینی بسیار زیادی دارند. این مراکز محل تقسیم تنهایی‌های این‌ افراد هستند. افرادِ تنها در مناسبت‌های مختلف در مراکز اسلامی دور هم جمع می‌شوند؛ شاید خودشان خیلی مذهبی نباشند. می‌گویند که چند نفر هم‌زبان داریم، با آنان دور هم می‌نشینیم، دعایی می‌خوانیم و سخنرانی گوش می­دهیم، نان و پنیر و سبزی می‌خوریم، اختلاط می‌کنیم و ... آنان با آن فرهنگ خودشان این کارها را انجام می‌دهند. این مراکز بیشتر از این‌که مرکز دینی باشد، مرکز فرهنگی هستند و صبغه‌ی ایرانی و شرقی خودشان را دارند. ترک‌ها و عرب‌ها هم همین‌طور هستند. این‌ها اقلیت‌هایی هستند که می‌خواهند فرهنگ خودشان را در مراکز اسلامی تقویت کنند و رونق دهند.

 

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: