1- لعن نوعي نفرين کردن و نشانه جدا بودن و دوري مسير طرفين ( حق و باطل ) از يکديگر است.
در قرآن کريم در بيش از 25 آيه از لسان خداوند يا فرشتگان يا مومنين دشمنان ايشان را لعن مي کند :
1- إنّ الله لعن الکافرين وأعدّ لهم سعيرا
(الاحزاب64)
2- فنردها علي أدبارها أو نلعنهم کما لعنّا أصحاب السبت
(النساء38)
3- فبما نقضهم ميثاقهم لعنّاهم
(المائدة13)
4- وغضب الله عليه ولعنه وأعدّ له عذابا عظيما
(النساء93)
5- لعنه الله وقال لأتخذن من عبادک نصيبا مفروضا
(النساء118)
6- من لعنه الله وغضب عليه وجعل منهم القردة والخنازير و عبد الطاغوت
(المائدة60)
7- بل لعنهم الله بکفرهم
(البقرة88)
8- اولئک الذين لعنهم الله ومن يلعن الله فلن تجد له نصيرا
(النساء52)
9- ولکن لعنهم الله بکفرهم
(النساء 46)
10- وعد الله المنافقين والمنافقات... نار جهنم هي حسبهم ولعنهم الله
(التوبة68)
11- إنّ الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله في الدنيا والآخرة
(الاحزاب 57)
12- فهل عسيتم ان توليتم ان تفسدوا في الارض و تقطعوا ارحامکم اولئک الذين لعنهم الله فأصمهم وأعمي أبصارهم
(محمد22و23)
13- و يعذب الله المنافقين والمنافقات ... وغضب الله عليهم و لعنهم جهنم وسائت مصيرا
(الفتح 6)
14- ملعونين اينما ثقفوا أخذوا وقتّلوا تقتيلا
(الاحزاب61)
15- إنّ الذين يکتمون ما أنزلنا من البينات والهدي من بعد ما بيّنّاه للناس في الکتاب اولئک يلعنهم الله ويلعنهم اللاعنون
(البقرة159)
16- لعن الذين کفروا من بني اسرائيل علي لسان داود وعيسي بن مريم
(المائدة78)
17- وقالت اليهود يد الله مغلولة علت أيديهم ولعنوا بما قالوا
(المائدة64)
18- إنّ الذين يرمون المحصنات الغافلات المؤمنات لعنوافي الدنيا والآخرة
(النور24)
19- فلما جاءهم ما عرفوا کفروا به فلعنة الله علي الکافرين
(البقرة89)
20- إنّ الذين کفروا وماتوا وهم کفار اولئک عليهم لعنة الله والملائکة والناس اجمعين
(البقرة161)
21- فأذّن مؤذّن بينهم أن لعنة الله علي الظالمين
(الاعراف44)
22- ثمّ نبتهل فنجعل لعنة الله علي الکاذبين
(آل عمران 61)
23- اولئک جزائهم أنّ عليهم لعنة الله والملائکة والناس اجمعين
(آل عمران87)
24- ألا لعنة الله علي الظالمين
(هود18)
25- ويفسدون في الارض اولئک لهم اللعنة و لهم سوء الدار
(الرعد13)
همچنين در قرآن در مورد حضرت ابراهيم عليه السلام مي گويد :
قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآَءُ مِنْکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَيْنَنَا وَبَيْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّي تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ
سوره ممتحنه آيه 4
قطعا براي شما ابراهيم و کساني که با او يند سرمشقي نيکوست : آنگاه که به قوم خود گفتند : ما از شما و آنچه به جاي خدا مي پرستيد بيزاريم . به شما کفر مي ورزيم و ميان ما و شما دشمني و کينه هميشگي پديدار شده تا وقتي که به خدا ايمان آوريد .
خداوند از ابراهيم و قوم وي به خاطر اينکه از دشمنان خدا ابراز بيزاري کردند ستايش مي کند و ايشان را اسوه مومنين قرار مي دهد .
و وقتي ما ايشان را به عنوان نمونه هاي فساد لعن کنيم و در زبان از ايشان دوري کنيم ، به تدريج سيره ما از سيره ايشان جدا خواهد شد .
2- هيچ دليلي بر توبه کردن يزيد موجود نيست ، نه نزد شيعه و نه حتي نزد اهل سنت ؛ و بلکه روايات بر ضد آن است چه نزد شيعه و چه نزد اهل سنت . و حتي کسانيکه از اهل سنت مي خواهند به نحوي منکر لعن يزيد شوند مي گويند : شايد در آخر عمر توبه کرده باشد !!!
3- در مورد لعن وي بايد گفت که : اکثر علماي اهل سنت نيز لعن يزيد را جايز و حتي واجب مي دانسته اند . حتي ابن جوزي از علماي بزرگ اهل سنت در اين زمينه کتاب دارند :
الرد علي المتعصب العنيد المنکر للعن يزيد
رد بر شخص متعصب وکينه توزي که لعن يزيد را قبول ندارد !!!
وي در کتاب خويش در اين زمينه مي گويد :
ان انکاره علي من استجاز ذم المذموم ولعن الملعون من جهل صراح، فقد استجازه کبار العلماء، منهم الامام احمد بن حنبل (رضي اللّه) وقد ذکر احمد في حق يزيد ما يزيد علي اللعنه.
الردّ علي المتعصّب العنيد ص 13.
اينکه ( ابن تيميه ) منکر جايز بودن بدگويي از اين شخص ناپاک و لعن کردن اين شخص ملعون شده است ، گمراهي آشکار است ؛ زيرا اين عمل را بزرگان علما از جمله احمد بن حنبل لعن او را جايز دانسته اند ؛ و احمد بن حنبل در مورد يزيد کلامي گفته است که از لعنت نيز بيشتر است .
کلام ذهبي از علماي بزرگ اهل سنت نيز جالب است . وي در مورد لعن يزيد از احمد بن حنبل رييس فرقه حنابله روايتي نقل مي کند بدين مضمون که :
وتوقف جماعة في لعنته يعني يزيد مع أنه عندهم ظالم وقد قال تعالي ألا لعنة الله علي الظالمين وقد سأل منها أحمد بن حنبل عن يزيد فقال هو الذي فعل ما فعل
وقال له ولده صالح إن قوما ينسبوننا إلي تولي يزيد فقال يا بني وهل يوالي يزيد أحد يؤمن بالله واليوم الآخر فقال لم لا تلعنه قال وکيف لا ألعن من لعنه الله قال تعالي فهل عسيتم إن توليتم أن تفسدوا في الأرض وتقطعوا أرحامکم أولئک الذين لعنهم الله فأصمهم وأعمي أبصارهم فهل يکون فساد أعظم من نهب المدينة وسبي أهلها وقتل سبعمائة من قريش والأنصار وقتل عشرة آلاف ممن لم يعرف من عبد أو حر حتي وصلت الدماء إلي قبررسول الله صلي الله عليه وسلم وامتلأت الروضة ثم ضرب الکعبة بالمنجنيق وهدمها وأحرقها
وقال رسول الله صلي الله عليه وسلم إن قاتل الحسين في تابوت من نار عليه نصف عذاب أهل النار وقد قال صلي الله عليه وسلم إشتد غضب الله وغضبي علي من أراق دم أهلي وآذاني في عترتي
فيقال القول في لعنة يزيد کالقول في لعنة أمثاله من الملوک والخلفاء وغيرهم
المنتقي من منهاج الاعتدال ذهبي ، ج1، ص289
عده اي در لعن يزيد توقف کرده اند با اينکه ايشان او را ظالم مي دانند و خداوند گفته است : آگاه باشيد که لعنت خداوند بر ظالمين است . و از احمد بن حنبل در مورد يزيد سوال شد پس گفت : او کسي است که آنچه کرد انجام داد ( کنايه از بزرگ بودن گناهان وي که حتي ذکر آنها هم قبيح است)
و فرزند وي ، صالح به وي گفت : بدرستيکه عده اي ما را به محبت يزيد منسوب مي کنند . پس گفت اي فرزند و آيا کسي که به خدا و روز آخر ايمان دارد يزيد را دوست مي دارد ؟
پس گفت : پس چرا او را لعنت نمي کني؟
پاسخ داد: و چگونه کسي را که خداوند در قرآن او را لعنت کرده است ، لعنت نکنم؟ "( اي منافقان) آيا اميد بستيد که چون سرپرست مردم شديد در روي زمين فساد کنيد ؟ و خويشاوندي هاي خود را از هم بگسليد؟ اينان همان کسانند که خدا آنان را لعنت نموده وايشان را ناشنوا و چشم هايشان را نابينا کرده است "پس آيا فسادي بزرگتر از غارت مدينه و به اسارت گرفتن مردم آن وکشتن هفتصد نفر از قريش و انصار و کشتن هزاران نفر از کسانيکه شناخته نشدند از بنده و آزاد تا اينکه خون به قبر پيغمبر رسيد و سپس کعبه را با منجنيق هدف قرار داد و آن را خراب کرد و سوزانيد . و رسول خدا گفته اند : بدرستيکه قاتل حسين در تابوتي از آتش است که بر وي نصف عذاب اهل جهنم است و ايشان که درود خدا بر ايشان باد فرموده اند غضب خداوند و غضب من شديد شده است بر کسي که خون خاندان من را بريزد و من را در اهل بيتم آزار دهد .
پس کلام در مورد لعن يزيد مانند کلام در مورد امثال وي است از پادشاهان و خلفا ( که اگر ظالم باشند اشکالي ندارد )
ابن عماد حنبلي نيز مي گويد :
قال التفتازاني في (شرح العقائد النسفيه): (اتفقوا علي جواز اللعن علي من قتل الحسين، او امر به، او اجازه، او رضي به، والحق ان رضا يزيد بقتل الحسين واستبشاره بذلک واهانته اهل بيت رسول اللّه (ص) مما تواتر معناه وان کان تفصيله آحادا، فنحن لا نتوقف في شانه، بل في کفره وايمانه، لعنه اللّه عليه وعلي انصاره واعوانه).
شذرات الذهب 1: 68 - 69.
تفتازاني در شرح عقايد نسفي خويش گفته است : همه اين نظر را دارند که مي توان کساني را که حسين را کشته اند يا به اين کار دستور داده اند ، يا اجازه اين کار را داده اند ، يا به اين کار راضي شده اند را لعنت کرد . و درست آن است که يزيد به قتل حسين عليه السلام راضي بود ؛ و شادي او از قتل حسين و اهانت کردن او به اهل بيت رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم از مطالبي است که به حد تواتر معنوي رسيده است ؛ اگر چه تفاصيل آن به صورت خبر واحد نقل شده است ؛ بنا بر اين ما در مورد يزيد سکوت نمي کنيم ؛ بلکه حتي در کافر يا مومن بودن او شک نداريم ؛ لعنت خدا بر او و ياوران و همکارانش .
اين کلام از احمد بن حنبل و ذهبي و ابن عماد حنبلي و ابن جوزي حنبلي ( که همه از بزرگان علماي حنابله هستند ) ، در مورد يزيد و جواز لعن وي و تطبيق دادن روايت قاتل حسين بر وي توسط ايشان نشانگر توبه نکردن وي در نظر بزرگان علماي اهل سنت نيز مي باشد .