سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

رويکردهاي سياسي، حقوقي به توقيعات امام زمان (ع)

کد خبر: ۲۸۷۰
۰۰:۰۰ - ۲۱ تير ۱۳۸۷

يکي از دغدغه هايي که معاونت پژوهش پژوهشکده مهدويت به عنوان دبير علمي همايش بين المللي دکترين مهدويت دنبال مي کرد ارائه منابع مناسب و جامعي براي پژوهشگران محترمي است که قصد قلم زدن در موضوعات پيشنهادي همايش را دارند.

در همين راستا توقيعات و ادعيه صادره از امام زمان(عج) با رويکرد سياسي و حقوقي مورد بررسي قرار گرفت و به همراه ترجمه آن جمع آوري شد تا خدمتي علمي به اهل قلم ارائه نموده باشد.

1. سيستم هاي حکومتي؛ ديکتاتوري، دموکراسي، ولايت

فرستادن پيامبران لازمه رشد و تربيت جامعه انساني

يَا هَذَا يَرْحَمُکَ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَي لَمْ يَخْلُقِ الْخَلْقَ عَبَثاً وَ لَا أَهْمَلَهُمْ سُدًي بَلْ خَلَقَهُمْ بِقُدْرَتِهِ وَ جَعَلَ لَهُمْ أَسْمَاعاً وَ أَبْصَاراً وَ قُلُوباً وَ أَلْبَاباً ثُمَّ بَعَثَ النَّبِيِّينَ (ع) مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ يَأْمُرُونَهُمْ بِطَاعَتِهِ وَ يَنْهَوْنَهُمْ عَنْ مَعْصِيَتِهِ وَ يُعَرِّفُونَهُمْ مَا جَهِلُوهُ مِنْ أَمْرِ خَالِقِهِمْ وَ دِينِهِمْ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِمْ کِتَاباً وَ بَعَثَ إِلَيْهِمْ مَلَائِکَةً.

اي احمد- که خدا تو را مورد رحمت خويش قرار دهد- بي ترديد خداوند متعال مخلوقش را بي دليل نيافريده است و آنها را سر خود رها نکرده است. بلکه آنها را با قدرت خويش آفريده و آنها را مجهز به اسبابي چون گوش و چشم و روح و عقل کرده است. بعد از آن، پيامبراني را جهت بشارت دادن و ترساندن ايشان برانگيخت تا آنها را به اطاعت او امر کرده و از معصيتش نهي کنند. آن دسته از اوامر الهي و ديني را که با عقل هايشان درک نمي کردند، به ايشان بياموزند. کتابهايي را بر ايشان نازل کرد و ملائکه اي را بر آنان برانگيخت.

مشروعيت الهي امام (ع) و بي نيازي او از مردم

«عَافَانَا اللَّهُ وَ إِيَّاکُمْ مِنَ الْفِتَنِ وَ وَهَبَ لَنَا وَ لَکُمْ رُوحَ الْيَقِينِ وَ أَجَارَنَا وَ إِيَّاکُمْ مِنْ سُوءِ الْمُنْقَلَبِ إِنَّهُ أُنْهِي إِلَيَّ ارْتِيَابُ جَمَاعَةٍ مِنْکُمْ فِي الدِّينِ وَ مَا دَخَلَهُمْ مِنَ الشَّکِّ وَ الْحَيْرَةِ فِي وُلَاةِ أَمْرِهِمْ فَغَمَّنَا ذَلِکَ لَکُمْ لَا لَنَا وَ سَاءَنَا فِيکُمْ لَا فِينَا لِأَنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَلَا فَاقَةَ بِنَا إِلَي غَيْرِهِ وَ الْحَقُّ مَعَنَا فَلَنْ يُوحِشَنَا مَنْ قَعَدَ عَنَّا وَ نَحْنُ صَنَائِعُ رَبِّنَا وَ الْخَلْقُ بَعْدُ صَنَائِعُنَا»

خداوند ما و شما را از فتنه ها مصون دارد. به ما و شما روح يقين عنايت کند و همه ما را بد عاقبتي در پناه خود حفظ کند. به من خبر رسيد که عده اي از شما در دينشان دچار ترديد شده و در مورد امام خود گرفتار شک و حيرت گشته اند. اين مسئله مرا ناراحت و آرزده کرد. البته نه به خاطر خودم که به خاطر خود شما. به خاطر اينکه خدا با ما است و ما نيازي به غير او نداريم. حق با ماست از اين رو از روگرداني ديگران هراسي نداريم. ما تربيت يافتگان خدائيم و بقيه مخلوقات تربيت يافتگان ما هستند.

معين بودن ائمه (ع) مسلمين و قابل انتخاب نبودن آن

إِنَّ الْمَاضِيَ (ع) مَضَي سَعِيداً فَقِيداً عَلَي مِنْهَاجِ آبَائِهِ (ع) حَذْوَ النَّعْلِ بِالنَّعْلِ وَ فِينَا وَصِيَّتُهُ وَ عِلْمُهُ وَ مِنْهُ خَلَفُهُ وَ مَنْ يَسُدُّ مَسَدَّهُ وَ لَا يُنَازِعُنَا مَوْضِعَهُ إِلَّا ظَالِمٌ آثِمٌ وَ لَا يَدَّعِيهِ دُونَنَا إِلَّا کَافِرٌ جَاحِد

پدرم با سعادت کامل درگذشت. او روش و سيره پدرانش را قدم به قدم پيروي کرد. اکنون نيز وصيت و علم او نزد من است. من جانشين و جايگزين او هستم و احدي با من بر سر جانشيني ايشان منازعه نمي کند، مگر اينکه ظالم و گناهکار باشد. کسي چنين ادعايي نمي کند، مگر اينکه منکر و کافر باشد.

تعيين امام (ع) از جانب خدا؛ نفي دموکراسي در تعيين امام

أَ وَ مَا رَأَيْتُمْ کَيْفَ جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ مَعَاقِلَ تَأْوُونَ إِلَيْهَا وَ أَعْلَاماً تَهْتَدُونَ بِهَا مِنْ لَدُنْ آدَمَ (ع) إِلَي أَنْ ظَهَرَ الْمَاضِي (ع) ؟ کُلَّمَا غَابَ عَلَمٌ بَدَا عَلَمٌ وَ إِذَا أَفَلَ نَجْمٌ طَلَعَ نَجْمٌ فَلَمَّا قَبَضَهُ اللَّهُ إِلَيْهِ ظَنَنْتُمْ أَنَّ اللَّهَ أَبْطَلَ دِينَهُ وَ قَطَعَ السَّبَبَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ خَلْقِهِ کَلَّا مَا کَانَ ذَلِکَ وَ لَا يَکُونُ حَتَّي تَقُومَ السَّاعَةُ وَ يَظْهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَ هُمْ کارِهُون‌.

آيا توجه نکرديد که خداوند از زمان آدم تا کنون مراکزي را قرار داد تا آنها را قصد کنيد و نشانه هايي را برايتان نصب کرد تا بواسطه آنها هدايت شويد؟ هر گاه نشانه اي گم مي شد، نشانه اي ديگر را جايگزين آن مي ساخت و هر گاه ستاره اي افول مي کرد، ستاره اي ديگر طلوع مي کرد. متاسفانه زماني که پدرم وفات کرد، گمان کرديد که خداوند متعال دينش را باطل کرد و واسطه ميان خود و خلقش را از ميان برداشت! ابدا چنين نبوده و تا روز قيامت نيز چنين نخواهد بود. آري خداوند نشانه هاي هدايت را آشکار مي کند ولو اينکه خيلي ها از پذيرش آن اکراه داشته باشند.

دموکراسي؛ خطا و آزمون

فَقُلْتُ أَخْبِرْنِي يَا مَوْلَايَ عَنِ الْعِلَّةِ الَّتِي تَمْنَعُ الْقَوْمَ مِنِ اخْتِيَارِ الْإِمَامِ لِأَنْفُسِهِمْ قَالَ مُصْلِحٌ أَوْ مُفْسِدٌ؟ فَقُلْتُ مُصْلِحٌ قَالَ هَلْ يَجُوزُ أَنْ يَقَعَ خِيَرَتُهُمْ عَلَي الْمُفْسِدِ بَعْدَ أَنْ لَا يَعْلَمَ أَحَدٌ مَا يَخْطُرُ بِبَالِ غَيْرِهِ مِنْ صَلَاحٍ أَوْ فَسَادٍ؟ قُلْتُ بَلَي- قَالَ فَهِيَ الْعِلَّةُ أَيَّدْتُهَا لَکَ بِبُرْهَانٍ يَقْبَلُ ذَلِکَ عَقْلُکَ؟ قُلْتُ نَعَمْ قَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ الرُّسُلِ الَّذِينَ اصْطَفَاهُمُ اللَّهُ وَ أَنْزَلَ عَلَيْهِمُ الْکُتُبَ وَ أَيَّدَهُمْ بِالْوَحْيِ وَ الْعِصْمَةِ إِذْ هُمْ أَعْلَامُ الْأُمَمِ فَأَهْدَي إِلَي ثَبْتِ الِاخْتِيَارِ وَ مِنْهُمْ مُوسَي وَ عِيسَي هَلْ يَجُوزُ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِمَا وَ کَمَالِ عِلْمِهِمَا إِذْ هُمَا عَلَي الْمُنَافِقِ بِالاخْتِيَارِ أَنْ يَقَعَ خِيَرَتُهُمَا وَ هُمَا يَظُنَّانِ أَنَّهُ مُؤْمِنٌ؟ قُلْتُ لَا قَالَ فَهَذَا مُوسَي کَلِيمُ اللَّهِ مَعَ وُفُورِ عَقْلِهِ وَ کَمَالِ عِلْمِهِ وَ نُزُولِ الْوَحْيِ عَلَيْهِ اخْتَارَ مِنْ أَعْيَانِ قَوْمِهِ وَ وُجُوهِ عَسْکَرِهِ لِمِيقَاتِ رَبِّهِ سَبْعِينَ رَجُلًا مِمَّنْ لَمْ يَشُکَّ فِي إِيمَانِهِمْ وَ إِخْلَاصِهِمْ فَوَقَعَ خِيَرَتُهُ عَلَي الْمُنَافِقِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ اخْتارَ مُوسي‌ قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِمِيقاتِنا الْآيَةَ فَلَمَّا وَجَدْنَا اخْتِيَارَ مَنْ قَدِ اصْطَفَاهُ اللَّهُ لِلنُّبُوَّةِ وَاقِعاً عَلَي الْأَفْسَدِ دُونَ الْأَصْلَحِ وَ هُوَ يَظُنُّ أَنَّهُ الْأَصْلَحُ دُونَ الْأَفْسَدِ عَلِمْنَا أَنْ لَا اخْتِيَارَ لِمَنْ لَا يَعْلَمُ مَا تُخْفِي الصُّدُورُ وَ مَا تُکِنُّ الضَّمَائِرُ وَ يَنْصَرِفُ عَنْهُ السَّرَائِرُ وَ أَنْ لَا خَطَرَ لِاخْتِيَارِ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ بَعْدَ وُقُوعِ خِيَرَةِ الْأَنْبِيَاءِ عَلَي ذَوِي الْفَسَادِ لَمَّا أَرَادُوا أَهْلَ الصَّلَاحِ.

عرض کردم. آقاي من مرا بفرماييد که چرا خداوند اجازه نداده است که خود مردم، امامشان را انتخاب کنند!؟ فرمود: امام مصلح يا مفسد؟ عرض کردم. امام مصلح فرمود: آيا ممکن است که انتخاب مردم اشتباه از آب دربيايد و شخص فاسدي را انتخاب کنند؟ زيرا آنها از اعماق دل همديگر خبر ندارند. عرض کردم، بله ممکن است. فرمود: علت همان است.

اين مطلب را با دليل روشن بيان مي کنم که مورد پذيرش عقلت قرار گيرد. از پيامبراني بگو که خداوند آنها را برگزيد و کتابهاي آسماني بر ايشان نازل کرد و آنها را با وحي و عصمت ياري کرد. زيرا آنها بزرگان امت خود بودند و بهتر از ديگران مي توانستند انتخاب کنند. آيا ممکن است که برخي از آنها مانند موسي و عيسي با وجود اينکه از عقل کامل و علم سرشار الهي و نزول وحي بهرمند بودند، در انتخاب خود دچار اشتباه شوند؟ مثلا بخواهند مومني را انتخاب کنند. اما اشتباها منافقي را انتخاب کنند؟ عرض کردم. ممکن نيست. فرمود: به عنوان مثال حضرت موسي که با خدا سخن مي گفت با آن همه عقل و علم و نزول وحي بر او، بهترين هاي قومش را که هفتاد تن بودند، براي ميقات پروردگارش انتخاب کرد.

آنها کساني بودند که موسي ع در ايمانشان و اخلاصشان شک نداشت. اما تمام آنها منافق از آب در آمدند. خداوند متعال در اينباره مي فرمايد: موسي از ميان قومش هفتاد مرد را براي ميقات ما انتخاب کرد تا آنجا که مي فرمايد: گفتند: ما ابدا به تو ايمان نمي آوريم تا اينکه خدا را به صورت آشکار ببينيم. به همين خاطر نيز صاعقه آنها را گرفت.

زماني که مي بينيم. انتخاب بنده برگزيده خدا به خطا مي رود. در حالي که او گمان مي کرد آنها بهترين قومش هستند، مي فهميم که حق انتخاب تنها براي کسي است که از زواياي مخفي قلب ها آگاه باشد و سراپرده پنهان افراد براي او آشکار باشد. باز متوجه مي شويم که انتخاب مهاجرين و انصار ارزش نخواهد داشت. زيرا ما ديديم که انبياء زماني که قصد انتخاب مصلحين را دارند، مفسدين را انتخاب مي کنند!

نفي اکراه بر پذيرش حق؛ اختيار مردم در پذيرش حجت خدا

وَ لَوْ قَدْ أَذِنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيمَا قَدْ مَنَعَهُ عَنْهُ وَ أَزَالَ عَنْهُ مَا قَدْ جَرَي بِهِ مِنْ حُکْمِهِ لَأَرَاهُمُ الْحَقَّ ظَاهِراً بِأَحْسَنِ حِلْيَةٍ وَ أَبْيَنِ دَلَالَةٍ وَ أَوْضَحِ عَلَامَةٍ وَ لَأَبَانَ عَنْ نَفْسِهِ وَ قَامَ بِحُجَّتِهِ وَ لَکِنَّ أَقْدَارَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَا تُغَالَبُ وَ إِرَادَتَهُ لَا تُرَدُّ وَ تَوْفِيقَهُ لَا يُسْبَقُ.

اگر خداوند به چيزي که از آن منع کرده است ، اجازه مي داد و آنچه را که از حکم حکيمانه اش جاري کرده است، بر مي داشت، حق را آشکارا با آراستگي تمام و ادله روشن و نشانه هاي واضح ظاهر مي کردم. آن وقت آن حجت پنهان از خودش پرده بر مي داشت و ادله خود را بيان مي کرد. لکن آنچه که خدا قدرت خدا مغلوب نمي شود و اراده او برنمي گردد و کسي نمي تواند از توفيقش سبقت بگيرد.

وَ لَوْ لَا أَنَّ أَمْرَ اللَّهِ لَا يُغْلَبُ وَ سِرَّهُ لَا يُظْهَرُ وَ لَا يُعْلَنُ لَظَهَرَ لَکُمْ مِنْ حَقِّنَا مَا تَبْتَزُّ مِنْهُ عُقُولُکُمْ وَ يُزِيلُ شُکُوکَکُمْ وَ لَکِنَّهُ مَا شَاءَ اللَّهُ کَانَ وَ لِکُلِّ أَجَلٍ کِتاب‌.

آري اگر چنين نبود که اراده خدا بر پوشيده ماندن فضائل ما مغلوب نمي شود و اسرارش فاش نمي گردد، عظمت ما آشکار مي شد و عقل هاي شما را مبهوت خود مي کرد و شک و ترديد هايتان را از بين مي برد. اما اراده خدا چنين نيست و هر چه او بخواهد، همان مي شود و براي هر مدتي کتاب مخصوصي است.

2. اوصاف و وظايف امام (ع)

ضرورت شايستگي هاي کاملا متفاوت براي متصدي امامت

وَ جَعَلَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ إِخْوَتِهِمْ وَ بَنِي عَمِّهِمْ وَ الْأَدْنَيْنَ فَالْأَدْنَيْنَ مِنْ ذَوِي أَرْحَامِهِمْ فَرْقاً بَيِّناً تُعْرَفُ بِهِ الْحُجَّةُ مِنَ الْمَحْجُوجِ وَ الْإِمَامُ مِنَ الْمَأْمُومِ بِأَنْ عَصَمَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَ بَرَّأَهُمْ مِنَ الْعُيُوبِ وَ طَهَّرَهُمْ مِنَ الدَّنَسِ وَ نَزَّهَهُمْ مِنَ اللَّبْسِ وَ جَعَلَهُمْ خُزَّانَ عِلْمِهِ وَ مُسْتَوْدَع حِکْمَتِهِ وَ مَوْضِعَ سِرِّهِ وَ أَيَّدَهُمْ بِالدَّلَائِلِ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَکَانَ النَّاسُ عَلَي سَوَاءٍ وَ لَادَّعَي أَمْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ کُلُّ أَحَدٍ وَ لَمَا عُرِفَ الْحَقُّ مِنَ الْبَاطِلِ وَ لَا الْعِلْمُ مِنَ الْجَهْل‌.

ميان آنها و برادران و پسر عموهايشان و تمام نزديکانشان تفاوت فاحشي قرار داد. تا حجت الهي از غير حجت و امام از ماموم شناخته شود و مشتبه نشود. به اين صورت که آنها را از گناهان مصونيت بخشيد و از عيب ها پيراسته ساخت و از پليدي ها دور کرد و از اشتباهات پاک کرد و آنها را گنجينه علم و امانت دار حکمت و محل استقرار سرّش قرار داد. آنها را با ادله مختلف ياري کرد و اگر اين تفاوت ها نبود، همه مردم يکسان مي شدند و هر کسي مدعي ولايت الهي مي شد. حق از باطل و عالم از جاهل شناخته نمي شد.

وَ بَايَنَ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَنْ بَعَثَهُمْ إِلَيْهِمْ بِالْفَضْلِ الَّذِي جَعَلَهُ لَهُمْ عَلَيْهِمْ وَ مَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِنَ الدَّلَائِلِ الظَّاهِرَةِ- وَ الْبَرَاهِينِ الْبَاهِرَةِ وَ الْآيَاتِ الْغَالِبَة.

و ميان ايشان و مردم فاصله معنوي ايجاد کرد, با فضائلي که در ايشان قرار داد و دلائل روشن و براهين آشکار و معجزات غالبي که به آنان عنايت فرمود.

مطيع خدا بودن

وَ أَطَعْتَ اللَّهَ وَ مَا عَصَيْتَهُ وَ تَمَسَّکْتَ بِحَبْلِهِ فَارْتَضَيْتَهُ وَ خَشِيتَهُ وَ رَاقَبْتَهُ وَ اسْتَحْيَيْتَهُ.

و از مطيع خدا بودي و معصيتش را نکردي و به او و دستاويزش چسبيدي. در نتيجه او را از خود راضي کردي و ترسيدي و مراقب اطاعتش بودي و اوامرش را اجابت کردي

تبعيت از خدا و اولياي الهي

وَ کُنْتَ لِلَّهِ طَائِعاً وَ لِجَدِّکَ مُحَمَّدٍ ص تَابِعاً وَ لِقَوْلِ أَبِيکَ سَامِعاً وَ إِلَي وَصِيَّةِ أَخِيکَ مُسَارِعاً.

مطيع خدا و پيرو جدت و حرف شنوي از پدرت و عمل کننده به وصيت برادرت بودي

محبت و دلسوزي

فَقَدْ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ اللَّهُ شَاهِدٌ عَلَيَّ وَ عَلَيْکُمْ وَ لَوْ لَا مَا عِنْدَنَا مِنْ مَحَبَّةِ صَاحِبِکُمْ وَ رَحْمَتِکُمْ وَ الْإِشْفَاقِ عَلَيْکُمْ لَکُنَّا عَنْ مُخَاطَبَتِکُمْ فِي شُغُلٍ مِمَّا قَدِ امْتُحِنَّا بِهِ مِنْ مُنَازَعَةِ الظَّالِمِ الْعُتُلِّ الضَّالِّ الْمُتَتَابِعِ فِي غَيِّهِ الْمُضَادِّ لِرَبِّهِ الْمُدَّعِي مَا لَيْسَ لَهُ الْجَاحِدِ حَقَّ مَنِ افْتَرَضَ اللَّهُ طَاعَتَهُ الظَّالِمِ الْغَاصِبِ.

خدا شاهد است که قصد خير خواهي شما را داشتم. آري اگر محبت و علاقه و دلسوزي ما نسبت به شما نبود، از ارتباط و گفتگوي با شما به امتحانات الهي مشغول مي شديم. امتحان به اينکه گرفتار به ظالم پر روي گمراهي شده ام که از افکار باطلش تبعيت مي کند و با پروردگارش به جنگ بر مي خيزد و مدعي چيزي مي شود که براي او نيست و منکر حق کسي مي شود که خداوند متعال اطاعت او را واجب ساخته است.

اخلاص و خيرخواهي

فَلَمَّا أَزِفَ ارْتِحَالِي وَ تَهَيَّأَ اعْتِزَامُ نَفْسِي غَدَوْتُ عَلَيْهِ مُوَدِّعاً وَ مُجَدِّداً لِلْعَهْدِ وَ عَرَضْتُ عَلَيْهِ مَالًا کَانَ مَعِي يَزِيدُ عَلَي خَمْسِينَ أَلْفَ دِرْهَمٍ وَ سَأَلْتُهُ أَنْ يَتَفَضَّلَ بِالْأَمْرِ بِقَبُولِهِ مِنِّي فَابْتَسَمَ وَ قَالَ يَا أَبَا إِسْحَاقَ اسْتَعِنْ بِهِ عَلَي مُنْصَرَفِکَ فَإِنَّ الشُّقَّةَ قُذْفَةٌ وَ فَلَوَاتِ الْأَرْضِ أَمَامَکَ جُمَّةٌ وَ لَا تَحْزَنْ لِإِعْرَاضِنَا عَنْهُ فَإِنَّا قَدْ أَحْدَثْنَا لَکَ شُکْرَهُ‌ وَ نَشْرَهُ وَ رَبَضْنَاهُ عِنْدَنَا بِالتَّذْکِرَةِ وَ قَبُولِ الْمِنَّةِ فَبَارَکَ اللَّهُ فِيمَا خَوَّلَکَ وَ أَدَامَ لَکَ مَا نَوَّلَکَ وَ کَتَبَ لَکَ أَحْسَنَ ثَوَابِ الْمُحْسِنِينَ وَ أَکْرَمَ آثَارِ الطَّائِعِينَ فَإِنَّ الْفَضْلَ لَهُ وَ مِنْهُ وَ أَسْأَلُ اللَّهَ أَنْ يَرُدَّکَ إِلَي أَصْحَابِکَ بِأَوْفَرِ الْحَظِّ مِنْ سَلَامَةِ الْأَوْبَةِ وَ أَکْنَافِ الْغِبْطَةِ بِلِينِ الْمُنْصَرَفِ وَ لَا أَوْعَثَ اللَّهُ لَکَ سَبِيلًا وَ لَا حَيَّرَ لَکَ دَلِيلًا وَ اسْتَوْدِعْهُ نَفْسَکَ وَدِيعَةً لَا تَضِيعُ وَ لَا تَزُولُ بِمَنِّهِ وَ لُطْفِهِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ يَا أَبَا إِسْحَاقَ قَنَّعَنَا بِعَوَائِدِ إِحْسَانِهِ وَ فَوَائِدِ امْتِنَانِهِ وَ صَانَ أَنْفُسَنَا عَنْ مُعَاوَنَةِ الْأَوْلِيَاءِ لَنَا عَنِ الْإِخْلَاصِ فِي النِّيَّةِ وَ إِمْحَاضِ النَّصِيحَةِ وَ الْمُحَافَظَةِ عَلَي مَا هُوَ أَنْقَي وَ أَتْقَي وَ أَرْفَعُ ذِکْراً

آنگاه که عزم آمدن کردم و مهيا شدم. صبح گاهان خدمتشان رسيدم تا خداحافظي کنم و عهد و پيمان خودم را تازه نمايم. تمام داراييم را که بيش از پنج هزار درهم مي شد، خدمت امام تقديم کردم و از ايشان خواستم تا با قبول آنها مرا مفتخر نمايند. ايشان تبسمي کردند و فرمودند: ابا اسحاق آنها را خرج راهت کن. سختي ها و بيانان ها در پيش است.

از اينکه هدايايت را نپذيرفتم ناراحت نشو! زيرا ما پول نگرفته از تو قدرداني کرديم و از اين لطف تو ياد خواهيم کرد. خداوند به داراييت برکت دهد و برايت حفظ کند و بهترين ثواب نيکوکاران را به تو ارزاني دارد و کريمانه ترين اعمال فرمانبرداران را برايت بنويسد. تمام عنايات متعلق به او و از اوست.

از خدا مي خواهم تا تو را با سلامتي کامل به دوستانت ملحق کند و بازگشتت را آسان نمايد. راهت را سخت و نشانه هاي راه را مبهم نکند. خودت را به امانت نزد خدا بسپار تا از قضل خدا تلف نشود.ان شاء الله

اي ابا اسحاق خدا ما را به عنايات خودش قانع کرده است. روح و جانمان را مصونيت بخشيد تا دوستانمان را نه از سر طمع که از سر اخلاص و خيرخواهي و به قصد رسيدن به ثواب الهي که ماندگارتر و رفيع تر است، ياري کنيم.

اطلاعات دقيق امام (ع) درباره امت

نَحْنُ وَ إِنْ کُنَّا نَائِينَ بِمَکَانِنَا النَّائِي عَنْ مَسَاکِنِ الظَّالِمِينَ حَسَبَ الَّذِي أَرَانَاهُ اللَّهُ تَعَالَي لَنَا مِنَ الصَّلَاحِ وَ لِشِيعَتِنَا الْمُؤْمِنِينَ فِي ذَلِکَ مَا دَامَتْ دَوْلَةُ الدُّنْيَا لِلْفَاسِقِين‌ فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِکُمْ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْ‌ءٌ مِنْ أَخْبَارِکُمْ- وَ مَعْرِفَتُنَا بِالذُّلِّ الَّذِي أَصَابَکُمْ مُذْ جَنَحَ کَثِيرٌ مِنْکُمْ إِلَي مَا کَانَ السَّلَفُ الصَّالِحُ عَنْهُ شَاسِعاً وَ نَبَذُوا الْعَهْدَ الْمَأْخُوذَ وَراءَ ظُهُورِهِمْ .

اگر چه محل زندگي ما تا زماني که حکومت هاي ظلم پابرجا هستند، به خاطر مصلحت ما و شيعيانمان از ظالمان دور است. اما ما از اخبار شما اطلاع کاملي داريم و هيچ يک از اتفاقاتي که براي شما مي افتد از ما مخفي نمي ماند. ما از لغزش هاي شما باخبريم. از زماني که بسياري از شما از روش گذشتگان صالحتان دور شديد و عهد خدا را در تبيعت از ما به دست فرآموشي سپرديد!

جديت امام (ع) در برطرف کردن مشکلات امت

کَأَنَّهُمْ لا يَعْلَمُونَ إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِکُمْ وَ لَا نَاسِينَ لِذِکْرِکُمْ وَ لَوْ لَا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَکُمُ الْأَعْدَاءُ.

گويا نمي دانيد که ما در رسيدگي به مسائل شما کوتاهي نمي کنيم و هميشه به ياد شما هستيم؟ اگر چنين بود حوادث و بلايا شما را احاطه مي کردند و دشمنان شما را نابود مي کردند.

برخورد با مدعيان حاکميت الهي

وَ قَدِ ادَّعَي هَذَا الْمُبْطِلُ الْمُدَّعِي عَلَي اللَّهِ الْکَذِبَ بِمَا ادَّعَاهُ فَلَا أَدْرِي بِأَيَّةِ حَالَةٍ هِيَ لَهُ-؟ رَجَا أَنْ يُتِمَّ دَعْوَاهُ بِفِقْهٍ فِي دِينِ اللَّهِ؟ فَوَ اللَّهِ مَا يَعْرِفُ حَلَالًا مِنْ حَرَامٍ وَ لَا يُفَرِّقُ بَيْنَ خَطَإٍ وَ صَوَابٍ أَمْ بِعِلْمٍ؟ فَمَا يَعْلَمُ حَقّاً مِنْ بَاطِلٍ وَ لَا مُحْکَماً مِنْ مُتَشَابِهٍ وَ لَا يَعْرِفُ حَدَّ الصَّلَاةِ وَ وَقْتَهَا أَمْ بِوَرَعٍ؟ فَاللَّهُ شَهِيدٌ عَلَي تَرْکِهِ الصَّلَاةَ الْفَرْضَ أَرْبَعِينَ يَوْماً يَزْعُمُ ذَلِکَ لِطَلَبِ الشَّعْوَذَةِ وَ لَعَلَّ خَبَرَهُ تَأَدَّي إِلَيْکُمْ وَ هَا تِيکَ ظُرُوفُ مُسْکِرِهِ مَنْصُوبَةٌ وَ آثَارُ عِصْيَانِهِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَشْهُورَةٌ قَائِمَةٌ أَمْ بِآيَةٍ؟ فَلْيَأْتِ بِهَا أَمْ بِحُجَّةٍ؟ فَلْيُقِمْهَا أَمْ بِدَلَالَةٍ؟ فَلْيَذْکُرْهَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي کِتَابِهِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ. حم تَنْزِيلُ الْکِتابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِيزِ الْحَکِيمِ. ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما إِلَّا بِالْحَقِّ وَ أَجَلٍ مُسَمًّي وَ الَّذِينَ کَفَرُوا عَمَّا أُنْذِرُوا مُعْرِضُونَ. قُلْ أَ رَأَيْتُمْ ما تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَرُونِي ما ذا خَلَقُوا مِنَ الْأَرْضِ أَمْ لَهُمْ شِرْکٌ فِي السَّماواتِ ائْتُونِي بِکِتابٍ مِنْ قَبْلِ هذا أَوْ أَثارَةٍ مِنْ عِلْمٍ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِينَ. وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يَدْعُوا مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لا يَسْتَجِيبُ لَهُ إِلي‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ وَ هُمْ عَنْ دُعائِهِمْ غافِلُونَ. وَ إِذا حُشِرَ النَّاسُ کانُوا لَهُمْ أَعْداءً وَ کانُوا بِعِبادَتِهِمْ کافِرِينَ فَالْتَمِسْ تَوَلَّي اللَّهُ تَوْفِيقَکَ مِنْ هَذَا الظَّالِمِ مَا ذَکَرْتُ لَکَ وَ امْتَحِنْهُ وَ اسْأَلْهُ عَنْ آيَةٍ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ يُفَسِّرُهَا أَوْ صَلَاةٍ يُبَيِّنُ حُدُودَهَا وَ مَا يَجِبُ فِيهَا لِتَعْلَمَ حَالَهُ وَ مِقْدَارَهُ وَ يَظْهَرَ لَکَ عَوَارُهُ وَ نُقْصَانُهُ.

اين مرد فاسد که به خداوند افتراهاي دروغين مي بندد. مدعي امامت شده است و من نمي دانم که به خاطر کدامين فضليت اميد به چنين مقامي دوخته است!؟

آيا دين شناسي فقيه است؟ به خدا قسم که او حلال را از حرام تشخيص نمي دهد و خطا را از درست جدا نمي کند.

آيا به علم خود اميدوار شده است؟ در حالي که حق را از باطل تشخيص نمي دهد و محکم را از متشابه نمي شناسد. حتي او احکام نماز و اوقات آن را نمي داند!

آيا زهد و ورعش اميد امامت را در دل او کاشته است؟ خدا شاهد است که او چهل روز نماز را ترک کرد تا شعبده بازي را ياد بگيرد. شايد به اين زودي ها خبر آن به شما نيز برسد . ظرف هاي شرابش در کنار هم چيده شده اند و آثار معصيتش در شناخته شده و برپاست.

آيا نشانه اي بر امامتش دارد؟ پس بياورد! آيا دليل بر امامتش دارد؟ اگر دارد، اقامه کند! آيا آيه و روايتي بر امامت او دلالت مي کند؟ اگر چنين است، آن را ذکر کند.

خداوند عزّوجلّ در کتابش مي فرمايد:بنام خداي بخشنده و مهربان نزول تدريجي کتاب از سوي خدايي شکست ناپذير و حکيم است. ما زمين و آسمان و هر آنچه که در ميان آنهاست را جز به حق نيافريديم و مهلت خاصي را براي آن قرار داديم و کساني که انکار مي کنند. از آنچه که ترسانده مي شوند، رويگردانند. بگو: خداياني که آنها را پذيرفته ايد. آيا چيزي خلق کرده اند؟ آنچه را که در زمين آفريده اند، به من نشان دهيد. يا نکند در خلقت آسمانها شراکت داشته اند! اگر راست مي گوييد از کتب آسماني قبل از قرآن و يا نوشته هاي پيشينيان دليلي بر اثبات مدعاي خود بياوريد.

و چه کسي گمراه تر از کسي است که خدا را رها کرده و چيزي را مي خواند که تا روز قيامت هم پاسخي به او نخواهد داد و از درخواست هاي دعا کنندگان غافلند و زماني که همگان برانگيخته مي شوند، خدايان دشمنانشان خواهند بود و عبادت بندگان خود را انکار خواهند کرد.

خداوند توفيقت دهد. از اين ظالم درخواست کن و او را امتحان کن و از او درباره آيه اي سوال کن تا آن را براي تو تفسير کند. يا از نماز بپرس تا احکام و واجبات آن را برايت توضيح دهد. تا از حال و روز او و شان و منزلتش برايت روشن شود و ايرادات و نواقصش برايت آشکار گردد.

توجه کامل امام (ع) نسبت به شيعيان و دلسوزي نسبت به آنان

رَوَي عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الصَّلْتِ فِي کِتَابِ التَّوَاقِيعِ مِنْ أُصُولِ الْأَخْبَارِ قَالَ حَمَلْتُ الْکِتَابَ وَ هُوَ الَّذِي نَقَلْتُهُ مِنَ الْعِرَاقِ قَالَ کَتَبَ معقلة [مَصْقَلَةُ بْنُ إِسْحَاقَ إِلَي عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ رُقْعَةً يُعْلِمُهُ فِيهَا أَنَّ الْمُنَجِّمَ کَتَبَ مِيلَادَهُ وَ وَقَّتَ عُمُرَهُ وَقْتاً وَ قَدْ قَارَبَ ذَلِکَ الْوَقْتَ وَ خَافَ عَلَي نَفْسِهِ فَأَحَبَّ أَنْ يَسْأَلَهُ أَنْ يَدُلَّهُ عَلَي عَمَلٍ يَعْمَلُهُ يَتَقَرَّبُ بِهِ إِلَي اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَوْصَلَ عَلِيُّ بْنُ جَعْفَرٍ رُقْعَةً بِعَيْنِهَا کَتَبَهَا فَکَتَبَ إِلَيْهِ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ مَتَّعَنِيَ اللَّهُ بِکَ قَرَأْتُ رُقْعَةَ فُلَانٍ فَأَصَابَنِي وَ اللَّهِ مَا أَخْرَجَنِي إِلَي بَعْضِ لَائِمَتِکَ سُبْحَانَ اللَّهِ أَنْتَ تَعْلَمُ حَالَهُ مِنَّا حَقّاً وَ مِنْ طَاعَتِنَا وَ أُمُورِنَا فَمَا مَنَعَکَ مِنْ نَقْلِ الْخَبَرِ إِلَيْنَا لِنَسْتَقْبِلَ الْأَمْرَ بِبَعْضِ السُّهُولَةِ أَوْ جَعَلْتَهُ أَنَّهُ رَأَي رُؤْيَا فِي مَنَامِهِ أَوَ بَلَغَ سِنٌّ إِلَيْهِ أَوْ أَنْکَرَ شَيْئاً مِنْ نَفْسِهِ کَانَ يُدْرِکُ بِهَا حَاجَتَهُ وَ کَانَ الْأَمْرُ يَخِفُّ وُقُوعُهُ وَ يَسْهُلُ خَطْبُهُ وَ يَحْتَسِبُ هَذِهِ الْأُمُورَ عِنْدَ اللَّهِ بِالْأَمْسِ نَذْکُرُهُ فِي اللَّفْظَةِ بِأَنْ لَيْسَ أَحَدٌ يَصْلُحُ لَهَا غَيْرُهُ وَ اعْتِمَادُنَا عَلَيْهِ عَلَي مَا تَعْلَمُ نَحْمَدُ اللَّهَ کَثِيراً وَ نَسْأَلُهُ الِاسْتِمْتَاعَ بِنِعْمَتِهِ وَ بِأَصْلَحِ الْمَوَالِي وَ أَحْسَنِ الْأَعْوَانِ عَوْناً وَ بِرَحْمَتِهِ وَ مَغْفِرَتِهِ ...

معقله بن اسحاق در نامه اي به علي بن جعفر نوشت که منجمي زمان ولادت و و مقدار عمرش را نوشته است. از طرفي مقدار عمري که او نوشته است، روبه پايان است. از آخرت خود مي ترسد و خواهشمند است که نامه اي به امام ع بنويسد و از او درخواست کند که عملي را به او ياد دهد تا با آن به خدا تقرب يابد. علي بن جعفر از روي نامه بن اسحاق رونويس کرد و خدمت امام فرستاد.

امام (ع) در جواب نوشتند:بنام خداي بخشنده و مهربان. خدا تو را براي من نگه دارد. نامه فلاني را خواندم. به قدري ناراحت شدم که مي خواهم کمي تو را سرزنش کنم.

سبحان الله تو از تشيع و ولايت مداري و اطاعت پذيري او خبر داشتي و مرا در جريان مشکل او نگذاشتي؟! تا خيلي زودتر از اينها به راحتي مشکلش را حل کنيم! يا اينکه او را رها کرده بودي تا خوابي ببيند و يا مصيبتي به او برسد و يا از خودش چيزي را که مي توانست با آن مشکلش را حل کند، انکار نمايد. برخي از مشکلات به آساني اتفاق مي افتند و به راحتي قابل برطرف کردن هستند. اما اين امور در روز قيامت و نزد خدا محاسبه خواهند شد.

راه حل را مي نويسم به گونه اي که کسي غير از او صلاحيت آن را نداشته باشد و تو مي داني که ما چقدر به او اعتماد داريم. ثناي بي کران مخصوص خداست. از او درخواست مي کنم تا با رحمت و مغفرتش، ما را از نعمت ها و دوستان صالح و ياران خوب بهرمند سازد.

بهرمندي کامل مردم از شکوه سلطنت امام (ع)

و کنت أنا بسر من رأي فسمعت سحرا دعاءه (ع) فحفظت منه (ع) من الدعاء لمن ذکره من الأحياء و الأموات و أبقهم أو قال و أحيهم في عزنا و ملکنا و سلطاننا و دولتنا و کان ذلک في ليلة الأربعاء ثالث عشر ذي القعدة سنة ثمان و ثلاثين و ستمائة.

سيد بن طاوس ره نقل مي کند که در سامرا بودم. به هنگام سحر دعاي امام ع را شنيدم. بخشي از دعا که براي زنده ها و مرده هايشان مي کرد، اين جملات بودند:خدايا آنها را در دوران عزت و حکومت ما، نگهدار يا فرمودند: زنده کن.

حمايت کامل از ياران خالص

الشَّيْخُ أَبُو جَعْفَرِ بْنُ بَابَوَيْهِ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ صَالِحٍ الْهَمْدَانِيِّ قَالَ کَتَبْتُ إِلَي صَاحِبِ الزَّمَانِ أَنَّ أَهْلَ بَيْتِي يُؤْذُونَنِي وَ يُفْزِعُونَنِي بِالْحَدِيثِ الَّذِي رُوِيَ عَنْ آبَائِکَ أَنَّهُمْ قَالُوا خُدَّامُنَا وَ قُوَّامُنَا شِرَارُ خَلْقِ اللَّهِ فَکَتَبَ
أَ مَا يَقْرَءُونَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ جَعَلْنا بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ الْقُرَي الَّتِي بارَکْنا فِيها قُريً ظاهِرَةً وَ نَحْنُ وَ اللَّهِ الْقُرَي الَّتِي بَارَکَ اللَّهُ فِيهَا وَ أَنْتُمُ الْقُرَي الظَّاهِرَة.

حميري نقل از محمد بن صالح همداني نقل مي کند که نامه اي خدمت امام زمان ع نوشتم و در آن توضيح دادم که خانواده ام مرا با روايتي از پدرانتان رسيده است، تحقير مي کنند. زيرا در روايتي آمده است: خادمان و نگهبانان ما بدترين مخلوقات خدا هستند.

ايشان در جواب نوشتند: واي بر شما مگر اين آيه را نخوانده ايد که خداوند متعال مي فرمايد: «در ميان آن مردمان و شهرهايي که به آنها وسعت و برکت داديم، شهرهاي آشکاري قرار داديم.»
به خدا قسم که ما همان شهرهايي هستيم که خداوند به آنها برکت و وسعت داده است و شما – خادمان- شهرهاي آشکاري هستيد که در ميان ما قرار داريد.

اظهار حق و اماته باطل

اللَّهُمَّ ... أَظْهِرْ بِهِ الْحَقَّ وَ أَمِتْ بِهِ الْبَاطِلَ

خدايا... حق را با او آشکار و ستم را بميران

نجات مومنين از ذلت

وَ اسْتَنْقِذْ بِهِ عِبَادَکَ الْمُؤْمِنِينَ مِنَ الذُّلِّ

و بندگان صالح را از ذلت نجات بده

آباداني شهرها

وَ انْعَشْ بِهِ الْبِلَادَ

شهرها را بعد از خرابي به دست او آباد کن.

کشتار بزرگان کفر و ضلالت و ذلت آنان

وَ اقْتُلْ بِهِ جَبَابِرَةَ الْکُفْرِ وَ اقْصِمْ بِهِ رُءُوسَ‌ الضَّلَالَةِ وَ ذَلِّلْ بِهِ الْجَبَّارِينَ وَ الْکَافِرِينَ.

و شهرها را با او آباد کن، و ستمکاران کافر را به دست او قتل عام و بزرگان سياهي را قلع و قمع و متکبران و کافران را ذليل کن.

وسعت قيام حضرت مهدي (ع)

وَ أَبِرْ بِهِ الْمُنَافِقِينَ وَ النَّاکِثِينَ وَ جَمِيعَ الْمُخَالِفِينَ وَ الْمُلْحِدِينَ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا حَتَّي لَا تَدَعَ مِنْهُمْ دَيَّاراً وَ لَا تُبْقِيَ لَهُمْ آثَاراً وَ تُطَهِّرَ مِنْهُمْ بِلَادَکَ.

و به واسطه او در مناطق شرقي و غربي، آبي و خشکي و صحرايي و کوهستاني، منافقين و پيمان شکنان و مخالفين و محلدين را نابود کن تا جايي که هيچ مقيم و اثري از آنها باقي نماند و شهرهايت را از لوس وجودشان پاک گردان.

انتقام گيري از منافقين و کفار

وَ اشْفِ مِنْهُمْ صُدُورَ عِبَادِکَ

و دلهاي بندگانت را شفا بده.

وَ اشْفِ بِهِ الصُّدُورَ الْوَغِرَةَ

و سينه هاي داغ ديده را شفا بخش.

احياي دين

وَ جَدِّدْ بِهِ مَا امْتَحَي مِنْ دِينِکَ وَ أَصْلِحْ بِهِ مَا بُدِّلَ مِنْ حُکْمِکَ وَ غُيِّرْ مِنْ سُنَّتِکَ حَتَّي يَعُودَ دِينُکَ بِهِ وَ عَلَي يَدَيْهِ غَضّاً جَدِيداً صَحِيحاً لَا عِوَجَ فِيهِ وَ لَا بِدْعَةَ مَعَهُ حَتَّي تُطْفِئَ بِعَدْلِهِ نِيرَانَ الْکَافِرِينَ.

به وسيله او بخش هايي از دين که محو شده اند، تجديد و احکام و سنني را که تغيير کرده اند، اصلاح کن. تا اينکه دين به او برگردد و در يک چشم به هم زدن به در دست او قرار گيرد و تازه و سالم و بدون انحراف باشد. در نتيجه آتش کفار را با عدل او خاموش کني.

اظهار عدل

اللَّهُمَّ إِنَّا نَسْأَلُکَ أَنْ تَأْذَنَ لِوَلِيِّکَ فِي إِظْهَارِ عَدْلِکَ فِي عِبَادِکَ وَ قَتْلِ أَعْدَائِکَ فِي بِلَادِکَ.

خدايا از تو مي خواهيم تا اجازه دهي جانشينت، عدل خود براي بندگان و قتل عامش را براي دشمنانت آشکار کند.

وَ تَبْسُطُ الْعَدْلَ وَ تَنْشُرُهُ وَ تَنْصُرُ الدِّينَ وَ تُظْهِرُهُ وَ تَکُفُّ الْعَابِثَ وَ تَزْجُرُهُ تَأْخُذُ لِلدَّنِيِّ مِنَ الشَّرِيفِ وَ تُسَاوِي فِي الْحُکْمِ بَيْنَ الْقَوِيِّ وَ الضَّعِيفِ

و گسترش دهنده عدالت و پشتيبان دين و نهي کننده از بيهودگي ها و جلوگير پست از تعرض به شريف و عادل در حکم ميان قوي و ضعيف.

عذاب کردن دشمنان

وَ عَذِّبْ أَعْدَاءَکَ وَ أَعْدَاءَ دِينِکَ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِکَ بِيَدِ وَلِيِّکَ وَ أَيْدِي عِبَادِکَ الْمُؤْمِنِينَ.

و دشمنان خود و دينت و دشمنان رسولت را به دست وليت و به دست مومنين عذاب کن.

زنده کردن قرآن

اللَّهُمَّ وَ أَحْيِ بِوَلِيِّکَ الْقُرْآنَ وَ أَرِنَا نُورَهُ سَرْمَداً لَا ظُلْمَةَ فِيهِ

خدايا قرآن را به دست وليت زنده کن و نور آن را هميشه اي که در آن تاريکي نباشد، به ما نشان بده.

زنده کردن دل هاي مرده

وَ أَحْيِ بِهِ الْقُلُوبَ الْمَيْتَةَ.

و دلهاي مرده را با آن زنده گردان.

برطرف کردن اختلافات

وَ اجْمَعْ بِهِ الْأَهْوَاءَ الْمُخْتَلِفَةَ عَلَي الْحَقِّ.

به دست او افکار پراکنده را بر راه حق جمع کن.

برپا کردن حدود الهي

وَ أَقِمْ بِهِ الْحُدُودَ الْمُعَطَّلَةَ وَ الْأَحْکَامَ الْمُهْمَلَةَ حَتَّي لَا يَبْقَي حَقٌّ إِلَّا ظَهَرَ وَ لَا عَدْلٌ إِلَّا زَهَرَ.

و حدود و احکام معطل مانده را اجرا کن. تا اينکه هيچ حقي مخفي نماند و تمام عدلهاي شکفته گردد.

برداشتن تقيه
وَ اجْعَلْنَا يَا رَبِّ ... مِمَّنْ لَا حَاجَةَ لَهُ بِهِ إِلَي التَّقِيَّةِ مِنْ خَلْقِکَ‌
پروردگارا، ما را از کساني که به برکت ايشان, مجبور به تقيه نسيتند، قرار بده.

اقامه نماز

أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ.

شهادت مي دهم که تو نماز را به پا داشتي

پرداخت زکات

وَ آتَيْتَ الزَّکَاةَ

و زکات را ادا کردي

امر به معروف و نهي از منکر

وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْعُدْوَانِ

و امر به معروف و نهي از منکر و دشمني, نمودي

اقامه سنت ها

وَ سَنَنْتَ السُّنَنَ

و سنت هايش را سنت کردي

خاموش کردن فتنه ها

وَ أَطْفَأْتَ الْفِتَنَ

و فتنه ها را خاموش نمودي

دعوت به حق

وَ دَعَوْتَ إِلَي الرَّشَادِ وَ أَوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدَادِ

و به سوي رشد و بالندگي هدايت کرده و راه هاي پايداري را روشن نمودي

مجاهدت در راه حق

وَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ الْجِهَادِ

و در مسير او حق جهاد را ادا نمودي.

بلند کننده ستون دين

وَ لِعِمَادِ الدِّينِ رَافِعاً

و بلند کننده ستون دين بودي

شکننده طاغوت ها

وَ لِلطُّغْيَانِ قَامِعاً وَ لِلطُّغَاةِ مُقَارِعاً

و قلع و قمع کننده طغيان و درهم کوبنده سرکشان بودي

خيرخواهي براي امت

وَ لِلْأُمَّةِ نَاصِحاً

و خيرخواه امت بودي

برخورد کردن با فاسدان

وَ لِلْفُسَّاقِ مُکَافِحاً

و مجازات کننده فاسقان

قيام بر اساس حجت ها

وَ بِحُجَجِ اللَّهِ قَائِماً

و قيام کننده با ادله الهي

رحمت براي مسلمانان

وَ لِلْمُسْلِمِينَ رَاحِماً

و دلسوز براي مسلمانان

دفاع کردن از حق و شريعت

وَ لِلْحَقِّ نَاصِراً وَ عِنْدَ الْبَلَاءِ صَابِراً وَ لِلدِّينِ کَالِئاً وَ عَنْ حَوْزَتِهِ مُرَامِياً وَ عَنِ الشَّرِيعَةِ مُحَامِياً تَحُوطُ الْهُدَي وَ تَنْصُرُهُ

و ياريگر حق و صبور در بلا و ياور دين و محافظت کننده از محدوده آن و در بردارنده هدايت و ياريگر آن

رسيدگي به ايتام

کُنْتَ رَبِيعَ الْأَيْتَامِ

تو پناه يتيم ها بودي

3. وظايف امت

امام شناسي

اللَّهُمَّ عَرِّفْنِي حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِي حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِينِي اللَّهُمَّ لَا تُمِتْنِي مِيتَةً جَاهِلِيَّةً وَ لَا تُزِغْ قَلْبِي بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنِي اللَّهُمَّ فَکَمَا هَدَيْتَنِي بِوَلَايَةِ مَنَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُ عَلَيَّ مِنْ وُلَاةِ أَمْرِکَ بَعْدَ رَسُولِکَ ص حَتَّي وَالَيْتَ وُلَاةَ أَمْرِکَ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ وَ عَلِيّاً وَ مُحَمَّداً وَ جَعْفَراً وَ مُوسَي وَ عَلِيّاً وَ مُحَمَّداً وَ عَلِيّاً وَ الْحَسَنَ وَ الْحُجَّةَ الْقَائِمَ الْمَهْدِيَّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ

خدايا حجتت را بشناسان. زيرا اگر او را نشناساني، در دين خود گمراه خواهم شد.

خدايا مرا به مرگ جاهليت مبتلا نکن. دلم را بعد از توفيق هدايت، گمراه نکن.

خدايا همان طور که مرا به ولايت کساني که اطاعتشان بر من واجب بود، هدايت کردي. آنان که بعد از رسول خدا ص واليان تو بودند تا اينکه ولايت امير المومنين و حسن و حسين و علي و محمد و جعفر و موسي و علي و محمد و علي و حسن و حجت قائم مهدي که درود و سلامت بر همه آنان باد، پذيرفتم.

حرکت در خط امامت

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ سَلِّمُوا لَنَا وَ رُدُّوا الْأَمْرَ إِلَيْنَا فَعَلَيْنَا الْإِصْدَارُ کَمَا کَانَ مِنَّا الْإِيرَادُ وَ لَا تُحَاوِلُوا کَشْفَ مَا غُطِّيَ عَنْکُمْ وَ لَا تَمِيلُوا عَنِ الْيَمِينِ وَ تَعْدِلُوا إِلَي الْيَسَارِ وَ اجْعَلُوا قَصْدَکُمْ إِلَيْنَا بِالْمَوَدَّةِ عَلَي السُّنَّةِ الْوَاضِحَةِ فَقَدْ نَصَحْتُ لَکُمْ وَ اللَّهُ شَاهِدٌ عَلَيَّ وَ عَلَيْکُم‌

پس از خدا بترسيد و تسليم اوامر ما شده و مسائل را به ما واگذاريد. صدور و يا عدم صدور امر از وظايف ماست. در صدد کشف اموري که از شما پوشيده شده است، نباشيد. از صراط مستقيم به راست و چپ منحرف نشويد. توجهاتتان را نسبت به ما بر اساس محبت و سنت هاي روشن شرعي قرار دهيد. خدا شاهد است که قصد خير خواهي شما را داشتم.

ثبات قدم در اطاعت از امام (ع)

اللَّهُمَّ فَثَبِّتْنِي عَلَي دِينِکَ وَ اسْتَعْمِلْنِي بِطَاعَتِکَ وَ لَيِّنْ قَلْبِي لِوَلِيِّ أَمْرِکَ وَ عَافِنِي مِمَّا امْتَحَنْتَ بِهِ خَلْقَکَ وَ ثَبِّتْنِي عَلَي طَاعَةِ وَلِيِّ أَمْرِکَ الَّذِي سَتَرْتَهُ عَنْ خَلْقِکَ

خدايا همان طور مرا در دينت ثابت قدم کن و مرا به اطاعت خود مشغول کن و دلم را براي ولايت واليان امرت، نرم کن و مرا از امتحانات خلقت، عافيت بخش و در اطاعت ولي امري که او را پوشانده اي، ثابت قدم کن.

وَ اجْعَلْنَا يَا رَبِّ مِنْ أَعْوَانِهِ وَ مُقَوِّي سُلْطَانِهِ وَ الْمُؤْتَمِرِينَ لِأَمْرِهِ وَ الرَّاضِينَ بِفِعْلِهِ وَ الْمُسَلِّمِينَ لِأَحْکَامِهِ

پروردگارا، ما را از ياران و تقويت کنندگان سلطنتش و اطاعت کنندگان اوامرش و راضيان به اعمال و قبول کنندگان احکامش قرار بده.

همکاري عمومي در مبارزه با ظلم و فساد

وَ کَأَنَّکَ يَا بُنَيَّ بِتَأْيِيدِ نَصْرِ اللَّهِ وَ قَدْ آنَ وَ تَيْسِيرِ الْفَلْجِ وَ عُلُوِّ الْکَعْبِ وَ قَدْ حَانَ وَ کَأَنَّکَ بِالرَّايَاتِ الصُّفْرِ وَ الْأَعْلَامِ الْبِيضِ تَخْفِقُ عَلَي أَثْنَاءِ أَعْطَافِکَ مَا بَيْنَ الْحَطِيمِ وَ زَمْزَمَ وَ کَأَنَّکَ بِتَرَادُفِ الْبَيْعَةِ وَ تَصَافِي الْوَلَاءِ يَتَنَاظَمُ عَلَيْکَ تَنَاظُمَ الدُّرِّ فِي مَثَانِي الْعُقُودِ وَ تَصَافُقَ الْأَکُفِّ عَلَي جَنَبَاتِ الْحَجَرِ الْأَسْوَدِ تَلُوذُ بِفِنَائِکَ مِنْ مَلَإٍ بَرَأَهُمُ اللَّهُ مِنْ طَهَارَةِ الْوِلَادَةِ وَ نَفَاسَةِ التُّرْبَةِ مُقَدَّسَةً قُلُوبُهُمْ مِنْ دَنَسِ النِّفَاقِ مُهَذَّبَةً أَفْئِدَت

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: