به گزارش «شیعه نیوز»، خبرگزاری الجزیره در گزارشی درباره تنشهای حوزه بالکان نوشته که اگر چه به تازگی از تشدید تنشها و درگیریها در منطقه بالکان غربی جلوگیری شده است، اما احتمال شعلهور شدن آتش جنگ بین کوزوو و صربستان در آینده نزدیک هنوز و همچنان بالاست.
در اواخر ماه گذشته شبهنظامیان مسلح صرب به یک گشت پلیس در نزدیکی روستای بانشکا در بخش شمالی کوزوو کمین زده و یک افسر پلیس را کشتند. این مردان مسلح پس از آن هم فرار کردند و خودشان را به یک صومعه در حوالی مرز کوزوو و صربستان رساندند- و آنجا هم با نیروهای پلیس درگیر شدند. در این میان سه نفر از مردان مسلح صرب کشته شدند و بقیه هم یا دستگیر شدند و یا این که موفق شدند از این مهلکه فرار کنند. این یکی از بدترین اپیزودهای خشونت در این کشور از پایان جنگ کوزوو در سال 1999 به این سو بود.
پس از این حادثه، بلگراد و پریستینا شروع به سرزنش یکدیگر کردند. الکساندر ووچیچ رئیسجمهور صربستان گفت که وحشتآفرینی دولت کوزوو باعث شده اقلیت صربها در شمال این کشور به سمت و سوی یک شورش یا قیام سوق یابند. آلبین کورتی نخست وزیر کوزوو هم صربستان را به حمایت مالی و لجستیکی از گروههای «سازمانیافته جرم و جنایت» متهم کرد- که به کشورش حمله میکنند. این ادعایی است که در ماههای اخیر بلگراد آن را بارها و بارها رد کرده است.
در آخرین روز ماه سپتامبر، جان کربی سخنگوی کاخ سفید گفت که صربستان دست به تجمیع بیسابقه شمار زیادی از نیروهای نظامی در مرز کوزوو زده است. این یعنی در شرایطی که بیش از 4500 تن از سربازان ناتو- برای پیگیری ماموریت حفظ صلح- در کوزوو مستقرند، خطر جنگ واقعی است و به عبارت بهتر در چنین شرایطی هم احتمال افزایش خطر رویارویی نظامی صربستان با غرب وجود دارد و هم ممکن است شاهد درگیری این کشور با کوزوو باشیم. با این حال خوشبختانه تنشهای فیمابین تشدید نشدند و ووچیچ هم بعد از یک تماس تلفنی با آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا اعلام کرد که از برخی نیروهای نظامی صربستان خواسته خود را از مناطق مرزی دور کنند.
این حادثه اگر چه باعث ایجاد یک درگیری مسلحانه نشد، اما چند واقعیت مهم را آشکار کرد: اول این که بلگراد همچنان موضوع کوزوو را برای دور کردن توجهات از مشکلات داخلی خود مورد استفاده قرار میدهد؛ دوم این که هر آن احتمال دارد ووچیچ کنترل خود بر متحدان صرب خود در شمال کوزوو را از دست بدهد؛ و سوم هم این که شتاب و ریتم مذاکرات بین کوزوو و صربستان از دست رفته- که این امر خود میتواند منجر به شعلهورتر شدن آتش درگیریهای طرفین شود.
مشکلات داخلی ووچیچ
در چند ماه گذشته رئیسجمهور صربستان و کابینهاش- که تحت تسلط حزب مترقی صربستان قرار دارند- با نارضایتیهای فزآینده عمومی مواجه شدهاند. عامل این نارضایتیها دو تیراندازی جمعی در صربستان است که اعتراضات هفتگی ضد دولتی را برانگیخت.
در این میان خشم عمومی متوجه دستگاه امنیتی این کشور و رسانههای وفادار ووچیچ است- که اولی به رغم این که به قدر عجیبی بزرگ شده، ولی در جلوگیری از تیراندازیهای دستهجمعی در قلب پایتخت صربستان ناتوان بود و دومی هم نوعی کیش خشونت بیاساس را پرورش داده است.
معترضان خواستار استعفای مقامات وزارت کشور، آژانس اطلاعات امنیتی، نهادهای رگولاتوری رسانه و دو شبکه تلویزیونی طرفدار دولت به نامهای پینک و هپی شدهاند. همچنین درخواستهایی برای برگزاری انتخابات زودهنگام نیز مطرح شده است.
در این بین سابقه ووچیچ در مواجهه با فشارهای فزاینده نشان میدهد که ممکن است مردم صربستان در ماه دسامبر شاهد برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی و شوراهای محلی باشند.
حادثهای که در کوزوو روی داد، از این جهت که حواسها را از مشکلات داخلی پرت کرد، برای رئیسجمهور اتفاقی خوشآیند بود. تغییر موضوع گفتگوهای داخلی به وضعیت صربها در شمال کوزوو را میتوان استراتژی بقای سیاسی او دانست. در واقع این اولین باری نبود که او از احتمال آغاز جنگ برای محافظت از صربها استفاده کرد و به احتمال زیاد آخرین بار نیز نخواهد بود.
رویارویی با پریستینا در واقع در صربستان یک سرمایه سیاسی محسوب میشود. لفاظیهای گانگ-هو در رسانه های ملیگرای صربستان، این کشور را برای حمله و بازپسگیری کوزوو تحت فشار قرار داده است. بخشی از جامعه صربستان از این ایده لذت میبرند، به خصوص که از نظر این عده غرب در حال افول است و این در حالی است که بلگراد – ظاهراً – از حمایت ابرقدرتهایی مانند روسیه و چین برخوردار است.
بلگراد در حال از دست دادن کنترل نیروهای نیابتی صربهای کوزوو است
اگر چه تشدید تنشها میتواند ثروت سیاسی ووچیچ را در جبهه داخلی بهبود بخشیده باشد، ولی با این حال تسلط او بر سیاست منطقه تحت تسلط صربها در شمال کوزوو ممکن است در خطر باشد.
در واقع رئیسجمهور صربستان که در طول سالهای متمادی موفق شده کنترل رهبری محلی را که گفته میشود با قاچاق و جنایات سازمانیافته مرتبط است، در دست بگیرد، در آستانه از دست دادن این کنترل است.
اگر این درست باشد، به این معنی خواهد بود که ووچیچ قادر به کنترل متحدان خود در میدان نیست، که البته این میتواند سیاست اتحادیه اروپا مبنی بر اتکا و اعتماد به رئیسجمهور صربستان برای کنترل اوضاع در کوزوو را زیر سوال ببرد.
در هر صورت، صدمه بزرگی به شهرت بلگراد وارد شده است. میتوان تصور کرد که روابط بین ووچیچ و شبهنظامیان صرب، رهبران و گروههای ملیگرای شمال کوزوو دشوارتر میشود. طبق بدترین سناریوی ممکن، این موضوع میتواند منجر به اقدامات غیرقابل پیشبینی بیشتری از سوی رهبری صربهای کوزوو شود.
چشمانداز تاریک مذاکرات
بعد از تمام این هیاهوها که برای مصرف داخلی صورت گرفت، ووچیچ که در شرایطی دشوار قرار گرفته بود، مجبور شد تنشهای موجود را کاهش دهد. درگیری مسلحانه بانیشکا باعث شد او تبدیل به مردی شود که تلاشهای غرب برای یافتن راه حلی برای مناقشه صربستان با کوزوو را مختل کرده است. این میتواند خبر بدی برای او باشد، زیرا اگر غرب به این نتیجه برسد که ووچیچ بیشتر یک مشکل است نه یک راهحل، آن وقت دلیلی وجود ندارد که غرب از تکرویهای او در دیگر موضوعات کلیدی از قبیل بیمیلی صربستان برای پیوستن به تحریمهای غرب علیه روسیه، چشمپوشی کند.
پیش از این، اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا کورتی را به غیر قابل انعطاف بودن و خرابکاری در مذاکرات موسوم به عادیسازی به رهبری جوزپ بورل- نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی و امنیت- متهم میکردند. بروکسل در این راستا حتی یک سری تحریمهای اقتصادی نیز علیه پریشتینا اعمال کرد. حالا ولی صربستان به عنوان طرف مقصر شناخته میشود.
این وضعیت، تلاشهای غرب برای حل مسئله کوزوو را پیچیدهتر میکند. این یک طرح روشن است و از سال 2013 نیز چنین بوده است: به رسمیت شناختن استقلال کوزوو توسط صربستان در ازای خودمختاری اقلیت صربهای کوزوو.
برای خروج از بنبست، اتحادیه اروپا و ایالات متحده احتمالا باید تلاشهای دیپلماتیک خود را برای دستیابی به مصالحه دو چندان کنند. اما از نظر ظاهری، راههای رو به جلو به همان اندازه درگیری، دلهرهآور خواهند بود. در این میان واضح است که تنشهای بیشتری در این مسیر وجود خواهد داشت و هیچ بعید نیست که شاهد شعلهور شدن آتش درگیریهای دیگری نیز خواهیم بود.
انتهای پیام