به گزارش «شیعه نیوز»، استاد مهریزی پژوهشگر علوم دینی، به وصیت های پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) به حاکمان و زمامداران در روزهای پایانی عمرشان اشاره و عنوان کرد: طبق بیان پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیه السلام) اگر نتوانیم فکرها و مغزها را در کشور نگه داریم و آنها به دلیل شرایط نامناسب داخلی از کشور مهاجرت کنند، به پیامبر(صلی الله علیه و آله) نزدیک نیستیم. اگر حرف ها با عمل ها ناسازگار باشند و دارای صدق حدیث نباشیم، به پیامبر(صلی الله علیه و آله) نزدیک نیستیم و هر روز بیشتر و بیشتر از ایشان فاصله می گیریم.
وی تأکید کرد: اینکه در جامعه تنها نام پیامبر(صلی الله علیه و آله) را بیاوریم نشانه این نیست که گفتار، سفارشات و سیره ایشان را عملی کردیم بلکه باید توصیه های جادوانه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را عملیاتی کنیم به گونه ای که از مشکلات مردم و جامعه که درگیر و مبتلای به آن هستند، کاسته شود.
استاد مهریزی نسبت میان «اخلاق و عدالت» را نیز مورد بررسی قرار داد و معتقد است: اگر «اخلاق» نباشد، «عدالت» محقق نمی شود. ما فراوان عدالت پیشگان و عدالت خواهان داشتیم که فریاد عدالت می زدند و کتاب هایی درباره عدالت نوشتند، اما چون از درون دارای خلق و خوی درستی نبودند، متکبر، مغرور، خودخواه و خود رأی بودند، به عدالت نرسیدند.
سفارشات مهم و کلیدی پیامبر(صلی الله علیه و آله) به حاکمان و زمامداران
حجت الاسلام و المسلمین مهدی مهریزی به آخرین وصایای پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) در دو سخن عمومی و خصوصی اشاره و اظهار کرد: در منابع کهن مانند کتاب کافی و کتاب شیخ طوسی مطالبی به عنوان آخرین وصایای پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمده که بسیار قابل تأمل و تکان دهنده است. در کتاب «الحجة» کافی و در جلد چهارم چاپ جدید انتشارات دارالحدیث به آخرین سخنرانی عمومی پیامبر(صلی الله علیه و آله) قبل از پایان عمرشان اشاره شده و آمده که امام صادق(علیه السلام) می فرمایند: «نُعِيَتْ إِلَى اَلنَّبِيِّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ نَفْسُهُ وَ هُوَ صَحِيحٌ لَيْسَ بِهِ وَجَعٌ؛ پیامبر(صلی الله علیه و آله) آگاه شدند که پایان عمرشان نزدیک است – اين پیام را جبرئيل آورد – پس از دریافت این پیام، پیامبر(صلی الله علیه و آله) مردم را در مسجد جمع کردند و فرمودند همه مهاجرین و انصار حضور پیدا کنند.
وی ادامه داد: حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) بر منبر رفتند و در آخرین سخنرانی عمومی خود قبل از پایان عمرشان سفارشی به حاکمان پس از خود داشتند و بیان کردند: مرگ من نزدیک است. اُذَكِّرُ اللّه َ الوالِيَ مِن بَعدي عَلى اُمَّتي؛ به والیان و حاکمان پس از خودم و کسانی که زمام امور جامعه را به دست می گیرند، این توصیه ها را دارم:
إلاّ يَرحَمُ عَلى جَماعَةِ المُسلِمينَ؛ بر جامعه مسلمین رحم کنند و با جمعیت مسلمانان مهربان باشند.
فَأَجَلَّ كَبيرَهُم؛ سالمندان و بزرگانشان را احترام بگذارند.
و رَحِمَ ضَعيفَهُم؛ به ناتوانان ترحم کنند.
و وَقَّرَ عالِمَهُم؛ احترام انسان های فرهیخته و اندیشمند را حفظ کنند.
و لَم يَضُرَّ بِهِم؛ به فرهیختگان آسیب نرسانند. به تعبیر امروز، حکومت و حاکم باید احترام شخصی که استاد حوزه و دانشگاه است را حفظ کند و به اینان آسیب نرساند.
فَيُذِلَّهُم؛ به جامعه اسلامی آسیب نرساند به گونه ای که خوار شوند و آنچنان آنها را در تنگناها قرار دهند که احساس خواری کنند.
و لَم يُفقِرهُم فَيُكفِرَهُم؛ جامعه را به فقر دچار نکند که کافرشان کند. گاهی صحبت هایی درباره «دین گریزی» یا «بدبینی نسبت به دین» در جامعه امروز ما مطرح می شود، منشأ بسیاری از دین گریزی ها و بدبینی ها نسبت به دین، «فقر و شرایط نامناسب اقتصادی» است لذا این پیش بینی و تأکید پیامبر(صلی الله علیه و آله) بسیار قابل توجه و مهم است که حاکم و حکومت نباید مردم را گرفتار فقر کند تا دین گریز شوند.
وَ لَمْ يُغْلِقْ بَابَهُ دُونَهُمْ؛ دَر خانه حکومت خود را به روی مردم نبندد. (از حال آنها بىخبر نماند) به گونه ای که فَيَأْكُلَ قَوِيُّهُمْ ضَعِيفَهُمْ؛ قدرتمندان و ثروتمندان حق و حقوق سایر افراد جامعه را – با اختلاس، دزدی و غیره – ضایع کنند.
وَ لَمْ يَخْبِزْهُمْ فِي بُعُوثِهِمْ فَيَقْطَعَ نَسْلَ أُمَّتِي؛ در سال های قحطی، فشار و سختی آنها را رها نکند که به مرور زمان موجب کم شدن جمعیت امتم شود. این سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله) بدین معنی نیست که قحطی بیاید و مردم بمیرند بلکه اگر شرایط اقتصادی نامناسب باشد، افراد میل به ازدواج پیدا نمی کنند یا اگر هم ازدواج کنند، میل به فرزندآوری ندارند و در نهایت نرخ رشد جمعیت کاهش می یابد.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) در انتهای این سخنرانی عمومی فرمودند: ثُمَّ قَالَ قَدْ بَلَّغْتُ وَ نَصَحْتُ فَاشْهَدُوا؛ شاهد باشيد كه من ابلاغ كردم و خير خواهى نمودم.
سپس امام صادق می فرمایند: هَذَا آخِرُ كَلاَمٍ تَكَلَّمَ بِهِ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلَى مِنْبَرِهِ؛ این آخرین جمله ای بود که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در منبر گفتند. به عبارت دیگر آخرین سخنرانی عمومی پیامبر(صلی الله علیه و آله) توصیه های مهمی بود که به حاکمان و حکومت ها داشتند و علاوه بر بیان پیش بینی هایی، تأکید کردند که حاکمان در همه عرصه ها باید مراقب و محافظ مردم جامعه باشند.
آخرین وصیت پیامبر(صلی الله علیه و آله) به امیرالمومنین علی(علیه السلام)؛ مبادا در قلمرو تو به مردم «ستم» رود
استاد مهریزی به یکی دیگر از آخرین وصیت های پیامبر(صلی الله علیه و آله) اشاره و تصریح کرد: یکی دیگر از توصیه های پیامبر(صلی الله علیه و آله) در روزهای پایانی عمرشان در قالب آخرین وصیت به حضرت علی(علیه السلام) در کتاب «تهذیب الاحکام» شیخ طوسی آمده که امام صادق(علیه السلام) نقل می کنند؛ پیامبر(صلی الله علیه و آله) در هنگام وفات به امیرمومنان علی(علیه السلام) چنین سفارش کردند: «یاعلی! لایظلم الفلاحون بحضرتک؛ ای علی مبادا در قلمروی تو به کشاورزان، ستم رود و قشرهایی که تولید دستشان هست، آسیب ببینند. وَ لاَ يُزْدَادُ عَلَى أَرْضٍ وُضِعَتْ عَلَيْهَا؛ مالیات ها را زیاد نکنید که از دست بروند. وَ لاَ سُخْرَةَ عَلَى مُسْلِمٍ؛ افراد مسلمان به بیگاری گرفته نشوند.»
وی گفت: این دو سند نشان می دهد که سبک و سیاق و رویکرد کلی توصیه های پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در سخنان خصوصی و عمومی، درباره وضعیت «مردم» است و به مسایلی اشاره شده که جزو وظایف حکومت دینی است و باید دغدغه اصلی حاکمان و مسئولان باشد.
وی در پاسخ به این پرسش که جایگاه منزلت اجتماعی، دینی و معنوی افراد نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) با چه مواردی حاصل می شود؟ اظهار داشت: در روایتی آمده که شخصی به نام «حسن بن محبوب» به امام صادق(صلی الله علیه و آله) عرض می کند که یکی از دوستان شما به نام «عبدالله بن ابی یَعفُور» به شما سلام رساند. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: «اَلسَّلاَمَ قَالَ عَلَيْكَ وَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِذَا أَتَيْتَ عَبْدَ اَللَّهِ فَأَقْرِئْهُ اَلسَّلاَمَ وَ قُلْ لَهُ إِنَّ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ يَقُولُ لَكَ اُنْظُرْ مَا بَلَغَ بِهِ عَلِيٌّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ عِنْدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَالْزَمْهُ فَإِنَّ عَلِيّاً عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِنَّمَا بَلَغَ مَا بَلَغَ بِهِ عِنْدَ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ بِصِدْقِ اَلْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ اَلْأَمَانَةِ؛ بر تو و بر او سلام باد. چون نزد عبد اللّٰه رفتى سلام مرا برسان و به او بگو، جعفر بن محمد به تو مي گويد در آنچه على(علیه السلام) نزد رسول خدا صلى اللّٰه عليه و آله به مقام رسيد بنگر و ملازمش باش، همانا على(علیه السلام) نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به سبب «راستگویى و امانتداری» به آن مقام رسيد.»
حکومت و زمامداران اگر می خواهند نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) ارج و قرب داشته باشند، «راستگو و امانت دار» باشند
استاد مهریزی ادامه داد: «راستگویى و امانتداری» قرب و منزلتی برای حضرت علی(علیه السلام) نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) به وجود آورد و هر کسی که می خواهد قرب و منزلت نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) داشته باشد، باید همین گونه باشد. در جامعه اسلامی نیز اگر افراد، حکومت و زمامداران می خواهند نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) ارج و قرب داشته باشند، راه آن این است که «راستگو و امانت دار» باشند.
وی با تأکید بر اینکه «جامعه، ثروت ها، فکرها، نیروهای انسانی و مرزها» امانت هایی در دست حاکمان و مسئولان هستند و آنان باید امانتداران شایسته ای باشند، بیان کرد: طبق بیان پیامبر(صلی الله علیه و آله) و ائمه(علیه السلام) اگر نتوانیم فکرها و مغزها را در کشور نگه داریم و آنها به دلیل شرایط نامناسب داخلی از کشور مهاجرت کنند، به پیامبر(صلی الله علیه و آله) نزدیک نیستیم. اگر حرف ها با عمل ها ناسازگار باشند و دارای صدق حدیث نباشیم، به پیامبر(صلی الله علیه و آله) نزدیک نیستیم و هر روز بیشتر و بیشتر از ایشان فاصله می گیریم.
وی اضافه کرد: اینکه در جامعه تنها نام پیامبر(صلی الله علیه و آله) را بیاوریم نشانه این نیست که گفتار، سفارشات و سیره ایشان را عملی کردیم بلکه باید توصیه های جادوانه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را عملیاتی کنیم به گونه ای که از مشکلات مردم و جامعه که درگیر و مبتلای به آن هستند، کاسته شود.
وی در بخش دیگری از صحبت های خود به نسبت «اخلاق و عدالت» اشاره و بیان کرد: خداوند در قرآن می فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ؛ ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسائى حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند.» این آیه بدین معنا نیست که حکومت یا پیامبران اقامه عدل را برعهده می گیرند بلکه تأکید دارد که حکومت بسترساز و زمینه ساز است تا مردم عادل شوند و قیام به قسط کنند.
استاد مهریزی به موضوع «اخلاق» اشاره و خاطرنشان کرد: درخصوص «اخلاق» از پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) نقل های بسیاری در کتب گوناگون حدیثی به ما رسیده و جزو احادیث پر تکرار و کثیر السند است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَکَارِمَ الْأَخْلَاق؛ من مبعوث شدم که اخلاق را کامل کنم.»
اگر «اخلاق» نباشد، «عدالت» محقق نمی شود
وی گفت: بررسی آیات و روایات متفاوت نشان می دهد که قرآن فلسفه بعثت را «عدالت» ذکر می کند و پیامبر(صلی الله علیه و آله) فلسفه بعثت را «اخلاق» ذکر می کنند. من درباره نسبت میان «اخلاق و عدالت» معتقدم که اگر «اخلاق» نباشد، «عدالت» محقق نمی شود. ما فراوان عدالت پیشگان و عدالت خواهان داشتیم که فریاد عدالت می زدند و کتاب هایی درباره عدالت نوشتند، اما چون از درون دارای خلق و خوی درستی نبودند، متکبر، مغرور، خودخواه و خود رأی بودند، به عدالت نرسیدند.
اخلاق بر عدالت مقدم است
وی با تأکید بر اینکه «اگر اخلاق نباشد، عدالت محقق نمی شود»، تصریح کرد: عدالت، آرمان و قله است، اما اگر اخلاق در میان افراد جامعه، حاکمان، مدیران، معلمان و خانواده ها حاکم نباشد، عدالت هم محقق نمی شود بنابراین اخلاق بر عدالت مقدم است. در مقاله ای با عنوان نظریه «تقدم اخلاق» شواهد بیشتری در این باره ذکر و بررسی کردم که بدون «اخلاق»، علم و ایمان حاصل نمی شود و حاکم، سیاست مدار، قاضی و مدیر بدون اخلاق نیز کارکرد مناسبی نخواهد داشت.
اگر اخلاق نباشد، علم، دانش و سخنوری سودی ندارد
وی برای فهم تقدم بودن اخلاق، مثالی ذکر کرد و گفت: اگر برای کسی که دارای اخلاق هست «نمره 1» بگذاریم، و برای سایر ویژگی های این فرد مانند علم، سخنوری و… «نمره 0» را در نظر بگیریم، شاید نمره این فرد «100» شود، اما اگر 1 را حذف کنیم، نمره این فرد «صفر» خواهد شد. به عبارتی اگر اخلاق نباشد، علم، دانش و سخنوری سودی ندارد.
استاد مهریزی اظهار کرد: در جامعه انسانی، افرادی که بی بهره از اخلاق هستند و درون خودشان خلقیات انسانی ندارند، نمی توانند عادل باشند یا نمی توانند منادی عدالت باشند و عدالت را محقق کنند. لذا رابطه میان «اخلاق و عدالت» وجودی است و به تعبیری زمینه و سبب وجود «عدالت» اخلاق می باشد. اگر خصلت های درونی انسان اصلاح شود، عدالت نیز حاصل خواهد شد. براساس این تحلیل، توصیه های اخلاقی و حتی سفارشات فراتر از اخلاق پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله) نیز می تواند در این راستا معنا شود.
انتهای پیام