سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

سخنان امام حسین (ع) بر بالین حضرت ابوالفضل (ع)

سپاس کنم خدای را به بهترین سپاس ها، و حمد کنم او را در خوشی و سختی، بار خدایا من سپاس گویم تو را بر این که ما را به نبوت گرامی داشتی و قرآن را به ما آموختى و ما را دانای دین ساختی، و گوش های شنوا و دیده های بینا و دل های آگاه به ما ارزانی داشتی، پس ما را از سپاسگزاران قرار ده.
کد خبر: ۲۸۰۹۵۸
۰۹:۱۲ - ۰۱ مرداد ۱۴۰۲

«شیعه نیوز»: على بن الحسین زین العابدین علیه السلام فرماید: نزدیکیهای شب عاشوراء، امام حسین علیه السلام یاران خود را گرد آورد، من در آن حال با این که بیمار بودم، نزدیک شدم تا ببینم پدرم به آنان چه می گوید، شنیدم رو به اصحاب کرد و فرمود:

سپاس کنم خدای را به بهترین سپاس ها، و حمد کنم او را در خوشی و سختی، بار خدایا من سپاس گویم تو را بر این که ما را به نبوت گرامی داشتی و قرآن را به ما آموختى و ما را دانای دین ساختی، و گوش های شنوا و دیده های بینا و دل های آگاه به ما ارزانی داشتی، پس ما را از سپاسگزاران قرار ده.

اما بعد؛ همانا من یاران باوفاتر از یاران خود سراغ ندارم، و بهتر از ایشان نمی دانم، و خاندانی نیکوکارتر و مهربان تر از خاندان خود ندیده ام، خدایتان از جانب من پاداش نیکودهد. آگاه باشید من دیگر گمان یاری کردن از این مردم ندارم، آگاه باشید، من به همه شما رخصت رفتن دادم، همگی آزادانه بروید و بیعتی از من برگردن

شما نیست، و این شب که شما را فرا گرفته فرصتی قرار داده، آن را شتر خویش کنید.

برادران آن حضرت و پسرانش و برادر زادگانش و پسران عبد الله بن جعفر گفتند: چرا چنین کنیم؟! برای این که پس از تو زنده باشیم؟ هرگز خداوند آن روز را برای ما پیش نیاورد. و نخستین کس که این سخن را گفت: عباس بن علی علیهما السلام بود و دیگران نیز از او پیروی کرده؛ چنین سخنانی گفتند، … و گروهی از یاران آن حضرت، مانند این سخنان که همه نشانه پایداری و فداکاری آنان بود، به عرض رساندند، پس حسین علیه السلام از همه سپاسگزاری فرمود و پاداش نیکشان را خواست، و به خیمه خود بازگشت.


حدیث امام حسین علیه السلام بر بالین حضرت سقّا

«تَعَدَّیْتُمُ یَا شَرَّ قَوْمٍ (بِفِعْلِکُمْ)بِبَغیکم»***«وَ خَالَفْتُمُ دینَ (قَوْلَ) النَّبِیِّ مُحَمَّدٍ»

ای شرورترین مردم ! با کار زشتی که کردید، تجاوز نمودید*** و با دین (و قول) پیامبر خدا محمد مخالفت کردید

«أَ مَا کَانَ خَیْرُ الرُّسُلِ وَصَّاکُمُ بِنَا؟»***«أَ مَا نَحْنُ مِنْ نَسْلِ النَّبِیِّ الْمُسَدَّدِ؟»

آیا مگر بهترین فرستادگان الهی سفارش ما را به شما نکرد؟*** آیا مگرما از نسل پیغمبر تأیید شده نیستیم؟

«أَ مَا کَانَتِ الزَّهْرَاءُ أُمِّیَ دُونَکُمْ؟»***«أَ مَا کَانَ مِنْ خَیْرِ الْبَرِیَّهِ أَحْمَدٍ؟»

مگر نه این که زهرا مادر من است نه مادر شما؟*** آیا مگر احمد مختار، برترین آفریدگان نبود؟

«لُعِنْتُمْ وَ أُخْزِیتُمْ بِمَا قَدْ جَنَیْتُمُ»***

«فَسَوْفَ تُلَاقُوا حَرَّ نَارٍ تَوَقَّدِ».

با جنایتی که کردید ملعون و خوار گشتید*** پس به زودی حرارت آتش افروخته را ملاقات می کنید.
حضرت سقا کمر (و ستون فقرات) حسین

امام حسین علیه السلام بعد از شهادت حضرت سقا فرمود:

«الان انکَسَر ظَهری و قَلَّت حیلتی و شَمِتَ بى عدوّی».

اکنون کمرم شکست. چاره ام به کاستی رفت، و دشمن من زبان به سرزنشم گشود.

«وا أخاه! وا عبّاساه! الآن انکسر ظهری، و قلّت حیلتی.جزاک اللّه عنّی یا أخی یا أبا الفضلِ العبّاسُ (خیراً)».

ای وای برادرم! وای عباسم! اکنون کمرم شکست، و چاره ام کم شد. ای برادرم ای ابالفضل العباس ، الله از جانب من تو را پاداش (خیر) دهد.
حضرت سقا خون قلب و بازوی حسین

امام حسین علیه السلام چون برادر را کشته و در خون غلطان دید صرخه زد و فرمود:

«وا أخاه! وا عباساه! وا مُهجَه قَلبَاه! یعَزُّ و اللهِ عَلَیَّ فِراقُک».

ای وای برادرم! وای عباسم! وای خون قلبم! به خدا سوگند که فراق تو برمن بسیار سخت است.

سپس امام علیه السلام بر آن قوم کافر از راست و چپ حمله می کرد، و آنان فرار می کردند، و او می فرمود:

أَینَ تفِرُّونَ و قد قَتَلتُم أخی؟ أینَ تفِرُّونَ و قَدْ فَتَتُّم عَضُدی؟».

به کجا فرار می کنید حال آن که برادرم را کشتید؟ به کجا فرار می کنید حال آن که بازویم را خرد کردید؟.

و در ناسخ التواریخ آمده است: امام حسین علیه السلام بالای پیکر حضرت عباس علیه السلام چنین مرثیه خواند:

«أَحَقُ النَّاسِ أَنْ یُبْکَى عَلَیْهِ»***«فَتًىً أَبْکَى الْحُسَیْنَ بِکَرْبَلَاءِ»

سزاوارترین کس به گریه کردن در مصیبتش ***جوان مردی است که حسین را در کربلاء به گریه آورد

«أَخُوهُ وَ ابْنُ وَالِدِهِ عَلِیٍ»***«أَبُو الْفَضْلِ الْمُضَرَّجُ بِالدِّمَاءِ»

او برادرش و فرزند پدرش على بود ***ابوالفضل که (در راه برادرش) به خون آغشته گردید

«وَ مَنْ وَاسَاهُ لَا یَثْنِیهِ شَیْ ءٌ»***«وَ جَادَ لَهُ عَلَى عَطَشٍ بِمَاء»

او که با حسین در همه چیزمواسات کرد و چیزی مانعش نشد ***برایش در میان آب تشنه با دشمنان جنگید.
نور دیدگان، مهتاب درخشنده و شقیق الحسین

و برخی گفته اند که امام حسین علیه السلام فرمود:

«أَخی یا نُورَ عَینِی یا شَقَیِقی***فَلِیَ قَدْ کُنتَ کَالرُّکنِ الوثَیِقِ»

برادرم ، ای نور دیده گانم، وای پاره تن و جان من! ***تو برای من مانند رکن وستون محکم بودی.

«اَیا اِبنَ أبی نَصَحتَ أخاکَ حَتّى»*** «سَقاکَ اللهُ کَأسَأً مِن رَحیقِ»

ای فرزند پدرم ! برادر خود را مناصحه (فعلی) نمودی*** تا خدا تو را جامی از نوشیدنی خالص بهشت نوشاند.

«اَیا قمرأ منیراً کنتَ عَونی»***على کلِّ النَّوائبِ فی المَضیقِ»

ای مهتاب درخشنده ! تو مرا یار و یاور بودی*** در همه مصیبت ها و در تنگی و شدت.

«فبعدَکَ لا تَطیبُ لنا حیاهٌ»***

«سَنُجْمَعُ فی الغداهِ على الحَقیقِ»

بعد از تو زندگی برای ما خوش و گوارا نخواهد بود*** بی شک و زود است که در بامداد در یک جا گرد آییم

«اَلا للهِ شَکوایَ وصَبْری*** وَما أَلقاهُ مِن ظَمَإٍ وَضیقِ»

شکایت و صبر من به درگاه الهی و برای خداوند است*** و آن چه که از تشنگی و تنگی درمی یابم برای خداست.

انتخاب شفقنا از کتاب زیارت های مولانا السقّاء ابوالفضل العباس السلام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: