سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

وصف المیزان علامه طباطبایی از زبان شهید مطهری؛

بسیاری از مطالب آن الهامات غیبی است/کمتر مشکلی را با آن حل نکرده ام

تفسیر المیزان همه‏اش با فکر نوشته نشد، من معتقدم که بسیاری از این مطالب از الهامات غیبی است. کمتر مشکلی در مسائل اسلامی و دینی برایم پیش آمده که کلید حل آن را در المیزان نیابم.
کد خبر: ۲۷۹۹۱
۱۳:۳۷ - ۲۳ آبان ۱۳۹۰
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز:

علامه طباطبایی (ره) بی شک بزرگترین مفسر قرآن در دوران معاصر است که علی رغم نزدیک به گذشت سه دهه از رحلت وی هنوز هم تفسیر المیزان او مرجع اصلی مفسران، مترجمان و تشنگان درک و فهم حقایق نورانی وحی است.

به گزارش «شیعه نیوز» ، 24 آبان سالروز رحلت این عالم ربانی که استاد بلامنازع فلسفه، عرفان و قرآن بود فرصتی است مغتنم تا ابعاد مختلف زندگی او را در حوزه های مختلف مورد بررسی قرار دهیم.

علامه سیدمحمدحسین طباطبایی (ره) از خاندانی دانش‏پرور برخاسته‏اند و تا 14 پشت وی از دانشمندان و علمای به نام تبریز بوده‏اند. ولادت آن بزرگوار در پایان سال 1321 هجری قمری مصادف با 1282 شمسی بوده است. او در زادگاه خود تحصیلات مقدماتی را به انجام رساند. در سال 1304 رهسپار نجف شدند و 10 سال در آن مرکز جهانی علوم اسلامی به تکمیل معلومات خود پرداختند و نزد استادان معروفی مانند نائینی، کمپانی و بادکوبه‏ای دروس بالای فقه و اصول و فلسفه را خواند. همچنین ریاضیات را نزد سیدابوالقاسم خوانساری و اخلاق و عرفان علمی و تفسیر قرآن را از محضر حکیم و عارف وارسته، حاج میرزا علی آقای قاضی طباطبایی آموخت. سپس در سال 1314 به زادگاه خود بازگشت و به سبب تنگی وضع معیشتی مجبور شد 10 سال در تبریز بمانند. سپس به قم مهاجرت کرد و تا پایان عمر در آنجا به تدریس علوم عقلی و تفسیر قرآن مشغول بود.
 
نشستن در سوگ فرزند در غربت
در سال 1304 علامه طباطبایی (ره)، برای گذراندن مراتب عالی دروس حوزوی، به همراه همسر و فرزند نورسیده‏اش «محمد» عازم نجف اشرف شد و منزل محقری اجاره کرد. غربت نامأنوس بودن با محیط و گرمای هوا، شرایط ناگواری برای این خانواده کوچک بوجود آورد. تنگی منزل و نبودِ آب خود مزید بر مشکلات بود. در این اوضاع تنها دلخوشی علامه و همسرش محمد کوچک بود. ولی ناگهان بیمار شد و بساط شادمانی خانواده را به یکباره برچید. نبود پزشکان متخصص و لوازم پزشکی مورد نیاز، باعث وخیم شدن حال محمد کوچک و مرگ او شد. فقدان آن کودک در دیار غربت، علامه و همسر مهربانش را در سوگ و ماتم نشاند. مرحوم علامه بار سنگین غم را در دل خود پنهان می‏کرد و همسرش را تسکین می‏داد. مدتی بعد خداوند فرزند دیگری به آنها عنایت فرمود، ولی این شکوفه نورسته هم پس از یک سال سر به تیره تراب گذاشت و غم این خانواده جوان را تازه کرد. فرزند سوم هم به سرنوشت برادران خود دچار شد و این وضع خاطر لطیف همسر مهربان علامه را آزرده می‏ساخت. علامه طباطبایی (ره) به پیشگاه خداوند زاری می‏کرد تا از چنین وضع پریشانی رهایی یابند. روزی آیت الله قاضی طباطبایی که استاد علامه و از بستگان همسرش بود، به منزل او آمد و از آنها دلجویی کرد هنگام رفتن به همسر مرحوم علامه فرمود این بار فرزندتان پسر است و باقی می‏ماند. نامش را عبدالباقی بگذار تا ان‏شاءالله برایتان بماند. علامه که تا آن زمان از بچه‏دار شدن همسرش خبر نداشت، متحیر ماند اما سرانجام پیش‏بینی این عارف وارسته درست درآمد و خداوند فرزندی به آنها عنایت فرمود.
 
حتی احتمال نمی‏دادیم اهل علم باشد!
آیت الله سیدمحمدحسین طهرانی، از شاگردان علامه طباطبایی (ره) می‏گوید: "آیت الله حجت تصمیم به توسعه مدرسه حجتیه قم گرفت. زمین‏هایی را خرید و در پی آن بود که نقشه مناسبی برای مدرسه تهیّه کند تا طرح جامع‏اش را اجرا کند. مهندسان نقشه‏های متعددی کشیدند ولی ایشان نپسندید. سرانجام شنیدیم سیدی از تبریز آمده و نقشه‏ای رسم کرده که مورد پسند آیت الله حجت واقع شده است. همچنین شنیدیم این سید در ریاضیات و فلسفه استاد است و درس فلسفه‏ای شروع کرده است. بسیار مشتاق زیارت ایشان بودیم تا اینکه روزی یکی از دوستان آمد و گفت آقای قاضی از زیارت مشهد برگشته، بیاید به دیدنش برویم. چون به منزل‏شان وارد شدیم، متوجه شدیم آن مرد معروف و آن فیلسوف و ریاضی‏دان همان سیدی است که ما هر روز او را در کوچه می‏دیدیدم و از بس ساده زیست و بی‏آلایش بود، حتی احتمال نمی‏دادیم اهل علم باشد، چه رسد به اینکه فیلسوف و دانشمند باشد."
 
بسیاری از مطالب المیزان از الهامات است
شهید آیت اللّه مطهری درباره ذهن فلسفی و روش تفسیری استاد خود علامه طباطبایی چنین می‏گوید: "علامه طباطبایی، چند نظریه در فلسفه دارد؛ نظریاتی در سطح جهانی که شاید 50 تا 60 سال دیگر ارزش این ها روشن بشود ولی خود ما قدر خودمان را نمی‏دانیم. ایشان در وصف تفسیر المیزان می‏گوید: تفسیر المیزان همه‏اش با فکر نوشته نشد، من معتقدم که بسیاری از این مطالب از الهامات غیبی است. کمتر مشکلی در مسائل اسلامی و دینی برایم پیش آمده که کلید حل آن را در المیزان نیابم."
 
گسترش معارف اسلامی در خارج از حوزه علمیه
علامه طباطبایی (ره) علاوه بر تشویق دانش پژوهان و تلاش در تربیت شاگردانی مانند شهید مطهری و شهید بهشتی عنایت خاصی به گسترش معارف اسلامی در خارج از حوزه علمیه داشت و از این رو، با دانشگاه استادان دانشگاه رابطه داشت. از ثمرات این رابطه، کتاب گرانسنگ و بی‏بدیل "اصول فلسفه و روش رئالیسم" است که از نخستین نگارش های شناخت‏شناسی در حوزه فلسفه اسلامی است. آن فیلسوف فرزانه عنایت خاصی به ایجاد رابطه با آن مستشرقان و روشنفکران غربی داشت که به تحقیق درباره اسلام علاقه‏مند بودند. هانری کربن، که از متدین‏ترین مستشرقان است، چندین سال در کنار علامه بزرگوار شاگردی کرد و حتی در مجلس‏های انس عارفانه مرحوم علامه مانند تفسیر اشعار حافظ شرکت می‏جست.
 
 
باید اهمیت کارهای فرهنگی او در جامعه را بدانیم
آیت الله مصباح یزدی درباره نقش علامه طباطبایی (ره) در احیای معارف اسلامی چنین می‏گوید: "برای اینکه تأثیر فعالیت‏های علمی و فرهنگی علامه بزرگوار در جامعه ایران و جوامع اسلامی و کل جهان ارزیابی شود، توجه به دو نکته ضرورت دارد. اول آنکه اهمیت کارهای فرهنگی را در جامعه بدانیم و نکته دوم شناخت کامل جامعه قبل از طلوع خورشید وجود علامه طباطبایی است؛ یعنی دانستن اینکه جامعه در چه وضعی بود و چه کمبودهایی داشت. این مسلم است که فعالیت فرهنگی برای یک جامعه زنده از ضروری‏ترین فعالیت‏های اجتماعی و تأثیر آن برای رشد جامعه از هر عاملی مؤثرتر است. مرحوم علامه نیز هنگامی به حوزه علمیه قم قدم گذاشت که این نهال نورسته علمی تازه به مرحله رشد پاگذاشته بود و سخت نیازمند باغبان توانا و دلسوزی بود تا بتواند آن را بارور کند. در چنین اوضاعی آن فیلسوف و دانشمند جامع، با شناختی که از نیازهای جامعه داشت، به تربیت نیروهای کارآمد پرداخت."
 
در حوزه های علمیه حتی یک درس رسمی تفسیر وجود نداشت
علامه طباطبایی (ره) درباره وضعیت تحصیلی حوزه علمیه چنین می گوید: "وقتی به قم آمدم مطالعه‏ای در وضع تحصیلی حوزه کردم و یک فکری درباره نیاز جامعه اسلامی بین آن نیاز و آنچه در حوزه موجود بود چندان تناسبی ندیدم. جامعه ما احتیاج داشت به عنوان جامعه اسلامی قرآن را درست بشناسد و از گنجینه‏های علوم این کتاب عظیم الهی بهره‏برداری کند. ولی در حوزه‏های علمیه حتی یک درس رسمی تفسیر قرآن وجود نداشت. جامعه ما برای اینکه بتواند عقاید خودش را در مقابل عقاید دیگران عرضه و از آنها دفاع کند، به قدرت استدلال عقلی نیاز داشت. پس به درس هایی در حوزه مورد نیاز بود که قدرت تعقل و استدلال را بالا ببرد. ولی از بحث‏های عقلی و فلسفه خبری نبود و تفسیر قرآن نه تنها به عنوان یک درس مطرح نبود، مورد مذمّت هم بود. از احادیث هم احادیث عقلی و اعتقادی مورد انزوا واقع شده بود."
 
دل این مرد بزرگوار معدن تقوا بود...
به حقیقت، دل این مرد بزرگوار معدن تقوا بود; زیرا بسیار مواظب خود بود. همواره اهتمامش بر این بود و می‏گفت در شب و روز زمانی را برای حسابرسی خود قرار بدهید و ببینید که این 24 ساعت چگونه بر شما گذشته. اهل محاسبه باشید. همان طور که یک بازرگان و یک کاسب دخل و خرج خود و صادرات و وارداتش را حساب می‏کند، شما ببینید در این شب و روز که بر شما گذشت، چه چیزی اندوخته‏اید. چه گفته‏اید. یک‏یک رفتار و گفتارتان را حسابرسی کنید. از نادرستی‏ها استغفار کنید و سعی کنید تکرار نشود، و برای آنچه شایسته و صالح و به فرمان حاکم عقل بود، خدا را شاکر باشید، تا بتدریج‏برای شما تخلق به اخلاق ربوبی ملکه بشود. «و لاتکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم‏».
علامه همواره مراقب نفس خویش بود و از خدا غافل نمی‏شد و این امر در صورت و رفتار و حرفشان پیدا بود که ایشان در پیشگاه دیگری قرار گرفته. هر چند به صورت ظاهر، جسمش با دیگران بود، پیدا بود که در محضر دیگری نشسته است.

در این باره، مصباح الشریعة می‏فرماید که: «العارف شخصه مع الخلق و قلبه مع الله‏» ; عارف بدنش با خلق و دلش با خداست; «و لامونس له سوی الله، و هو فی ریاض قدسه متردد و من لطائف فضله متزود»; توشه‏اش آن سویی است. قلبی که او دارد در پیشگاه ملکوت عالم آمد و شد دارد. مونسش ملکوت عالم است.

چنین کسی مراقبت دارد و انسان بر اثر این مراقبت، یواش یواش به صفات ملکوتی متصف می‏شود و بدان خو می‏گیرد.
از خاطرم نمی‏رود که مرحوم علامه طباطبائی (ره) وقتی به من فرمود: «آقا، من هر روز مراقبتم قوی‏تر است. شب، مشاهدات من، مکاشفات من زلالتر است‏». هر چه روز مراقبت‏ شدیدتر باشد، شب مکاشفات زلالتر و صافی‏تر است.
 
پرواز به سوی ملکوت...
علامه طباطبایی، سرانجام پس از 81 سال و هجده روز عمر با برکت و زندگی پرتلاش، در 24 آبان 1360 شمسی از این جهان رخت بربست و جهان تشیع را در سوگ خود نشاند. با درگذشت علامه، این مفسر وارسته و حکیم عارف، دل‏های پاک اندیشمندان و بزرگان عرصه علم و ادب غرق اندوه شد. سرسلسله بیداردلان، حضرت امام خمینی(ره) با اظهار هم‏دردی و برپایی مجلس ختم برای ایشان، این ضایعه اسفناک را به جهان تشیع تسلیت گفتند.


منبع: پایگاه اطلاع رسانی راسخون
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: