به گزارش «شیعه نیوز»، رسانههای اجتماعی دنیایی را ایجاد کردهاند که در آنهمه بهجز ما زندگی مرفه و شادی دارند؛ گاهی از دیدن داشتههای دیگران خوشحال میشویم و گاهی هم حسرت میخوریم؛ اما گیر افتادن در چرخه حسرت، برای زندگی خطرناک است و اگر به شیوهای سازنده با آن برخورد نشود، میتواند احساسات ناخوشایند بسیاری را در پی داشته باشد.
همه ما در طول زندگی حسرت زندگی دیگران را خوردهایم. گاهی رفتن به یک مهمانی که قرار بوده موجب شادی و انبساط خاطر شود، باعث حسرت خوردن و ناامیدی از زندگی شخصی مان میشود. یکی میگوید: دیدی چه امکاناتی داشتند و شروع به شمردن آن ها می کند و... دیگری هم این حرفها را نشانه بیارزش دانستن تلاشهای خود تلقی میکند و اینجاست که حس ناامیدی و بیانگیزگی شروع میشود؛ در چنین شرایطی چه باید کنیم؟ چگونه از حسادت به دیگران دستبرداریم تا بتوانید در عوض بر عشق ورزیدن به زندگی ناقص خود تمرکز کنیم؟!
برای اجتناب از حسرت ورزیدن و مقایسه کمبودهای اغراقآمیز خود با دیگران با آذردخت داوری، روانشناس بالینی به گفتوگو پرداختیم تا ابعاد مختلف این پدیده را بررسی کرده و عواقب منفی حسرت را در زندگی بدانیم.
چرا اغلب آدمها گاه و بی گاه حسرت زندگی دیگران را میخورند؟ چه دلیلی پشت این احساس وجود دارد؟
همیشه پشت حسرت خوردن یک احساس ناکامی وجود دارد؛ یک احساس مثلاینکه من از خودم رضایت ندارم یا من ناکام از رسیدن به خیلی از خواستههای خودم هستم. درواقع، یکچیز پنهانی پشت این ماجرا وجود دارد مثل حسادت اما حسادت و حسرت یک تفاوتی با یکدیگر دارند.
حسرت ورزیدن یک وجه بهتری از حسادت کردن است اما در پنهانش حسادتی وجود دارد؛ یعنی من احساس رضایت از خودم ندارم، من از شرایط خودم راضی نیستم، من به خواستههای خودم نرسیدم اما دیگری به این خواستهها رسیده است. درواقع حسرت، یک مقایسه کردن نامتقابل و ناعادلانه است که فرد دائم با مقایسه زندگی خود با دیگران حسرت میخورد که ایکاش من در جایگاه آن فرد بودم یا کاش من از امکانات او برخوردار بودم.
آیا حسرت زندگی دیگران را خوردن تأثیری در پیشرفت افراد دارد یا برعکس باعث بیانگیزگی، ناامیدی و عدم پیشرفت میشود؟
حسرت خوردن ممکن است یک مقدار باعث ایجاد انگیزه و تلاش فرد شود اما ازآنجاییکه فاکتور پنهان حسادت در زیر حسرت نهفته است و فرد نسبت به شرایط خود احساس نارضایتی میکند، حسرت زندگی دیگران میخورد اما حسرت زندگی دیگران را خوردن یکبار منفی دارد. درواقع، من بهجای آنکه غرق زندگی خودم باشم، داشتهها و نکات مثبتی که در زندگیام وجود دارد را نمیبینم و با یک منفی نگری به زندگی دیگران نگاه میکنم. بنابراین با این رویکرد منفی، حسرت خوردن نهتنها نمیتواند باعث پیشرفت شود بلکه زمینه بیانگیزگی، ناامیدی و نادیده گرفتن خود را فراهم میآورد.
فکر میکنید این احساس بیشتر دامنگیر چه افرادی میشود؟
معمولاً افرادی که بیشتر احساس خودکمبینی دارند و احساس خوبی نسبت به خودشان ندارند، بسیار حسرت زندگی دیگران را میخورند. عموماً افرادی که دوست ندارند تلاش کنند و میخواهند خیلی راحت همهچیز را به دست بیاورند، همچنین افرادی که فقط دنبال نتیجه هستند و تابآوری کمتری دارند، معمولاً بدون هیچگونه تلاشی حسرت زندگی دیگران را میخورند.
حسرت خوردن بهنوعی مقایسه کردن خود با دیگران است اما برای مقایسه کردن، ما باید از اعتبار و یکسانی و برابری برخوردار باشیم؛ آیا ما میتوانیم در جامعه افرادی را پیدا کنیم که از همه جهات با یکدیگر برابر باشند؟! خیر، انسانها همه منحصربهفرد و دارای تواناییها و ویژگیهای متفاوتی هستند لذا مقایسه کردن غلطترین رفتار است.حسرت خوردن هم اینگونه است. درواقع ما با حسرت خوردن، خودمان را با دیگرانی مقایسه میکنیم که از شرایط و اعتبار یکسانی نسبت به ما برخوردار نیستند، بنابراین آن مقایسه اشتباه و آسیبزننده است.
حسرت زندگی دیگران را خوردن در چه حدی طبیعی است و در چه صورتی از حد خارج میشود و باید مراقب عواقب آن در زندگی بود؟
مسلماً هر چیزی که از حد خارج شود عواقبی را در پی خواهد داشت اما چنانچه ما بتوانیم با بررسی ابعاد مثبت از زندگی دیگران درس بگیریم و بهجای حسرت خوردن، از روشهای موفقیتآمیز دیگران تجربه کسب کنیم، در این صورت حسرت خوردن طبیعی است و حتی گاهی میتواند نتایج مثبتی مثل پیشرفت و تلاش برای زندگی را به دنبال داشته باشد اما اینکه ما فقط حسرت زندگی و پیشرفتهای دیگران را بخوریم، یک حس ناخوشایند نسبت به طرف مقابل ایجاد میکند و منشأ این احساس، خودکمبینی، عدم اعتمادبهنفس و عدم خود ارزشمندی است که نشان میدهد ما از یک ضعف درونی برخوردار هستیم؛ بنابراین، ابعاد منفی حسرت خوردن خیلی پررنگتر از ابعاد مثبت آن است.
حسرت خوردن به آنچه دیگران دارند، چه عواقب منفی را در زندگی شخصی مان ایجاد می کند؟
حسرت زندگی دیگران را خوردن باعث میشود تا فرد خودش، توانمندیهایش و ویژگیهای مثبتش را نادیده بگیرد و دچار خودکمبینی شود. تمرکز به خارج از وجود خود نیز منجر به این میشود تا ما به کسانی که از زندگیشان دقیق اطلاعی نداریم و فقط ظاهر زندگیشان را میبینیم، توجه کنیم و حسرت بخوریم؛ این احساس طبیعتاً منجر به احساس یأس و ناامیدی، دلسردی، بیانگیزگی و کاهش اعتمادبهنفس خواهد شد.
احساس حسرت چه تأثیری در محیطهای خانوادگی و روابط بین زوجین دارد؟
والدین بهویژه مادر که در خانواده محوریت دارد، نقش تربیتی مهمی بر عهدهدارند لذا چنانچه والدین بهعنوان الگوی فرزندان دارای این ویژگی باشند، طبیعی است که فرزندان این ویژگی خلقی را یاد خواهند گرفت و درواقع اینیک نکته منفی تربیتی خواهد بود. از طرف دیگر، مادری که فقط حسرت زندگی دیگران را میخورد ضمن اینکه احساس ناامیدی، بیانگیزگی و دل سردی دارد، گاهی افسرده و غمگین میشود و داشتههای خودش را نمیبیند و طبیعتاً ممکن است با همسرش دچار چالش و بحث شود.
زمانی که مادر خانواده، خودش را نادیده بگیرد، مدام حسرت زندگی دیگران را بخورد و دائم نداشتههای خودش را ببیند، مسلماً مرتب به نداشتههایش اعتراض کرده و همسر و فرزندانش را با دیگران مقایسه میکند و همهی اینها باعث اختلاف، درگیری و تشنج در محیط خانواده میشود. همچنین وجود این ویژگی در مادر یا پدر، تأثیری بهشدت منفی در فضای خانواده ایجاد میکند چراکه بچهها احساس میکنند شرایط خوبی ندارند و دیگران از آنها برتر هستند و این احساس منجر به ایجاد ناکامی، ناامیدی، سرکوب و عدم اعتمادبهنفس در بچهها خواهد شد. بنابراین، والدین باید به عنوان الگوهای اصلی و بی بدیل فرزندان، از بروز رفتارهای آمیخته با حسرت و حسادت در حضور کودکان اجتناب نمایند.
به نظر شما شبکههای اجتماعی چقدر در شیوع این احساس نقش دارند؟
قطعاً تأثیر شبکههای اجتماعی در ایجاد این احساس بیتأثیر نخواهد بود، خصوصاً اینستاگرام که فضای نمایشی دارد. شما بهندرت میبینید کسی عکس ناخوشایند مثلاً تصویری از دعوای با همسر، اعلام ورشکستگی یا عدم رضایت از شغلش را در شبکههای اجتماعی به اشتراک بگذارد؛ اکثر مردم نسخه ویرایش شده از زندگیشان را به نمایش میگذارند، در حالی که ما نمیدانیم در زندگی فردی که وسایل زندگیاش را نمایش میدهد، چه اتفاقی میافتد.
به نظر میآید که ما باید کمی عاقلانهترو واقع بینانه تر به این فضاها نگاه کنیم؛ همانطور که از اسمش پیداست فضا، فضای مجازی است و واقعی نیست. در فضایی که واقعی نیست ما میتوانیم زندگیمان را به گونهای نمایش دهیم که وجود ندارد. طبیعتاً نمایش غیرواقعی از سفرها، امکانات، ماشین و خانه و زندگی فرد منجر به احساس حسرت در مخاطب خواهد شد لذا ما باید نسبت به زندگی نمایشی این افرادمنطقی تر نگاه کنیم و هرگاه در این فضاها نسبت به زندگی دیگری حسرت خوردیم، به یاد داشته باشیم که این فقط بخشی از داستان است، بخشی که او میخواهد شما آن را ببینید.
چطور از احساس آزاردهنده حسرت زندگی دیگران را خوردن رهایی پیدا کنیم؟
با تمرکز بر خودمان و با افزایش عزتنفس و اعتمادبهنفس میتوانیم به صورت واقعی داشتههای خودمان را ببینیم و از حسرت زندگی دیگران را خوردن رهایی پیدا کنیم. کسی که به توانمندیهای خودش باور دارد و از شرایطش احساس رضایتمندی میکند، هرگز حسرت زندگی کسی را نخواهد خورد. ما باید توجه برخودمان را تقویت کنیم و با رفع اشکالات فردی و افزایش اعتمادبهنفس در خودمان کاری کنیم که عوامل بیرونی نتواند به ما صدمه بزنند. ما در شرایطی زندگی میکنیم که همهچیز ممکن است بهصورت نمایشی باشد لذا ما باید واقعیتها را ببینیم نه صرفاً ظاهر زندگی دیگران را.
اینکه ما برای بهبود شرایطمان تلاش کنیم هیچ اشکالی ندارد اما حسرت زندگی دیگران را خوردن باعث میشود که بسیاری از احساسات منفی ازجمله بیانگیزگی، ناامیدی و دلسردی در ما رشد کند و به خواستههای خودمان هم نرسیم و از اهداف و برنامه های خودمان نیز دور بمانیم. بنابراین، ما باید با توجه به خود، روان و حتی نقطه ضعفهایمان را تقویت کنیم و برای رسیدن به اهدافمان در زندگی تلاش نماییم، تا از حسرت زندگی دیگران را خوردن رهایی یابیم.
انتهای پیام