به گزارش «شیعه نیوز»، محسن حقشناس، استاد نهجالبلاغه، شامگاه ۱۲ آذرماه در جلسه تفسیر نهجالبلاغه که در حسینیه امامزاده اسماعیل(ع) شهر قزوین برگزار شد، گفت: خطبه ۸۰ یکی از پرمناقشهترین و بحثبرانگیزترین خطبههای نهجالبلاغه است، این خطبه را زمانیکه حضرت امیر(ع) از جنگ جمل فارغ شدند ایراد فرمودند.
وی در ادامه اظهار کرد: گفته شده این خطبه در نکوهش زنان و بیان کاستیهایی است که در جنس زن وجود دارد، زمان بعد از جنگ جمل است و خطبهای کثیرالاستناد است چرا که قبل از شریف رضی، مرحوم کلینی هم در جلد پنجم فروعکافی این خطبه را آورده است. ابن جوزی در تذکره الخواص، ثقفی در الغارات، ابن قتیبه دینوری در امامه و السیاسه، ابن شعبه حرانی در تحفالعقول، شیخ صدوق در امالی و دیگران بسیاری هم به این خطبه پرداختهاند.
این مدرس نهجالبلاغه بیان کرد: قیل و قال در مورد این خطبه فراوان است، این خطبه از مواردی است که چند جا در نهجالبلاغه به آن اشاره شده از جمله در نامه چهاردهم که حضرت قبل از صفین در نامه به محمدبن ابیبکر موضوعات این خطبه را به صورت کلی اشاره میکنند.
وی با بیان اینکه نوع برخورد افراد با این خطبه متفاوت است، خاطرنشان کرد: برخی خود را خلاص کرده و گفتند این خطبه حضرت علی (ع) نیست، برخی بهخاطر خطبه ۸۰ کل نهجالبلاغه را زیر سؤال بردند و در مقابل برخی دلسوزان در تلاشند تا انتساب این خطبه را به حضرت علی(ع) ثابت کنند، چون زمانی میگوییم این خطبه جعلی است که قبل از سیدرضی جایی پیدایش نکنیم ولی وقتی صد سال قبل از سیدرضی هم این خطبه در کتابهای دیگر وجود دارد نمیتوان گفت سیدرضی آن را جعل کرده است.
حقشناس ادامه داد: عدهای دیگر همچون ابن ابیالحدید معتقدند این خطبه متعلق به یک زمان خاص است، چون بعد از جنگ جمل است، پس داستان برای عایشه است، لذا همه این خطبه پیرامون یک نفر است اما ما این عقیده را نمیپذیریم؛ میگوییم اگر قرار بوده این خطبه فقط به جنگ جمل مرتبط باشد مقصرین جنگ جمل علاوه بر عایشه، طلحه و زبیر و معاویه هم بودند و نقش پررنگتری نسبت به عایشه داشتند، اگر حضرت قصد نکوهش داشت حق بود که آنها را بکوبد.
وی افزود: هیچجا از نهجالبلاغه و سیره حضرت پیدا نمیکنید که حضرت نسبت به جناب عایشه تندی کرده باشد دلیل دیگر اینکه به نظر شما شأن حضرت اقتضا میکند که وقتی با یک نفر مشکلی دارد آن مشکل را به کل یک جنسیت تعمیم دهد؟ پس با این سه دلیل نظر ابن ابیالحدید شارح برجسته نهجالبلاغه را رد میکنیم.
اهمیت خطبه ۸۰ نهجالبلاغه
این استاد نهجالبلاغه بیان کرد: بهخاطر اهمیت خطبه باید به سه موضوع پایبند باشیم: ۱. به متن خطبه پایبند باشیم و چیزی از خود به آن اضافه نکنیم. ۲. همانطور که مفسر قرآن موضوعی را با توجه به منظومه کلی قرآن شرح میدهد ما هم در تفسیر این خطبه باید منظومه فکری حضرت امیر(ع) در کل نهجالبلاغه را در نظر داشته باشیم و مثل یک جزیره جداگانه با آن برخورد نکنیم. ۳. باید در تفسیر خطبه سیره حضرت در مورد بانوان را مدنظر قرار دهیم.
وی خاطرنشان کرد: گوشهای از سیره حضرت در مورد بانوان نوع ارتباط حضرت امیر(ع) با حضرت زهرا(س) است، این ارتباط فضای خطبه را روشنتر میکند. حضرت در خطبه میفرماید: مَعَاشِرِ الناس؛ معاشر از عشر میآید؛ وقتی میخواهند گروه زیادی از مردم را خطاب کنند از این واژه استفاده میشود، إِنَّ النِّسَاءَ نَوَاقِصُ الْإِيمَانِ، نَوَاقِصُ الْحُظُوظِ، نَوَاقِصُ الْعُقُولِ بدانید زنها نقص ایمان دارند، نقص بهره مادی دارند و نقص در عقل دارند؛ این ظاهر خطبهای است که حضرت ایراد کرده است.
حقشناس تصریح کرد: تا اینجا حضرت هیچ مقایسهای ندارد چون در هیچ یک از سه واژه مقایسه نمیبینیم. حضرت نسبت به چه چیزی نقص را مطرح میکند؟ هیچچیز؛ اگر نقص را به معنای قله ایمان بدانید پس همه ما ناقصالایمانیم و ارتباطی به زن ندارد. حضرت حرفی نمیزند که خلاف قرآن باشد ما باید منظور حضرت را درست فهمیده و درست بیان کنیم.
وی اظهار کرد: با سه عبارت مواجهیم که ظاهر مبهمی دارد و باید ادامه کلام حضرت این ظاهر مبهم را برای ما روشن کند. نمیدانیم مراد از ایمان کدام ایمان است؟ مراد از عقل کدام عقل و مراد از بهره مادی کدام بخش از بهرههای مادی است؟
در کسب فضایل فرقی بین مرد و زن نیست
این استاد نهجالبلاغه تأکید کرد: آیا امام در ادامه خطبه میفرمایند که فَأَمَّا نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ فَقُعُودُهُنَّ عَنِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ فِي أَيَّامِ حَيْضِهِنَّ، نقصان ایمان زنان بهخاطر آن است که در ایام معذوریت نمیتوانند روزه گرفته و نماز بخوانند، آیا این معنای ایمان است؟ اگر ما ایمان را عقدالقلب و آن باور درونی با خدا در نظر بگیریم اگر تجلیات ایمان را ایمان بهخدا، ایمان به آخرت، ایمان به کتاب و حساب و ایمان به غیب و شهادت در نظر بگیریم آیا این فرمان حضرت معنای نقصان میدهد؟ پس باید بدانیم کدام ایمان مدنظر حضرت است؟
وی اظهار کرد: وقتی بحث از ایمان و باور قلبی است قرآن به سراغ بانوان میرود وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْن، خدا وقتی میخواهد الگویی را برای مسلمان نشان دهد یک خانم را مثال میزند، جایی دیگر هم خدا برای نمونههای ایمان از زنان مثال میزند مَرْیَمَ بِنْتَ عِمْرَان هر دو اینها زن بودند، پس منظور از نُقْصَانُ إِيمَانِهِنَّ قطعاً رابطه قلبی انسان با خدا نیست. در کسب فضایل و درجات هیچ فرقی بین جنس مرد و زن وجود ندارد.
حقشناس ضمن بیان اینکه در این خطبه منظور از ایمان تظاهر خارجی ایمان است که به شکل عبادت بروز و ظهور پیدا میکند، ادامه دارد: آیا ایرادی که حضرت نسبت به بانوان در ایام معذوریت وارد میکند بر مردان تارکالصلوه وارد نیست؟ زنان به دستور نمیخوانند و مردان به عمد تارکالصلوه میشوند، پس اینجا بخش تظاهرات ظاهری ایمان مدنظر است. حضرت این واقعیت را به بانوان گوشزد میکند که این نقص را مرتفع کنید؛ چون ارتباط بین عبادت و ایمان ارتباط پابرجایی است.
وی در توضیح جمله قبل اینگونه گفت: در سیره امام رضا(ع) میخوانیم که وقتی به سفر مشرف میشوند موقعی که نماز قصر(شکسته) میخواندند بهجای هر ۲ رکعت نماز قصر ۳۰ مرتبه ذکر تسبیحات اربعه میگفتند. توصیه حضرت امیر هم به بانوان این است که فرد معذور از عبادت در آن دوران حوزه عبادتی خود را رها نکند، پس این هدف اول است.
این استاد نهجالبلاغه ادامه خطبه را با سؤالی مطرح کرد: دوم وَ أَمَّا نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فَشَهَادَةُ امْرَأَتَيْنِ كَشَهَادَةِ الرَّجُلِ الْوَاحِدِ، در اینجا معنای ظاهری میگوید کمبود عقل زنان به این دلیل است که شهادت ۲ زن برابر با شهادت یک مرد است، اما این چه ربطی به عقل دارد؟ دوماً کدام عقل مدنظر حضرت است؟ آیا عقل آن چیزی است که ما با آن ادراک میکنیم؟ قرآن در آیه ۹۷ سوره نحل میفرماید: مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثَىٰ وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَاةً طَيِّبَةً ۖ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ مَا كَانُوا يَعْمَلُون هر کسی عمل صالح انجام دهد زن باشد یا مرد در حالیکه مومن باشد؛ در اینجا خداوند چه فرقی بین جنس مرد و زن قائل شده؟ هیچ تفاوتی نیست.
وی ادامه داد: حضرت فرمود شهادت ۲ نفر از زنان برابر شهادت یک مرد است، ما جایی را سراغ داریم که اصلاً مرد اجازه شهادت دادن ندارد، اصلاً شهادت مرد مسموع نیست، شهادت فقط برای زن است و آن جایی است که موضوع حلالزادگی و حرامزادگی فرزند مطرح میشود و کسی از مرد در این باره سؤال نمیکند.
حقشناس خاطرنشان کرد: وقتی حضرت میگوید نُقْصَانُ عُقُولِهِنَّ فریاد نزنیم که حضرت مردمحور است، حضرت امیر میگوید زن بهخاطر برتری که در احساس دارد، به واسطه اینکه مرکز احساس است ویژگیهایی دارد که خود به خود زود باورتر میشود. خودبهخود هیجانمحور میشود اصلاً در کنشها و مرافعات اجتماعی حضور ندارد، تجربه کمتری دارد پس تنها در این بخش شایسته است که بگوییم حق با مردان است نه در جای دیگری و اینجا مقام مقایسه نیست که بگوید مرد از زن برتر است بلکه مقام تفاوت است و فقط پیامدهای اجتماعی عقل مد نظر است.
دلیل تفاوت ارث زن و مرد
وی در تفسیر ادامه خطبه ۸۰ بیان کرد: در نگاه اول اینگونه به نظر میرسد که کاهش حظ و بهره مادی که حضرت در ابتدای خطبه به آن اشاره کرد به خاطر آن است که مرد ۲ برابر زن در ارث سهم میبرد، اما اگر دقیق شویم میبینیم که پدر و مادر از فرزند فوت شده خود به طور یکسان ارث میبرند یا در کلاله مردی که میمیرد و پدر و مادر ندارد و فرزندی هم ندارد ارثش به خواهر و برادرش به طور یکسان میرسد و باید توجه کنیم حضرت امیری که دنیای بنا شده بر ثروت را غذایی دهنخورده توصیف میکند و میخواهد آن را به اهلش واگذار کند چطور ممکن است به خاطر پول عیب و نقصی را برای زن متصور شود؟
این استاد نهجالبلاغه یادآور شد: آنچه نظر حضرت است این است که زن باید بداند بر اساس حکم شریعت در داشت و برداشت مالی تفاوت وجود دارد، تفاوت اصلی هم در مسئولیت است، چون هر چه مسئولیت بیشتر باشد اختیار عمل هم بیشتر است! مسئولیت نفقه با کیست؟ مسئولیت خرید خانه باکیست؟ جهاد با مال و نفس بر مرد واجب شده یا بر زن؟ پس اینجا به مسئولیت و وزن اجتماعی که خدا تعریف میکند برمیگردد و سروری و افضلی جنسی بر جنس دیگر موردنظر نیست. برخی گلایه میکنند که چرا دیه مرد ۲ برابر زن است؟ دیه تا یکسوم مساوی است، اگر دیه مرد ۲ برابر زن است این شرف برای زن است چراکه دیه مرد را به همسر و خانوادهاش میپردازند.
وی در ادامه خطبه تصریح کرد: حضرت میفرماید که فَاتَّقُوا شِرَارَ النِّسَاءِ مراقب باشید از زنان شرور وَ كُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ، از خوبهایشان هم بر حذر باشید وَ لَا تُطِيعُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ در معروف هم از آنها تبعیت نکنید حَتَّى لَا يَطْمَعْنَ فِي الْمُنْكَر تا اینکه در کار ناپسند طمع نکنند. قرآن میگوید إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ و اینجا حرفی از مرد یا زن به میان نیامده است. در نهجالبلاغه حضرت تعابیر مختلفی در مدح و ذم دنیا دارند گاهی بیان میکند که مردان خدا در این دنیا رحمت و بهشت را خریدند و در جای دیگری عنوان میکند که این دنیا مار خوشخطوخال زیبایی است که نیشی دردناک و کشنده دارد. این تضاد نیست بلکه نگاه آسیبشناسی به موضوع است و در این خطبه هم به ما هشدار میدهد که از معاشرت با زنان شرور بپرهیزید والا به اتفاقات بدی مبتلا میشوید. وَ كُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ؛ از زنان خوب هم در حذر باشید.
حقشناس خاطرنشان کرد: عرب به اسلحه میگوید «حذر» چون به کنترل و مراقبت بسیاری نیاز دارد و اگر مواظب نباشی اسلحهای که در دست توست پیش از دشمن خودت را نابود خواهد کرد پس به توجه و کنترل توام با احتیاط فراوان نیاز دارد؛ لذا حضرت میفرماید وَ كُونُوا مِنْ خِيَارِهِنَّ عَلَى حَذَرٍ، وَ لَا تُطِيعُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ در معروف از خانمها تبعیت نکنید؛ قرآن در امر به معروف زن یا مرد بودن را تعیین نکرده است، امر به معروف یک واجب ۲ طرفه است اگر من مکلفم شما را امر به معروف کنم یا شما مرا، پذیرش امر به معروف هم واجب است. اگر به جهت منکری تذکر واجب است از سوی دیگر پذیرش تذکر هم واجب است، حضرت فرموده وَ لَا تُطِيعُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ، هرگز نمیگوید که در کارهای نیک از زنان تبعیت نکنید.
وی بیان کرد: در اینجا طبق یک قاعده عربی، علت صدور حکم در خود حکم هست وَ لَا تُطِيعُوهُنَّ فِي الْمَعْرُوفِ، علمای ادبیات عرب میگویند وقتی روی هُنَّ تاکید میشود به این معناست که اطاعت بهخاطر آن معروف نباشد، بلکه به خاطر زن بودن باشد؛ یعنی من از زن اطاعت کنم نه به خاطر معروفش بلکه چون زن است و ناز و دلربایی دارد کرشمه و عشوه دارد حَتَّى لَا يَطْمَعْنَ فِي الْمُنْكَر اگر تو به این دلایل از زن تبعیت کنی، طمع در او ایجاد میشود که تو را به سمت منکر سوق دهد.
این استاد نهجالبلاغه خاطرنشان کرد: استاد میرصادقی میگفتند ما یک جاهایی مرز داریم؛ حرکت لب مرز، سقوط و غوطهور شدن در منکر را در پی دارد. این معروف مرزبندی شده است، امام در این خطبه سامانبخشی رابطه بین زن و مرد را مطرح میکند. برخی به جایی رسیدند که زن را از جنس انسان بیرون کشیدند، برخی مثل یونانیها ارزش زن را تا حد کالا تقلیل دادند و برخی حضور بیضابطه و بیقاعدهای را برای زن در اجتماع قائل شدند. قرآن رابطه را ممنوع نکرده بلکه قاعدهمند کرده است.
وی در پایان اظهار کرد: اگر خطبه را تعریف نکنیم و تفسیر نکرده و شرح ندهیم با قضاوت ظاهر خطبه مواردی را به حضرت نسبت دادهایم که به هیچوجه زیبنده ایشان نیست و با سیره رفتاری ایشان در تناقض کامل قرار دارد.
انتهای پیام