به گزارش «شیعه نیوز»، بهنظر میرسد حقیقتِ معمای پرترهی گمشدهی مظفرالدین شاه با یک پیامِ اینستاگرامی ازسوی مدیرکل موزههای کشور آشکار شده است یعنی اینکه این پرتره؛ اصل بوده یا خیر، اما این موضوع فقط بخشی از ابهامیست که در یادداشتِ اینستاگرامی ادیبزاده به آن اشاره شده است چراکه ماجرا ابعاد دیگری هم دارد. درواقع هنوز سوالات بسیاری از ماجرای پرتره باقی مانده که به آنها پاسخی داده نشده است. اولین و مهمترین ابهام بهعدم هماهنگی دفاتر اموال کاخ گلستان و لیست امین اموالها در سالهای مختلف بازمیگردد. از یکسو مدیر کاخ گلستان بر نبود نام این تابلو در لیستِ امیناموالها تاکید کرده و از سوی دیگر مدیرکل موزههای کشور بر وجود نام این اثر در دفاتر اموال کاخ گلستان متعلق به سالهای ۱۳۱۲ و ۱۳۱۷ تاکید کرده است.
این تناقض افکار عمومی را با این سوال مهم مواجه میکند که «چطور میشود در موزهها و کاخ موزههای کشور با لیستهای متفاوت روبهرو باشیم؟ آیا در هر کاخ و موزهای با چندین لیست از اموال موجود در آن وجود دارد که در هریک نام برخی اشیاء نوشته و از برخی دیگر نامی به میان نیامده است؟ اصولا روش نگهداری و بررسی این لیستها و اطلاع دقیق از اموال تاریخی موجود در موزهها و کاخ موزهها چگونه است؟» برخی کارشناسان تاکید دارند هرچند ممکن است در برخی موارد آثاری باشند که موجودیت آنها در لیستهای اموال ثبت نشده باشد اما اگر اثری در اسناد ثبت شده باشد، حتما نام آن اثر در تمام لیستها به یکسان ثبت شده است.
سیدمحمد بهشتی (عضو سابق شورای عالی میراث فرهنگی و گردشگری) یکی از افرادیست که از سال ۱۳۷۸ با ارائهی طرحی تحت عنوان «ساماندهی اموال» منقول سعی در یکپارچهسازی لیست اموال منقول تاریخی، فرهنگی و هنری داشته و از این طرح با عنوان انبارگردانی یاد میکند.
او با اشاره به آنکه تا قبل از سال ۱۳۸۱ و تصویبِ آییننامهی اموال فرهنگی، هنری و تاریخی نهادهای عمومی و دولتی فرمی وجود داشت که مربوط به وزارت دارایی بود و مشخصات اموال در آن ثبت میشد، گفت: این اموال در قالب مجموعههایی تحت نظارت یک امین اموال قرار داشتند. از سال ۱۳۷۸ طرحی تحت عنوان ساماندهی اموال منقول مطرح شد که بر اساس این طرح آثار در هر شرایطی که قرار داشتند، مورد بررسی قرار گرفتند. به نوعی میتوان راهاندازی این سامانه را نوعی انبارگردانی دانست که بعد از گذشت سالها اتفاق میافتاد. همچنین شرایط آثار بررسی میشد و اینکه آیا آنها وضعیت پایداری دارند و وضعیت حفاظتیشان مناسب هست یا خیر. درواقع از آن سالها ساماندهی کالبدی و اطلاعاتی آثار منقول در پیش گرفته شد و بخش ثبت اطلاعات آثار در سامانهای تحت عنوان «جام» انجام گرفت.
بهشتی ادامه داد: قبل از سامانه «جام» فهرستِ اموال منقول در لیستهایی که در موزهها و کاخها موجود بود، نوشته شده بود و این لیستها همچنان محفوظ است. اما در بانک اطلاعاتی جدید نیز اسامی اموال وارد شد. پروژهی ساماندهی اموال منقول از موزه رضا عباسی شروع شد و بعدها به سایر موزهها ازجمله موزه ملی، کاخ نیاوران و کاخ گلستان رسید. در آن سالها آییننامهی اختصاصی درخصوص اموال منقول نداشتیم و تنها قانونی که داشتیم مربوط به اموال دولتی بود که به اوایل سال ۱۳۰۹ میرسید و این ضرورت وجود داشت که آییننامهی اختصاصی درخصوص اموال منقول وجود داشته باشد. این کار تا سال ۱۳۷۸ انجام نشده بود و در آن سالها این کار را شروع کردیم. البته بسیار پیچیده بود که بتوانیم آییننامهای برای تمام اموال منقول فرهنگی و تاریخی و هنری تدوین کنیم اما سرانجام بعداز فعالیت یکساله خبرهترین کارشناسان این آییننامه تدوین و مصوب شد. این آییننامه امروز محرمانه نیست و در دسترس عموم قرار دارد.
رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری درخصوص لیست اموال منقول موجود در وزارت میراث فرهنگی که مربوط به کاخها و موزهها و… است نیز گفت: این لیستها و اسناد محرمانه نیستند اما در اختیار عموم قرار ندارند. این لیستها ابزار کار وزارتخانه میراثفرهنگی است البته اگر مراجع قانونی به آنها مراجعه کنند، لیستها در اختیار آنها قرار میگیرد. این لیستها همانند اسناد داخلی هر ارگان دولتی، جزو اسناد این وزارتخانه محسوب میشود و طبیعی است که این اطلاعات روی اینترنت در اختیار همگان قرار ندارد.
بهشتی، در پاسخ به این سوال که آیا عرف است که اسامی برخی از اشیای تاریخی یا همان اموال منقول تاریخی و فرهنگی در برخی از لیستهای تاریخی وجود داشته باشد اما نامی از آنها در لیست امین اموالها نیامده باشد، گفت: همه اموالی که در یک موزه یا کاخ نگهداری میشوند در لیست امین اموالها آورده شده و اگر قرار باشد شغل یک امین اموال تغییر کند یا حتا بازنشسته شود، باید این اموال که به صورت امانت در اختیار او بود، به امین اموال دیگر تحویل و به نوعی به امانت داده شود.
البته ممکن است که اشیاء و آثاری باشند که ثبت نشده باشند. بهطور مثال با آغاز طرح ساماندهی در آلبومخانهی کاخ گلستان تصاویری به دست آوردیم که در هیچ لیستی ثبت نشده بودند. اصولا کاخ گلستان در زمان پهلوی مورد توجه قرار نمیگرفت چراکه کاخِ حکومت شاهان گذشت بود. از این رو بخصوص در بخش آلبومخانه، کمدها بسته مانده بود درحالیکه عکسها و تصاویر زیادی در آنجا قرار داشت که میتوانست مورد توجه قرار گیرد. ما بعدها این عکسها را با شیشههای آلبومخانه تطبیق دادیم و تعداد جدیدی عکس اضافه شد که در اسناد گذشته منعکس نشده بودند. از این دست موارد وجود داشت که مثلا اثری ثبت نشده باشد، اما بازهم تاکید میکنم که اگر اثری در اسناد ثبت شده بود حتما موجودیت آن در تمام لیستها وجود داشت.
هرچند گفته میشود که اسامی اموال کاخها و موزهها که در لیستها ثبت شدهاند، موجود هستند اما به گفته برخی کارشناسان و امین اموالها، در اوایل انقلاب که حساسیت و حراست از میراث به حد و اندازه اکنون نبود، ممکن است برخی از آثار جابهجا، یا از کشور خارج شده باشند. رئیس سابق کمیته ملی ایکوم ایران با اشاره به آنکه در جریان انقلاب، در قیاس با سایر کشورهای دنیا که چنین اتفاقاتی را پشت سر میگذارند، موزههایمان مورد خسران قرار نگرفتند، گفت: ازجمله اولین مصوبات شورای انقلاب آن بود که کسی نباید به موزهها تعرض کند و نهادهای انتظامی مامور شدند تا مانع این کار شوند. البته نمیگویم هیچ صدمهای به آنها وارد نشد و نمیدانم که کجاها صدمه وارد شده اما آنچه مشهود بود، آن بود که عملا شاهد بودیم آنچه در موزههایی مانند بغداد اتفاق افتاد، در ایران رخ نداد.
او تصریح کرد: شاید این نکته درخصوص کاخ گلستان کمی متفاوت باشد چراکه این کاخ از معدود کاخهای سلطنتی در جهان است که همه اشیای آن موجود است. از اینرو وقتی موزه ایران باستان، موزه دوره اسلامی، موزه فرش و… در دورهی رضاشاه راهاندازی شدند برای آنکه این موزهها و نهادهای جدید فعال شوند، از اشیای مجموعههای دیگر و کاخ گلستان برای آنها استفاده شد. بهطور مثال کتابهای اصلی کتابخانه ملی از میان کتابهای کتابخانه سلطنتی تامین شد و حتا تعدادی از کتابهای کاخ گلستان به کتابخانه ملی منتقل شدند. موزه فرش نیز از ابتدای امر با انتقال تعدادی از فرشهای کاخ گلستان فعال شد. تعدادی از نسخ موجود در کاخ گلستان نیز هنگام راهاندازی موزه دوران اسلامی به آنجا منتقل شدند. لذا از این دست نقل و انتقالها قبل از انقلاب فراوان وجود داشت که البته اسناد آن هم موجود است.
هرچند به گفته بهشتی جابهجایی اشیاء در میان موزههای کشور بیسابقه نیست اما نکتهای که درخصوص جابهجایی پرترهی مظفرالدین شاه وجود دارد، این است که این اثر در میان موزههای کشور جابهجا نشده بلکه از کشور خارج و درنهایت در حراج کریستیز به فروش رسیده است. او درخصوص این مهم که آیا جابهجایی اشیاء بین موزهها در عرصهی بینالمللی عرف است، گفت: عموما این اشیاء از یک موزه به موزهای دیگر امانت داده میشوند و بعد از مدتی نیز به جای جدید بازگردانده میشوند این درحالیست که در ایران چنین اتفاقی نیفتاده و آثار برای همیشه و برای راهاندازی مجموعهای جدید از موزه و مجموعهای تاریخی به مجموعهای دیگر جابهجا و منتقل شدهاند.
رئیس سابق سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خاطرنشان کرد: اگر گفته میشود که پرترهی مظفرالدین شاه در لیست اموال سال ۱۳۱۷ وجود داشته به این معنا نیست که در لیست سالهای انتهایی دوره پهلوی نیز وجود داشته. باتوجه به آنکه از سال ۱۹۷۰ کنوانسیون استرداد اموال فرهنگی منعقد شده است؛ هر شیء که به موزه تعلق داشته باشد از مصونیت برخوردار است؛ از این رو دزد باید خیلی ناشی باشد که چنین شیئی را بدزدد چراکه بر اساس این کنوانسیون و اسناد موجود، کافیست ما این اسناد را ارائه دهیم و اینترپل جهانی شی را توقیف کند. از آنجاکه تاکنون اسنادی دال بر دزدیده شدن این اثر را اعلام نکردهایم پس این شیء نیز توقیف نشده است. هر سال تعدادی شیء توسط اینترپل به ایران بازگردانده میشود که برخی از این آثار قبل از انقلاب و حتا برخی بعد از انقلاب دزدیده شدهاند.
احمد دزوارهای (رئیس مجموعه کاخ گلستان در سالهای اوایل انقلاب تا ۱۳۸۶) پیشتر به ایلنا گفت؛ بر اساس اسناد دفتر ۱۳۱۷ مکاتباتی با کریستیز انجام گرفته و آثاری که در این اسناد ثبت شده بود، برگردانده شده است و نامههای آن هم موجود است. درواقع اگر اثری وجود داشت که در اسناد ۱۳۱۷ ثبت شده بود و در اوایل انقلاب از کشور خارج شده بود، با نامه نگاریهای انجام شده، آنها را بازگرداندیم و چنین تابلویی از پرترهی مظفرالدین شاه که گفته میشود در کاخ گلستان وجود داشت، در این استعلامات وجود نداشت. تمام پروندههای تابلوهای بازگردانده شده ازجمله مرقع دورهی صفوی در اسناد کاخ گلستان موجود است. حال اگر چنین اثری وجود داشته و نامی از آن در اسناد آورده نشده باشد، بحث جداگانهایست. با بیان چنین روندی از بازگشت اشیاء، باید این تابلو سالها پیش به کشور بازگشته باشد، اما چرا این اتفاق نیفتاده است؟ ، سیدمحمد بهشتی، در پاسخ به این سوال و اینکه آیا ممکن است اصلا تابلو دزدیده نشده باشد بلکه توسط شخصی معتمد از کشور خارج شده و در حراج به فروش گذاشته شده باشد، گفت: من نمیدانم چرا این اثر بازگردانده نشده، شاید مسئولان مطلع نشده باشند. این منطقی نیست که در دوره پهلوی اول و دوم عکسی از مظفرالدین شاه در تالار کاخ گلستان روی دیوار باشد چراکه عکس اصولا متعلق به دوره قاجار بوده است. وجود چنین تابلوی در دوره پهلوی مانند آن است که بعد از انقلاب عکس محمدرضا و رضاشاه را روی دیوار کاخ مرمر بگذاریم. چنین چیزی امکان ندارد.
او در بخش دیگری از سخنان خود تاکید کرد: در موزهها صدها هزار قطعه شیء وجود دارد که قاعدتا نمیتوان هر روز آنها را انبارگردانی کرد. البته باید نظارت وجود داشته باشد اما در ادواری ممکن است مسائلی از این دست باشد که برخی آثار مفقود شده باشند که البته برای آن هم قانون مشخصی وجود دارد. چنین اتفاقی هم منحصر به ایران نیست بلکه هر موزه دیگری در دنیا ممکن است با چنین اتفاقی مواجه شود. به طور مثال در دهههای گذشته درخصوص الواح زرین و سیمین در سال ۱۳۷۸ مطلع شدیم الواح مفقود شدهاند درحالیکه این اتفاق در سالهای ۱۳۶۰ یا ۱۳۶۱ اتفاق اتفاده بود و یکی از سارقان هنوز در زندان است و آن دیگری نیز پیدا شده.
رئیس سابق کمیته ملی ایکوم ایران در پاسخ به این سوال که آیا عرف است مدیر یک مجموعه تاریخی و فرهنگی نداند که در مجموعهاش چه رخ میدهد و چه اموالی در اسناد آن مکان موجود است، گفت: بله. تعداد اشیاء در موزهها و مجموعههای ما به اندازهای زیاد است که نمیتوان از تمام آنها اطلاع داشت. در مخزن موزه ملی بیش از ۳۵۰ هزار قطعه شیء وجود دارد. آیا انتظار دارید تمام این اشیاء جلوی چشم مسئول باشند و هر زمان یکی از آنها گم شد، فورا خبردار شود؟ البته اینگونه هم نیست که بتوانیم بهراحتی اشیاء را از موزه خارج کنیم. قواعد و قوانین و ضوابطی در این خصوص وجود دارد خصوصا امروز که جامعه نسبت به این موضوعات حساستر شده است. حساسیت جامعه و رسانهها نسبت به این موضوعات، سرمایه مهمی درحوزه حفاظت از آثار تاریخی است. نباید این سرمایه با انتشار اخبار نادرست مخدوش شود و بیاعتمادی درجامعه راه انداخت.
انتهای پیام