سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

سرقت دختر و پسر جوان برای تامین هزینه ازدواج

اواسط سال گذشته، پیرمردی در تماس با پلیس از سرقت خانه ویلایی اش در شمال تهران خبر داد. به‌دنبال این تماس، تیمی از مأموران راهی محل شده و در بررسی‌های اولیه مشخص شد حدود سه میلیارد تومان از خانه ویلایی سرقت شده است.
کد خبر: ۲۶۸۵۷۲
۱۱:۱۹ - ۱۸ فروردين ۱۴۰۱

به گزارش «شیعه نیوز»، اواسط سال گذشته، پیرمردی در تماس با پلیس از سرقت خانه ویلایی اش در شمال تهران خبر داد. به‌دنبال این تماس، تیمی از مأموران راهی محل شده و در بررسی‌های اولیه مشخص شد حدود سه میلیارد تومان از خانه ویلایی سرقت شده است.

روزنامه ایران نوشت: اواسط سال گذشته، پیرمردی در تماس با پلیس از سرقت خانه ویلایی اش در شمال تهران خبر داد. به‌دنبال این تماس، تیمی از مأموران راهی محل شده و در بررسی‌های اولیه مشخص شد حدود سه میلیارد تومان از خانه ویلایی سرقت شده است.

پیرمرد صاحبخانه در تحقیقات گفت: به همراه خانواده‌ام به مسافرت رفته بودیم. بعد از بازگشت به محض ورود به خانه متوجه سرقت طلا، پول‌ها و وسایل با ارزش داخل خانه شدم.

در ادامه تحقیقات، کارآگاهان به سراغ دوربین‌های مداربسته رفته و در بازبینی دوربین‌ها، مرد جوانی را دیدند که سر و صورت خود را کاملاً پوشانده بود و با کلید وارد خانه شده و نقشه سرقت را اجرا کرده بود.

با اینکه هیچ رد و سرنخی از متهم به‌دست نیامد؛ تحقیقات برای شناسایی و دستگیری او ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل دختر جوانی به پلیس مراجعه کرد و گفت: چند ماه قبل من و پسر مورد علاقه‌ام به‌نام مهران به یک خانه ویلایی دستبرد زدیم.

وی در تشریح ماجرا گفت: یک سال قبل با پسری به‌نام مهران آشنا شدم و به هم علاقه‌مند شدیم. او به من پیشنهاد ازدواج داد و گفت عاشق من شده اما چون وضع مالی خوبی ندارد نمی‌تواند به این زودی‌ها با من ازدواج کند.

دختر جوان ادامه داد: مدتی که از دوستی‌مان گذشته بود با مهران در یک میهمانی شرکت کردیم. یکی از میهمان‌ها پیرزن و پیرمردی بودند که وضع مالی خیلی خوبی داشتند. بعد از پایان میهمانی، مهران پیشنهادی داد که بلافاصله با آن مخالفت کردم او گفت با سرقت از خانه این زوج سالخورده می‌توانیم با هم ازدواج کنیم. نخست مخالفت کردم اما مهران آنقدر مرا وسوسه کرد که قبول کردم. مهران پیشنهاد داد من به‌عنوان خدمتکار به خانه آنها بروم و بعد از اینکه کلید خانه را به‌دست آوردم نقشه سرقت را اجرا کنیم.

طبق نقشه، من خدمتکار خانه پیرمرد ثروتمند شدم و بعد از مدتی هم به بهانه خرید از خانه خارج شده و با ساخت کلید، به خانه برگشتم. زمانی که پیرمرد و خانواده‌اش به مسافرت رفته بودند، به همراه مهران راهی خانه او شدیم. من چند خیابان پایین‌تر منتظر ماندم و مهران نقشه سرقت را اجرا کرد.

دختر جوان ادامه داد: وسایل سرقتی نزد مهران ماند و قرار شد چند روز بعد آنها را به پول تبدیل کنیم. اما این آخرین دیدار من و مهران بود، چرا که بعد از آن ناگهان مهران ناپدید شد. هر چه با تلفن همراهش تماس می‌گرفتم خاموش بود و در نهایت از طریق دوستانش فهمیدم که مهران نامزد داشته و نامزد او در ترکیه زندگی می‌کند. مهران هم بعد از سرقت، وسایل سرقتی را تبدیل به پول کرده و به ترکیه رفته بود تا با نامزدش زندگی جدیدی آغاز کند.

دختر جوان گفت: از این شکست عشقی دچار افسردگی شدم و مدتی هم تحت درمان بودم. در این مدت همیشه به انتقام از او فکر می‌کردم، اما مهران اینجا نبود و از طرفی اگر هم شکایت می‌کردم پای خودم به میان می‌آمد بنابراین اقدامی انجام ندادم تا اینکه با خبر شدم او به ایران برگشته است و من هم دل را به دریا زدم و تصمیم گرفتم از او شکایت کنم. درست است که خودم هم به خاطر همدستی با او دستگیر می‌شوم؛ اما اجازه نمی‌دهم که با احساساتم بازی کند.

با اعترافات دختر جوان، مأموران وارد عمل شده و مهران را بازداشت کردند. متهم جوان در تحقیقات اولیه به جرم خود اعتراف کرد و راز سرقت میلیاردی از خانه ویلایی برملا شد.

انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: