سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

خانواده

شیعه شناسی

عکس

فیلم

دیده بان

پادکست

#الحاشیه

سردبیر

中文

صفحات داخلی

سوگ پیچیده در دوران کرونا و چهار گام برای گذر از آن

سوگ پیچیده به این معناست که برای مدت زمان بیش از حد طولانی در ماتم شدید باقی بمانیم، رفتار‌هایی داشته باشیم که به خودمان آسیب می‌زند و روند سوگ ما به سمت سازگار شدن با این فقدان تلخ نباشد.
کد خبر: ۲۶۷۷۰۶
۰۸:۴۴ - ۱۸ اسفند ۱۴۰۰

به گزارش «شیعه نیوز»، سوگ پیچیده به این معناست که برای مدت زمان بیش از حد طولانی در ماتم شدید باقی بمانیم، رفتار‌هایی داشته باشیم که به خودمان آسیب می‌زند و روند سوگ ما به سمت سازگار شدن با این فقدان تلخ نباشد.

بیتا راد: نزدیک به دو سال از شیوع ویروس کرونا می‌گذرد. دو سال که همه ما تجربه‌هایی سخت و تلخ را پشت سر گذاشتیم. دو سال که اگر عزیزی را از دست دادیم حتی نتوانستیم همدیگر را در آغوش بگیریم و با یکدیگر همدردی کنیم؛ حتی نتوانستیم مراسم خاکسپاری را به شکلی که به آن عادت داشتیم برگزار کنیم. در تمام لحظه‌های سوگواری اضطراب داشتیم که مبادا چیزی به درستی رعایت نشود و عزیز دیگری را بر اثر ابتلای به کرونا از دست بدهیم و حالا همه این‌ها روی هم جمع شده و برای بسیاری از ما را به سوگ پیچیده تبدیل شده است. سوگ پیچیده به این معناست که برای مدت زمان بیش از حد طولانی در ماتم شدید باقی بمانیم، رفتار‌هایی داشته باشیم که به خودمان آسیب می‌زند و روند سوگ ما به سمت سازگار شدن با این فقدان تلخ نباشد. انواع مختلفی از سوگ پیچیده وجود دارد که عبارتند از:

واکنش مزمن: در این حالت سوگ بسیار طولانی می‌شود و فرد داغدار نمی‌تواند حتی بعد از گذشت مدت طولانی به زندگی عادی خود بازگردد.
واکنش به تاخیر افتاده: در این حالت مدت‌ها بعد از فوت یک عزیز و در موقعیتی دیگر سوگ شدیدی را تجربه می‌کنیم. نمونه‌ای از این حالت خانمی بود که فرزندش را در تصادف از دست داد، در آن زمان باردار بود و پزشکان گفتند منقلب شدن زیاد برای سلامتی جنین خطرناک است، سال‌ها بعد و پس از ازدواج آخرین فرزندش این خانم به شدت دچار ماتم شده بود که در واقع همان سوگ به تاخیر افتاده و پیچیده بود.
واکنش افراطی: احساسات خردکننده و رفتار‌های آسیب زننده در این حالت به وجود می‌آید، تجربه افسردگی، حمله‌های اضطرابی یا سوء مصرف الکل از این دسته هستند.
واکنش پنهان: نشانه‌هایی مشکل آفرین که فرد اصلا متوجه نیست که این‌ها مرتبط با سوگ او هستند، مانند مشکلات جسمی که معاینات پزشکی نشان می‌دهد مشکل فیزیولوژیک وجود ندارد.

چگونه می‌توانیم سوگ تلخ اما کمتر پیچیده را تجربه کنیم؟

برای این که درگیر سوگ پیچیده نشویم لازم است چهار گام را پشت سر بگذاریم.

گام نخست: پذیرش واقعیت فقدان

زمانی که عزیزی را از دست می‌دهیم همیشه این احساس وجود دارد که چنین حادثه‌ای اتفاق نیفتاده است. نخستین تکلیف تلخ و سخت این است که با این واقعیت مواجه شویم که عزیز ما دیگر برنمی گردد. نقطه مقابل پذیرش واقعیت مرگ، انکار است. دست زدن به انکار می‌تواند شکل‌های بسیار متفاوتی داشته باشد. نگه داری اشیای متعلق به متوفی در وضعیتی مومیایی گونه و آماده استفاده در هر زمان که او برگردد، گفتن حرف‌هایی از این قبیل که «خیلی هم برادر خوبی نبود»، «من این قدر گرفتار کارم هستم که اصلا دلتنگش نخواهم شد»، دور ریختن افراطی هر چیزی که ما را به یاد متوفی می‌اندازد، فراموش کردن خاطراتی که با متوفی داشتیم و پناه بردن به ارتباط با ارواح از جمله انواع انکار هستند. انجام این تکلیف زمان می‌خواهد، اما شرکت در مراسم عزاداری، رفتن بر سر مزار متوفی و حرف زدن در مورد عزیز از دست رفته و احساساتمان می‌تواند به گذر از این تکلیف سخت کمک کند.

گام دوم: تجربه کردن درد مصیبت

در این جا شما به خودتان اجازه می‌دهید که رنج خودتان را که منحصر به فرد شما هم هست تجربه کنید و این را نوعی مریضی یا مشکل روحی نمی‌بینید. انجام ندادن این مرحله با جمله «نباید احساس کرد» همراه است. گاهی به هر چیزی متوسل می‌شویم که افکار غم انگیز به یادمان نیاید، گاهی به خواب، الکل یا حتی مواد مخدر پناه می‌بریم، بعضی وقت‌ها هم محل زندگیمان را تغییر می‌دهیم. تمام این کار‌ها بی فایده است و دیر یا زود ما را از پا می‌اندازد ما باید به خودمان اجازه دهیم احساس واقعی خودمان را به شیوه خودمان تجربه کنیم.

گام سوم: کنار آمدن و سازگاری با دنیایی که عزیز ما در آن حضور ندارد

سازگاری با دنیایی که عزیز ما از آن رفته است بسته به این که با او چه رابطه‌ای داشتیم و او چه نقشی در زندگی ما داشت معانی متفاوتی دارد. این تکلیف حدود سه ماه پس از فوت عزیز ما شروع می‌شود و شامل چیز‌هایی مثل تنها زندگی کردن، تک والد شدن، کنار آمدن با مشکلات مالی و... است. برای مثال فقدان همسر بسته به نقشی که او در زندگی داشت ممکن است به معنای از دست دادن کسی که حواسش به حساب و کتاب بود، کسی که برای سفر و تفریح برنامه ریزی می‌کرد، کمک خرج خانه یا ... باشد. فرد بازمانده معمولا تا مدتی پس از وقوع فقدان از همه نقش‌هایی که شخص فقید ایفا می‌کرد آگاه نیست و بسیاری از بازماندگان از یادگیری مهارت‌های جدید برای ایفای نقش‌هایی که عزیز از ست رفته انجام می‌داد متنفر هستند. متوقف کردن تکلیف سوم به معنای سازگار نشدن با ضایعه فقدان است، شخص با دامن زدن به احساس درماندگی خویش، کسب نکردن مهارت‌هایی که برای مقابله لازم است یا با کنار کشیدن از جهان به زیان خویش عمل می‌کند. اما بیشتر ما این راه منفی را نمی‌رویم و به سمت نقش‌هایی حرکت می‌کنیم که برای ما ناآشنا هستند، مهارت‌هایی جدید کسب می‌کنیم و با درکی متفاوت و جدید از جهان ادامه می‌دهیم.

گام چهارم: بازگشت به جریان زندگی در حالی که یک جای خالی همیشگی در ذهن خود داریم

خاطرات یک رابطه مهم هیچ گاه از بین نمی‌رود و شخص سوگوار هرگز نمی‌تواند فردی که از دست داده را فراموش کند. هرگز نمی‌توانیم کسانی که در زندگی ما مهم بودند از تاریخچه خودمان پاک کنیم مگر با اعمال روانی نابهنجار که در نهایت برای خودمان زیانبار است. اما تکلیف چهارم به این معناست که جایی مناسب برای عزیز از دست رفته در زندگیمان قرار دهیم، جایی که مهم و محترم باشد، اما برای بقیه زندگی هم جا بگذارد. برای درک این تکلیف به حرف‌های این خانم که همسرش را از دست داده بود توجه کنید: «از مرحله حرف زدن با او انگار که کنارم نشسته است به مرحله فکر کردن به چیز‌هایی که اگر زنده بود می‌گفت و از این جا به مرحله برنامه ریزی برای زندگی بر حسب آرزو‌های او تحول می‌یابد تا سرانجام یک روز توانستم در کنار خاطره او آرزو‌ها و رویا‌هایی برای خودم بسازم و پیش ببرم.» یا به حرف‌های این پدر داغدار توجه کنید: «در این اواخر متوجه شدم هنوز از چیز‌هایی در زندگی خوشم می‌آید گاهی می‌دیدم که کاملا سرگرم کاری شده ام یا حتی از بودن در کنار دوستانم لذت می‌بردم. این اصلا باعث نمی‌شد داغ از دست دادن فرزندم حضور نداشته باشد، اما حس می‌کردم می‌توانستم در جریان زندگی هم حضور داشته باشم..»

انجام گام چهارم دشوارترین مرحله در سوگواری است. افراد بسیاری قادر نیستند این تکلیف را انجام دهند، در این تکلیف گیر می کنند و سال ها بعد متوجه می شوند که زندگیشان گویی در زمان از دست دادن عزیزشان متوقف شده است.

سوگواری چه زمانی پایان می‌یابد؟

این سوال مانند این است که بپرسیم «چه قدر بهتر یعنی خوب؟» جواب سرراستی وجود ندارد. واقعیت این است که زمان معینی وجود ندارد، اما باید تکالیف سوگواری طی شده باشد. یکی از علامت‌های تکمیل عزاداری این است که شخص بتواند بدون درد شدید به متوفی فکر کند. همیشه در فکر کردن به عزیزی که از دست دادیم احساس اندوه وجود دارد، اما این با فوران دردی که آتش به دل می‌زند متفاوت است. هم چنین سوگواری زمانی پایان می‌یابد که شخص بتواند دوباره احساساتش را به زندگان و زندگی معطوف کند.

انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: