سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

خانواده

استانها

دیده بان

شیعه شناسی

عکس

فیلم

وبلاگ

پادکست

برائت

الحاشیه

سردبیر

تتبع اخبار

中文

صفحات داخلی

آیت الله یثربی :

آیت‌ الله‌ صافی‌گلپایگانی نماد استقلال حوزه و همواره حامی منافع مردم و جامعه بود

ایشان بر آمده و محصول حوزه‌‌ای بود که آن حوزه به خصوص در عصر آیات ثلاث؛ مرحوم آیت‌الله حجت و مرحوم آیت‌الله خوانساری و مرحوم آیت‌الله صدر و بعد هم در عصر مرحوم آیت‌الله بروجردی و البته در بعضی از عمر شریف‌شان نیز در حوزه نجف تربیت شده بود، که همه این حوزه‌ها، حوزه‌های مستقلی بودند که یک چنین شخصیتی در آن شکل گرفت.
کد خبر: ۲۶۶۴۵۷
۱۵:۵۶ - ۱۷ بهمن ۱۴۰۰

به گزارش «شیعه نیوز»، آیت‌الله یثربی درمصاحبه با جماران فرمودند: به نظر من کسی که در عصر ما موفق بود و در انجام این وظیفه و نگهبانی و صیانت از حدود و ثغور اعتقادی به نحو شایسته‌ای عمل کرد؛ مرحوم آیت‌الله العظمی صافی(رضوان الله علیه) بود که به لطف و عنایت حضرت بقیه‌الله( سلام الله علیه) به خوبی از عهده این وظیفه سنگین بر آمد. آقایان توجه داشته باشند که ایشان بر آمده و محصول حوزه‌‌ای بود که آن حوزه به خصوص در عصر آیات ثلاث؛ مرحوم آیت‌الله حجت و مرحوم آیت‌الله خوانساری و مرحوم آیت‌الله صدر و بعد هم در عصر مرحوم آیت‌الله بروجردی و البته در بعضی از عمر شریف‌شان نیز در حوزه نجف تربیت شده بود، که همه این حوزه‌ها، حوزه‌های مستقلی بودند که یک چنین شخصیتی در آن شکل گرفت.

یکی از موضع گیری های مهم آیت الله صافی گلپایگانی در ماههای اخیر در خصوص «استقلال حوزه» باعث شده بود تا سخنان ایشان بیش از پیش مورد توجه رسانه ها قرار گیرد.

برای تبیین بیشتر موضع آیت الله صافی گلپایگانی و همچنین شناخت بهتر شخصیت ایشان و بحث استقلال حوزه، با آیت الله سید محمد یثربی کاشانی استاد حوزه علمیه قم گفت و گویی را انجام داده ایم.

مشروح گفت و گوی با وی در ادامه می آید:

محضر آیت الله یثربی کاشانی، رحلت آیت‌الله صافی گلپایگانی را تسلیت عرض می‌کنیم و آرزوی سلامت و سعادت برای حضرت‌عالی داریم، علاقه‌مندیم که در رابطه با ابعاد مختلف شخصیت ایشان به‌ویژه مهم‌ترین ویژگی‌هایی که ایشان را از اقران و معاصرین خودشان ممتاز می‌کند مخصوصاً در بحث استقلال فکری و شخصیتی ایشان و نگاه و نظر ایشان به حوزه مستقل از محضر شما استفاده بکنیم.

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین. ارتحال این مرد بزرگ واقعاً همین‌گونه که همه بزرگان در پیام‌هایشان متعرض شدند انصافاً خسارت بزرگ و عظیمی بود بر عالم تشیع به ویژه برای حوزه‌های علمیه.

برای شناخت شخصیت‌های این‌چنینی بهتر است قبلاً توجهی به جایگاه فقاهت و مرجعیت داشته باشیم. آنچه که از فرمایشات حضرات معصومین(علیهم‌السلام) استفاده می‌شود و تعریفی که برای جایگاه علمای شیعه بیان کرده‌اند به خصوص در روایاتی که مرحوم مجلسی در جلد اول بحارالانوار، از منابع مختلفی از جمله احتجاج نقل می‌کند روایت قابل توجهی است.

امام صادق(علیه‌السلام) می‌فرمایند: «عُلَمَاءُ شِیعَتِنَا مُرَابِطُونَ فِی اَلثَّغْرِ – اَلَّذِی یَلِی إِبْلِیسَ وَ عَفَارِیتَهُ یَمْنَعُوهُمْ عَنِ اَلْخُرُوجِ عَلَى ضُعَفَاءِ شِیعَتِنَا وَ عَنْ أَنْ یَتَسَلَّطَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ وَ شِیعَتُهُ وَ اَلنَّوَاصِبُ» عالمان شیعه را به منزله مرزبانان در کنار مرزهای تعریف شده با دشمن تعریف می‌فرمایند. عالمان، مرزبان هستند، مرزبان حدود و ثغوری که در معرض تهاجم شیاطین و سپاه شیطان است. کار مرزبان نگهبانی از حدود و ثغور و پیشگیری از حمله ناگهانی و فشارها و هجمه‌ها و فشارهای دفعی به داخل بلاد و سرزمین‌های مسلمین است. آنها پیشگیری می‌کنند از خروج بر ضعفاء شیعه و اینکه ابلیس و پیروان ابلیس و نواصب بر شیعیان مسلط شوند. به این عبارت هم باید خوب دقت کرد که شیطان و پیروان شیطان و نواصب را در کنار هم قرار می‌دهند. به این معنا که ناصبی‌ها و کسانی که دشمنی و معاند با اهل بیت(علیهم‌السلام) هستند اینها همه جز جنود و سپاه شیطان هستند.

امام صادق(علیه السلام) در ادامه روایت می‌فرمایند: «أَلاَ فَمَنِ اِنْتَصَبَ لِذَلِکَ مِنْ شِیعَتِنَا کَانَ أَفْضَلَ مِمَّنْ جَاهَدَ اَلرُّومَ وَ اَلتُّرْکَ وَ اَلْخَزَرَ أَلْفَ أَلْفِ مَرَّهٍ لِأَنَّهُ یَدْفَعُ عَنْ أَدْیَانِ مُحِبِّینَا وَ ذَلِکَ یَدْفَعُ عَنْ أَبْدَانِهِمْ» کسانی که در این جایگاه قرار می‌گیرند و در جایگاه نگهبانی و صیانت از اعتقادات و حریم معتقدات شیعه هستند بالاتر از کسانی هستند که رسماً در قالب جهاد بدن و حضور در سپاه مسلمین با همه دشمن‌های آن زمان که اسم بردند که چه کسانی بودند و به طور خلاصه ارزش کار علماء بالاتر از مجاهدان است. جهت این برتری نیز در روایت بیان شده است که عالمان مدافع و نگهبان و حافظ اعتقادات و دیانت دوستان ما هستند و آن سپاهیان از بدن و جسم مسلمین صیانت می‌کنند.

فرمایش امام صادق(علیه السلام) مصداق «کلامکم نور» است. بهترین راهنما و روشنگر راه فقهای ما و علمای شیعه است که سال‌ها زحمت می‌کشند مبانی علمی خود را تنقیح می‌کنند. بالاترین ثمری که بر زحمات علمی اینها مرتب می‌شود این است که بتوانند از معتقدات شیعه صیانت کنند و نگهبانی کنند. و این اندوخته و دانش در حوزه‌ای می‌تواند شکل بگیرد و به بار بنشیند و حاصل بدهد و ثمره داشته باشد که آن حوزه یک حوزه نیرومند و دارای بنیه استوار و مستحکم علمی و اعتقادی باشد. و چنین حوزه‌ای تنها با حفظ استقلال و دور ماندن از تمایلات صاحبان قدرت خواهد توانست این سرمایه‌ها را پرورش بدهد و این شخصیت‌ها را تربیت کند.

وقتی ما به گذشته نگاه می‌کنیم و به شخصیت‌های بزرگ گذشته در دوران معاصر نگاه می‌کنیم اینها همان کسانی‌اند که در یک چنین حوزه‌های تربیت شده‌اند. فقهای مغفور که اخیراً از دنیا رفته‌اند و همچنین شخصیت با ارزش مرحوم آیت‌الله آقای صافی(رضوان‌الله‌علیه) ازکسانی بودند که در یک چنین حوزه‌ای رشد کردند و تربیت شده‌اند و توانستند در دوران حیات پربرکتشان از این نکته بسیار مهم بهره‌مند بشوند که بتوانند حریم معتقدات شیعه را و باورهای شیعه را و محبین اهل بیت(علیهم‌السلام) را حفاظت کنند.

ملاحظه می‌فرمایید مواضع ایشان و تسرع ایشان در مقابل حوادثی که در این سال‌ها شاهدش بودیم، تسرع ایشان در موضع‌گیری در همه مسائل اعتقادی به خصوص این دکان داری‌ها جدیدی که البته نه اینکه اصل معتقدات امر تازه‌ای باشد بلکه هر روزی به یک شکلی خودشان را نشان می‌دهند؛ این اعتقادات صوفی‌گرایان که انصافاً خطر جدی است برای جامعه مخصوصاً وقتی هم بنیان و پایه اعتقادات این‌ها را بررسی می‌کنیم می‌بینیم برمی‌گردد به همان روشی که باعث اختراع فرقه‌هایی مثل بهائیت شد که اساس مهدویت و اساس وجود امام زمان(سلام‌الله علیه) را هر کدامی در عصر خودشان به نوعی انکار می‌کردند.

موضع‌گیری‌ها این مرد بزرگ نسبت به این اعتقاد و این رکن اعتقادی شیعه مورد توجه بوده. ایشان از همان آغازی که قوت علمی در خودشان احساس کردند در مقام تألیف برآمدند و کتاب با ارزش «منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر» را تالیف کردند و در زمان حیات خودشان این کتاب ترجمه شد و در اختیار مردم قرار گرفت.

بنابراین شناخت جایگاه فقاهت عالمان شیعه به خصوص کسانی که در رأس قرار می‌گیرند؛ یعنی در جایگاه مرجعیت قرار می‌گیرند مهم است و مردم باید این جایگاه را بشناسند و به ارزش این جایگاه واقف بشوند، که عالمان شیعه وظیفه مرزبانی دارند.

توجه داریم که مرزبان در واقع وظیفه‌ای سنگین‌تر از مجاهد در میدان جهاد دارد. زیرا مجاهد در میدان در یک مقطعی می‌جنگد حال با هر ابزار و وسیله‌ای که در آن عرصه لازم است، ولی مرزبان همواره باید مترصد باشد. در کتاب‌های فقهی نیز فصلی در جهاد و فصلی در مرابطه و مرزبانی وجود دارد و قرآن نیز نسبت به این نکته عنایت داشته است« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» رابطوا همان مرابطه و مرزبانی است.

در یک لحظه که خطر ایجاد می‌شود اگر مرزبان غفلت بکند دشمن از همان نقطه وارد می‌شود. لذا ممکن است برخی تصور کنند که این عالم و این مرجع در گوشه نشسته است و هیچ کاری هم نمی‌کند پس حضور علماء چه فایده‌ای دارد؟! یکی از فوائد آن همان فایده‌ای است که مرزبانان در هر محدوده‌ای از کشور و در هر سرزمینی بر عهده دارد. عالمان شیعه چنین وظایفی به عهده دارند، مخصوصاً مرجعیت که به منزله فرماندهی آن سپاه مرزبان است. لذا امام صادق(علیه السلام) برای زحمت و خدمت آنها پاداش و اجر فراوان قائل هستند.

در روایت تعبیر ابلیس وجود دارد زیرا شیطان نام‌های مختلفی دارد و یکی از نام‌های او ابلیس است، که در واقع با پنهان‌کاری وارد می‌شود، لذا علما که از مرزهای اعتقادی حراست می‌کنند باید حتی مراقب نقشه‌های پنهانی دشمن باشند.

به نظر من کسی که در عصر ما موفق بود و در انجام این وظیفه و نگهبانی و صیانت از حدود و ثغور اعتقادی به نحو شایسته‌ای عمل کرد؛ مرحوم آیت‌الله العظمی صافی(رضوان الله علیه) بود که به لطف و عنایت حضرت بقیه‌الله( سلام الله علیه) به خوبی از عهده این وظیفه سنگین بر آمد. آقایان توجه داشته باشند که ایشان بر آمده و محصول حوزه‌‌ای بود که آن حوزه به خصوص در عصر آیات ثلاث؛ مرحوم آیت‌الله حجت و مرحوم آیت‌الله خوانساری و مرحوم آیت‌الله صدر و بعد هم در عصر مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی و البته در بعضی از عمر شریف‌شان نیز در حوزه نجف تربیت شده بود، که همه این حوزه‌ها، حوزه‌های مستقلی بودند که یک چنین شخصیتی در آن شکل گرفت. رضوان خدا بر ایشان باد.

حضرت آقا بسیار عالمانه و حکیمانه فرمودید آیا می‌توانیم ایشان را نماد استقلال حوزه بدانیم؟

قطعاً این چنین بود. ایشان آن گونه که تشخیص داده بودند به وظیفه‌ خود عمل کردند و انصافاً نام و یاد ایشان یادآور همان شخصیت مستقلی است که حوزه‌ها باید در صدد تربیت یک چنین شخصیت‌هایی باشند. البته این تعبیر استقلال خدای ناکرده حمل بر مواجهه و رویارویی با حکومت نشود.

استقلال حوزه یعنی که حوزه با فراغ از هر نوع حاکمیت بتواند وظایف خودش را فرا بگیرد و مبانی وظیفه‌ای خودش را یاد بگیرد و بر آن وظایف عمل کند، بدون هیچ هراسی و بدون هیچ مماشات و مسامحه‌ای وظیفه‌اش را انجام دهد.

آن حوزه مستقلی که در ذهن آیت‌الله صافی بود آیا به معنای حوزه جدای از سیاست است؟ یا همان طور که فرمودید یعنی حوزه‌ای که مستقل است و ممکن است در جایی حامی حکومت و نظام باشد اما منتقد؟

بله حتما همین است. اصلاً معنای جدایی چیست؟ یعنی چه؟ ببینید همین که انسان بگوید من وارد سیاست نمی‌شوم، خودش یک نوع سیاست‌ورزی است. یعنی به اصطلاح انسان تشخیص بدهد که اینجا جای ورود هست یا جای ورود نیست، این معنی‌اش تحریم ورود در سیاست نیست. این هم خودش یک نوع روش است. کار روش‌مند را سیاست می‌گوییم.

تشخیص ایشان و اشباه یا اقران ایشان این بود که تدخلی در این امور جاری حاکمیتی نداشته باشند. ولی در جای‌اش هم نصح و پند و هدایت و حمایت‌شان را و یا گاهی تنبه و تذکر و حتی گاهی نقد و تندی را هم حفظ بکنند و داشته باشند. تمام این‌ها براساس وظیفه صیانت از اعتقادات مردم شکل می‌گیرد چون فشارها باعث تضعیف دیانت می‌گردد فلذا انتقادات محصول التزام عالمان به حفظ اعتقادات و دیانت مردم است.

آیا حوزه مستقل به معنای سکولار است؟

اصلاً چنین معنایی ندارد. منظور از سکولار چیست؟ اگر منظور شما از سکولار معنای بی‌دینی باشد، اصلا حوزه برای فهم دین و برای ترویج دین است و اصلاً قابل جمع نیست که حوزه دین باشد ولی مخالف با دین باشد، اینکه اصلا معنا ندارد.

حضرت آقا در زندگی آیت الله صافی می‌بینیم که ایشان قبل از انقلاب و در دوران شکل‌گیری نهضت امام خمینی همراه و دلسوز بودند و بعد از انقلاب هم همراه بودند و در موقعیت‌های مسئولیت‌هایی داشتند و همیشه بر اساس یک نگاه خاص حرکت می‌کردند. این دلدادگی به امام و حتی حمایت‌هایی که بعدها ودر سال‌های اخیر از بیت حضرت امام به ویژه یادگار امام داشتند و رفت و آمدهایی داشتند. اینها ناشی از چه بود؟ و در عین حال آن استقلال خود را نیز حفظ کردند و گاهی تشرهای خود را می‌زدند جایی که مربوط به نظام و مسئولین می‌شده است.

پاسخ این سؤال شما را به این ترتیب عرض می‌کنم که همه کسانی که باورهای اعتقادی و دینی‌شان را به هر حال شکل داده بودند و نسبت به آنها معتقد بودند چه در دوران قبل از انقلاب که یادمان است چه باز قبل‌تر که از نظر تاریخی می‌دانیم؛ هیچ کس با حاکمانی که موضع منفی با دین‌داری مردم داشتند هیچ کس هیچ عالمی همراه نبوده است. اصلاً نمی‌شود کسی عالم دین باشد و با حکومتی که به اصطلاح رسالت خودش را در عدم پایبندی به موازین دینی می‌دیده است بتواند با آن همراهی بکند. ایشان و امثال ایشان نسبت به حکومت قبل از انقلاب معلوم است که موضع منفی داشته‌اند و بر اساس همین باور هم وقتی این انقلاب شکل گرفت همراهی می‌کردند. آنان به یک چیز می‌اندیشند و آن تحکیم اعتقادات و رفتار صحیح مردم جامعه براساس اعتقادات دینی است. چه قبل از انقلاب باشد چه بعد از انقلاب. اگر قبل از انقلاب مخالفتی می‌دیدند به قول شما تشر می‌زدند و برآشفته می‌شدند بعد از انقلاب هم همین طور اگر مخالفتی ببینند همین روش را در پیش می‌گیرند.

حضرت‌عالی از جمله کسانی بود که بیش از یک ساعت در شلوغی جمعیت پیکر مطهر ایشان را بدرقه کردید و واقعاً به تعبیر زیبای خود حضرت‌عالی سال‌هاست چنین شکوهی در تشییع جنازه‌ علما دیده نشده. این شلوغی و این استقبال عمومی که همه اقشار آمده بودند چه پیام بزرگی برای حوزه و مسئولان دارد؟ و اینکه ما باید چه کنیم؟ اساساً تکلیف حوزه پس از آیت‌الله صافی چه خواهد بود؟

بله اولاً اینکه ما شرکت کردیم این کمترین وظیفه بود. برای اولاً درک ثواب و اجر در تشییع جنازه مؤمن آن هم مؤمن فقیه آن هم یک مؤمن فقیهی که قریب به یک قرن در مسیر دیانت مایه گذاشت این کار برای درک فضیلت و پاداش بود که منتی ندارد.

و پیامی که به نظر می‌رسد اول و دوم اظهار خوشحالی واقعاً از این اقبال مردم. ما که یک گوشه‌ای از جمعیت را می‌دیدیم ولی همان‌گونه که اشاره کردید جمعیت انبوه و فوق انتظار بود. آن هم در این اوضاع و احوال فعلی اجتماع که می‌بینیم مردم به نوعی نسبت به روحانیت به اصطلاح خیلی اقبالی نشان نمی‌دهند. این اثبات کرد که این چنین نیست. مردم به اساس دیانت و روحانیت و مرجعیت اقبال دارند و حرمت می‌گذارند. صدای گریه مردم را در مراسم تشییع می‌شنیدیم که اظهار تأسف و تأثر خودشان را این‌گونه ابراز می‌کردند. معلوم می‌شود که عالمان اگر بر صراط حقیقت و مسیر درست و منافع دین و متدینین و جامعه و مردم قدم بردارند همواره محبوب خواهند بود. و این نشان می‌دهد که محبوبیت معیار آن اولاً پایبندی خود آن شخصیت‌ها است و ثانیاً این که مردم براساس صداقت رفتار آنها تشخیص بدهند آنها به مردم راست می‌گویند و خلاف آنچه که می‌گویند خودشان عمل نمی‌کنند.

انصافاً شخصیت آیت‌الله صافی چنین بود و برای همه این باور وجود داشت که ایشان همواره گفتارشان با رفتارشان مطابقت دارد و از طرفی هم موضع‌گیری‌های متوالی ایشان بخصوص در این یکی دو سال آخر عمر برای همه مردم آشکار و روشن بود که ایشان همواره حامی منافع مردم و جامعه هستند، نه اینکه منافع گروه خاصی یا جریان‌های خاص سیاسی را مد نظر قرار بدهند.

خیلی متشکریم خیلی بهره بردیم. حضرت‌عالی نکته دیگری در مورد خصوصیات ایشان یا خاطره‌ای و هر مطلبی که باید بفرمایید و ما اشاره نکردیم را به عنوان حسن ختام از شما می‌شنویم.

البته ایشان انصافاً ویژگی‌های فراوانی داشتند و یکی از امتیازات ایشان این بود که به اصطلاح تک تک افرادی که در حوزه به نوعی یک بروز و ظهور علمی داشتند را مورد توجه قرار می‌دادند. و من برای این مطلب شواهدی دارم که حالا در یک فرصت مناسبی باید از این قضایا گفتگو کرد. ایشان به کسانی که فی الجمله اعتبار علمی و شخصیتی از آنها دریافت می‌کردند را خودشان تعقیب می‌کردند و آن شخص را مورد ملاطفت و محبت قرار می‌دادند و تکریم می‌کردند. کراراً در توفیقاتی که در محضر ایشان شرفیاب می‌شدیم همواره از این لطف و عنایت ایشان برخوردار بودیم.

انتهای پیام

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: