به گزارش «شیعه نیوز» ، آیت الله جوادی آملی در دیدار اعضای
برگزار کننده بزرگداشت مرحوم آیت الله آقا نجفی اصفهانی، آیت الله نجفی
اصفهانی را از شخصیت های کمنظیر در بین عالمان دین عنوان کرد.
ووی ابرازداشت:
اصل کلی آن است که "العلماء ورثة الأنبیاء" یعنی عالمان وارثان راستین
انبیا هستند، یعنی عالمان هم معنا کردند و هم عمل کردند و هم دیگران را به
این معنا و عمل هدایت کردند.
وی افزود: کسی که کتاب هایی که از
انبیا و اولیا رسیده است را میخواند، میفهمد و درس میگوید وارث پیامبر
نیست، خواه فقه باشد خواه فلسفه باشد و یا عرفان، اوّلین و عنصریترین
معنای وراثت انبیا تحقیق معنای ارثبری است.
آیت الله جوادی آملی
ابرازداشت: در ارث مادی تا مورث نمیرد چیزی به وارث نمیرسد اما در ارث
علمی و معنوی انبیا، تا وارث نمیرد چیزی به او نمیدهند بنابراین خیلی از
علما، علمای دیناند اهل سعادت وبهشتاند ولی وارث انبیا نیستند.
وی
افزود: تنها آن گروهی از عالمان وارث انبیا هستند که بمیرند به "موتوا قبل
أن تموتوا" برسند، با موت ارادی بمیرند تا از مورّثانشان ارث ببرند.
این مرجع تقلید ادامه داد: مرحوم آیت الله آقا شیخ محمدتقی نجفی اصفهانی از زمره این عالمان بود که با موت ارادی درگذشت و وارث سهمی از علوم انبیا شد.
وی با
طرح این سوال که راه مرگ ارادی چیست و چگونه انسان میمیرد تا وارث علوم
انبیا بشود؟ افزود: انبیا(ع) در سه عنصر محوری ممتاز بودند، هم معلومات
آنها با معلومات دیگران فرق داشت، هم روش علمی آنها با روش علمی عالِمان
دیگر فرق داشت و هم آثار و برکات علمی آنها با آثار و پیامدهای علمی دیگران
فرق داشت و دارد.
مفسر بزرگ قرآن کریم افزود: مهمترین بخش
معلومات انبیا(ع) مساله توحید و اسمای حسنای الهی، وحی و نبوّت، فرشتگان،
برزخ و معاد، بهشت و جهنم، صراط و میزان و مواقف قیامت و آشنایی به 50 هزار
سال که برای برخی ها به اندازهٴ یک نماز واجب است می باشد بنابراین اینها
را انبیا فهمیدند.
وی اضافه کرد: معلومات آنها گرچه مربوط به کلّ
جهان است اما عنصر محوری معلومات انبیا را این بخشها تشکیل میدهند، روش
علمی آنها هم روش مدرسه نیست ممکن است کسی مدرسه برود و آموزگار ببیند،
مکتب برود، مکتب رفتن مانع نیست ولی مکتب رفتن شرط راه انبیا هم نیست، ممکن
است کسی مکتب نرود و مسئلهآموز باشد.
وی ابرازداشت: انبیا بدون
اینکه مکتب بروند یعنی راه تجربهٴ حسّی و راه تجرید عقلی را بدون اینکه
راه های فوق را طی کنند راه شهود قلبی را میپیمایند و زودتر از همه و
سریعتر از همه و بهتر از همه به مقصد میرسند.
وی اضافه کرد:
راه انبیا راه شهود است نه راه حصول، راه علم حضوری است نه علم حصولی، نه
راه تصوّر و تصدیق، لذا روش معرفتی انبیا شهود خدا و اسمای حسنای الهی و
فرشتگان و آمد و رفت ملائکه را ببینند و امثال ذلک است.
آیت الله
جوادی آملی افزود: عنصر سوم آثار و برکات علمی عالمان دینی آن است که هم
برای خودشان مصداق کامل "إِنَّمَا یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ
الْعُلَمَاءُ" هستند و هم نسبت به دیگران زنده کردن جامعه، بیدار کردن
امّت، پویایی و پایایی امّت را به عهده داشت این کار آنها است و بعثت
معنایش همین است که آنها برانگیخته شدند تا جامعه را احیا کنند.
استاد
برجسته حوزه علمیه قم افزود: این روش، این پیامد در قرآن کریم به خوبی
مشخص شده است که فرمود چه در سوره مبارکه انفال چه در آیات دیگر این مضمون
است که "اسْتَجِیبُوا لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا
یُحْیِیکُمْ" بیداری غیر از احیا است، ممکن است کسانی جامعه را که خواباند
بیدار بکنند اما جامعه مرده را زنده نمیکنند، انبیا جامعه مرده را زنده
میکنند.
وی ادامه داد: انسان زنده یا خواب است یا بیدار، اگر
خواب بود او را بیدار میکنند، بیدار یا ساکن است یا متحرّک، اگر ساکن بود
تحریکشان میدهند و اگر حرکت کند بود سریعش میکنند و اینها را همراهی
میکنند که در سوره نساء فرمود"وَحَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً" اینها هم راه
هستند و هم همراه صراط مستقیم اینها هستند که در زیارت جامعه به پیشگاه اهل
بیت عرض میکنیم "أنتم الصراط الأقوم" بنابراین البته توقّع نیست کار
انبیا را علما انجام بدهند اینها توان زنده کردن مردهها را ندارند اما
توان بیدار کردن خوابیدهها را دارند.
وی افزود: مرحوم آیت الله
نجفی اصفهانی در این سه بخش از شاگردان انبیاست، درست است که سالیان
متمادی در ایران، در نجف درس های فراوانی خواند در فقه آثاری دارد در اخلاق
آثاری دارد در مسائل دیگر آثاری دارند اما آن بخش های اساسیشان در آن
اشارات ایمانیه است که تقریباً 99 اشاره است با یک نور که جمعاً صد میشود
در آن کتاب شریف فرمودند من 130 نسخه عرفانی و امثال عرفانی را بررسی کردم
و عصارهٴ مطالب مشروع آنها را در نوشتههایم آوردم این یک گوشه است
گوشهاش آن زیارتها و آن توسّل ها و آن رفتن به قبرستان تخت فولاد و آن
اربعینگیری هاست.
آیت الله جوادی آملی اظهار داشت: معلومات
مرحوم آیت الله نجفی اصفهانی و روش علمی او و آثار و برکات علمی او در این
سه جهت میتواند این بزرگوار را شاگرد انبیا قرار بدهد، وقتی شاگرد آنها
شدند با آنها ارتباطی پیدا میکنند و چون با ریاضت ها به موت ارادی
رسیدهاند میتوانند وارث آنها بشوند و میتوان درباره او و امثال او گفت
"العلماء ورثة الأنبیاء" غالب نوشتههای این بزرگوار درباره معارف توحیدی
است درباره خدا و توحید خدا و اسمای حسنای او، وحی و نبوّت و امثال اینهاست
که از نظر معلوم روش انبیا را دارد از نظر روش علمی روش انبیا را دارند،
برای اینکه بسیاری از مطالب اینها را میگویند با ریاضت و کشف و شهود برای
من حل شد این ریاضتها بر اساس ﴿وَیُزَکِّیهِمْ﴾ معقول است.
وی افزود:
در بیانات نورانی حضرت علی (ع) است که در نهجالبلاغه آمده فرمود "هذه
نفسی عروضها بالتقوی" ریاضت یعنی تمرین، من جانم را با تقوا تمرین میدهم
"هذه نفسی عروضها بالتقوی" نفس یک موجود مجرد است وقتی غبار نگیرد با گناه و
با غفلت غبارآلود نشود اسرار الهی در او میتابد گناه غبار است چرک است به
تعبیر قرآن کریم که فرمود: "کَلَّا بَلْ رَانَ عَلَی قُلُوبِهِم مَّا
کَانُوا یَکْسِبُونَ" رِیْن یعنی چرک یعنی این سیّئات گفتاری و رفتاری و
نوشتاری و مانند آن این رِیْن و چرک و غباری است روی صحنهٴ آینهٴ دل خب
آینهٴ غبارآلود جایی را نشان نمیدهد چه سرّی در آینهای که بسته است منعکس
میشود؟
مفسر بزرگ قرآن کریم افزود: اگر کسی با ریاضت صحنه دل
را شفاف کند اسرار عالم در او میتابد این راهی است رفتنی که عدّهای از
بزرگان رفتند مرحوم آیت الله نجفی هم از همین قبیل است، اینکه در سوره
مبارکه "انفال" فرمود "إِن تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَل لَکُمْ فُرْقَاناً"
این یک حرف تازهای است که انبیا آوردند این حرفی است که قبل از انبیا نبود
در خارج حوزه نبوّت نیست آن حرفی که در حوزهها و دانشگاه ها رواج داشت و
دارد همین است.
وی ادامه داد: "مَن فقد حسّاً فَقَدْ فَقَدَ
علما" اما این حرف حرف آسمانی است "من فقد تقواً فقدْ فقدَ علما" این حرف
نبود الآن هم نیست آن درست است کسی نمیگوید حرفی که از دیرزمان رایج بود
در کشورهای دانشپژوه و دانشپرور که "مَن فقد حسّاً فقد فقدَ علما" درست
است کسی منکر آن نیست اما تنها راه تجربه و تجربه حسّی کافی نیست بخشی از
معلومات را تجربه حسّی حل میکند اما بخش دیگرش را تجرید که فلسفه و کلام
است حل میکنند و بخش دیگرش را مشاهده که از فلسفه و کلام هم برنمیآید حل
میکند.
وی افزود: اینکه خداود در سوره مبارکه انفال فرمود "إِن
تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَل لَکُمْ فُرْقَاناً" یعنی تقوا باعث رسیدن به مقام
فرق بین حق و باطل، خیر و شرّ، حسن و قبیح، صدق و کذب و اینهاست، این کار
آسانی نیست و اگر مرحوم کلینی در جلد دوم کافی آن حدیث حارثةبنمالک را که
به محضر حضرت رسیده است و مرحوم آقای نجفی هم خیلی به آن حدیث اشاره
میکنند که به پیامبر(ص) عرض کرد "مَن أصبحت کأنّی إلی عرش الرحمن بارزا" و
حضرت هم تصدیق کرد بعد فرمود"هذا عبدٌ نوّر الله قلبه" این راه باز است چه
اینکه فرمود "کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ ٭ لَتَرَوُنَّ
الْجَحِیمَ" این "لَتَرَوُنَّ" یعنی الان که اینجا نشستی جهنم را میبینی
نه اینکه بعد از مرگ میبینی چون بعد از مرگ کفار هم میبینند میگویند
"رَبَّنَا ابْصَرْنَا وَسَمِعْنَا" پس قرآن آن راه شهود را به سوی ما باز
کرده است تعلیمات عادی ما هم با این گونه از معارف همراه است.
وی افزودند:
به ما گفتند به زیارت اهل قبور بروید البته تذکره و موعظه را به همراه
دارد ثواب را به همراه دارد، اینها از برکات زیارت اهل قبور است اما زیارت
اهل قبور به منزله یک مدرسه است نه مدرسه تجربی حسّی، نه مدرسه تجریدی
فلسفی و کلامی، مدرسه شهودی برای اینکه ادب زیارت این است که وقتی به حضور
این بزرگواران رسیدیم عرض کنیم «"َلسَّلامُ عَلی اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا
اللَّهُ مِنْ اَهْلِ لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ یا اَهْلَ لا اِلهَ اِلَّا
اللَّهُ بِحَقِّ لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ کَیْفَ وَجَدْتُمْ قَوْلَ لا
اِلهَ اِلَّا اللَّهُ مِنْ لا اِلهَ اِلَّا اللَّهُ" اینها را قسم میدهیم
به الله که آن را که خبر شد خبری باز آید نه اینکه آن را خبر شد خبری باز
نیاید میگویند وقتی میروید در قبرستان از آنها بخواهید آنها را قسم بدهید
به خدا بگویید آنجا چه خبر است؟ چه دیدید؟ آنجا چه میخواهند؟ اینکه با
علم حصولی نیست اینکه با حس و تجربه نیست تا بگوییم «من فقد حسّاً فقد فقدَ
علما» نه آنها این حس را دارند نه ما با چشم و گوش عادی میشنویم آنها چه
میگویند راه مفهوم هم که نیست این را رؤیاست یا رؤیت یا انسان در بیداری
به جایی میرسد.
آیت الله جوادی آملی افزود: وجود مبارک حضرت
امیر(ع) که بعد از جریان صفین آن کسی که در خدمتش بود نزد حضرت آمد در
وادیالسلام و با آنها مذاکره کرد و سخنی گفت و سخن آنها را شنید یا لااقل
انسان در عالم رؤیا مشاهدات خوبی داشته باشد با اینها صحبت بکند زیارت
قبور، مدرسه است و آقای نجفی این راهها را طی کرده چه در تخت فولاد اصفهان
چه در نجف.
وی ابرازداشت: بنابراین "مَن فقد تقواً فقدْ فقدَ
علما" آن علم آدم را وارث انبیا میکند نه این علم های حوزوی و دانشگاهی
برای اینکه این کشف خلاف در آن هست آن کشف خلاف در آن نیست و مرحوم آقای
نجفی این قسمت مهمّ کوشش آن راه چندین جا میگوید من و برادرم در این ریاضت
حضور و ظهور داشتیم منتها او در نجف مانده من در همان عالم به من گفتند که
باید برگردی به شهر خودت مأموریت داری آمدم اصفهان سالیان متمادی در
اصفهان بودم آنجا حوزه علمیه تشکیل دادم بزرگوارانی تربیت کردم پس این هست
برای ما خسارت است که این راه را طی نکنیم و بگوییم «العلماء ورثة
الأنبیاء» این کار آسانی نیست اینجا موت ارادی میطلبد تا انسان از مورّث
خود ارث ببرد موت ارادی هم راهش تهذیب است.
مفسر بزرگ قرآن کریم
افزود: بنابراین روشی که انبیا داشتند که روش مشاهده بود شنیدن صدای
ملائکه بود دیدن ملائکه بود این روش را این بزرگواران طی کردند منتها انبیا
در قلّهاند اینها در دامنه کوهاند ولی راه همین است یک وقت است راه
مفهوم و راه تجربه حسّی را کسی طی میکند او یک کوی دیگری است اما کسی در
این راه میرود حالا کسی بالای قلّه است یکی دامنهٴ او و تابع او و امّت او
ولی راه همان راه است منتها او صد میبیند این یک میبیند ولی همین راه
است.
وی ابرازداشت: چندین جا مرحوم آیت الله نجفی اصفهانی از
ریاضات خود سخن میگوید از مشاهدات خود سخن میگوید این او را جزء وارثان
انبیا قرار داده است، پیامد این علم که عنصر سوم است آثار و برکاتی دارد که
بیدار کردن خودش و بیدار کردن امّت اسلامی و نترسیدن امروز اگر سخن از
بیداری اسلامی است خیلی گران نیست خیلی سخت نیست برای اینکه بسیاری از مردم
هم فهمیدند هم آماده همکاریاند اما یک وقت است که آنچنان مردم مردهاند
که هیچ اثری از حیات نیست در این مجموعه کنزالکراجکی چند رساله است یکی از
آن رسائل اصلاً رساله به نام رساله العجب یا التعجّب است اصلاً رساله اسمش
تعجب است مثل اینکه قوانین محقّق قمی برای اینکه قانون است فصول صاحب فصول
به فصلٌ فصلٌ است آن کتاب آن رساله به نام عجب است چون عجبٌ عجبٌ عجبٌ عجبٌ
.
وی ادامه داد: در آنجا میگوید که یک وقت بانویی که دومی
ندارد در جهان اسلام آن حضرت صدیقه طاهره(س) است آن چندین بار از مردم عصرش
خواست که علیّبنابیطالب را یاری کنند دختر پیغمبر بود همه به عظمت او
آگاه بودند هیچ کس حرف او را جواب نداد یک وقت یک زن دیگری قیام کرد گفت
مردم بلند شوید علیبنابیطالب را بکُشید صدها نفر قیام کردند «عجبا»
میگوید این را چطوری شما تحمل میکنید! یک زن به نام زهرا(س) که عظمت او
قابل انکار نیست او مکرّر در مکرّر خواست که بیایید علی را یاری کنید
نکردند یک زن دیگر بلند شد گفت بیایید علی را بکُشید صدها نفر گفتند لبیک.
وی
اضافه کرد: این گونه از آثار در عصرهای پیشین بود الآن قدری کمتر شد آن
روزها مسئلهٴ جریان تحریم تنباکو به وسیلهٴ میرزای شیرازی مطرح شد اما
میرزای شیرازی که در نجف این حکم را صادر کردند اگر در ایران علمای بزرگی
نظیر مرحوم آیت الله نجفی اصفهانی در اصفهان آیت الله آشتیانی در تهران
بزرگان دیگر اگر نبودند که این حکم اجرا نمیشد، این بیداری اسلامی است
بعداً هم دیگران را در بخش های دیگر بیدار کردند کار انبیا را اینها انجام
میدهند.
وی افزود: در بخش هایی از قرآن کریم نام این گروه در
کنار نام انبیا آمده که طاغوتیان "یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ
حَقٍّ وَیَقْتُلُونَ الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بالْقِسْطِ" طاغوتیان انبیا را و
کسانی که جامعه را به قِسط و عدل دعوت میکنند شهید میکنند که نام
"الَّذِینَ یَأْمُرُونَ بالْقِسْطِ" در کنار انبیا آمده اینها همان هایی
هستند که راه انبیا را طی میکنند.
وی ابرازداشت: بنابراین
تاکنون روشن شد که معنای "العلماء ورثة الأنبیاء" ارث وقتی است که وارث
بمیرد نه مورّث و موت هم موت ارادی است نه موت طبیعی و چنین عالِمی هم در
بخش های معلومات روش انبیا را دارد هم در بخش های نحوه فراگیری روش انبیا
را دارد هم در بخش های پیامدهای علمی روش انبیا را دارد و این راه باز است.
آیت
الله جوادی آملی افزود: در بیانات نورانی حضرت علی (ع) در نهجالبلاغه
آمده است که مردان باتقوا "هُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْرَآهَا فَهُمْ
فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْرَآهَا فَهُمْ فِیهَا
مُعَذَّبُونَ" این است که مردان باتقوا را وقتی تعریف میکنند میفرماید
اینها گویا بهشت را دیدند گویا جهنم را دیدند و مانند آن این را میگویند
مقام احسان که مقام کأنّ است از وجود مبارک رسول خدا(ص) سؤال کردند احسان
چیست؟
ایشان ادامه دادند: حضرت محمد (ص) فرمودند احسان سه قسم
است و سه معنا دارد: أحسن یعنی «فَعل فعلاً حسنا» کار خوبی کرده قسم دوم
احسان است یعنی نسبت به دیگری خیری انجام داده این دو قسم معنای احسان است و
روشن است اما احسان یک اصطلاح دیگری دارد که در کتاب های اهل معرفت آن
اصطلاح زیاد رایج است و آن از همین حدیث گرفته شده وقتی از حضرت سؤال
کردند احسان چیست؟ فرمود: "الإحسان أن تعبد الله کأنّک تریٰ فإن لم تکن
تراه فإنّه یراک" احسان این است که طرزی خدا را عبادت بکنی که گویا او را
میبینی وقتی میگویی "إِیِّاکَ نَعْبُدُ" گویا او را میبینی با چشم دل و
بدان که اگر تو نمیبینی بدان که او تو را میبیند این مقام «کأنّ» است آن
مقام «أنّ» برای خود اولیای برتر است.
وی افزود: وجود مبارک حضرت
علی (ع) فرمود "ما کنت أعبد رباً لم أره" آن مقام «أنّ» است این مقام
«کأنّ» مراحل نازل را خیلیها به «أنّ» رسیدند بعد از «کأنّ» مثل مرحوم آقای
نجفی خیلی از چیزها را میگوید من مشاهده کردم، تسبیح جمادات را شنیدم
اینکه قرآن کریم دارد که ﴿إِن مِن شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ﴾ هم
مرحوم شیخ طوسی از ما هم جناب زمخشری از اهل سنّت هر دو در بخشهایی که
مربوط به حرکت جمادات است "وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ
اللّهِ" و مانند آن هر دو نقل کردند که وجود مبارک پیغمبر(ص) فرمود قبل از
نبوّت و بعثت من حجری بود که «کان یُسلّم» هر وقت مرا میدید سلام میکرد
«و إنّی لأعرفه الآن» الآن هم من آن سنگ را میشناسم.
وی
افزود: کسی مانند آیت الله نجفی به جایی برسد بگوید که من تسبیح جمادات را
شنیدم چنین عالِمی میشود وارث انبیا این اگر بنا شد جامعه را بیدار بکند
در شبهه تنباکو و غیر تنباکو همان راه را میرود دیگر.
معظم له
ابرازداشتند: هم اکنون هم به عنوان فخر جهان تشیّع و ولایت فقیه و کار
روحانیّت مسئله تنباکو مطرح است هر وقت میخواهند قیام مردمی را مطرح کنند
از این گونه علما نام میبرند از این گونه فتواها و حکمهای ولایی نام
میبرند.
وی تاکید کرد: بنابراین ما این قداست را باید حفظ بکنیم
نه بیراهه برویم نه راه کسی را ببندیم اگر نتوانستیم این راه را برویم
لااقل آدرس اشتباهی ندهیم راه همین است که اینها رفتند و این لباس، لباس
قداست است این همایش ها، همایش های قداست است اینها آموزنده است اگر خدای
ناکرده چیزی آلوده بشود آن ریا و سُمعه و امثال ذلک هرگز مُستهلَک نمیشوند
مُهلِکاند شما مستحضرید که بین مهلِک و مستهلَک فرق است.
وی
ابرازداشتند: اگر یک وقت کسی در حال طبخ غذا است مقداری خاک از بالا بریزد
روی این غذا چون دیگ بزرگ است ظرف بزرگ است غذا زیاد است خوردن خاک گرچه
حرام است ولی چون مستهلک شد خوردن آن آش یا غذا عیب ندارد ولی اگر همین
آشپز یک قطره خون دستش باشد این کلّ آش را آلوده میکند این میشود مهلک او
میشود مستهلک بیراهه رفتن راه دیگران را بستن آدرس غلط دادن ظاهر و باطن
دو گونه بودن این مهلک است ولی اگر غفلتی کردیم اشتباهی کردیم آن مستهلک
است از ما توقّع ندارند معصوم باشیم ولی از ما توقّع دارند عادل باشیم و
این راه ها همان راههای بزرگانی است که میتواند اثر بکند.
وی
ادامه داد: اینکه مرحوم آیت الله نجفی فرمودند 130 کتاب را من دیدم و عصاره
آنها را اینجا نوشتم به حق راست میگوید بسیاری از فرمایشات صدرالمتألهین
در اسفار به صورت کلمات قصار آمده بدون اینکه نام ببرند فرمایشات حکیم
سبزواری در منظومه در فرمایشات ایشان در آن اشارات ایمانیه هست بدون اینکه
نام ببرند سخنان عرفای بزرگ آمده بدون اینکه نام ببرند ولی این کتاب را
گویا در یک محدوده خاص ننوشتند و به دلیل اینکه ایشان درباره قاعدهٴ الواحد
اشکالی دارند که این اشکال نشان آن است که حرفهای عمیق صدرالمتألهین را
ندیدند خیال میکنند که منظور از "والواحد لا یَصدر منه الاّ الواحد" همان
وحدت عددی است و بعد میفرمایند خدایی که "إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ
شَیْئاً أَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ" همه چیز به ارادهٴ اوست.
وی
افزود: چگونه میشود گفت که "الواحد لا یَصدر منه الاّ الواحد" این سخن حق
است یعنی خدا وحدت عددی ندارد کار او وحدت عددی نیست و کلّ عالم به اراده
اوست اما احدی از آقایان این را نگفتند یک وحدت منبسطی گفتند که هم خدای
سبحان که واحد است منزّه از وحدت عددی است و هم فیض صادر او مبرّای از وحدت
عددی است آنکه عرفا میگویند و بزرگان اهل حکمت گفتند این است که کلّ این
عالم یک واحد است اینکه میگویند «این همه عکس مِی و رنگ مخالف که نمود یک
فروغ رخ ساقی است» همین بعدها که به آثار عرفا و حکما بیشتر آشناشدند
مسئله فیض منبسط، مسئله اطلاق فیض اینها را زیاد مطرح کردند.
وی
عنوان کرد: اگر فیض منبسط است اطلاق است با عین "إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا
أَرَادَ شَیْئاً أَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ" همین است خدا است و لاغیر
کلّ جهان را او دارد اداره میکند آن بزرگواران میگویند او واحد است نه
وحدت عددی این فیض هم واحد است نه وحدت عددی، عالم که یک واحد واقعی است
«یک فروغ رخ ساقی است که در جام افتاد» از آن مصدر واحد است غیر از آن یک
مورد من ندیدم جایی ایشان نسبت به قاعده الواحد و امثال الواحد نقدی داشته
باشند این معلوم میشود این کتاب شریف را این اشارات را در یک عصر، در یک
سن، در یک زمان ننوشتند در سنین مختلف در اعصار مختلف در زمان های مختلف
نوشتند منتها حالا یک جا چاپ شده برای اینکه آن تعبیرات بلندی که به عنوان
فیض منبسط به عنوان اطلاق فیضی و مانند آن دارند این با آن نقد سازگار
نیست.
وی ادامه داد: مرحوم آیت الله نجفی اصفهانی به حق از وارثان انبیا و اولیا بود حشر او با انبیا و اولیا و کوشش و تلاش برگزارکنندگان این همایش هم در گرامیداشت مسئلهٴ وراثت انبیاست امیدواریم که هم آن برگزارکنندگان هم حضّار گرامی، مهمانان، علما و بزرگواران حوزه پربرکت اصفهان، اساتید و دانشمندان دانشگاه های اصفهان، مسئولان عالیقدر استان اصفهان همگی حافظ این مکتب و این مرام و این مشرب باشند که هم از تجربه حسّی استفاده کنند هم از تجرید عقلی استفاده کنند هم از شهود و این بزرگوار نه تنها جامع معقول و منقول بود بلکه جامع معقول و منقول و مشهود بود.
وی افزود: برخی از علما فقط علم نقلی دارند برخی از علما
علم عقلی دارند برخی از علما جامع معقول و منقولاند کماند عالمانی که این
هر سه بخش معرفتی را جمع بکنند جامع معقول و منقول و مشهود باشند این
بزرگوار از آن نوادر است که حشرش با انبیا و اولیای الهی باشد!
به
گزارش دفتر آیت الله جوادی آملی، وی ابراز داشت: امیدواریم همگان هم در
فراگیری معلوم هم در روش علم هم در پیامدهای علمی در عصری تلاش و کوشش
بکنیم که ما هم جزء بیدار کنندگان جوامع بشری باشیم تا این نظام اسلامی به
برکت خون های پاک شهدا به دست صاحب اصلیاش برگردد! ایشان دربارهٴ وجود
مبارک ولیّ عصر یک سخن بسیار خوبی دارد که سخن روز است برخیها از شعر شاه
نعمت الله ولی استفاده سوء کردند گفتند که نایب مهدی میآید بعد این نایب
را گفتند نون است و الف است و یاء است و باء این را با حروف ابجد هماهنگ
کردند بعد گفتند اسماعیل هادی این است و این نایب مهدی است شبیه آنچه
احیاناً شما میبینید در این مسائل پیش میآید به شدّت ایشان برآشفت و رد
کرد گفت این چه سخن باطلی است مگر میشود در عصر غیبت نایب خاص معیّن کرد
مگر میشود وقت مشخص کرد البته ما هر زمان موظّف به حالت انتظاریم اما این
حرفها چیست؟!