به گزارش «شیعه نیوز»، آیت الله سیدعلی میلانی در واکنش به اظهارات اخیر امام جمعه آزادشهر از همه خطباء، وعاظ و ائمه جمعه خواست با متانت و ادب و به طور مستند، حقائق صدر اسلام را به مردم بگویند و همه هیئات مذهبی در سراسر کشور مراسم عزای صدیقه طاهره (سلام الله علیها) را به احسن وجه برگزار کنند.
متن سخنرانی آیت الله سیدعلی میلانی در درس خارج فقه امروز خود به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خیر خلقه و أشرف بریته محمد و آله الطاهرین لا سیما بقیة الله فی الارضین و لعنة الله علی اعداءهم اجمعین
در این چند روز از سراسر کشور صدها مراجعه به بنده شده و از بنده خواسته اند که در رابطه با خطبه جمعه یکی از آقایان اهل سنت چیزی عرض کنم.
واقع مطلب این است که ما در محذور هستیم. از طرفی بزرگان فرموده اند که به مقدسات اهل سنت جسارت نکنید و از طرفی می بینیم که بعضی از آنها پای خودشان را از گلیم شان درازتر می کنند و از این نهی ای که بزرگان فرمودند سوء استفاده می کنند. خب ما چه کنیم آیا سکوت کنیم یا اینکه به تکلیفمان عمل کنیم؟
بنده همیشه گفته ام که حقائق امور صدر اسلام را و آنچه که متعلق است به مسئله امامت و خلافت حقائق امور را باید بگوییم و چیزی را نباید اخفاء کنیم. بنده معتقدم که حقائق به آن طوری که هست بایستی بیان شود البته با دو شرط همیشه گفته ام:
شرط اول این است که با متانت حرف بزنیم.
و شرط دوم این است که مستند حرف بزنیم.
و لذا روی این مبنا بنده می خواهم عرائضی داشته باشم و این عرائض را در چند مطلب عنوان می کنم:
مطلب اول این است که چرا آقایان این همه دفاع از صحابه می کنند؟ مگر صحابه چه کار کردند؟ در طول این تاریخ همچنان آقایان از صحابه دفاع می کنند. خب لابد چیزی هست که این جور مصرند بر دفاع از صحابه؟ این همه اصرار دارند بر وجوب محبت همه صحابه.
صحابه چه کسانی هستند؟ تمام ۱۲۰ هزار نفری که خیلی از اینها صرفاً پیغمبر اکرم(صل الله علیه و آله) را دیدند یا معاصر پیغمبر اکرم (صل الله علیه و آله) بودند و لو در یمن زندگی می کرده جزء صحابه است. این طور می گویند.
خب ما همه اینها را واجب است دوست داشته باشیم؟ یعنی اغماض کنیم از تمام آنچه که درباره اینها نوشته شده در کتب؟
اغماض کنیم از آنچه که در سیره اینها می خوانیم؟ بلکه ادعا می کنند که هر کسی که بر علیه صحابه چیزی بگوید او یهودی است.
اینها یهودی ها هستند که بر علیه صحابه حرف می زنند. بنده در کتاب عدالة الصحابة و التابعین _کتاب قطوری هم هست که نوشتم و چاپ شده- راجع به صحابه مفصلا بحث کردم. تمام منابع بنده در این کتاب منابع معتبر اهل سنت است.
اگر بنا باشد که اعتراض بر صحابه کار یهودی ها باشد پس ابن هشام، طبری، ابن حجر عسقلانی، ذهبی، ابن کثیر، سیوطی و بقیه علماءشان اینها همه یهودی اند چون تمام منابع بنده در این کتاب از همین ها و امسال اینها است. اینها هستند که نقاط ضعف صحابه را نقل کرده اند به دست ما رساندند. ما که از خودمان جعل نکردیم. اگر طعن بر صحابه کار یهودی ها است پس همه علماءشان یهودی اند. همه علماءشان اتباع یهود هستند. عدالت صحابه را نمی شود به اثبات رساند. عدالت صحابه را قاطبه به اثبات نمی شود رساند. نه با قرآن نه با سنت نه با اجماع و نه با عقل. عدالت صحابه با همه ادله اربعه منافات دارد. عدالت الصحابة اجمعین قول باطلی است هیچ دلیلی ندارد. پس این همه دفاع از صحابه برای چی؟ مگر یک باطلی را هی تکرار کردن تکرار کردن تکرار کردن این حق می شود؟ مگر یک کذبی را هی تکرار بکنند تکرار بکنند این حقیقت می شود؟ این امر اول. آقایان چاره ای ندارند یا این کتاب ها را کل کتاب هایشان را معدوم کنند بریزند تو دریا دست ما کوتاه بشه از این منابع و یا اینکه بیایند حقیقت را بپذیرند لا اقل سکوت کنند. لا اقل سکوت کنند. این مطلب اول.
مطلب دوم قضیه فتح ایران است. خب ما در این قضیه تحقیق کردیم. ما می دانیم قضایا از چه قرار است. واقع مطلب در فتح ایران و غیر ایران عبارت از اینه که صحابه رسول الله (ص) و تابعین صحابه از خلیفه دوم آقایان خسته شده بودند. از بس که اهانت می کرد. از بس که خشونت داشت. او متوجه شده بود که عاقبت امرش عاقبت امر عثمان خواهد شد. خب عثمان را کی ها کشتند؟ خود صحابه و تابعین کشتند. فهمیده بود که عاقبت امرش عاقبت امر عثمان خواهد شد. اینهایی که عرض می کنم با مدرک میگم. ناچار شد که لشگر اسلام را بفرستد به بلاد مختلف به عنوان فتوحات تا در مدینه نباشند. ضمن اینکه اینها غنائمی هم به دستشان می رسد وضع مالی شان خوب می شود. تا در مدینه نباشند ضمن اینکه این ها غنائمی به دستشان می رسد و وضع مالیشان خوب می شود.
مخصوصا شیعیان امیرالمؤمنین را هم می فرستاد در این فتوحات و فتح ایران را نگاه کنید فرماندهان لشکر عده ای شیعیان امیرالمؤمنین بودند و تعمد داشته که این ها را بیرون مدینه بفرستد. اما آن صحابه ای که دنبال این قضیه بودند بالاخره کسی را پیدا کردند و آن چه را که فرار میکرد برایش واقع شد.
کسی فکر نکند که فتح ایران و غیر فتح ایران فضیلتی است برای او!
اینطور نیست و اهل تحقیق این را می دانند ممکن است که سایر مردم که با این امور سر و کار ندارند گول این مطالب را بخورند اما اینطور نیست.این آقا ادعا کرده که امام حسن و امام حسین علیهما السلام در جیش او بودند که این از اکذب اکاذیب است! ناقلش هرکسی می خواهد باشد اگر کسی نقل کرده باشد.
مطلب سوم این است که این شیخ می گوید که من می خواهم الزام خصم کنم و از باب الزام خصم این مطالب را گفتم.
اولا به مقتضای حدیث معتبر که در ذیل آیه مبارکه ۴۵ از سوره زخرف آمده است و این حدیث را حاکم نیشابوری و غیر او از بزرگان اهل سنت روایت کردند در این حدیث آمده که وقتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله رفتند به معراج , با انبیاء سابقین ملاقات کردند و از ایشان سوال کردند که «علی ما بعثتم» شما امت های خودتان را بر چه چیزی دعوت کردید و خداوند متعال شما را بر چه چیزی مبعوث کرده بود.
آن ها جواب دادند: توحید خداوند متعال، رسالت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و ولایت امیرالمؤمنین علیهالسلام.
امیرالمؤمنین علیهالسلام ولایت داشتند از اول خلقت بر همه مخلوقین. اصلا اینکه خانمی را به عقد آقا زاده خود در بیاورند یا در نیاورند خود امیرالمؤمنین علیهالسلام ولایت دارند و این اعتقاد ماست و دلایل داریم بر این اعتقاد اگر آن شیخ می خواهد ما را ملزم کند.
از جهت دیگر امیرالمؤمنین سلام الله علیه به مقتضای الست اولی بکم من انفسکم قالوا بلی قال و من کنت مولاه فهذا علی مولاه ولایت داشتند حتی بر خود خلیفه آقایان.
لذا آمد و گفت «بخ بخ یا علی اصبحت مولای و مولا کل مؤمن و مؤمنة» این شیخ چه چیزی را می خواهد به اثبات برساند با این سخنرانی خود؟!! این اولا!
ثانیا شیخ مفید که ازبزرگان شیعه است در کتاب ارشاد میفرماید به اینکه قضیه آمدن آن خانم دختر یزدجرد به مدینه در زمان خود امیرالمؤمنین علیهالسلام بوده و اصلا ربطی به فتح ایران ندارد و ربطی به خلیفه دوم آقایان ندارد.
اگر میخواهد ما را ملزم کند این کتاب ماست و این هم شیخ مفید از بزرگان ماست! این چه جور الزامی است؟ این دال بر این است که این شیخ سواد ندارد و کتاب های ما را نخواهنده است و بعد ما را می خواهد ملزم کند.
اصلا این داستان در زمان امیرالمؤمنین علیه السلام واقع شده است.
شیخ مفید راجع به امام سجاد علیهالسلام نقل کرده که:
وَ أُمُّهُ شَاهْزَنَانُ بِنْتُ يَزْدَجَرْدَ بْنِ شَهْرِيَارَ كِسْرَى وَ يُقَالُ إِنَّ اسْمَهَا شَهْرَبَانُو وَ كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیه السلام وَلَّى حُرَيْثَ بْنَ جَابِرٍ جَانِباً مِنَ الْمَشْرِقِ فَبَعَثَ إِلَيْهِ بِنْتَيْ يَزْدَجَرْدَ بْنِ شَهْرِيَارَ فَنَحَلَ ابْنَهُ الْحُسَيْنَ علیه السلام شَاهْزَنَانَ مِنْهُمَا فَأَوْلَدَهَا زَيْنَ الْعَابِدِينَ علیه السلام وَ نَحَلَ الْأُخْرَى مُحَمَّدَ بْنَ أَبِي بَكْرٍ فَوَلَدَتْ لَهُ الْقَاسِمَ بْنَ مُحَمَّدِ
این در زمان خود امیرالمؤمنین علیهالسلام بوده پس چه ربطی دارد به خلیفه شما؟
اگر می خواهید ما را ملزم کنید این چه الزامی است غیر از اینکه دلالت دارد بر جهل.
و از طرف دیگر شیخ ابن شهر آشوب در کتاب مناقب آل ابیطالب علیهم السلام ایشون روایت را این چنین نقل می کند که اگر هم صحت داشته باشد این قضیه در زمان فتح ایران اتفاق افتاد ه باشد ابن شهرآشوب این چنین نقل می کند:
لَمَّا وَرَدَ بِسَبْيِ الْفُرْسِ إِلَى الْمَدِينَةِ أَرَادَ عُمَرُ بَيْعَ النِّسَاءِ وَ أَنْ يَجْعَلَ الرِّجَالَ عَبِيدَ الْعَرَبِ وَ عَزَمَ عَلَى أَنْ يَحْمِلُوا الْعَلِيلَ وَ الضَّعِيفَ وَ الشَّيْخَ الْكَبِيرَ فِي الطَّوَافِ وَ حَوْلَ الْبَيْتِ عَلَى ظُهُورِهِمْ فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ علیهالسلام إِنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و آله قَالَ أَكْرِمُوا كَرِيمَ قَوْمٍ وَ إِنْ خَالَفُوكُمْ وَ هَؤُلَاءِ الْفُرْسُ حُكَمَاءُ كُرَمَاءُ فَقَدْ أَلْقَوْا إِلَيْنَا بِالسَّلَمِ وَ رَغِبُوا فِي الْإِسْلَامِ فَقَدْ أَعْتَقْتُ مِنْهُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ حَقِّي وَ حَقِّ بَنِي هَاشِمٍ[۱]
این روایت را خوانده این شیخ یا نخوانده ؟! چه جور می خواهد ما را ملزم کند؟! به چه چیزی ملزم کند؟
فَقَالَتِ الْمُهَاجِرُونَ وَ الْأَنْصَارُ قَدْ وَهَبْنَا حَقَّنَا لَكَ يَا أَخَا رَسُولِ اللَّهِ فَقَالَ اللَّهُمَّ فَاشْهَدْ أَنَّهُمْ قَدْ وَهَبُوا وَ قَبِلْتُ وَ أَعْتَقْتُ فَقَالَ عُمَرُ سَبَقَ إِلَيْهَا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ نَقَضَ عَزْمَتِي فِي الْأَعَاجِمِ
پس این چه الزام کردنی هست از شیخی که ادعا می کنند شیخ المفسرین است؟؟!!
چگونه می خواهد ما را الزام کند به آن چه که خلاف چیزی است که در کتب ما موجود هست؟
شیخی که براش القاب و مقاماتی قائل اند. که قطعاً و قطعاً یکی از شاگردان جوان بنده از او اعلم است. قطعاً.
اگر کسی باور نمی کند مراجعه کند به این مراکزی که ما تاسیس کردیم. مرکز تخصصی امامت، مدرسه امامت و مرکز حقایق اسلامی. کسی باور نمی کند مراجعه کند.
مطلب چهارم اینکه؛ مسئله خلافت، خلافت اولی و دومی با این حرفها حل نمی شود . این مشکل تا روز قیامت باقی است. اما سومی که هیچ. سومی که خودشان به تکلیف شرعی شون عمل کردند.
اولی و دومی مشکل خلافت شون به این زودی ها حل نمی شود و تا روز قیامت ادامه دارد. بی جهت هم زحمت می کشند. ما حرف های ابوبکر باقلانی رو دیدیم. حرفهای فخر رازی دیدیم . حرفهای سعدالدین تفتازانی رو دیدیم. حرفهای قاضی ایجی رو دیدیم. حرفهای قبلی ها ، بعدی ها رو دیدیم . قابل حل نیست .
نمی شود توجیه کرد آنچه را که واقع شده . بی خود زحمت می کشند و بنده کتابی نوشتم به نام « اُسّس المذاهب السُنّیه» پایه های مذاهب اهل تسنن. و هر کس می خواهد مراجعه کند . ببینید آیا راهی برای اثبات خلافت آقایون وجود دارد از قرآن، از حدیث، از عقل، از اجماع.
چرا بیخود زحمت می کشند؟ زندگی کنند. نان شون را بخورند. بگذارند کشور آرام باشد. چرا ایجاد اختلاف می کنند؟ چرا اضطراب در جامعه ایجاد می کنند؟ چرا اذهان را تشویش می کنند؟ همچنانی که ما فرمایش بزرگان مان را اطاعت می کنیم خب آنها هم اطاعت کنند. زندگی کنند.
مطلب پنجم؛ که آخرین مطلب بنده است این است که او می خواست ما را الزام بکند. خب ما حق داریم الزام بکنیم یا نکنیم؟ ما حق داریم آنها را الزام بکنیم از منابع خودشان یا حق نداریم؟ ما حق داریم بحث بکنیم؟ مستند بحث بکنیم و با حفظ ادب و با متانت بحث بکنیم؟ نسب عده کثیری از صحابه را در بیاوریم از کتب؟ حق داریم این کار را بکنیم یا حق نداریم؟ کتب خودشان است. از منابع خودشان است. از باب الزام اینها را ما بحث بکنیم تحقیق بکنیم.
حق نداریم؟ حق نداریم بیان بکنیم که در صدر اسلام چه ظلم هایی بر صدیقه طاهره (س) وارد شده؟ از منابع دسته اول خودشان. حق نداریم بیان بکنیم. از منابع دسته اول خودشان.
ایام فاطمیه در پیش است. بنده تقاضا می کنم از همه خطباء، وعاظ. تقاضا می کنم از همه ائمه جمعه. البته با متانت البته با ادب البته به طور مستند، حقائق امور را به مردم بگویند. بنده تقاضا دارم از همه هیئات مذهبی در سراسر کشور که مراسم صدیقه طاهره (س) را به احسن وجه برگزار کنند.
این حقائق باید بماند. ماندن این حقائق به دو چیز است: الاول اقامه این جلسات و شعائر دینی. والثانی بحث های علمی. چه در گفتار چه در نوشتار. مباحث امامت و خلافت باید ادامه داشته باشد. ما مسئولیت داریم در برابر امیرالمؤمنین و صدیقه طاهره و ائمه اطهار(ع). امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف از ما انتظار دارند که هم مراسم را به خوبی برگزار کنیم هم از نظر علمی اهل تحقیق باشیم و دفاع بکنیم و حقائق را بیان بکنیم.
لا اقل شیعیان اهل بیت (ع) ایمانشان تقویت شود. ما کاری به دیگران نداریم. خود شیعیان تزلزل در ایمانشان پیدا نشه.
البته از همه هیئات از همه مداحین از همه علماء و وعاظ تقاضا می کنیم که رعایت ادب و متانت را داشته باشند بهانه دست دشمنان داده نشود.
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.
پینوشت:
[۱] مناقب آل أبي طالب عليهم السلام (لابن شهرآشوب) ؛ ج۴ ؛ ص۴۸
انتهای پیام