به گزارش «شیعه نیوز»، در کتاب «الاغانی» و کتب بعد از آن؛ نسبت های عجیبی به حضرت «سکینه» دختر امام حسین (علیه السلام) داده شده است؛ از جمله اینکه وی نوعی آرایش مو را اختراع کرده است، یا اینکه اهل موسیقی و غنا بوده است! و ... که لازم بود درباره صحت و سقم آنها تحقیقِ بیشتری صورت گیرد.
حضرت سُکَینه دختر امام حسین(ع) از باهوشترین، خوش اخلاقترین، باتقواترین و بزرگ ترین زنان زمان خویش بود. وی که از راویان حدیث نیز به شما می رود از حاضران در واقعه کربلا و اسیران آن فاجعه بود که پس از شهادت پدر بزرگوارش با کاروان اسیران به کوفه و شام برده شد.
از آن حضرت، علاوه بر احادیث، بعضی از مناظرات، مجالس علمی و اشعار نیز نقل شده است که برخی از آنها مورد اختلاف مورخان می باشد؛ از جمله برخی شبهاتی که «ابوالفرج اصفهانی» درباره تغزل و شعرگویی آن حضرت نقل کرده است.
آقای «علی ظفر یوسفی» از فضلای غیر ایرانی حوزه علمیه قم، در مقاله علمی زیر به شبهاتی که درباره آن حضرت وجود دارد پاسخ داده است؛ که به مناسبت ۵ ربیع الاول ١٤٤٣ (سالروز وفات حضرت سکینه) به خوانندگان ابنا تقدیم می شود:
** پاسخ به چند شبهه و پرسش درباره «حضرت سکینه» دختر امام حسین(ع) **
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به قلم: علی ظفر یوسفی
(دانشن آموخته جامعة المصطفی(ص) العالمیة)
20 مـهـر 1400
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* اشاره
در کتاب «الاغانی» ابو الفرج اصفهانی و کتب که بعد از آن نگاشته شده است راجع به سکینه دختر امام حسین (علیه السلام) نسبت های ناروایی داده شده است؛ از جمله این که سکینه نوعی آرایش مو را اختراع کرده است که در بین عرب به نام «الطرة السُکینیة» معروف بوده یا این که دختر امام حسین(ع) اهل موسیقی و غنا بوده چیزی که به نظر اکثر فقیهان امامیه از محرمات است یا این که محافل ادبی با شاعران مرد، شب ها تا صبح برگزار می کرده است و سوالاتِ از این دست که لازم است تحقیقِ بیشتری صورت گیرد و تا این مساله روشن گردد.
1. منبع موردِ استنادِ این پرسشها
اینکه دختر امام حسین(ع) اهل موسیقی بوده و ادعاهای دیگری که مطرح است، یک منبع بیشتر ندارد: کتاب «الأغانی» تألیف ابوالفرج اصفهانی.
ابوالفرج از نگاه شخصیتی - نظر به قضاوت برخی از مورخین اسلامی – انسان درستی نبوده؛ به عنوان نمونه، ابن جوزی مورخ معروف اسلامی صاحب «المنتظم فی تاریخ الملوک و الامم» راجع به ابوالفرج و کتابش چنین نوشته است: «...مثله لا يوثق بروايته يصرح فى كتبه بما يوجب عليه الفسق وتهون شرب الخمر وربما حكى ذلك عن نفسه و من تأمل كتاب الاغانى راى كل قبيح ومنكر...» یعنی: امثال ابوالفرج در نقل حدیث، قابل اعتماد نیستند و او در کتابهایش به چیزهایی تصریح کرده که سبب فسق او می شود و شراب را آسان کرده و نقل شده است که خودش هم شراب مینوشیده است و همچنان اگر کسی در کتاب اغانی او تامل کند، هرنوع زشتی و منکر را در آن میبیند. (ابن جوزی، المنتظم 4/219)
«خطیب بغدادی» مورخ معروف دیگر اسلامی نیز ابوالفرج را دروغگو خطاب کرده است: «كان ابو الفرج الاصفهاني اكذب الناس، كان يشتري شيئا كثيرا من الصحف، ثم تكون كل روايته منها». یعنی: ابوالفرج اصفهانی، از دروغگوترین انسانها بود و او بسیاری از کتابها را خریداری میکرد و بعدا روایت را به دلخواه خودش مینوشت [دستکاری میکرد]. (خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، 11/398)
«سید عبدالرزاق مقرم» مورخ و مقتل نویس شیعه بیشتر از همه ابوالفرج را نقد کرده است و نوشته است: «ابوالفرج در منجلابِ زیادهروی در عیاشی و شهوات غرق بود و اخلاق و رفتار او در کتابش (اغانی) نیز هویداست و کتاب اغانی او جامِعِ اخبار فسق و فجور و لاابالیگری است.... او بسیاری از آثار مولفین را که بالای او اعتماد داشتند را فاسد کرده است... او دروغها افترائات بسیاری به برخی از چهرهها نسبت میدهد که یکی از این شخصیتها، سیکنه بنت الحسین است که انواع دروغها را به او نسبت داده است و تمام منابع مورد نظر او آل زبیر هستند؛ زبیریهایی که عداوت آنها با آل علی (ع) آشکار است». (مقرم، سکینه بنت الحسین، 129)
بنابراین، با همه اتهامهایی که بالای شخصی مثل ابوالفرج اصفهانی وارد است، چگونه میتوان به او و کتابش اعتماد کرد؟ ضمن اینکه بین ابو الفرج و سکینه دختر امام حسین از نظر زمانی، بیشتر از 250 سال فاصله است.
2. آیا دختر امام حسین، مخترع نوعی آرایش مو بود؟
وقتی برخی گزارههای تاریخی به فرمایش سلاطین نوشته میشود، نتایج آن بسیار عجیب و غریب از آب در می آید! حتی ممکن است یک کسی را که عمری در تقوی و دیانت به سر برده باشد را دچار خدشه کنند یا کسی را که هرنوع عمل ضد اخلاق را مرتکب میگردد را تطهیر کنند. در قضیه حضرت سکینه بنت الحسین(ع) نیز همین قضیه مطرح است.
طبق باورهای شیعی و روایات مشهوری که وارد شده است خاندان امام حسین(ع) بعد از حادثه عاشورا حنا و خضاب نکردند؛ اما پس از حادثه غمبار کربلا، دشمنان زیادی هم داشتند که در صدد تخریب خانواده امام(ع) بودند. ابو الفرج از طریق آل زبیر روایت کرده است که سکینه بنت الحسین، موهایش را طوری خاصی مرتب میکرد و بالای سرش جمع میکرد که معروف شد به «جمة سکینیة» یا «طرة سکینیة»! (ابو الفرج، الاغانی، 16/362). وی این روایت را از طریق مصعب زبیری روایت کرده است که به هیچ وجه قابل اعتبار و اعتماد نیست...
اما با امعان نظر در منابع تاریخی معلوم می شود که این نوع مدل یا آرایش مو، هیچ ربطی به حضرت سکینه دختر امام حسین(ع) ندارد؛ بلکه حتی قبل از اسلام نیز چنین آرایشی وجود داشته است. از جمله دکتر «جواد علی» مورخ معاصر عرب در کتاب «المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام» نوشته است که در میان قبیله معافر در یمن نوع آرایش مویی معروف به «سکینیة» رواج داشته که موهای شان را بالای فرق شان جمع میکردند... (جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، 14/215).
همین نوع آرایش مو حتی در زمان پیامبر گرامی اسلام مروج بوده و پیامبر از آن نهی کرده است. «عن حکیم بن عمیر قال ان النبی(ص) کان یفرق و یامر بالفرق و ینهی عن السکینیة» یعنی: حکیم بن عمیر روایت کرده است که پیامبر اکرم(ص) موهای سرش را جدا میکرد (دو تقسیم میکرد) و دیگران را نیز به همین نوع آرایش مو، امر میکرد و از «سکینیة» نهی میفرمود. (ابن شبه، تاریخ المدینه، ص 268) همین حدیث را ابن ابی شیبه در «المصنف» حدیث شماره 25082 آورده است (ابن ابی شیبه؛ حدیث 25082 ج 5/188.). در طبقات کبری ابن سعد نیز همین روایت آمده است (ابن سعد، الطبقات الکبری، 1/430). سیوطی در جمع الجوامع، مدل موی «سکینیة» را از اخلاق قوم لوط دانسته است. (سیوطی، جمع الجوامع، 1143).
اما دشمنان خاندان رسالت، چیزی که از قرن ها قبل از تولد سکینه دختر امام حسین(ع) رواج داشته است را از روی غرض یا عداوت یا تشابه اسمی، به او نسبت دادند!!
3. آیا ابن سریج، به حضرت سکینه موسیقی تعلیم داد؟!
به ادعای ابو الفرج، سکینه دختر امام حسین شعری برگزید به ابن سریج فرستاد و امر کرد که او را لحن سوگناک را تعلیم دهد که در همان شعر منتخب، ابن سریج یاد داد... (ابوالفرج، الاغانی، 1/67) این حکایت را ابوا الفرج بدون واسطه از ابن جامع، موسیقی دان دربار خلافت عباسی نقل کرده است و جالب این است که ابن جامع در اوایل قرن سوم وفات یافته در حال که ابو الفرج متولد اواخر قرن سوم است که تقریبا 70 سال باهم فاصله دارند و از زبان ابن جامع هم در نقل این داستان از کسی اسم نبرده و فقط نوشته، اخبرنی جماعه من شیوخ مکه... بگذریم از این که سکینه در مدینه اقامت داشت باید شیوخ اهل مدینه داستان را نقل میکردند نه مدینه...
4. آیا قضیه مکدر شدن حضرت سکینه از بهم خوردن مجلس موسیقی «حنین بن ولوع» راست است؟
داستانی را ابوالفرج نقل کرده است که حنین بن بلوع یک آوازخوان از حیره عراق به دعوت چند نفر مغنّی به نام های «معبد» «غریض» و «ابن سریج» به شهر مدینه می رود و آن جا محفل موسیقی ترتیب می دهد و از جمله اشتراک کنندگان سکینه بنت الحسین نیز هست که به نسبت ازدحامِ جمعیت مردم، در حین اجرای آوازخوانی، سقف خانه بالای حنین بن بلوع آوار و ظاهرا او کشته می شود که به نسبت تمام نشدن محفل، ابو الفرج اصفهانی جملهی از سکینه نقل کرده است که «لقد کدّر علینا حین سرورنا و انتظرناه مده طویله کانا نسوقه الی منیته...» یعنی حنین با رفتنش قلب ما را مکدر ساخت ما مدت زیادی انتظار او را کشیدیم انگار او را به سوی مرگ سوق دادیم... در هیچ کتاب دیگری چنین داستانی نقل نشده است و سلسله راوی های آن نیز همه مجهول الهویه هستند به جز عبدالله الوراق... « اخبرني عمي قال حدثني عبد الله بن ابي سعد قال حدثني حسان بن محمد الحارثي قال حدثنا عبد الله قال حدثنا عبيد بن حنين الحيري قال... (ابوالفرج، الاغانی، 2/248)». داستانی چنین با آب و تاب که در مدینه در شهر پیامبر بوده و به قول مدعی، هیچ مراسمی با چنین شکوه و عظمت قبلا در مدینه برگزار نشده بوده؛ جای پرسش این است چرا چنین داستانی که ادعا شده بسیار پر جمعیت هم بوده، در کتب تاریخی غیر از «اغانی» ذکر نشده است؟ چرا فقط ابوالفرج بعد سیصد سال از طریق عمویش نقل میکند آنهم با راویهای مجهول؟... در اینجا به نتیجه میرسیم که همان حرف مورخین راجع به ابوالفرج راست است که از هیچ نسبت دروغی ابا نمی ورزیده است.
5. داستان عمر بن ابی ربیعه و محافل مختلط شعری چگونه است؟
ابوالفرج گفته است، سکینه شبهای شعر، در روستای صورین با عمر بن ربیعه شاعر معروف آن زمان، برگزار میکرده است... این داستان هم فقط در «الاغانی» آمده است نه جای دیگر. قضیه چنین است که جمعی از زنهای مدینه باهم بودند و ذکری از عمر بن ابی ربیعه به میان آمد و همه گفتند که مشتاق دیدار با او هستند؛ سکینه گفت من می توانم هماهنگی کنم با دیداری داشته باشیم و یک شبی تا صبح محفل شعری داشتند... «اخبرني علي بن صالح قال حدثنا ابو هفان عن إسحاق عن مصعبٍ الزبيري قال: اجتمع نسوه فذكرن عمر بن ابي ربيعه وشعره وظرفه ومجلسه وحديثه، فتشوقن اليه وتمنينه فقالت سكينه: انالكن به... (ابوالفرج، الاغانی، 1/30)». اولا در سلسله سند این داستان خدشه بسیار است.
اولین راوی «علی بن صالح» است ذهبی به نقل ابن جوزی او را تضعیف کرده است. ذهبی خودش گفته است «لا ادری من هو؟» من علی بن صالح را نمی شناسم.
راوی دیگری این داستان، «ابوهفان» است ذهبی گفته است او منکر الحدیث است و ابن جوزی نیز تصریح کرده است که ابوهفان قابل اعتماد نیست.
راوی اخیر که ابوعبدالله زبیری است نیاز به توضیح ندارد و بعدا خواهیم گفت که آل زبیر چرا دست به چنین جعلیات و افتراها نسبت به حضرت سکینه زده است.
پس این خبر از نگاه راویها و سلسله سندی از اعتبار ساقط است و استناد به آن درست نیست و از نگاه محتوا و دلالت نیز قابل رد است؛ وقتی میگوید زنهای اشراف مدینه جمع شدند و مشتاق دیدار عمر بن ابی ربیعه بودند، واقعا اگر غرض و هدفی و جعلی در کار نبوده، چرا فقط اسم سکینه بنت الحسین را میبرد؟ واضح است این داستانها برای هدف خاصی طراحی و جعل شده است.
5. حقیقت قضیه چیست؟
حقیقت این است که اکثر روایاتِ وارده در باب تهمت به دختر امام حسین از طریق آل زبیر وارد شده است مثلا همین تجمع شب شعری از طریق ابوعبدالله الزبیری در صفحاتِ بعدِ اغانی همان داستان عمر بن ابی ربیعه با سند مصعب زبیری وارد شده است و جایی دیگری در همین اغانی ابوالفرج از طریق ابوعبدالله الزبیری بازهم آمده است که شعرا میآمدند خانه سکینه او را حکَم/داور میگرفتند برای مسابقات شعری شان...
حقیقت این است این حجم از داستانهای کذایی با راویهای زبیری تصادفی نیست و هدفمند بوده است و هدف شان این بوده که خواستند از خودشان رفع اتهام کنند؛ چون آل زبیر یک دختری داشتند به نام «سکینه» سکینه زبیری علاقه وافری و عجیبی به موسیقی و محافل موسیقی داشته است و طبق گزارش ابوالفرج از زبان مصعب زبیری، سکینه زبیری مکرر با عمر بن ابی ربیعه ملاقات میکرده است و شب شعر برگزار میکرده و طبق تصریحِ ابو الفرج در خانهی سکینه زبیری یک قبهای بوده یعنی وسط خانه بلندی داشته که محفل موسیقی و محل موسیقیدانان و آوازخوانان آنجا بوده است و سکینه زبیری دو تا خادمه آوازخوان مخصوص در خانه فقط برای آواز خوانی نگه میداشته و برایش آواز میخوانده است. «...عن مصعب عن ذهيبه مولاه محمد بن مصعب بن الزبير قالت كنت عند أمه الواحد او امه المجيد بنت عمر بن ابي ربيعه في الجنبذ الذی في بيت سكينه بنت خالد بن مصعب انا وابوها عمر وجاريتان له تغنيان....» (ابوالفرج، الاغانی، 1/47).
ضمن اینکه زرِکلی در الاعلام (ج 2، ص 106) مجالس شعری سکینه را پشت پرده گزارش داده است چیزی که با داستانهای واهی ابوالفرج در تناقض آشکار قرار دارد.
* نتیجه اینکه:
1. شخصیت ابوالفرج از نظر مورخین، شخصیت سالمی نبوده و متهم به دروغگویی و افتراست و کتابش نیز مورد تایید تاریخنگاران نبوده است و لذا استناد به این کتاب و به نقل ابوالفرج کار عاقلانهای نیست.
2. فاصله زمانی سکینه و ابوالفرج نزدیک به 300 سال است در حال که همین داستانها در کتابهای قبل از ابوالفرج نیامده است و عقل هم حکم میکند چنین حکایات بیشتر شبیه افسانه است تا حقیقت.
3. بر فرض صحت این روایتها، منظور از سکینه خلط و اشتباه تاریخی البته هدفمندانه بوده است؛ عداوت آل زبیر با آل هاشم مخصوصا بعد از اقتدار آل زبیر، سبب شده است که به جای سکینه زبیری، شخصیتِ سکینه هاشمی نشانه برود.
انتهای پیام