به گزارش «شیعه نیوز»، عبدالحسین طالعی در پاسخ به شبهه شیعه بودن مسببان واقعه عاشورا، یکی از راههای ایجاد شبهه را بیتوجهی به اشتراکات لفظی دانست و به بیان تطورات کلمه «شیعه» و بررسی تحولات فکری مردم کوفه در تاریخ پرداخت.
عبدالحسین طالعی، سردبیر مجله کتاب شناسی شیعه در ادامه جلسه مجازی خود با عنوان عاشورا، معرفت و انتظار، به بررسی موضوع تفکر عثمانی و پاسخ به شبهه شیعه بودن قاتلان امام حسین(ع) پرداخت.
وی اظهار کرد: بنای ما این است که در این جلسات، به جواب برخی از سوالها برسیم. معمولا افرادی که شبههافکنی میکنند بیمدرک سخن میگویند. در مواجهه با شبهات، قبل از هر چیز، سند آن سخن مهم است و بعد از ارائه سند و مدرک، نوبت به بررسی میرسد. چرا ما خود را عادت دادهایم که سخن بیسند و مدرک را قبول کنیم؟ در صورتی که نوشته علمی آن است که هر سطر آن یک مدرک دارد.
طالعی به توضیح شیوههای مختلف ایجاد شبهه پرداخت و ادامه داد: گاهی ذکر منابع در ذیل برخی مطالب، غیر صحیح است. گاهی مطلب ذکر شده، تقطیع شده است برای مثال، مطلبی درباره یکی از قضایای کربلا نقل و ذیل آن نوشته شده است، فلان دانشمند تاریخنگار این مطلب را بیان کرده در حالیکه این فرد، اهل غلو بوده است. در موضوعات تاریخی، باید دید آیا مورخ در نقل مطلب تاریخی، امین است یا خیر؟ آیا سند محکم است؟ مطلب به درستی ترجمه شده است یا خیر؟ سخنان بیاساس زیادی با بیدقتی به افراد ارائه میشود.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: باید یاد بگیریم به مطالب بدون سند ترتیب اثر ندهیم. وقتی کسی بیدلیل سخنی گفت، بشنوید و باور نکنید. اگر مدرکی ارائه داد، پیش از انتشار، آن را برای یک کارشناس بفرستیم. با انتشار شبهه، در خراب شدن ذهن مردم شریک میشویم. یکی از این شبهات این است که میگویند در زمان امام حسین(ع)، کوفه شهری شیعهنشین بود. این شیعیان، امام حسین(ع) را دعوت کردند و خودشان، امام را رها کردند. بنابراین قاتلان امام حسین(ع)، شیعیان بودند. در پاسخ به این شبهه اول باید گفت شیعه چه کسی است و اهل کوفه چه کسانی بودند؟
سردبیر مجله کتاب شناسی شیعه توضیح داد: ما در اصطلاح علما مفهومی به اسم اشتراک لفظی داریم که مثال عامیانه آن این است؛ شما یک شاگرد متوسط در یک مدرسه استثنایی، یک شاگرد متوسط در یک مدرسه عادی و یک شاگرد متوسط در یک مدرسه تیزهوشان را در نظر بگیرید. اگر دانشآموزی در مدرسه دانشآموزان استثنایی، نمره ۲۰ گرفت، این نمره در مدرسه عادی، شاید ۱۲ است. پس متوسط کودکان استثنایی نسبت به متوسط دانشآموزان عادی پایینتر است. نمره ۲۰ در مدرسه عادی، در سطح نمره ۱۲ مدرسه تیزهوشان است. شاگرد متوسط در این سه سطح مدرسه، سطح علمی متفاوتی دارند، با اینکه همه آنها شاگرد متوسط شناخته میشوند.
وی تصریح کرد: کلمه شیعه گرفتار چنین وضعیتی شده و در طول تاریخ مرتب عوض شده و مستندات آن نیز موجود است. در یک دورهای تفکر عموم جامعه، تفکر عثمانی بود، طبق تفکر عثمانی، ترتیب خلفا این چنین بود؛ ابوبکر، عمر، عثمان و معاویه. هر کس میگفت ترتیب خلفا؛ ابوبکر، عمر، عثمان و علی(ع) است، به او شیعه میگفتند، چون خلیفه چهارم را علی(ع) قرار داده است، نه معاویه. در فرهنگ سقیفه، حضرت علی(ع)، خلیفه چهارم است. در زمانهایی، کسانی که قائل به برتری علی(ع) نسبت به معاویه بودند، شیعه نامیده میشدند. آیا این شیعه با شیعهای که ما امروز میشناسیم که: شیعه کسی است که دوازده امام را قبول داشته باشد، اهل تبری از دشمنان باشد و عقاید حقه را طبق احادیث شیعی قبول کند، یکی هستند؟
طالعی افزود: در برخی کتابهای تاریخی و حدیثی قدیم به «احمدبنحنبل»، رئیس فرقه حنبلی، شیعه گفتهاند، به صرف اینکه میگفت خلیفه چهارم علی(ع) است، نه معاویه.
این عضو هیئت علمی دانشگاه قم افزود: کلمه شیعه در طول تاریخ، گرفتار تحولات و تطورات زیادی شده است. شیعیان کوفه، شیعیان عقیدهای نبودند، شیعیان عشیرهای بودند؛ به این معنا که در محیطهای عربی، فرهنگ عشیره حرف اول را میزند. بزرگ عشیره، شیعه میشد و کل عشیره به دنبال او، شیعه میشدند در حالیکه نمیدانستند تشیع چیست.
طالعی در ادامه درباره شهر کوفه توضیحاتی ارائه کرد و گفت: امیرالمؤمنین(ع) وقتی دیدند در مدینه فرهنگ سقیفه حاکم شده است و این شهر، جایگاه ترویج فرهنگ اهل بیتی نیست، به سمت کوفه هجرت کردند و آنجا را پایتخت قرار دادند و با وجود هزار و یک مانع، ترویج فرهنگ اسلام صحیح اهل بیتی را آغاز کردند. حضرت پنج سال در کوفه بودند. در این مدت تعداد بسیاری شیعه عشیرهای شدند. معاویه بعد از شهادت حضرت امیرالمؤمنین(ع) از سال ۴۱ تا ۶۰ نقشههای بسیاری برای کوفه کشید و حاصل نقشهها این شد که فرهنگ و هویت کوفه عوض شد. با ۲۰ سال تاخت و تاز معاویه، کوفه از یک شهر کوفی، تبدیل به یک کوفه اموی شد. شهری که مسلم را تنها گذاشت، کوفه اموی بود. شهری که حضرت زینب(س) بر سر آن فریاد میزند، کوفه اموی بود. بنابراین، نه معنای کلمه شیعه در طول تاریخ ثابت بوده و نه معنای اهل کوفه.
وی در ادامه به توضیح بیشتر درباره گرایشهای اعتقادی مردم کوفه پرداخت و اظهار کرد: در محیطهای عربی وقتی بزرگ یک قبیله به فکری تمایل پیدا میکرد، اکثریت آن قبیله به آن عقیده متمایل میشدند، لذا چهره شهرها به مرور زمان عوض میشد. برای آشنایی با شهر کوفه باید داستان تفکر عثمانی را بدانیم. وقتی یک تحول سیاسی در مملکتی پیش میآید، این تحول در یک بستر فکری و فرهنگی اتفاق میافتد و بدون آن بستر، هیچ تحولی محقق نمیشود.
طالعی ادامه داد: سران سقیفه وقتی روی کار آمدند برای اینکه جایی میان مردم پیدا کنند، یک تحول فکری در مردم ایجاد کردند و این تحول فکری ظرف بیست و پنج سال کار را به جایی رساند که پیروان اهل بیت(ع) در مکه و مدینه در اقلیت قرار گرفتند که این تحول به نام تفکر عثمانی شناخته شد. در این زمینه کتابی از حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا هدایتپناه به نام «بازتاب تفکر عثمانی در واقعه عاشورا» وجود دارد که به خوبی این تفکر را توضیح داده و خلاصه آن نیز در کتاب تاریخ اسلام آقای افتخارزاده وجود دارد.
این استاد دانشگاه اظهار کرد: بر اساس این کتاب، تفکر عثمانی، تفکری است که منافقان از زمان حیات رسول الله(ص) شروع کرده بودند، اما با رحلت رسول خدا(ص) این آتش نفاق از زیر خاکستر زبانه کشید و کم کم در زمان عثمان به اوج خود رسید؛ پیروان این تفکر را شیعه عثمان میگفتند. این تفکر در مقاطعی از تاریخ خود را بیش از پیش نشان داد، از جمله در جنگ جمل که به بهانه انتقام از خون عثمان در گرفت و جالب است بدانید که جنگ صفین هم رویارویی دو تفکر عثمانی و علوی بود و جنگ نهروان هم به یک نوع، ادامه جنگ صفین بود؛ یعنی با تفکر عثمانی، پایه اعتقاد به امامت امیرالمؤمنین(ع) را سست کردند و سست کردن این پایه، منتهی به جریان فکری خطرناک خوارج شد.
سردبیر مجله کتابشناسی شیعه افزود: معاویه وقتی بر سر کار آمد، تفکر عثمانی را گسترش داد و برای این کار مانعی در مقابل خود نمیدید، کوفه در آن زمان تشیع عشیرهای داشت، یعنی کسانی که با یک شایعه عقیده خود را عوض میکردند. چنانکه در صفین همین شیعیان عشیرهای با دیدن قرآن بر سر نیزه، عقیده خود را پس گرفتند. معاویه اقدامات مختلفی از جمله انتصاب حاکمان عثمانی در کوفه را انجام داد. به نامهای حاکمان کوفه از سال ۴۱ تا سال ۶۰ توجه کنید؛ عبدالله بن عمر بن عاص، مغیرة بن شعبه، زیاد بن ابیه، ضحاک بن قیس فهری، عبدالله بن ام حکم (خواهر زاده معاویه)، عبیدالله بن زیاد، بشر بن مروان. این یکی از نقشههای معاویه در کوفه بود.
به گفته این محقق، این حاکمان چندین کار در کوفه انجام دادند، از جمله اینکه شیعیان خالص امیرالمؤمنین(ع) را از کوفه تبعید و افرادی با تفکر عثمانی را به کوفه تزریق کردند و به این ترتیب، ترکیب هویتی این شهر را تغییر دادند. کوفه سال ۶۱ با کوفه زمان امیرالمؤمنین(ع)، زمین تا آسمان فاصله دارد شیعیان کوفه در این دوره، عقیدهای به تشیع نداشتند، عقیده آن است که دل انسان با یک باور گره بخورد، اما اینها دلبستگی ضعیفی داشتند.
وی با اشاره به جنایتهای حاکمان منصوب از طرف معاویه در کوفه گفت: یکی از این جنایتها، ترویج بدعت لعن امیرالمؤمنین(ع) در هر خطابه و مجلس بود. این بدعت تا قرنها دایر بود. شواهدی وجود دارد که حداقل تا قرن پنجم این بدعت دایر بود. کار دیگر آنها ساختن روایاتی در فضایل عثمان، دوستداران و پیروان او بود. همچنین فضیلتسازی برای خلیفه اول و دوم دیگر اقدام آنها بود که البته سند تاریخی بخشنامه معاویه درباره این موضوع هم امروز موجود است. یکی دیگر از اقدامات معاویه ارعاب و سرکوب شیعیان، مصادره اموال آنها و تخریب خانههایشان بود. علاوه بر مردان، بانوانی نیز بودند که در مسیر دفاع از ولایت امیرالمؤمنین(ع) گرفتار جنایتهای معاویه شدند.
طالعی گفت: نتیجه شستشوی مغزی معاویه در شهر کوفه این شد که گاه در یک خانواده، برخی افراد، علوی بودند و برخی تفکر عثمانی داشتند. فهرست جنایت معاویه طولانی است که به تفصیل در کتاب بازتاب تفکر عثمانی آمده است و نتیجه آن ساختن کوفهای بود که که اکثریت مردم آن تفکر عثمانی داشتند. بنابراین اینکه گفته میشود کوفه در زمان امام حسین(ع)، شیعی بود حرف صحیحی نیست.
انتهای پیام