به گزارش «شیعه نیوز»، عبدالباری عطوان، نویسنده مشهور جهان عرب در بخش سخن سردبیر روزنامه رأیالیوم یادداشتی را در خصوص تحولات افغانستان با این عنوان منتشر کرد: «مروری آرام بر پیروزی طالبان و شکست آمریکا و تحولات اخیر افغانستان، آیا طالبان در جبهه آمریکا برای محاصره ایران و بیثبات کردن چین و روسیه خواهد ایستاد؟ این نگرانیها تا چه اندازه اعتبار دارد؟».
متن این یادداشت در ادامه آمده است:
اگر تصویر دختر برهنه ویتنامی در حال فرار از بمبهای آتشزای ناپالم آمریکایی که پنجاه سال پیش توسط بمبافکنهای آمریکایی بر سر روستاها و شهرها فرود آمده بود به دلیل گذشت زمان از یادها رفته باشد و دیگر نشانهای قوی از تروریسم آمریکایی نباشد؛ اما تصویر صدها نفر از کارگران افغانستانی که به دنبال هواپیمای باری نظامی آمریکایی میدوند و به بال و چرخهای آن آویزان میشوند و سرنوشت برخی از آنها با مرگ گره خورد، سند و مدرک بارزی از خیانت آمریکا و شکست بزرگ و پایان نقش آمریکا به عنوان پلیس جهان و از بین رفتن شهرت و اعتبار آمریکا و آغاز فروپاشی آن به عنوان یک ابرقدرت است.
تجربه افغانستان در کتابهای تاریخ و برنامههای درسی علوم سیاسی در دانشگاهها و مؤسسات آکادمیک به عنوان نمونهای برای شکست استکبار گنجانده خواهد شد، زیرا نتیجه قضاوت نادرست، تحقیر مخالفان و فرهنگ آنها و میراث ایدئولوژیک، تمدنی و تاریخی آنها و تلاش برای تحمیل فرهنگ دیگری با توسل به زور و اشغالگری و ابزارهای شستشوی عقلی برای گمراهسازی یک جامعه و ایجاد ارزشهای متضاد با دین است.
فروپاشی دولت دستنشانده آمریکا در افغانستان، ناکارآمدی بیش از ۳۰۰ هزار سرباز ارتش این کشور بدون شلیک یک گلوله و فرار رئیس جمهور این کشور با چمدانهای پر از دلار به امارات، پناهگاه جدید سیاستمداران فراری از کشورشان در خاورمیانه و دنیا، همگی نشانه شکست نمونه جنگها و مداخلات نظامی آمریکا در جهان است.
آمریکا طی بیست سال دو تریلیون دلار در افغانستان هزینه کرد و ۲۵۰۰ سرباز خود را از دست داد با این حال هر اثری از میراث استعماری آن ناپدید شده یا شروع به از بین رفتن کرده است و افغانستان به سر خانه اول خود یعنی اولین حکومت اسلامی طالبان بازگشت، اما با نسخهای جدید و متفاوت که این بار مفتخر به مدالی جدید در به شکست کشاندن سومین امپراطوری بزرگ اشغالگر و متجاوز در خاک افغانستان در تاریخ معاصر است.
حمله آمریکا ممکن است در برچیدن و ریشهکن کردن سازمان القاعده و ترور سرکرده آن موفق بوده باشد، اما همچنین موفق شد نزدیک به ۴۰ میلیون افغان را در تنفر نسبت به آمریکا و بهطور کلی غرب متحد کرده و بار دیگر جنبش طالبان را قدرت و اعتبار بخشد.
تریلیونهایی که دولتهای پیاپی در آمریکا هزینه کردند به جیب فروشندگان سلاح آمریکایی و شرکتهای امنیتی و دلالان فساد و به ویژه افغانستانیها یا اربابان آمریکایی رفت نه اینکه برای ساخت دانشگاه، مدرسه، بیمارستان، جاده و کارخانه در افغانستان هزینه شده باشد.
حماقت آمریکایی در زشتترین شکل خود یعنی در خلاصه کردن دستاوردهای اشغالگری به آزادی زنان افغان و بزک کردن آنها، برچیدن چادر و تراشیدن ریش تجسم یافت و نه در سرمایهگذاری که به شکوفایی اقتصادی منجر شده و مردم افغانستان را از گرسنگی و فقر نجات دهد و فرصت کار، بقا و زندگی شرافتمدانه برای آنها فراهم کند تا شهروندان آن به فکر مهاجرت از خاک خود نباشند؛ اما گناه مردم افغانستان این است که مانند مردم سوریه، عراق، لیبی، یمن، لبنان و البته فلسطینیها مسلمان هستند.
ما در مورد آینده افغانستان و تحولات وضعیت در آنجا در ماهها و سالهای آینده صحبت نخواهیم کرد نه به این دلیل که ما به طالعبینی و پیشگویی اعتقاد نداریم، بلکه بخاطر اینکه هنوز مه غلیظی، واقعیتها را در برگرفته و بسیاری از حقایق مبهم است و برای اینکه ما قرار نیست بر اساس مسائل طایفهای یا قومیتی یا ارتباطات خارجی عجلهای برای پیشبینی اوضاع افغانستان داشته باشیم، اما باز این هم به معنای شناخته نبودن نگرانیها از نقش آتی طالبان در منطقه نیست.
در حال حاضر نگرانیها به موارد زیر محدود میشود:
۱- گروه اهل تسنن طالبان به یک ابزار آمریکایی برای تشدید محاصره علیه ایران و چه بسا پایگاهی برای انجام عملیات خرابکارنه در عمق ایران تبدیل شود و آتش فتنه طایفهای با حمله به اقلیت قومی هزاره شیعه در هرات و مزار شریف در شمال افغانستان و هممرز با ایران را شعلهور کند.
۲- آمریکا طالبان را برای جنگ جهادی علیه چین به کار گیرد به بهانه اینکه اویغورها از اقوام ترکتبار مسلمان ساکن ایالت خودگردان سینکیانگ یا ترکستان شرقی را از سرکوبگری حکومت چین نجات دهد و در همین راستا منطقه مرزی افغانستان و چین به خاستگاه جنبش جهادی آزادی ترکستان شرقی تبدیل شود نظیر اتفاقی که پنجاه سال پیش رخ داد و جهادیهای اسلامگرا با پولهای عربستان سعودی و کشورهای عربی حاشیه خلیج(فارس) برای شکست شوروی سابق به کار گرفته شدند.
۳- ایجاد بیثباتی در جمهوریهای مسلمان شوروی سابق در شمال که هنوز قویترین دیوار حائل روسیه علیه اسلام جهادی و گروههای اسلامگرای تندرو وابسته به اقلیتهای اسلامی روسیه است. منظور ما کشورهای تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و قرقیزستان و دیگر کشورهای همجوار با افغانستان است. همین قضیه نگرانی ولادمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه را برانگیخت و از همین روست که او چند هفته پیش با پیشبینی هر گونه اتفاق غیرمنتظره در افغانستان که برای امپراطوری کشورش خوشایند نباشد، با ارتش تاجیکستان یک مانور نظامی برگزار کرد.
۴- افزایش تولید مواد مخدر نظیر کوکائین و هروئین و قاچاق آن به کشورهای عربی حاشیه خلیج (فارس) و اروپا تا به عنوان منبع مهم درآمد دولت جدید افغانستان تبدیل شود.
هنوز زود است درباره سیاست طالبان در مورد چگونگی مقابله با این نگرانیها گمانهزنی کنیم؛ اما اگر موارد را از روی ظاهر آنها قضاوت کنیم با توجه به این که فقط خدا از باطن همه چیز با خبر است میتوان گفت که جنبش طالبان در نسخه جدید خود به خوبی این نگرانیها را درک میکند و از همین رو برای برطرف کردن همه یا بخش بیشتر آن تلاش خواهد کرد به خصوص که ایران و روسیه هم نظیر طالبان از مخالفان اشغالگری آمریکا در افغانستان بودهاند و طالبان هم با اعزام هیئتهایی به مسکو، تهران و پکن به حکومتهای آنها اطمینان خاطر داده و تاکید کرده که افغانستان به پایگاهی برای بیثبات کردن آن کشورها زیر پرچم آمریکا تبدیل نخواهد شد و در خصوص مواد مخدر نیز باید گفت که نخستین حکومت طالبان به اذعان سازمان ملل، تولید مواد مخدر در افغانستان را تا بیش از ۸۰ درصد کاهش داده بود.
به طور خلاصه باید گفت، آمریکا دیگر قادر به تغییر رژیمها و شکست نظامی مخالفان خود نیست و تمام آزمایشاتش در این زمینه ناکام مانده و جای خود را به هرج و مرج و کشورهایی شکست خورده داده است. آمریکا در عین حال اعتماد بسیاری از متحدان خود به خصوص در خاورمیانه را هم از دست داده است. درحال حاضر با دلایل محکم تزلزل سرویسهای اطلاعاتی آمریکا و کمعمقی بخش اعظم پژوهشهای مراکز مطالعاتی آن ثابت شده است؛ کما اینکه آمریکا اعتبار و شهرت خود را به عنوان یک ابرقدرت به نفع ائتلافهای نوظهور به رهبری چین و روسیه در منطقه و جهان از دست داده است.
ما اصلاً بر سر این قضیه بحث نمیکنیم که پیروزی طالبان بر آمریکا میتواند با احتمال احیای اسلام سیاسی سنی همراه شود؛ اما امیدواریم که به آمریکا اجازه سوءاستفاده از این قضیه به نفع خودش مشابه گذشته داده نشود، به گونهای که از این تغییر علیه دشمنان خود و به خصوص ائتلاف نوظهور روسیه و چنین استفاده کند؛ موضوعی که هوشیاری سنجیده این ائتلاف و همچنین طالبان را میطلبد و این ضربالمثل در اینجا تداعی میشود که عاقل از یک سوراخ دو بار گزیده نمیشود.
انتهای پیام