شاید یکی از دلایل مهم این مساله، نوع پرداخت رسانهها به ویژه رسانه ملی و نیز فیلمهای سینمایی به مقوله زندگی و حضور روحانیت در اجتماع باشد.
بیستم و یکم شهریورماه به عنوان روزملی سینما، بهانه خوبی است که درنگی دیگرباره در خصوص نوع حضور روحانیون در سینما و البته تلویزیون داشته باشیم.
هرچند در این مجال کوتاه فرصت آن نیست که به صورت مبسوط ظلمی که از ناحیه اهل هند و سینما بر این قشر محبوب میرود را تشریح کرد، با این حال اشاره ای کوتاه میتواند مفید و تامل برانگیز باشد.
واقعیت امر آن است، جدای از برخی آثار، به تصویرکشیدن نقش روحانیون در پرده نقره ای و البته جعبه جادویی آن طور که باید و شاید مطلوب و قابل دفاع، از آب در نیامده است.
از این منظر باید گفت؛ حضور افرادی در کسوت و لباس روحانیت در فیلمها و سریالها بیشتر در قالب سخنرانان کلیشه ای و یا در موقعیت استخاره گرفتن برای افراد مردد و احیانا نصیحت گری به دزدها و زندانیها و ... بوده است، این در حالی است که در بسیاری از فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی غرب، به ویژه از جنسهالیوودی آن، نقش کشیش مسیحی، یک نقش فعال و کاملا تاثیرگذار است؛ به گونه ای که در بیننده این باور عمیق شکل میگیرد که اولا روحانی مسیحیان همپای مردم در همه عرصههای اجتماعی حضور دارد و ثانیا حضور او کاملا لازم و بایسته است.
بگذریم از این که اساس و بنیان فرهنگ و تمدن امروز غرب مبتنی بر نفی دین و تقدس زدایی از عناصر دینی به هر شکل ممکن است، اما با این حال دست کم در فیلمهای تاثیر گذارهالیوودی میتوان حضور موثر روحانیون مسیحی ولو در مقام بدگویی از کلیسا را احساس کرد.
در واقع غرب با استفاده از ظرفیت عظیم هنر هفتم، تلاش میکند ذهن مذهبی مخاطب خود را بسازد و به آن جهت دهی مورد نظر خود را بدهد، نه این که خود را مدافع دین نشان دهد، بلکه لااقل میکوشد تصویر واقع گرایانه تری را در این خصوص به نمایش در آورد؛ امری که گویا فیلم سازان وطنی ما تا حدود زیادی از آن غافل شده اند.
متاسفانه برخی خیال میکنند برای ساخت یک اثر دینی، صرف حضور یک بازیگر با لباس روحانیت، کافی است، در صورتی که گاهی، این حضور خشک و خالی و بی محتوا، اثر عکس را در انتقال پیام میگذارد.
به نظر میرسد، جدای از غفلت و کم توجهی سینماگران، نگاه شبه سکولار به حضور روحانیون در سینما و تلویزیون در این امر بی تاثیر نبوده باشد، البته اگر بدور از نگاه بدبینانه، قائل به قصد و غرضهایی در این باره نبوده نباشیم!
از این حیث بی شک، نگاهی سطحی به مقوله معنویت در فیلمها و سریالهایی که عموما به برداشتی دم دستی از مقولاتی چون معنویت، روح، جن و شیطان خلاصه میشود، یا نمایش تصویر یک روحانی منفعل در یک مکان مذهبی و امامزاده و... نمی تواند، معرف یکی از تاثیرگذارترین اقشار جامعه ایرانی در طول قرون متمادی باشد.
از سویی دیگر در فیلمهایی که در آن نشانی از فرد روحانی وجود دارد، نقش آنان حتی اگر مدت زمان حضورشان در فیلم زیاد بوده باشد، نقشی حاشیه ای و جانبی است.
متاسفانه برخی از سینماگران حتی از نوع متعهد آن فکر میکنند طلبه و روحانی که کاری به هیچ چیز ندارد و به تعبیر بهتر در سیاست وارد نمی شود، بیشتر مورد پسند سینما و مخاطب آن است، حال آن که در برهه کنونی که موج بیداری اسلامی در منطقه به ویژه کشور لیبی شکل گرفته است و بالطبع بیش از پیش یاد و نامی از امام موسی صدر برده میشود، جای این سوال به طور جدی وجود دارد که چرا تاکنون فیلمی درباره این شخصیت تاثیرگذار لبنان و جهان اسلام ساخته نشده است؟!
البته از این دست سئوالات بسیار است به عنوان نمونه، چرا داستان طلبه ای که چند سال پیش به کشور گویان در آمریکای جنوبی برای تبلیغ رفت و به دست دشمنان اسلام به شهادت رسید، به تصویر کشیده نشده است؟
به راستی چرا طلاب جوانی که به امر تبلیغ در کشور مشغولند و مخلصانه در قالب گروههای جهادی، آن هم برای رضای خدا، لبخند بر لبان مردم محروم کشور مینشانند، در سینمای ایران و متاسفانه در سریالهای تلویزیونی جایی ندارند ؟
نکته پایانی این که؛ کسی مدعی نیست، روحانیون در ایفای وظایف خود بی عیب و نقص هستند، اما بیانصافی است، در پرداخت هنری به وجوه زندگی فردی و اجتماعی آنها، از واقع بینی و حقیقت به دور ماند.
امید آنکه قبیله هنر و سینما به خود آید و با ساخت آثار فاخر هنری، نقش دیدهبان دین و معنویت را آن گونه هست به تصویر کشد.