به گزارش «شیعه نیوز»، موفقیت انقلاب اسلامی در عرصههای سیاسی، دفاعی و امنیتی مرهون تکیۀ نهضت مردم ایران به مدلی نوین است که برای هژمونی شرق و غرب شناخته شده نیست. الگویی تحت عنوان «جمهوری اسلامی ایران» مبتنی بر اصل ولایت فقیه که ناشناس بودن ابعادش برای دشمنان این انقلاب منجر به عدم موفقیت آنها در طراحی مدل براندازی موفق شد اما واقعیت این است که الگوی فوق به عرصۀ رسانۀ انقلاب تسری پیدا نکرد و ارکان رسانهای جمهوری اسلامی با همان الگویی اداره شد که کتاب «4تئوری مطبوعات» از آن تحت عنوان لیبرالیسم رسانهای نام میبرد.
الگوی فوق به عرصۀ رسانۀ انقلاب تسری پیدا نکرد و ارکان رسانهای جمهوری اسلامی با همان الگویی اداره شد که کتاب «4تئوری مطبوعات» از آن تحت عنوان لیبرالیسم رسانهای نام میبرد
رسانههای غربی بر حسب جهان بینی خود، این واژه را مترادف ابزار تکنولوژیک آن مانند رادیو، تلویزیون، ماهواره، موبایل و ... میدانند. دیدگاه اسلامی نسبت به رسانه اما متفاوت از این تعریف است. افراد، وقایع و گردهماییها در فرهنگ اسلامی میتوانند نقش رسانه داشته باشند. امام حسین(ع) پیش از کربلا و کاروان اسرای عاشورای 61 هجری هیچ ابزار تکنولوژیکی برای انتقال پیام در اختیار نداشتند اما پیام بانوی کربلا در عرض تاریخ به عاشوراییان تاریخ تحویل داده شد، مقام معظم رهبری دربارۀ رسانۀ اربعین میفرمایند «رسانهی پُرقدرت عاشورا است. از روز عاشورا تا روز اربعین چهل روزِ فرمانروایی منطقِ حق در میان دنیای ظلمانی حاکمیّت بنیامیّه و سفیانیها بود. رسانه حقیقی یعنی فریاد زینب کبریٰ، فریاد حضرت سجّاد... امروز هم در دنیای پیچیده پُرتبلیغات و پُرهیاهویی که بر بشریّت حاکم است، این حرکت اربعین، یک فریاد رسا و یک رسانهی بیهمتا است».
رسانه بودن انسانها و وقایع محدود به تاریخ نیست
البته رسانه بودن انسانها و وقایع محدود به تاریخ نیست، شخصیت رهبر انقلاب، شهید سردار سلیمانی یا سید حسن نصرالله جملگی رسانهای هستند که الگوی لیبرالیسم رسانهای را دنبال نمیکنند اما در راهبرد خود موفق هستند بنابراین یکی از علل اصلی ضعف حرکتهای رسانهای کشور تکیه به الگویی است که ابعاد نظری آن سنخیتی با فرهنگ ایران اسلامی ندارد که اصلاح آن مستلزم باز طراحی الگوی رسانهای متناسب با پارادایم فکری انقلاب اسلامی خواهد بود.
بدیهی است که تا هنگامی که این الگو بر اساس آموزهای ملی و دینی ما تغییر پیدا نکند، این امکان را پیدا نخواهیم کرد که ضعفهای خود در عرصۀ رسانه را برطرف کنیم به همین جهت به گفتوگو با دکتر «رضا واعظی؛ عضو هیئت علمی دانشگاه صدا و سیما، کارشناس برنامه اندیشکدۀ فضای مجازی مرکز مطالعات راهبردی ژرفا و جبهۀ انقلاب اسلامی» نشستیم.
تسنیم: سرویسهای اشتراک ویدئو چطور در ایران رونق پیدا کردند؟ چرا به سمت سریالسازی متمایل شدند؟
نگرش صنعتی به ماهیت فرهنگ، علت اصلی شکلگیری این سرویسها در ایران است. معتقدم به این دلیل که مجموعهسازی از کارکردهای اصلی تلویزیون محسوب میشود همچنان میتوان نقش محوری برای این رسانه قائل شد. ماندگاری راز محبوبیت مجموعههای تلویزیونی است. این ویژگی سریالهای تلویزیونی مخاطب را به دنبال خودش میکشد و به تبع آن ظرفیت بسیار خوبی برای جریان سازی و اثرگذاری ماندگار برای اثر به وجود میآورد، برخلاف سینما که بعد از گذشت مدتی از نمایش یک فیلم تماشاگران آن را فراموش میکنند و کمتر پیش میآید که یک فیلم جریان سازی کند.
تسنیم: این سرویسها چه برتری به دیگر ابزار رسانهای دارند؟
سهولت در دسترسی، ارزان قیمت بودن در قیاس با سایر رسانهها مانند سینما، عدم وجود محدودیت زمانی برای استفاده از خدمات آن در طول شبانه روز را میتوان به عنوان مهمترین مزایای استفاده از این سرویسها برشمرد. در گذشته رسانه با کنداکتور تنظیمی آنتن خود اما امروز فرد انتخاب میکند که در چه زمانی مخاطب رسانه باشد و چه زمانی به امور شخصی خود بپردازد.
تسنیم: نقاط ضعف سرویسهای اشتراک ویدئو چیست؟
اطلاعات انبوهی که روزانه به واسطۀ ابزارهای مختلف مانند فضای مجازی در اختیار مردم قرار میگیرد، جامعه ایرانی را دچار نوعی سطحی نگری کرده است که متاسفانه وی اوی دی ها و شبکه نمایش خانگی با این رفتار خود، باعث تشدید سطحی نگری در بین مردم میشوند. خوشبینانه میتوان گفت؛ بخش زیادی از فعالین این حوزه قصد تخریب هنجارهای اجتماعی و فرهنگ کشور را ندارند اما عدم اگاهی، آموزش ناقص و نگاه بازار محور آنها را وارد این ورطه کرده است. پذیریش این گذاره به معنای اقرار به ضعف سیستم آموزشی کشور خواهد بود. بازیگر، نویسنده، کارگردان و سایر عوامل دخیل در مجموعه سازی ما از هر دو منظر تعلیم و تربیتی در مدرسه و دانشگاه به درستی آموزش ندیدهاند، چرا که اغلب متون و منابع قابل استفاده در حوزه رسانه و سینما در ایران متون غربی هست بنابراین بدیهی است که این متون بر اساس همان ارزش های غربی تدوین شده باشند اگر بخواهیم بدبینانه به این مسئله بنگریم که البته در برخی موارد نزدیک به واقعیت نیز هست، چالشهایی که بعضاً این سرویسها برای فرهنگ کشور به وجود میآورند، مدیریت شده، هدفمند و هدایت شده است؛ چرا که مهمترین عنصری که ملتها را در مواجهه با بیگانگان مقاوم میکند، فرهنگ و باورهای آن جامعه است. تضعیف باورها، ارزشها و فرهنگ ملی و دینی، منجر به بی تفاوتی جامعه و پذیرش فرهنگ مهاجم می شود. البته مهمتر از آن عقبۀ فکری و قدرت ملتها را تضعیف می کند.
تسنیم: محتوای ضدفرهنگی احتمالی این فرا اپلیکیشنها چه آثاری سویی میتواند بر فرهنگ ما مترتب کند؟
قبح شکنی مسائل تقبیح شده و ارزشهای ملی (در گویش ها، الفاط، دیالوگ ها و لوکیشن ها)، تساهلگرایی فرهنگی و اجتماعی، ترویج بی اعتمادی به همسر، دوست، خانواده، نهادهای اجتماعی، اعتقادات و حاکمیت، عادی سازی روابط خارج از عرف، مغایر با ارزش ها و باورهای ملی و اعتقاد، ترویج پنهان غیراخلاقی خارج از ضابطه، ترویج سبک زندگی خاص (مراسمات مذهبی تا جشن هایی که در تعارض با فرهنگ اصیلی ایران است)، اغراق در نمایش زندگی طبقۀ ثروتمند کشور که کسر کوچکی از جمعیت ایران محسوب میشوند و در نتیجه ایجاد سرخوردگی فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نارضایتی عمومی بین مردم به خصوص جوانان بخشی از تبعات فرهنگی محتوای نامناسب آنها است.
محتوای نامناسب VODها سبب ایجاد نوعی نافرمانی مدنی و دهن کجی به حاکمیت و تفکر حاکم بر جامعه میشود
وی خاطرنشان کرد: محتوای نامناسب این سرویسها سبب ایجاد نوعی نافرمانی مدنی و دهن کجی به حاکمیت و تفکر حاکم بر جامعه میشود حتی (VPN)ها نیز چنین تبعاتی دارند، این که نادیده گرفتن قانون را طبیعی جلوه دهیم، در نهایت نتیجۀ خوبی نخواهد داشت. عدم رعایت ردهبندی سنی، ایجاد نکردن سد مقابل ارائه محتوای نامناسب، ترویج مدلینگ، رقص، اختلاط و موسیقی مبتذل، اثر منفی بر تولید ملی و تولیدات داخلی و ترویج حوزه خدمات به جای تولید، ایجاد دوگانههای فرهنگی در ذهن مخاطب به خصوص جوانان از دیگر نقاط ضعف سرویسهای اشتراک ویدئو است که باید به آن اشاره کرد. معتقدم که سوءمدیریت فرهنگی باعث شد تا مشکلات وی او دیها به این آسیبها ختم شود.
تسنیم: مصادیق عینی اثرگذاری سوء سرویسهای اشنراک ویدئو بر فرهنگ ایران چیست؟
ترویج بیخدایی و فرقههای جعلی در برخی فیلمها و سریالها و مستندهای سرویسهای اشتراک ویدئو یکی از مصادیق اثرگذاری سوء این سرویسها بر فرهنگ ایران است. در سرویسهای اشتراک ویدئو، آثاری با مضامین خداناباوری و استفاده از تفکرات بعضی از فرقهها مانند تسخیر، تناسخ و ترویج عرفانهای جعلی در وی او دیها به چشم میخورد. برای نمونه سریال مستند «درون کرم چاله» که در نماوا دوبله شده و فیلیمو نیز آن را به نمایش گذاشته است با رویکردی خداناباورانه و آتئیستی، خدا و معاد را رد میکند. این سریال پیش از این در شبکه بهایی «من و تو» با هدف سست کردن افکار مذهبی مردم پخش شده بود که متاسفانه سرویسهای اشتراک ویدئو کشور علیرغم تعهد خود مبتی بر رعایت قوانین کشور این مستند را بازپخش کردند! یا چرا باید دوبله سریال بیخدا (کافر) در نماوا و فیلیمو نمایش داده شود! سریال ترکیهای «آخرین ملکه» که خیانتهای خانوادگی ترویج میکند یا سریال «تسخیر» که به تفکرات تناسخ و تسخیر روح میپردازد، فیلم سینمایی «همراه با خدایان؛ 49 روز آخر» که زندگی پس از مرگ با خوانشی مبتنی بر عقاید برخی فرقههای جعلی و ترویج تناسخ ارائه میکند از دیگر مصادیق اثرگذاری نامطلوب فرهنگی این سرویسها است.
ترویج بیخدایی و فرقههای جعلی در برخی فیلمها و سریالها و مستندهای سرویسهای اشتراک ویدئو یکی از مصادیق اثرگذاری سوء این سرویسها بر فرهنگ ایران است.
وی فیلمهایی با مضمون همجنسگرایی و ترویج آنها را مصداقی دیگر از رفتار اشتباه سرویسهای اشتراک ویدئو در تولید محتوای فرهنگی دانست. فیلمهای «سوگولی»، «حماسه کولی»، «کتاب سبز» و سریال «فرندز» که در وی او دیهای داخلی منتشر شدهاند، به مباحث همجنسگرایی میپردازند. انیمیشن «داستان اسباب بازی 4» به خاطر ابتلا به محتوای همجنسبازی در غرب هم با اعتراضات زیادی مواجه شد اما متاسفانه در همه وی او دیهای داخلی دوبله و پخش شده است! عدم نقشآفرینی ناظرین بر گردش کار این سرویسهای جای تعجب دارد!
تطهیر صهیونیستها، دیگر نقطه ضعف سرویسهای اشتراک ویدئو است. فیلمهای دارن آرنوفسکی علیالخصوص «مادر»، «چشمه»، مستند «اورشلیم» عناوینی هستند که محتوای آنها به تطهیر رژیم صهیونیستی در یک مستند تبلیغاتی میپردازد و سعی در فریب افکار عمومی دارد! توجیه حرکتهای استعماری محتوای برخی از آثاری است که سرویسهای اشتراک ویدئو به پخش آنها میپردازند! پخش فیلمهای ابرقهرمانانه به سود آمریکا، بدون ارائه پیوست رسانهای و تحلیل اولیه از دیگر رویکردهای اشتباه (VOD)ها است. مجموعه فیلمهای کمپانی مارول، سوپرمن، سریال سوپرگرل، ونوم، اسپایدرمن، کاپیتان آمریکا، مردآهنی، دکتر استرینج، سریال پیکان، سریال فلش، فیلمهای بتمن و سریال دردویل، فیلم تور و...، از این موارد مخرب است که فقط برای جذب مخاطب پخش شده است.
تسنیم: برای تبیین بهتر این مسئله بفرمائید، نظر مشخص شما دربارۀ سریال دراکولا به عنوان یکی از تولیدات این سرویسها چیست؟
دراکولا در حقیقت فصل دوم سریال «هیولا» است که سال گذشته پخش شد. داستان سریال «هیولا»؛ معلم باوجدان و شریفی به اسم هوشنگ شرافت را روایت میکرد که رغبتی به مالاندوزی نشان نمیداد اما مصائب اقتصادی و اتفاقاتی که در زندگی او رخ میدهد سبب میشود که آقای شرافت دست به انجام کارهایی عوامفریبانه و خلاف خواست قلبی خود بزند. این مجموعه پس از 19 قسمت و در شهریورماه سال گذشته به کار خود پایان داد. طنز سریال، ضرب آهنگ کندی دارد که مخاطب را خسته میکند و کلیشههای همیشگی روابط بین همسران به عنوان عنصر جدایی ناپذیر سریالهای آقای مدیری به وضوح در آن دیده میشود.
نمادهای به کار رفته در سریال دراکولا هیچ قرابتی با فرهنگ ایرانی ندارد. موقعیتهای فیلمبرداری در این سریال زندگی افرادی را بازآفرینی میکند که تفاوتهای مبنایی با زندگی اغلب مردم ایران دارد، چند درصد از مردم ایران در منزل خود باغوحش دارند، مراسمهای عزا و شادی خود را مانند آنچه در سریال میبینیم، برگزار میکنند یا تاکسی مسافرتهای درون شهری آنها بالگرد خصوصی است! نمایش چنین صحنههایی دستآوردی غیر از دلسردی جوانان از زندگی نخواهد داشت، این نارضایتی در جلوههای مختلف اجتماعی بروز ظاهری پیدا خواهد کرد. شوخیهای زننده، ترویج اباهه گری، خیانت و عمومیت دادن به ناهنجاریهای موردی از نقاط ضعف دراکولا است .
دربارۀ مورد آخر مشخصاً باید گفت که این سریال انگشت اتهام را متوجۀ خیریههای سطح کشور میکند. میپذیریم که مقصود سازندگان سریال نمایش یک آسیب اجتماعی است اما این کار باید با ظرافت انجام شود، ضروری است که محتوای سریال به نحوی باشد که جامعه را بدبین نکند. خیریههای متعددی در سطح کشور وجود دارند که زندگی بسیاری از مستضعفان به فعالیتهای آنها وابسته است بنابراین سازندگان سریالهایی که در بستر شبکههای پخش خانگی توزیع میشود باید مبتنی بر ارزشهای فرهنگی ما باشد و پیامهایی که صادر میکند مخاطب را دچار ابهام نکند، اثری که مخاطب ایرانی دارد باید مبتنی بر فرهنگ ایرانی باشد.
انتهای پیام