يک روز تا وصال، تا اسارت و تازيانه و غربت باقي است.
يک روز تا تقسيم حسين ميان زمين و آسمان، تا بوسه تير بر مشک، تا گلخنده حلقوم اصغر و تا وداع آخرين حسين.
يک روز تا بازگشت زين واژگون، ذوالجناح شرمسار بيسوار و تا حريق جگرسوز خيمهها.
يک روز تا قهقهه مستانه پيشقراولان قساوت و طلايهداران ظلمت و جنايت، يک روز که همه فرداست، همه زمان و قاموس بزرگ قيام.
تاسوعا، مقدمه عشق، ديباچه شرف، مدخل ايثار و ورودگاه خون و حماسه و اشک است.
در تاسوعا، از حنجرههاي خشک عطش زده، تنها واژه وداع ميگذرد و شب، زمزمههاي جاننواز وارستگان تکرار ناپذير خاک.
تاسوعا، آخرين فرصت ديدار پدر با پسر، خواهر با برادر، يار با يار و حتي کودکان با همديگر است. روز وصيتها و رهمنودهاي حسين براي شام فردا و فرداي شام است.
تاسوعا، صور اسرافيل دلهاست. بيدارباش جانهاي خفته و الگوي حقپويان جستجوگر است.
تاسوعا، نمايش الفت و صدق، همت و عشق، پايمردي و رادي و فداکاري و پاکبازي است.
تاسوعائيان فردايند و تاسوعاشناسان، عاشقاني که پيمان با حسين (ع) نميشکنند و در شب حادثه، گريزگاه نميجويند و عاشوراي عزت را به عافيت ذلت نميفروشند.