ماه يزدان
درآمد بار ديگر ماه يزدان
به فرّ و شوكت و فيض فراوان
صباح مكرمت گرديد طالع
منوّر شد جهان از طلعت آن
بهار توبه و آمرزش آمد
مه ايمان و عيد حق پرستان
نسيم مغفرت هر سو وزان است
سحاب مرحمت باشد خروشان
مه روزه است و هنگام عبادت
خوشا حال نكوي روزه داران
درآ در مكتب «صوموا تصحوا»
كه در آن مي شود امراض درمان
هلا بر خود بنازيد و بباليد
كه ايزد را در اين ماهيد مهمان
الا اي معصيّت كار گرفتار!
كه از كردار خود هستي پشيمان
چرا بيگانه اي از درگه دوست؟
چرا حال تو زار است و پريشان؟
بنه تاريكي جهل و ضلالت
بيا در پرتو انوار قرآن
مپو زين پس ره شرّ و شقاوت
بيا اندر طريق خير و احسان
مشو نوميد از عفو خداوند
و گر هستي غريق بحر عصيان