به گزارش «
شیعه نیوز»، سوابق طولاني اسلام در آفریقا به حدي است كه آن را به عنوان دين بومي و سنتي اين قاره توصيف مي كنند. زيرا در طول يك قرن بعد از وفات پيامبر (صلي الله عليه و آله)، اسلام در كل شمال آفریقا رايج گشت، پس از آن شاخ آفریقا را در برگرفت و به تدريج به سمت جنوب گسترش يافت. اگر چه اين گسترش در ابتدا از طريق جنگ و نيروي نظامي صورت گرفت اما به تدريج در دوره هاي بعد از طريق راههاي تجاري و داد و ستد هاي بازرگاني نفوذ خود را در شرق، غرب و جنوب گسترش داد. اكنون در آفريقا، تقريبا در مناطق شمال مدار استوا، جمعيت عمدتا مسلمان است. اين مناطق از سمت شرق تا غرب امتداد دارد و در بخش هايي از مركز و جنوب نيز اقليتي از مسلمانان وجود دارند كه اين پراكندگي در بخش جنوب شرقي بيشتر است.
در كتاب «ژئوپوليتيك شيعه» اثر «فرانسواتوال» جمعيّت كل شيعيان را در سال 1995 در حدود 135 ميليون نفر تخمين زده شده است. بر اساس اين آمار وي معتقد است 10 تا 12 درصد از مسلمانان را پيروان مكتب اهل بيت ـ عليهم السلام ـ تشكيل ميدهند. براين اساس و با توجه به رشد جمعيت، امروزه اين آمار را در حدود 170-200 ميليون نفر شيعه در سراسر جهان ذكر ميكنند كه بيشترين پراكندگي در قاره آسيا و منطقه خاورميانه مي باشد. اما بنا بر آمار وزارت امور خارجه جمهوري اسلامي، تعداد كل جمعيّت شيعيان در سال 1383 در حدود 203.574.000 بالغ ميگردد. به طور ي كه بر اساس آخرين آمار از بين مسلمانان بين 10 تا 13 درصد را مسلمانان تشكيل مي دهند. در 4 كشور ايران، آذربايجان، بحرين و عراق بيشترين درصد جمعيت را شيعيان تشكيل مي دهند هر چند كه از نظر تعداد كشورهاي ايران، پاكستان، هندوستان، عراق و تركيه بيشترين تعداد شيعيان را دارا مي باشند.
مسلمانان آفریقا نيز مانند ديگر نقاط جهان داراي فرقه هاي گوناگون مي باشند. اما عمده جمعيت مسلمانان را سني ها تشكيل مي دهند كه خود به نحله هاي مختلف تقسيم ميشوند. شيعيان نيز در اين قاره پيرواني دارند. در اواخر قرن اول هجري خوارج اباضيه و صفريه براي رهايي از امويان به افريقيه (به معناي وسيع آن پيش از ورود اسلام به مغرب اطلاق ميشد) آمدند و نيم قرن بعد توانستند دولت سجلماسه و تاهرت بر پا دارند. در کنار خوارج و اباضيه، گروههايي از شيعيان و معتزله و مرجئه و صوفيه نيز ظهور پيداکردند. آفريقيه از اواسط دوم هجري با مذهب تشيع آشنا شد و برخي از قبايل از دير باز گرايشهاي شيعي داشتند و شهر نطفه به پايگاه و شهر شيعيان معروف بود تا جايي که بدان کوفه كوچک مي گفتند.
در گذشته براي اولين بار شيعيان عرب توانستند در شمال آفریقا دولتي شيعي تأسيس کنند. اين دولت از آنجا پديد آمد که ادريس فرزند عبدالله فرزند حسن المثني فرزند حسن بن علي بن ابي طالب (عليه السلام) وقتي توانست خود را از قربانگاه حجاز، نجات دهد، توانست خود را به آفريقاي شمالي برساند و در آنجا توانست سرزميني از آنرا مستقل سازد. اين سرزمين اکنون دو قسمت شده قسمتي از آن را امروز به نام کشور مغرب و قسمت ديگر آن به نام الجزاير خوانده مي شود و در آنجا اولين دولت شيعي را در تاريخ اسلامي تأسيس کرد. اين کار در سال ۱۷۲ هجري انجام شد. دومين دولت شيعي عربي، دولت فاطميان است. اين فقط بزرگترين دولت شيعي نبود بلکه اگر ميزان عظمت و بزرگي در نگهداري و حفظ علم و ادب و گسترش فرهنگ اسلامي معيار باشد در حقيقت بايد گفت بزرگترين حکومت اسلامي بوده است.
محبت اهل بيت ـ عليهم السلام ـ از قرنها پيش، حتي قبل از دوران فاطميان، با قلب و جان مردم مسلمان مصر، عجين شده بود. سابقه اين امر به دوره صدر اسلام و دوران فتح مصر به دست سپاه اسلام بازميگردد. علامه محمدحسين مظفر مؤلف كتاب تاريخ شيعه مينويسد: «گزاف نيست اگر بگوييم تشيع در همان روزي كه اسلام وارد مصرشد به مصر راه يافت». نخستين علوي كه به مصر وارد شد و مردم با او بيعت كردند «علي بن محمدبن عبدالله» از نوادگان حضرت امام حسن مجتبي(عليه السلام) بود. وي تلاشهايي براي احياي تشيع در مصر انجام داد، اما در مقابله با جور و ستم حكام بنيعباس ناكام ماند.
ديگر قيامهاي علويان در مصر نيز اگرچه باعث تقويت موضع شيعيان و خروج ايشان از انزوا شد، اما آن شوكت و جلال دوران خلافت حضرت علي بن ابي طالب(عليه السلام) را احيا نكرد. ظهور فاطميون در مصر آغازي مجدد بر افزايش محبت اهل بيت(عليه السلام) در اين سرزمين بود. فاطميان از فرقه اسماعيليان خاص بودند كه خود را از نسل حضرت زهرا(عليها السلام) مي دانستند و به همين دليل، سلسله خود را فاطمي ناميدند. نخستين خليفه فاطمي «عبيدالله المهدي» نام داشت كه خود را از نسل «محمدبن اسماعيل بن جعفرالصادق(عليه السلام)» و از ذريه حضرت فاطمه(ع) معرفي كرد. وي در سال 301 با تصرف «اسكندريه» نيت خود را براي فتح مصر آشكار كرد و سلسله فاطميان را در سال 308 در تونس تشكيل داد كه دامنه آن پس از مدتي به مصر كشانده شد. فاطميان خود را شيعه و محب اهل بيت(عليهم السلام) ميدانستند و ـ عليرغم انحرافشان از مذهب صحيح ـ علاقهمند بودند از نام امام به جاي خليفه استفاده كنند تا قرابت خود را به شيعيان بيشتر نشان بدهند. در دوره فاطميان، برپايي مراسم جشن و عزاداري در ايام تولد يا شهادت اهل بيت عليهم السلام رواج پيدا كرد. زيارت و بوسيدن مقابر متبركه، توسل به ائمه عليها السلام و بويژه گراميداشت روز عاشورا گسترش يافت. فاطميان پس از فتح مصر، درصدد تبليغ مذهب شيعه برآمدند. به اين منظور اولين كاري كه انجام دادند، تاسيس الازهر بود. وجود سه حرم متبرك در قاهره، يعني «مقام رأس الحسين عليه السلام»، «مرقد منسوب به حضرت زينب عليها السلام» و «مرقد سيده نفيسه»، عوامل اصلي افزايش محبت آل محمد (صلي الله عليه وآله) در جامعه مصر است. اين حرمها امروز نيز زيارتگاه عاشقان اهل بيت عليهم السلام هستند. مشهد رأس الحسين عليه السلام، يكي از زيارتگاه هاي اصلي مسلمانان مصر است. آنها معتقدند سر مبارك حضرت امام حسين عليه السلام در اين محل دفن شده است. همراه با سقوط دولت فاطمي عاضد در سال 567 ه.ق تشيع محدود و مصر به نظام اهل سنت بازگشت به طوري که مذهب امام ابو حنيفه نعمان مذهب رسمي مصر شمرده مي شود. جمعيت شيعيان مصر در حدود هفت صد هزار تا يك ميليون نفربرآورد ميشود.
در مورد تشيع در تونس بايد خاطر نشان ساخت كه ساكنان اصلي تونس "بربرها" بودند كه از مواليان اهلبيت (عليهم السلام) به شمار ميرفتند. شدت اين ولاء به حدي بود كه پس از واقعه جانسوز كربلا، يكي از قيامهاي خونخواهي، به وسيله آنان و در تونس فعلي رخ داد. حضور تشيع در اين كشور آفريقايي به همان قرن اول ظهور اسلام برميگردد؛ حتي قبل از زماني كه دولت ادارسه (ادريسيها) در قرن دوم هجري در مراكش و حکومت فاطميون در مصر ايجاد شد. در مورد آمار تعداد شيعيان تونس اختلاف نظر وجود دارد. بر اساس اعلام «مجمع جهاني اهلبيت(عليهم السلام)» در سال 2008 از جمعيت 10 ميليوني تونس، حدود 196.000 نفر شيعه هستند. اما بر اساس آمار انجمن دين و زندگي اجتماعي آمريکا «مؤسسه PEW» در سال 2009 از جمعيت 10.102.000 نفري تونس، حدود 102.000 شيعه هستند.
درباره شمار شيعيان الجزاير آمار و ارقام رسمي وجود ندارد. صاحب نظران بر اين باورند که حضور شيعيان در اين کشور هنوز حالت غير رسمي و آرامي را دنبال مي کند. برخلاف برخي از کشورها که حضور شيعيان به طور رسمي ثبت شده است. با توجه به حضور آرام و غير رسمي شيعيان در الجزاير، مي توان آنان را در برخي شهرها و ايالت ها مانند الجزيره پايتخت اين کشور و باتنه، تبسه، خنشله، تيارت، سيدي بلعباس مشاهده کرد.
در مورد تشيع در ليبي بايد گفت حضور ادريسيان و فاطميون در اين منطقه تاثير گذار بوده است به طوريكه عشق به اهل بيت در اكثر مردم منطقه مغرب عربي وجود دارد. در اين راستا؛ چندي پيش رهبر ليبي در سخناني که در مطبوعات اين کشور منعکس شد، اعلام داشت "كه ما با فاطمه زهرا (سلام الله عليها) هستيم ؛ يعني شيعه آل البيت و شيعه فاطمه و علي هستيم. همه عربها ، همه مسلمانها شيعه علي هستند. اگر پيرو علي شيعه است، همه ما شيعه هستيم. اين مساله كه فارسها شيعه و عربها سني هستند، از اساس غلط است و براي ايجاد شكاف و با اهداف خاص استعماري مطرح ميشود. وي خاطر نشان ساخت كه شمال آفريقا عربي و شيعي است و هركس ميگويد شيعيان فقط فارسها هستند، دروغ ميگويد.
دولت فاطمي كه اولين دولت شيعي بود، در شمال آفريقا تشكيل شد نه درايران. ما دوباره آنرا احياء ميكنيم. از تمام نيروهايي كه در حدود دولت فاطمي اول بودند، مي خواهيم دولت فاطمي دوم كه دولت امروزي يكدستي خواهد بود را دوباره تشكيل دهند وي افزود: اگر قبول نداريد، رايگيري كنيد و از مسلمانانها و عرب ها بخواهيد تا جايگاه علي و فاطمه در نزد خود را برايتان بگويند قذافي گفت: ما با فاطمه زهرا (سلام الله عليها) هستيم. يعني شيعه آل البيت و شيعه فاطمه و شيعه علي هستيم. همه عربها ، همه مسلمانها شيعه علي هستند اگر پيرو علي شيعه است، همهما شيعههستيم. اين يك حقيقتاست، اين فرهنگ ما است." هر چند اين سخنان با واكنشهاي متعددي روبرو شد و عدهاي نيز اين سخنان را در راستاي شيعه هراسي و عدهاي ديگر آن را ادامه سخنان بي پايه اين فرد دانستند. اما بايد اين نكته را ذكر كرد كه سابقه خوب حكومتداري در دولتهاي ادريسيان و فاطميان و ميراث تاريخي برجاي مانده از آنان از دلايل افتخار مردم اين منطقه به اين حاكمان و گرايش به اهل بيت ميباشد.
حضور شيعيان در مغرب نسبت به ديگر مناطق شمال آفريقا ملموس تر است به طوريكه در سالهاي اخير دولت حاكم براي جلوگيري از فعاليت آنها يك سري محدوديتهايي را ايجاد كرده است و بسياري از تحريك هاي آنان را به فعاليتهاي جمهوري اسلامي ايران نسبت داده است. به طوريكه قطع رابطه اخير ايران و اين كشور را پيرامون اين مساله ميدانند. از مهمترين گروههاي شيعي اين كشور، مي توان به سه جمعيت فرهنگي شيعي «الغدير»، «البصائر» و «التواصل» اشاره كرد.
در واقع ورود تشيع به سودان، همزمان با ورود اسلام به اين كشور است. دليل واضح آن هم وجود خانوادههاي شيعيالاصل در سودان است كه غالباً از سادات هستند و پيشينه پيدايش آنها به دوره "فاطميون" در مصر و "ادريسيها" در مغرب، در قرنهاي سوم و چهارم هجري برميگردد. در شرق آفريقا، با وجود اقليت شيعي در كشورهاي اين منطقه، بر اساس آمار «مؤسسه PEW» در سال 2009، كشور تانزانيا با جمعيتي در حدود 2 ميليون نفر شيعه از مهم ترين پايگاههاي شيعي در اين قاره ميباشد. يكي از دلايل آن وجود جمعيت خوجه ها در اين كشور مي باشد. اين افراد در طول ساليان گذشته از هند و پاكستان به شرق قاره آفريقا مهاجرت كردهاند. خوجه ها اصالتا، شيعه اسماعيليه مي باشند كه آواخر قرن 19 و اوايل قرن بيستم عده اي از انان به شيعه دوازده امامي گرايش پيدا كردند و حتي عدهاي نيز سني گرديدند. امروزه اين شيعيان، به فعاليت خود در سراسر تانزانيا و کشورهاي شرق آفريقا ادامه داده و برگزاري مراسم عزاداري حسيني در ايام محرم و صفر در شهر دارالسلام (پايتخت جمهوري متحده تانزانيا) به صورت وسيع و گسترده و برپايي سالانه مراسم اربعين حسيني در جزيره زنگبار از عمدهترين فعاليتهاي آنها ميباشد. در خصوص جزيره زنگبار و اهميت آن در گسترش اسلام و تشيع در شرق آفريقا در ادعيه امام زينالعابدين (عليه السلام) در صحيفه کامله سجاديه (دعاي ۲۷) نامي از اين منطقه آورده شده است: سيد الساجدين در اين دعا براي مرزداردان کشورهاي اسلامي طلب عزت و مدد الهي نموده و جزيره "زنج" را جزء قلمرو اسلام قلمداد کرده که مشرکين بر آنجا تسلط يافتهاند. علاوه برشيعيان خوجه اثني عشري، دسته ديگري به نام «بحرانيها»در زنگبار حضور داشتهاند که شيعيان عربي بودهاند که از کشورهاي حاشيه خليج فارس و بحرين به زنگبار مهاجرت کرده بودند و داراي حسينيه و مرکز عزاداري بودهاند که امروزه در منطقه باستاني زنگبار به عنوان اثر تاريخي به چشم ميخورد و نقش مهمي در ترويج فرهنگ اسلام و اهلبيت عليهم السلام از خود بر جاي گذاشتهاند. فرقه شيعيان آقاخاني از ديگر فرقههاي منسوب به تشيع ميباشند که با عقيدهاي انحرافي، شاهزاده آقاخان اروپايي تبار را «امام زنده» خود تلقي ميکنند و با تجديدنظر در اصول مسلم اسلام همچون روزه و حجاب، برخي از اصول دين اسلام و مسلمات تشيع را تعطيل کرده و اسلام را تنها در لفظ و گفتار پذيرفتهاند. شيعيان «بهره» يا شش امامي نيز از ديگر فرقههايي ميباشند که خود را شيعه به حساب آورده و داراي مسجد و مراکز تبليغي در زنگبار ميباشند؛ اما به دليل فعاليت درون گروهي و عدم ارتباط با بوميان و ديگر مسلمانان به صورت فرقهاي بسته مطرح ميباشند و با برگزاري مراسمهاي ديني و مذهبي و عزاداري براي امام حسين (عليه السلام) به زندگي خود ادامه ميدهند و مرکز آنها در کشور هند ميباشد.
ورود شيعه به صحنه تبليغ اسلام در غرب آفريقا در شكل منظم و جدي بعد از انقلاب اسلامي ايران به وجود آمده است و به رغم حضور بسيار طولاني شيعيان لبنان در سرتاسر غرب آفريقا، تبليغ شيعه جدي نبوده است؛ حتي در پارهاي از كشورها لبنانيها ترجيح ميدادند خود را شيعه ننامند. تحقق انقلاب اسلامي ايران و حضور رسمي در تبليغات غرب آفريقا موجب جسارت و جرأت در بعضي از شيعيان ساكن منطقه، و كمكم تبليغ شيعه به جرياني مستقل تبديل شد. هم اكنون در غرب آفريقا نيز حضور شيعه در حال گسترش است به طوري كه بر اساس آخرين آمار، تعداد شيعيان اين منطقه را 7 ميليون نفر مي دانند. مهمترين كشور در اين منطقه نيجريه ميباشد. اولين گروه شيعه در نيجريه به نام «حركت اسلامي شمال»، بعد از انقلاب اسلامي به رهبري شيخ «مالام ابراهيم الزاك زاكي» شكل گرفت. از مهم ترين ويژگي هاي مسلمانان غرب آفريقا بايد موارد زير را ياد آوري كرد: در غرب آفريقا اسلام نخست آفريقايي و آنگاه دين عمومي گشته، و رمز موفقيت اسلام در آن منطقه، همين واقعيت است.
علاوه براين در اين منطقه، اسلام طريقتي و عرفاني وجود دارد. نخستين گامها براي گسترش اسلام در غرب آفريقا از سوي عرفا و به تعبير درستتر از سوي" طريقه داران" برداشته شده است. پذيرفته شدن اسلام با رنگ صوفيانه از سوي مردم منطقه، ريشه در چگونگي اديان بدوي آفريقاييان دارد. اسلام در غرب آفريقا اسلامي است با آداب، اذكار و اوراد خاص براي برقراري ارتباط با خداوند كه رنگ روحاني آن بر رنگ اجتماعي آن بسيار غالب، و پذيرش اسلام بدون چهره عرفاني براي آنان بسيار مشكل است .در غرب آفريقا اسلام را ميتوان بيمذهب تلقي كرد. در بسياري از اقطار جهانِ اسلام، تبلور اسلام در يكي از مذاهب چهارگانه سني و يا شيعه است. در ديگر نقاط جهان، ما اسلام حنفي، جنبلي، شافعي، مالكي، شيعي، زيدي و... داريم در حاليكه در زندگي عمومي مردم غرب آفريقا اسلام از چنين شاخههاي مذهبي به دور است. در مواردي مردم نام اين مذاهب را نشنيدهاند و در مواردي هم اعتقاد به اين دسته بنديها ندارند و تنها عدهاي هستند كه تقيّد به مذهبي خاص دارند. ريشه اين ويژگي را بايد در غالب بودن چهره "عرفاني و طريقهاي" اسلام در غرب آفريقا جست. در آموزشهاي طرق عرفاني غرب آفريقا، شيعه و سني چنان آميخته است كه بسختي ميتوان بين آن جدايي افكند. در عين توسل به خلفاي راشدين، توسل به ائمه اطهار(عليهم السلام) رواج كامل دارد.
ملاحظهاي كه ميتوان در پايان ذكر كرد، اين است كه پس از انقلاب اسلامي و اولويت يافتن قاره آفريقا در سياست خارجي، گسترش روابط با اين قاره در دستور كار سياستگذاران قرار گرفت. اما تمام فعاليت هاي نظام از سوي مخالفان و به ويژه وهابيون، تحت عنوان شيعه سازي آفريقا توسط ايران مورد تبليغ قرار ميگيرد و دربعضي موارد، شيعه را يك دين ايراني و فرقهاي خارج از اسلام مي دانند. اخيرا كتابي تحت عنوان «التشيع في افريقا» توسط اتحادية علماى مسلمان، به چاپ رسيده كه تبليغ همين فرضيه غلط است. همان طور كه ذكر شد مسلمانان آفريقا بنا به دلايلي چند، تا حدودي گرايش به اهل بيت دارند و از طرف ديگر در بعضي از كشورهاي اين قاره، اسلام طريقتي و عرفاني و صوفي است. در نتيجه جا دارد كه سياستگذاران سياسي، فرهنگي كشور در سياستهاي خود روشي را اتخاذ كنند كه كمترين تعارض و هزينه را در بر داشته باشد و از طرف ديگر درصدد پاسخ به شبهات و تبليغات رقبا برآيند.
منبع : Tazeh.net