شهادت حسين بن علي(ع)، جاني دوباره و هويتي تازه به تشيع بخشيد. تشيع چنان با حادثهي عاشورا عجين گشته است که امروزه، قسمت اعظمي از بنيان و بنيادهاي شيعي را، آموزهها و مسائل مرتبط با عاشورا و حرکت امام حسين(ع) تشکيل داده است. در اين گفتار، تاريخ عزاداري بر آن حضرت را از جريان حضرت آدم(ع) تا شهادت ايشان، از ديدگاه روايات شيعي بازگو ميکنيم.
تاريخ عزاداري شيعه پس از عاشورا
تاريخ عزاداري شيعه پس از عاشورا، از اولين لحظههاي شهادت امام حسين (ع) شروع ميشود، هنگامي که ذوالجناح با زين واژگون و يال غرقه به خون از مقتل بازگشت.(1) پس از آن نيز در مواردي متعدد، حضرت زينب (س)، زنان حرم امام (ع) و نيز ديگران، به عزاداري پرداختند؛ مواردي چون عزاداري اهلبيت (ع)، هنگام چپاول و آتش زدن خيمهها(2) و هنگام عبور از ميان شهدا،(3) عزاداري زنان بنياسد، هنگام دفن شهدا،(4) عزاداري اهلبيت حضرت در شام،(5) عزاداري اهلبيت حضرت و اهل مدينه، پس از بازگشت به مدينه(6) و عزاداري امالبنين (س) در بقيع.(7)
به جز عزاداريهاي اهلبيت پس از شهادت امام حسين (ع) و اصحابش، شاهد عزاداريهاي دوستداران و شيعيان خاندان عترت به صورت فردي و جمعي هستيم که به آنها اشاره ميکنيم.
1. عبيدالله بن حرّ جعفي، که گفته شده پس از شهادت امام حسين (ع)، از منزل خود در قصر بنيمقاتل به کربلا رفت و در آنجا گريست و قصيدهي بلندي در رثاي امام حسين (ع) سرود.(8) او را نخستين زيارتکنندهي قبر امام (ع) دانستهاند.(9)
2. جابر بن عبدالله انصاري، که بر اساس گفتهي لهوف در اربعين به کربلا رسيده است.(10)
3. توابين که پس از شهادت امام حسين (ع)، از ياري نکردن آن حضرت پشيمان گشته و توبه کردند و به قيام بر ضد دستگاه شام و جبران گذشته همت گماردند. آنها بدين منظور، به کربلا رفتند و در آنجا به عزاداري پرداختند و براي خونخواهي امام (ع) همقسم شدند.(11)
4. عزاداري امامان معصوم (ع)، که در برخي از فصلهاي پيشين نيز ذکري از آن به ميان آمد.
امام باقر (ع) به منظور عزاداري بر جدّشان، مجلس تشکيل ميدادند و نيز از کميت ميخواستند تا اشعاري در اين باره بخواند.(12)
امام صادق (ع) نيز به تشکيل مجلس عزاداري ميپرداختند(13) و شيعيان را به عزاداري و مرثيهسرايي با حزن و اندوه و سوز امر مينمودند(14) و خود در مصيبت جدّشان ميگريستند.(15)
در همين زمينه، رواياتي نيز از امام کاظم (16) و امام رضا عليهمالسلام (17) نقل شده است.
بنابراين، آنچه از سيرهي اهلبيت(ع) برميآيد، تشکيل مجالس عزاداري و گراميداشت عاشورا، بويژه دههي محرم(18) است. بهيقين، شيعيان هم اين امر را تا حد امکان در آن شرايط خفقان به انجام ميرساندند و هرگاه شرايط مهيا ميشد، آشکارا به عزاداري ميپرداختند. اين شرايط در زمان بنياميه به شدت سخت و دهشتناک بود. امويان ميکوشيدند تا ياد امام و اهلبيت(ع)، از ذهنها پاک شود؛ از اين رو، به هيچ وجه اجازهي عزاداري، رفت و آمد و زيارت قبر مطهر آن حضرت را نميدادند. اين موضوع، پس از قيام زيد بن علي بن حسين (ع)، در زمان هشام بن عبدالملک شدت يافت. آن شرايط خفقانبار، در گفتوگوي ميان امام صادق (ع) و يکي از اصحابشان به نام «مسمع»(19) کاملاً مشهود است.
اما در زمان عباسيان، شرايط همواره در حال نوسان و تغيير بود و دائماً دچار قبض و بسط ميشد. در زمان سفاح، اولين خليفهي عباسي، شاهد فراهم شدن زمينه براي زيارت مرقد مطهر هستيم، ولي در زمان منصور، شاهد منع زائران و تخريب مرقد مطهر هستيم که شايد يکي از علتهاي آن، قيام سادات حسني باشد. پس از منصور و در زمان مهدي، مأمون، معتصم، واثق، منتصر و ناصرالدين الله، شيعيان از جهت عزاداري و زيارت قبر امام حسين (ع) آزادي داشتند، ولي در زمان هارون و متوکل، به شدت تحت آزار و اذيت قرار گرفتند و دستور تخريب قبر مطهر و منع زائران صادر شد.(20) شديدترين اين آزارها و اذيتها، در زمان متوکل بود که دستور کشت در زمينهاي اطراف قبر مطهر، و زنداني کردن زائران را در سال 236 ق صادر کرد.
علي بن محمد بسامي، شاعر بغدادي، شعري سرود و در آن، بنيعباس و متوکل را هجو و مذمت کرد.(21) با اين حال، کساني از قرن اول هجري تا زمان آلبويه، به طور فردي و جمعي به کربلا رفته و در آنجا عزاداري ميکردند. ولي پرشکوهترين عزاداري شيعه در سوگ سيدالشهدا (ع)، در دوران آلبويه که خود شيعه و دوستدار اهلبيت بودند، اتفاق افتاد. احمد معزالدوله، يکي از سه برادران بنيانگذار حکومت آلبويه، پس از فتح بغداد در سال 334 ق، در زمان مستکفيبالله، با توجه به روحيهي شيعي خود، به آباداني مزار امامان معصوم، بويژه امام حسين (ع) پرداخت. او در محرم سال 352 ق، دستور داد که بازارها تعطيل و خريد و فروش ممنوع شود و سقاخانههايي در بازارها براي آب دادن به مردم داير گردد. همچنين زنان، در حالي که براي امام حسين (ع) نوحه ميخواندند و بر صورت لطمه ميزنند، از خانهها خارج شوند.(22) اين نخستين باري بود که چنين مراسمي در عزاي امام حسين (ع) و زير پرچم يک حکومت برپا ميگرديد و سنت عزاداري دههي اول محرم، از آن زمان تاکنون به يادگار مانده است.
پس از اين دوران نيز، عزاداري امام حسين (ع) همواره انجام ميگرفت و با توجه به برخورد حاکمان، دچار قبض و بسط ميگرديد.
پس از دوران آلبويه، دوران تيموريان، از اين جهت بسيار پراهميت است، و شاهد گسترش تدريجي تشيع، بويژه در خراسان و ماوراءالنهر (مرکز حکومت تيموريان) هستيم، به طوري که برخي از پژوهشگران، از «تسنن دوازده امامي» در اين دوره نام بردهاند(23) و نوشتهاند، در اين زمان در ماوراءالنهر، همه ساله در سالروز قيام عاشورا، مراسمي برپا ميشد.(24)
ملاحسين کاشفي، چهرهي شاخص اين دوره و نگارندهي کتاب روضهالشهداء است. برخي گفتهاند، در اين دوره، گريه بر امام حسين (ع) ـ که نقشبنديه آن را ملغي کرده بودند ـ در هرات، جانشين ذکر صوفيانه شده بود.(25) با روي کار آمدن صفويه و رسميت يافتن مذهب شيعه و فزوني گرفتن شمار شيعيان، بر کميّت و گسترهي عزاداري افزوده شد و از آن پس نيز با توجه به شيعي بودن همهي حاکمان ايراني، همين روند با ابعاد وسيعتري ادامه يافت.
عزاداري بر امام حسين (ع) در ايران
قبيلهي بنيحمراء، از قبايل ايرانيتبار شيعيمذهب کوفه، نخستين کساني بودند که پس از واقعهي کربلا، آشکارا مجالس عزاداري به پا کردند و براي خونخواهي سيدالشهداء به مختار پيوستند.(26) آنها که بالغ بر بيستهزار جنگجو بودند، بيشتر سپاه مختار را تشکيل ميدادند.(27) اصولاً ايرانيان که در آن زمان بيشتر تحت عنوان موالي خوانده ميشدند، به اهلبيت پيامبر (ص)، ارادت خاصي داشتند.
ايرانيان، بويژه پس از شهادت امام رضا (ع)، به عزاداري امام حسين (ع)، حال و رنگ ديگري بخشيدند و به طور مداوم به آن ميپرداختند.(28) البته اين مسأله، در طول زمان، دچار فراز و فرودهايي ميگرديد. براي مثال، با روي کار آمدن آلبويه در ايران و عراق، و ترويج تشيع در مناطق مختلف، شيعيان و دوستداران امام حسين (ع)، مجال بيشتري براي عزاداري پيدا کردند. آلبويه که خود ايراني و شيعه بودند، عزاداري به صورت علني و پرشکوه را در بغداد بنيان نهادند.
پس از آنان نيز اين حرکت، با شدت و ضعف ادامه يافت، تا زمان تيموريان که رونقي وسيع و جدي گرفت، به طوري که اهلتسنن نيز با شيعيان همنوا شدند. پس از تيموريان، با روي کار آمدن صفويه و حمايت رسمي آنان از تشيع، برپايي عزاداري، گستره و دامنهي بيشتري يافت و در اقصي نقاط ايران متداول شد. اين سير تا زمان قاجاريه ادامه يافت.
در دورهي رضاشاه پهلوي، با آن که خود او با تظاهر شديد به حمايت از تشيع و علما و مظاهر تشيع، و به راه انداختن دسته و همراهي با عزاداران، توانسته بود حکومت را به دست گيرد، ولي در نيمهي دوم حکومتش، به شدت با عزاداري مبارزه کرد و آن را ممنوع ساخت. در زمان پهلوي دوم، ممنوعيت عزاداري برداشته شد و مردم توانستند آزادانه به عزاداري بپردازند.
پس از سقوط حکومت پهلوي و با آغاز انقلاب اسلامي ايران، سوگواري سيدالشهداء، منزلت والايي يافت و يکي از اساسيترين پايههاي مذهبي حکومت را نيز تشکيل داد. گفتني است که ايرانيان، عزاداري را در مساجد، تکيهها، حسينيهها، منازل و يا به صورت دستهي عزا در معابر عمومي و نيز در بيوت مراجع تقليد برپا ميکنند. اين مراسم، در شهرهاي مذهبي چون قم، مشهد، کاشان، اصفهان، اردبيل و... بسيار پرشکوه انجام ميگيرد. نخلبرداري، هيأتهاي سقايي، تعزيهخواني و زنجيرزني، از رسمهاي متداول آيين عزاداري به شمار ميآيد.(29)
تاريخ عزاداري در جهان
عزاداري بر امام حسين (ع)، در نقاط مختلف جهان نيز برگزار ميشود.
1. عراق: عزاداري در عراق، در دورهي حکومت سفاح و مأمون (از خلفاي عباسي) و بويژه در عهد آلبويه، رونقي خاص يافت. پس از آن نيز به نسبت نوع برخورد حاکمان، هر ساله مراسم عاشورا و محرم برگزار ميگرديد؛ بويژه در کربلا که ورود هيأتهاي عزادار با شمايل خاص، شور و حال ديگري بدان ميدهد، بهطوري که برخي از علما نيز با آنان همراهي ميکنند، مانند علامه سيدمحمدمهدي بحرالعلوم که با عزاداران در مراسم همراه ميشده است.(30)
2. سوريه: با توجه به اين که دمشق، مرکز خلافت امويان بوده و به طور کلي، مردم آنجا نيز به اموي بودن شهرت داشتهاند، در ابتدا، مراسم عزاداري چندان رونقي نداشت، ولي بعدها، با توجه به نزديکي آنان به کشور لبنان که تشيع در آنجا گسترش خوبي داشت، و نيز وجود مرقد حضرت زينب و حضرت رقيه سلام اللهعليهما، عزاداري امام حسين (ع)، شور خاصي يافت و امروزه نيز چنين است. البته در عهد حمدانيان، وضعيت به مراتب بهتري گزارش شده است.(31)
3. لبنان: سابقهي تشيع در لبنان، تا زمان ابوذر امتداد دارد. امروزه لبنان، شيعيان معتقدي دارد. شيعيان لبنان در زمان امويان، به سختي تحت فشار بودند. اندکاندک، با باز شدن فضاي اجتماعي ـ سياسي، عزاداري نيز رونق يافته و امروزه عزاداريهاي بسيار خوبي در آنجا، بويژه در منطقهي جبلعامل که سابقهاي طولاني در اين زمينه دارند، انجام ميشود.
4. افغانستان: مراسم عزاداري در افغانستان، همه ساله در نقاط مختلف اين کشور، بويژه در مناطق مرکزي که شيعيان در آنجا ساکنند (منطقهي هزارستان) و نيز شهر مزارشريف (در شمار اين کشور)، بهخوبي برگزار ميشود.(32)
5. بحرين: در بحرين، از گذشته، روز عاشورا تعطيل بوده است. حسينيههاي بحرين که «ماتم» ناميده ميشوند، در ايام محرم به شدت فعالند.(33)
6. هندوستان: تاريخ عزاداري در هند، به پيش از استيلاي سلطان محمود غزنوي ميرسد. شيعيان و سنّيهاي معتقد به امام حسين (ع)، و حتي ديگر فرقهها، در ايام محرم، در مکانهايي به نام «امامباره» که ضريحهاي نمادين ائمه است، جمع ميشوند و به عزاداري ميپردازند. تعزيه و شور خاص هنديان، به حدي است که گاه عزاداري ايشان، تا اربعين سيدالشهدا ادامه مييابد.(34)
7. پاکستان: روز عاشورا، يکي از تعطيلات رسمي پاکستان است. در استقلال پاکستان، توجه به عاشورا نقش ويژهاي داشت.(35) اقبال لاهوري نيز اشعاري دربارهي امام حسين و کربلا سروده و استقلال پاکستان را مرهون آن دانسته است. علاوه بر زنجيرزني، سينهزني ، ساخت شبيه بارگاه اباعبدالله الحسين (ع) که به آن «تعزيه» يا «ضريح» گفته ميشود، نيز مرسوم است.(36)
8. بنگلادش: در بنگلادش نيز امامبارهها، مرکز عزاداري بوده و احساسات مردم در خصوص عاشورا، در ادبيات آنها نيز منعکس شده است.
9. اندونزي: در اندونزي که اسلام توسط شيعيان و جمعي از سادات بدان راه يافته، ماه محرم را «سورا» ميخوانند و آن را به طرز باشکوهي گرامي ميدارند.
10. فيليپين: در فيليپين نيز، عاشورا به شکل پرشکوهي برگزار ميگردد. در سال1310م، عدهاي از نوادگان امام صادق (ع)، براي تبليغ از عراق وارد سوماترا شدند. نيز در اوايل قرن پانزدهم ميلادي، يکي از سادات، به مالاکا رفت و پس از ازدواج با دختر حاکم آن ديار، به خلافت رسيد و بازماندگانش تا چهار قرن در آنجا حکومت کردند.
11. تايلند: در تايلند نيز که اسلام و تشيع به وسيلهي يک تاجر قمي به نام شيخاحمد به آنجا وارد شد، مراسم عاشورا هر ساله برگزار ميگردد.
همچنين عاشورا، در جمهوري آذربايجان که هشتاد درصد مردم آن شيعهاند، آفريقاي شرقي، بروندي، الجزاير، کانادا، آمريکا و آلباني برگزار ميشود.(37) در آلباني، «نعيم بيک» ديوان شعري در مورد شهادت امام حسين (ع) سروده و «داليب فراشري»، 65 هزار بيت شعر در اين باره گفته است.(38) شيعيان سعي ميکنند در مدت ده روز اول محرم، کمتر آب بنوشند تا خود را شبيه قهرمانان کربلا گردانند، آنگاه به تکايا ميروند تا به ذکر مصيبت بپردازند و در راه يا امام يا امام ميگويند.(39)
در شهرهاي ترکستان، قفقاز، تبت و چين نيز مراسمهاي مشابه اين موارد برگزار ميشود.(40)