به گزارش «شیعه نیوز»، مسئله کاهش جمعیت و سالمندی جمعیت کشورمان، معضلی نیست که طی سالیان اخیر صرفاً در داخل کشور مورد هشدار کارشناسان این حوزه قرار گرفته باشد؛ بر اساس پیشبینی حد متوسط باروری سازمان ملل، تا سال 2025 نزدیک به 12 درصد از کل جمعیت ایران در سنین بالای 60 سال قرار میگیرند و این نسبت تا سال 2050 به حدود 31 درصد خواهد رسید یعنی حدود یک سوم کل جمعیت ایران سالخورده خواهد بود!
الگوی سنی کاملاً سالخورده از سال 1410 کاملاً بر ساختار سنی جمعیت کشور چیره خواهد شد؛ در این مرحله به تدریج و با سرعتی فزاینده تعداد سالمندان کشور افزایش خواهد یافت و ضروری است سیاست سالمندی از هم اکنون در کشور اتخاذ شود.
به علاوه روند تغییر شاخصهای جمعیتی نشانگر آن است میزان جمعیت زیر 15 سال طی سالهای اخیر به شدت کاهش یافته و در سال 1385 به حدود 25 درصد رسیده است؛ در مجموع معیارهای سالخوردگی نشان میدهد که ترکیب جمعیت ایران تا سال 1390 در مرحله میانسالی و رو به سالخوردگی است و اگر کاهش باروری کل کشور با همین روند ادامه پیدا کند، ایران در کمتر از سه دهه به یکی از سالمندترین کشورهای دنیا بدل خواهد شد!
در همین رابطه با "دکتر پدرام کاویان؛ مدیر گروه سیاستگذاری جمعیت اندیشکده ایتان" گفتگویی انجام دادهایم که در ادامه تقدیم به مخاطبان ارجمند تسنیم شده است:
تسنیم: یک تلقی اشتباه در زمینه مسئله جمعیت، محدود کردن جمعیت به مسائل سیاسی است به این معنی که طیفهای مختلف سیاسی، از آن به نفع خود بهرهبرداری میکنند؛ آیا اساساً مقوله "جمعیت یک کشور" میتواند به مقولهای سیاسی تبدیل شود؟!
در کل، نباید به مقوله جمعیت و سالمندی نگاهی صرفاً سیاسی داشته باشیم زیرا در این صورت گروههای متعارضی به وجود میآیند که سعی در مقابله با آن دارند؛ بعضاً این مخالفت، ما را وارد یک فضای غیرمنطقی میکند و در ادامه به اظهارنظرهای غیرعقلانی منجر میشود.
جمعیت یک موضوع ملی است و نه تنها حاکمیت و طیفهای سیاسی بلکه آحاد مردم با آن درگیرند؛ اینکه عدم تعادل جمعیت چه پدیدههایی را به وجود میآورد و چه بحرانهایی در این زمینه کشور را تهدید میکند، کاملا علمی و محتمل است و با یکسری الفاظ و نظرات غیرعلمی نمیتوان این واقعیتها را کتمان کرد.
جمعیت یک مسئله ذوابعاد است و نباید آن را به به یک بُعد محدود کنیم؛ این یک خطای راهبردی است؛ جمعیت یک مسئله چندبعدی است که سطوح مختلف فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را دربرمیگیرد و باید علوم و رستههای مختلف برای طراحی بهترین تدبیر امنیتی به یاری بیایند؛ جمعیت به خودی خود یک علم خاص نیست و بخشی از علوم اجتماعی است و فینفسه یک مفهوم چندبعدی است؛ سیاستهای جمعیتی با مفاهیم فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی گره خوردهاند.
با ادامه شرایط کنونی کشور با بحران سالمندی روبهرو خواهد شد؛ نکته قابل توجه این است که در صورت روبهرو شدن با این پدیده، آمادگی لازم را داشته باشیم؛ کنش ما باید به بهترین اقدام منجر و به نفع کشور باشد؛ در نتیجه به خاطر دغدغههای سیاسی نباید واقعیات کشور را انکار کنیم چون در این صورت به ضرر کشور خواهد بود؛ ما بخواهیم یا نخواهیم با بحران سالمندی روبهرو هستیم حتی اگر اسم آن را به "سالمندی فعال" تغییر دهیم، صورت مسئله تغییر نمیکند.
تسنیم: منظور شما از "سالمندی فعال" چیست؟
"سالمندی فعال" یک تعریف انتزاعی است؛ از نظرگاه اقتصادی، افراد سالخورده جزو جمعیت غیرفعال جامعه محسوب میشوند زیرا که این سنین عملاً نیروی فعالیت خود را از دست میدهند؛ از طرفی افرادی معتقدند که اگر جوانان در حال حاضر شغل و پسانداز مناسبی داشته باشند در آینده و در صورت سالمندی کمتر دچار مشکل میشوند!
در حالی که این نیز یک نگاه انتزاعی به مفهوم سالمندی است، سالمندی با میزان حساب مالی قابل توصیف نیست و مستلزم رفع نیازهای عاطفی، روانی، مراقبتهای سلامت و حقوق بازنشستگی است؛ در حال حاضر برخی با تعاریف جدید از سن سالمندی، قصد پاک کردن صورت مسئله را دارند! طبق تعاریف بینالمللی افراد بالای 60 سال سالخورده محسوب میشوند و در سن بازنشستگی قرار میگیرند.
تسنیم: با توجه به اینکه 60 سالگی ملاکی برای طبقه بندی جمعیت سالمند است، اوضاع جمعیتی کشور در این زمینه چگونه است؟
کشور در حال رسیدن به موقعیتی است که یک سوم جمعیت آن بهزودی در سن سالمندی قرار خواهند گرفت!
تسنیم: گاهی از جانب اقشار دانشگاهی شاهد ادعاهایی مبنی بر عادی بودن شرایط جمعیتی هستیم! آیا واقعاً با یک بحران جمعیتی روبهرو خواهیم بود؟
متاسفانه گاهی با چنین برداشتهایی مواجه میشویم و برخی هم راهکار این مسئله را ادامه روند طبیعی کاهش جمعیت میدانند؛ یک تصور نادرست و غیراخلاقی است که میگوید: گروه سالمند باید فوت کنند تا معضل کشور خود به خود حل شود! این پاک کردن صورت مسئله است، مرگ راه حل این مسئله نیست؛ این حرفها از روی بیتوجهی زده میشود و به ابعاد و آثار آن دقت نمیشود چرا که به هر حال جمعیت دهه 60 تا سال 1430 در سن بازنشستگی قرار میگیرند و در هر صورت نیازهایی خواهند داشت.
متاسفانه این ادعاها بعضاً از سوی قشر دانشگاهی مطرح میشود؛ در اینجا تفاوت سواد و دانش مشخص میشود؛ گاهی افراد دانشگاهی با سابقه پژوهشی، حرفهایی میزنند که شنیدن آنها از مردم عادی نیز بعید است!
تسنیم: با این حساب زمان به ضرر جمعیت کشور در حال سپری شدن است! چه راهکاری در این زمینه وجود دارد؟
بالاخره کشور با پدیده سالمندی روبرو خواهد شد! نظام برنامهریزی برای اینگونه مواقع طراحی شده تا با پیشبینی و آیندهپژوهی با مسائل کشور روبةرو شود؛ برای رفع این نیازها باید از الان برنامهریزی کنیم در واقع نظام برنامهریزی برای این است که به فکر آینده کشور باشد.
اینکه بگوییم چون اتفاقی در 30 سال آینده اتفاق میافتد به آن فکر نکنیم حرفی کاملا غیرمنطقی است و خواستگاه عقلانی ندارد؛ برای درک بهتر این موضوع یک مثال میزنم، این حرف مثل این است که بگویند فلان ساختمان 5 سال دیگر استقامت خود را از دست میدهد، پس الان لازم به انجام کاری نیست!
تسنیم: کشورهای دیگری که با این مسئله روبهرو بودهاند به چه اقداماتی متوسل شدهاند؟
کشورهایی که به سمت بحران سالمندی پیش رفتهاند با اتکا به سیاستها با این معضل روبهرو شدهاند؛ خواه ناخواه سالمندان در ساختار جمعیتی کشور حضور دارند، مسلماً بخشی از جامعه که در سن جوانی قرار دارند، روزی به سن سالمندی خواهند رسید؛ بحث این است که وقتی از موضوع مطلع شدیم در ادامه باید تمهیداتی برای کنترل آن در نظر گرفته شود تا از آثار و پیامدهای آن کاسته شود؛ این یک برخورد طبیعی است؛ کشورهای دیگر دنیا نیز قبل وقوع بحران به چارهاندیشی افتادهاند.
نباید برای به تعادل رساندن نسبت جمعیت سالمند با جوانان به انتظار مرگ این بخش جمعیتی باشیم؛ این نوع نگاه به انسان در نازیسم نیز دیده نشده است! هیتلر هم چنین بحثی را مطرح نکرده است! اینکه بگوییم نژادی داریم که با مرگ آنها معضلاتمان حل میشود؛ ما از جامعه دانشگاهی انتظار داریم سعهصدر داشته باشند و اگر هر کسی در این رابطه بحث کارشناسی ارائه داد به معنی جسارت به این حوزه نیست.
در این زمینه ما به همه صداها و نظرات برای مطرح شدن نیاز داریم؛ اینکه تنها دانشگاهیان در این زمینه اظهارنظر کنند، کاملا غیرمنطقی است؛ اندیشه درست از دل تضارب آراء و بحثهای کارشناسی بیرون میآید نه با تخطئه گروههای مختلف.
سنتی که تاکنون تجربه شده این است که هرجا که خواستند، صدایی را با این توجیهات ساکت کردهاند! استفاده از این ترفند در این حوزه ملی صحیح نیست؛ جامعه به آزاداندیشی و آزادفکری نیاز دارد، همه فکرها و حرفها باید شنیده شوند تا از دل آنها بهترین راهکارها و سیاستها استخراج شود؛ تحت هیچ شرایطی نباید با مسائل اساسی کشور سلیقهای برخورد شود؛ لازم است همه طیفها در این زمینه همکاری کنند تا به نتایجی به نفع کشور دست پیدا کنیم.
تسنیم: با این توضیحات؛ کشورهایی که با بحران سالمندی روبهرو بودهاند، سیاستهایی کاربردی را اعمال کردهاند؛ در این باره بیشتر توضیح دهید؟
به طور کلی سیاستهای جمعیتی در دنیا در سه دسته قابل طبقهبندیاند؛ این دستهها شامل: سیاستهای مشوق فرزندآوری، سیاستهای جذب مهاجر و سیاستهای رفع موانع فرزندآوری است؛ کشورهای توسعهیافته دنیا به این علت که نظام اقتصادیشان در یک ساختار مدرن قوام یافته، در آنها خانواده به یک مفهوم حاشیهای بدل شده است؛ در نتیجه مجبور شدهاند برای احیای آن به ارزشهای جامعه غربی متوسل شوند و بر این اساس، مشوقهایی را در نظر گرفتهاند.
از جمله ارزشهای مطرح در جامعه غربی در حال حاضر، مواهب و سودهای مالی و اقتصادی است؛ به همین دلیل اغلب سیاستگذاران غربی تاکنون صرفاً به مشوقهای مالی اکتفا کردهاند البته باید توجه داشته باشیم که تغییر ساختارهای قوام یافته حتی از طریق صرف هزینههای مالی سخت است.
تسنیم: آیا منظور شما از "ساختارهای قوام یافته" به تغییرات الگوهای سبک زندگی مربوط است؟ با این حساب، خانواده ایرانی در معرض خطرات و تغییرات فرهنگی قرار دارد؟!
بله؛ نباید بگذاریم به مفهوم و جایگاه "خانواده" خدشهای وارد شود؛ در غرب مفهوم خانواده به گونهای که ما سراغ داریم، موضوعیت ندارد! زنان و مردان حاضر نیستند نقشهای اجتماعی که اتخاذ کردند را کنار بگذارند و مثلا به یک مادر صرف تبدیل شوند! در حالیکه مادر بودن در فرهنگ ما جایگاه بسیار بالایی دارد.
تسنیم: یکی از سیاستهای تصحیح ساختار جمعیتی، موضوع "مهاجرت" است، در این باره هم توضیح هید؟
شماری از کشورهای جهان همینطور به سیاستهای جذب مهاجر روی آوردهاند؛ مثلا کشورهای حاشیه خلیج فارس برای تامین نیروی کار، به سمت جذب "مهاجر موقت" پیش رفتهاند؛ برخی از کشورها مثل آمریکا و انگلیس نیز بر روی جذب "مهاجر متخصص" برنامهریزی کردهاند و برهمین اساس، نیروهای کار نخبه را از سطح جهان جذب میکنند؛ البته این مقوله نیز با چالشهای اجتماعی و فرهنگی متعددی روبهرو میشود و و گاهی کشورهای مقصد آن را نمیپذیرند.
با این حال؛ مقوله مهاجرت باید برای کشور ما نیز بررسی شود؛ بر اساس دو مطالعه ملی نگرشسنجی که در سالهای 82 و 94 انجام گرفت، مشخص شده که جامعه ایرانی بیش از تعداد فرزندانی که دارد، مایل به فرزندآوری است؛ این نکته نشان میدهد که موانعی بر سر راه زوجین قرار دارد که مانع از رسیدن به اهداف آنها میشود.
البته برخی از موانع به راحتی رفع شدنی است اما برخی دیگر نیاز به مطالعه دارد؛ مطلب قابل احصا این است که جامعه ایران دو سال دیرتر از تمایل خود ازدواج میکند! سیاستگذاران باید از طریق سیاست این روند تسهیل کنند تا جوانان در زمانی که تمایل دارند، ازدواج و فرزندآوری کنند.
برای مثال 20 درصد جمعیت کشور که ظرفیت باروری دارد با "ناباوری" درگیر است! در این زمینه هم سیاستگذاران در سطح جهان، هزینههای ناباروری را رایگان کردهاند چون درمان این گروه به مرور صورت میگیرد، هزینه قابل توجهی دربر ندارد.
در رابطه با کنترل مسئله طلاق نیز میتوان گفت، قبل از اینکه زوجین پای میز طلاق بیایند، سیاستگذار، رسانه و دستگاههای فرهنگی باید نسبت به قوام خانواده برنامهریزی داشته باشند و مورد دیگر این است که باید جایگاه و شأن مادری و خانهداری مورد توجه قرار گیرد، همانطور که در همه جهان این اتفاق افتاده است.
بر این اساس باید برای فراغت، تفریح و کار مادران شأنیت قائل باشیم؛ زنان در دوره بارداری نباید در خانه حبس شده و تفریحات خود را از دست بدهند زیرا این اتفاق موجب میشود تا تمایل به فرزندآوری در آنها کاهش پیدا کند؛ از این دست سیاستها فراوانند اما باید اراده آن در مجلس شکل بگیرد، تا سیاستهای مناسب در این حوزه شکل بگیرد و مشکلات به تدریج حل شوند.