به گزارش «شیعه نیوز»، سالهای پایانی قرن اول هجری قمری تاریخ اسلام شاهد رویدادی مهم به نام فتح آندلس بود. آندلس یکی از ۱۷ بخش خودمختار کشور اسپانیا و پایتخت آن شهر سیبیا یا سویل است. مسلمانان با ورود دین مبین اسلام به این شهر در طول مدت ۸۰۰ سال (از سال ۷۱۱ تا سال ۱۴۹۲ میلادی) تغییراتی شگرف و گسترده و نیز بنایی فرهنگی و تمدنی پر شکوه و خیرهکننده را پی ریزی کردند. اروپایی که تا آن زمان دوران تاریک و خشن خود را سپری میکرد و جهل بر جوامع آن سایه افکنده بود، اکنون با الگویی مواجه شده است که در تمام زمینههای علمی، فرهنگی، هنری، پزشکی و … صاحب رأی و نظر است.
دکتر فیلیپ. ک. حتّی (Dr. Philipe.K. Hata) در «تاریخ عرب» مینویسد: «در این دوران، قرطبه، پایتخت آندلس، بزرگترین مرکز فرهنگی اروپا و با قسطنطنیه و بغداد سه مرکز فرهنگی جهان به شمار میرفتند. قرطبه یکصد و ۱۳ هزار خانه، ۲۱ محلهی بیرون شهر، ۷۰ کتابخانه و تعداد زیادی کتابفروشی و مسجد داشت. در شهر فرسنگها راه، سنگ فرش بود که از خانههای دو طرف روشنی میگرفت. در صورتی که لندن و پاریس، حتی هفت قرن پس از آن تاریخ، چنین وضعی نداشت. قرنها بعد اگر کسی جرأت میکرد و در یک روز بارانی پاریس، از آستانهی خانه بیرون میرفت، تا قوزک به گل فرو میرفت. موقعی که دانشگاه آکسفورد نظر میداد که استحمام یک رسم بتپرستی است. نسلهای متوالی از دانشوران قرطبه از استحمام در حمامهای مجلل بهرهور شده بودند.» (اعترافات، ج ۱، خدمات اسلام به اروپا، عطایی اصفهانی، چاپ چهارم، ۱۳۸۷، ص ۳۲)
طی ۸۰۰ سال حکومت مسلمانان بر سرزمین آندلس، بارها این کشور مورد تاخت و تاز مسیحیان برای بازپسگیری مجدد آن قرار گرفت. چرا که فتح آندلس توسط مسلمانان برای مسیحیان آن دوران بسیار گران تمام شد و بر همین اساس، فکر شکست دادن مسلمین، لحظهای از سر زمامداران مسیحی خارج نشد. شکست راهبردهای مختلف مسیحیان علیه مسلمانان، آنها را به سمت گشودن جبهه فرهنگی و ترویج فساد، فحشا و بی بندو باری سوق داد تا اینکه توسط یک توطئه داخلی و عاملی نفوذی به نام «براق بن عمار» زمینههای بازپسگیری این سرزمین از دست مسلمانان فراهم شد.
فتح آندلس توسط مسلمانان برای مسیحیان آن دوران بسیار گران تمام شد و بر همین اساس، فکر شکست دادن مسلمین، لحظهای از سر زمامداران مسیحی خارج نشد. شکست راهبردهای مختلف مسیحیان علیه مسلمانان، آنها را به سمت گشودن جبهه فرهنگی و ترویج فساد، فحشا و بی بندو باری سوق داد.
با بررسی علل بازپسگیری آندلس از دست مسلمانان میتوان یکی از مهمترین عوامل را «نفوذ» معرفی کرد؛ یعنی از آنجا که سه عامل حاکمیت فرهنگ و ارزشهای دینی، نظام مبتنی بر امام و ولایت و پشتوانه مردمی در حمایت از حکومت دینی همواره سه مانع بزرگ برای عدم دستیابی موفقیت دشمنان علیه مسلمانان در طول تاریخ است، نفوذ شیوه و روشی برای براندازی اینگونه نظامهای مستحکم با پشتوانههای اعتقادی و مردمی شناخته میشود، شیوهای که کارآیی خود را اولین بار در ماجرای آندلس نشان داد. اتفاقاً با تطبیق گزارههایی که در ماجرای بازپسگیری آندلس از دست مسلمانان صورت گرفت، با آنچه اکنون در قالب این پروژه برای استحاله فرهنگی جامعه صورت میگیرد، میتوان به کارکردهای مشترک نفوذ پی برد.
کارکردهای مشترک جریان نفوذ جهت استحاله فرهنگی:
۱ ـ زدودن شور فداکاری و جهاد
نقل است ایلدفونس پادشاه واتیکان گفت پاپ مىخواهد در مورد باز پسگیرى اسپانیا، تصمیم خود را اعلام کند، براى همین، از “براق بن عمار” از افسران بانفوذ دربار مالک بن عباد که مخفیانه، خود را به دستگاه پاپ و کلیسا فروخته بود، خواست تا آنها را در این امر یارى کند. براق که در میان مسلمانان اسپانیا بزرگ شده بود و از روحیهى آنان کاملاً آگاه بود، گفت: جنگ شما با مسلمانها در شرایط فعلى اشتباه است و سپاه و قدرت بارونهاى اروپا هر چه باشد، نمىتواند در برابر مسلمانها بایستد؛ زیرا مسلمانان هرگاه مذهب و آیینشان را در خطر بینند، سرسختانه از آن دفاع مىکنند و دشمن را ـ هر که باشد ـ نابود مىکنند. از این رو، نخست باید شور فداکارى و دین دارى و شجاعت را در مسلمانها سست کرده، آنگاه آنان را از پاى درآورید.
این ایده، آغاز راهی که بود که پایانش منجر به دسیسهای بزرگ علیه مسلمانان آندلس شد. باید توجه داشت اکنون کسانی که در پی تضعیف روحیه جهاد و ایثارگری در بین جوانان این مرز و بوم هستند، همان مسیری را طی میکنند که ایلدفونس و براق بن عمار پیمودند؛ لذا به سرعت پایههای این سناریو را بنا نهادند و در این مسیر از وزیران و زمامداران خائن و ترسو بهره بردند. در این راستا براق بن عمار پیشنهاد داد قرارداد صلحی با مسلمانان نوشته شود که مفاد اصلی آن آزادی آموزش و پرورش، آزادی مذهب و گسترش روابط تجاری و بازرگانی باشد. به این ترتیب اساتید نفوذی از طریق سیستم آموزش و پرورش جهاد و فداکاری را در روحیه جوانان تضعیف کنند.
۲ ـ گستردن دامهاى فساد در میان جوانان
گسترش فساد در میان جوانان پیشنهاد بعدی براق بن عمار به پادشاه واتیکان بود. پیشنهاد او به این گونه بود که از طریق استفاده از گزاره «آزادی مذهب» کشیشان و مبشران میتوانند جوانان مسلمان را از راه بیرون کرده یا دست کم در دینشان لاابالى کنند. در این راستا مسیحیان شمال آندلس، قراردادهایى را با حاکمان مسلمان بستند و طبق آن آزادانه به ایجاد تفریحگاه و مدرسه و انجام تجارت بین مسلمانان پرداختند؛ در مدارس خود به فرزندان مسلمان، افکار دینى مسیحیت را القا میکردند و با به گردش در آوردن دختران زیباروى مسیحى در تفریح گاهها، جوانان مسلمان را به آنجا میکشاندند و با ترویج خرید و فروش مشروبات الکلى، مردم مسلمان را از اعتقادات دینى خود دور میساختند و به این طریق فساد را در تمام پیکره جامعه اسلامى رسوخ دادند.
رهبر معظم انقلاب در توصیف این ماجرا فرمودند: «آنها به فاسد کردن جوانان پرداختند و در این راستا انگیزههای مختلف مسیحی، مذهبی یا سیاسی داشتند. یکی از کارها این بود که تاکستانهایی را وقف کردند تا شراب آنها را بهطور مجّانی در اختیار جوانان قرار دهند. جوانان را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند تا آنها را به شهوات آلوده کنند. گذشت زمان راههای اصلی برای فاسد یا آباد کردن یک ملت را عوض نمیکند. امروز هم آنها همین کار را میکنند.» (بیانات در دیدار جوانان و دانشجویان سیستان و بلوچستان؛ ۶/۱۲/۸۱)
اسناد بینالمللی و استحاله فرهنگی
اکنون مشاهده میکنیم افرادی صاحبنفوذ دقیقاً گام به گام این سناریو را ناآگاهانه اجرا میکنند؛ دل بستن به قراردادها و کنوانسیونهای بینالمللی و اجرای مو به موی آنها در کشور که عمدتاً مغایر فرهنگ ایرانی اسلامی ما محسوب میشود و بارها مورد هشدار مسئولان و متولیان دلسوز جامعه قرار گرفته واقعیتی بر این ماجراست. از جمله آنها سند ۲۰۳۰ بود که به اعتقاد کارشناسان مغایر با فرهنگ اسلامی کشور محسوب میشد که این سخن مورد تأیید رهبر انقلاب نیز قرار گرفت.
فضای مجازی و ترویج فساد
از دیگر سو دشمن از طریق فضای مجازی و شبکههای اجتماعی مدتهاست سناریوی ترویج فساد و فحشا در میان جوانان این مرز و بوم را پیش گرفته و در این راستا به موفقیتهایی دست یافته است؛ لذا ایجاد فضای باز مجازی و بدون کنترل در جامعه و عدم حمایت از شبکههای اجتماعی داخلی یکی از عوامل مهم در ترویج فساد در بین جوانان بود ضمن آنکه گذرگاهی برای نفوذ بیش از پیش دشمن محسوب شد.
ترویج پوششهای نامتعارف
ترویج البسه تنگ و مغایر با شخصیت مرد یا زن مسلمان و نیز استفاده از پوششهای نامتعارف در بین مسلمانان آندلس بر پایبندی آنها بر آموزههای دینی تأثیر بسیار منفی گذاشت؛ این مسئله نتیجه همان سیاست باز سیاسی در قبال دشمن آگاه بود که با استفاده از جریان نفوذ دست به این اقدام زد. تجربه موفق دشمنان در این زمینه آنها را به این تصمیم رساند که همواره از این روش در استحاله فرهنگی و دینی مسلمانان استفاده کنند.
۳ ـ خیانت وزیران و سرداران ترسو و دینفروش
اجرایی شدن توطئههای دشمنان در استحاله فرهنگی مسلمانان زمینه را برای وارد کردن آخرین ضربه به پیکره اسلام و مسلمانان که همان هجوم نظامی است فراهم آورد. در این راستا بهره از خیانت وزیران و زمامداران ترسو و دینفروش کارایی فراوانی داشت. “براق بن عمار” با دسیسهبازىهایش موفق شد، یکى از پطرسها به نام «شیل» را به عنوان افسر رشید ارتش به مالک بن عباد معرفى کند. او هم به این منظور که سربازان مسلمان از چگونگى تجهیزات نظامى مسیحیان وفنون جنگىشان آگاه شوند، وى را به عنوان مشاور نظامى استخدام کرد و به او اجازه داد هر که را صلاح مىداند، براى آموزش نظامى به خدمت ارتش مسلمانان وارد کند. با این نقشهى خائنانه، ارتش اسلام هم یکسره در اختیار مسیحیان قرار گرفت. (آندلس سرزمین خاطرهها، سیدعلى محقق، ص ۷۳) ایلدفوس پس از فتح اشبیلیه (سویل) و چند شهر دیگر بر قرطبه دست یافت و بر تخت امارت آنجا نشست، سپس دستور داد تا مسجد جامع قرطبه را که بنایى بى مانند و از آثار تاریخى مسلمانان بود با خاک یکسان کنند و محل آن را مرکز فساد قرار دهند. طی این فرآیند، مسلمانان زیادی از دم تیغ فرماندهان مسیحی گذشتند و به قتل رسیدند.علت شکست مسلمین در آندلس پذیرش مذاکره بود.