سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

متوکل عباسی چهره منفور تاریخ و فجایعی که بار آورد

تبعید امام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسلام به سامرا، شهادت امام هادی علیه‌السلام، تخریب مزار مطهر امام حسین علیه‌السلام و شخم زدن خاک کربلا، بخشی از فجایعی است که متوکل عباسی به بار آورد.
کد خبر: ۲۲۸۲۴۲
۰۹:۳۱ - ۰۷ خرداد ۱۳۹۹

به گزارش «شیعه نیوز»، کینه و بغض برخی از چهره‌ها در طول تاریخ به قدری شنیع و وقاحت بار است که گویی از آلوده کردن دست خود به خون پاک ائمه اطهار علیهم السلام و پاکان و مؤمنان تاریخ راضی نمی‌شوند و بغضی بزرگ‌تر و رذالتی عظیم‌تر را جست و جو می‌کنند. نمونه این رذالت‌ها را باید در خاندان بنی‌امیه و بنی‌عباس جست و جو کرد. در این میان، وقتی به نام متوکل عباسی می‌رسیم، فجایع ناگواری را می‌بینیم که با دست‌های ناپاک او رقم خورده است. از تبعید امام هادی و امام حسن عسکری علیهماالسلام به سامرا، آزار و در نهایت شهادت آن دو امام بزرگوار تا از بین بردن مزار مطهر امام حسین علیه السلام و یاران آن حضرت در کربلا، آن هم بعد از حدود 170 سال که شهادت جان‌سوز و واقعه بزرگ عاشورا می‌گذشت.

خبرگزاری تسنیم در گفت‌وگویی که با حجت‌الاسلام صادق ایرانشاهی، پژوهشگر تاریخ اسلام، انجام داده به بررسی زندگی متوکل عباسی به عنوان یکی از منفورترین و خبیث‌ترین چهره‌های تاریخ پرداخته است. آن طور که این پژوهشگر تاریخی شرح می‌دهد، متوکل نسبت به امام علی علیه السلام و خاندان ائمه اطهار علیهم السلام بسیار بی‌ادب بود و بارها علناً به ایشان توهین کرده بود. بر اساس همین وقاحت‌ها بود که در سال 236 قمری دستور داد که مزار مطهر امام حسین علیه السلام در کربلا را ویران کنند. به این ترتیب مزار مطهر آن حضرت و بقیه قبور مطهر در اطراف آن تا حدود دویست جریب تخریب شد. به دستور او همه زمین‌ها را در نهایت قساوت و کوردلی شخم زدند و در آن زراعت کردند. این اقدام متوکل قلب همه شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام در طول تاریخ را داغدار کرد و باعث شد هر بار نام او به میان می‌آید، همه بر او لعن و نفرین بفرستند. او همچنین امام هادی علیه السلام را از مدینه به سامرا تبعید کرد تا ایشان را از مردم دور کرده و امام تحت کنترل حکومت باشند تا جلوی دنیا آمدن آخرین حجت خدا را بگیرند؛ بنابراین امام دهم شیعیان را در یک منطقه نظامی حبس کردند و امام عسکری علیه السلام را هم که آن زمان کودک بودند، همراه ایشان تحت کنترل قرار دادند. تلاش آن‌ها بر این بود تا از ازدواج امام حسن عسکری علیه السلام و به دنیا آمدن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف جلوگیری کنند که این آرزو را به گور بردند و امام زمان به لطف خدا متولد شدند.

چهره منفور تاریخ

می‌دانیم که یکی از منفورترین و خبیث‌ترین چهره‌های تاریخ، متوکل عباسی است. دلیل این‌که این اندازه از متوکل به رذالت یاد می‌شود، چیست؟

برای این که دلیل خباثت و بدنامی متوکل عباسی را بدانیم باید یک نگاه اجمالی به زندگی او داشته باشیم. متوکل عباسی دهمین خلیفه در حکومت بنی‌عباس بود. بنی‌عباس هم همان حکومتی است که دشمن سرسخت و خون‌خوار خاندان اهل بیت و ائمه اطهار علیهم السلام محسوب می‌شود. نام اصلی متوکل، ابوالفضل جعفر بود و او فرزند معتصم عباسی بود که حدود 15 سال حکومت کرد.

متوکل دشمن سرسخت و ظالم امام هادی علیه السلام بود و کسی بود که در سال 236 قمری دستور داد حرم مطهر حضرت سیدالشهدا علیه السلام را خراب کنند و هر چه مردم در اطراف آن خانه یا هر بنایی که ساخته بودند، از بین ببرند. یعنی بعد از حدود 170 سال که از واقعه جان‌گداز عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام و یاران آن حضرت می‌گذشت، متوکل اقدام به چنین عمل خبیثانه ای کرد که دل همه شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام را در طول تاریخ داغدار کرد. او آنقدر وقیح بود که حتی دستور داد که زمین کربلا را شخم بزنند و در آن کشاورزی کنند.

با این وجود آیا شیعیان در آن دوران مخالفتی با او نکردند؟

شیعیان و دوستداران اهل بیت علیهم السلام سعی می‌کردند با او و عواملش مخالفت و مقابله کنند، اما موفق نمی‌شدند. چون عباسیان قدرت زیادی داشتند و به شدت شیعیان را مورد ظلم و آزار قرار می‌دادند. به همین علت اعتراض‌هایی که مردم مؤمن علیه متوکل و بنی‌عباس می‌کردند، بی‌نتیجه می‌ماند و جو امنیتی که بر جامعه آن زمان حاکم شده بود مانع از هر نوع اقدام شیعیان شده بود.

در عین حال متوکل برای اینکه بتواند بر مردم و به خصوص شیعیان حکومت کند و مانع از اعتراض آن‌ها شود، مرکز حکومتش را از بغداد به دمشق منتقل کرد و بعد از مدتی به سامرا که آن زمان شهر نظامی بود، منتقل شد.

تبعید امام هادی از مدینه به سامرا

ظاهراً در همین زمان بود که امام هادی علیه السلام را از مدینه به سامرا احضار کرد. دلیل این اتفاق چه بود؟

قضیه این بود که حاکم مدینه با امام هادی علیه السلام دشمنی داشت. به همین علت گزارش‌هایی را به متوکل عباسی منعکس کرده بود با این مضمون که آن حضرت درصدد قیام علیه خلیفه است. البته با اینکه نامه را محرمانه فرستاده بود، اما امام هادی علیه السلام از آن باخبر شدند و طی نامه‌ای به متوکل، غرض‌ورزی و دشمنی حاکم مدینه نسبت به خود را یادآور شده و اتهامات حاکم مدینه را تکذیب کردند.

واکنش متوکل در این شرایط چگونه بود؟

با این وجود متوکل به ظاهر از امام دعوت کرد که به سامرا بروند. اما این دعوت به گونه‌ای بود که عوامل او به مدینه آمدند و ضمن تفتیش خانه حضرت، آن بزرگوار را به سامرا بردند. مردم مدینه که از برخورد عوامل متوکل نسبت به امام نگران شده بودند به خروش آمدند، به طوری که نزدیک بود مدینه به هم بریزد. در نهایت سرپرست هیئت اعزامی متوکل مجبور شد تعهد بدهد و سوگند بخورد که هیچ‌گونه قصد سوئی نسبت به امام ندارد.

گذشته از ظاهر حادثه باید توجه داشت که خلفای جبار می‌دانستند امامانی که خدا برای هدایت جامعه و رهبری مردم در نظر گرفته 12 نفرند و این 12 نفر چه کسانی هستند. متوکل هم می‌دانست که امام هادی علیه السلام دهمین امام است و نواده آن بزرگوار، مهدی موعود عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهد بود که تمام جباران و سفاکان را در هم خواهد کوبید و حکومت واحد و عدل جهانی را بر پا خواهد کرد.

تلاش مذبوحانه متوکل برای جلوگیری از تولد آخرین حجت خدا

بر این اساس بردن امام هادی علیه السلام به سامرا به این منظور بود که امام را از مردم دور کنند؟

بله. البته این کار دلیل دیگری هم داشت. اینکه امام تحت کنترل حکومت باشند تا جلوی دنیا آمدن آخرین حجت خدا را بگیرند. بنابراین امام دهم شیعیان را در یک منطقه نظامی حبس کردند و امام عسکری علیه السلام را هم که آن زمان کودک بودند، همراه ایشان تحت کنترل قرار دادند.

تلاش آن‌ها بر این بود تا از ازدواج امام حسن عسکری علیه السلام و به دنیا آمدن امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف جلوگیری کنند که این آرزو را به گور بردند و امام زمان به لطف خدا متولد شدند.

این ظلم‌ها و آزارها از سوی متوکل، در زمان اقامت امام هادی علیه السلام در سامرا هم ادامه داشت؟

بله. متوکل با اینکه امام هادی علیه السلام را از مدینه به سامرا تبعید کرده بود، باز هم آن حضرت را راحت نمی‌گذاشت و هر از گاهی مأموران خود را می‌فرستاد تا خانه ایشان را تفتیش کنند. هر بار هم مأموران متوکل بدون اینکه چیزی به دست بیاورند، برمی‌گشتند. آن طور که در گزارش‌های تاریخی نوشته شده، هر وقت که مأموران به خانه امام هادی علیه السلام می‌رفتند، آن حضرت با آرامش با آن‌ها مواجه می‌شدند و گفته شده که حتی برای آن‌ها شمعی هم روشن می‌کردند تا بتوانند خانه را بهتر جست و جو کنند.

ماجرای شفای متوکل توسط امام هادی علیه السلام

گفته شده که با وجود اینکه متوکل دشمن اهل بیت علیهم السلام بود، اما ظاهراً او به دست مبارک امام هادی علیه السلام از بیماری سختی شفا پیدا کرد. آیا این قضیه صحت دارد؟

در این مورد نقل‌قول‌هایی وجود دارد که یک دمل چرکین بزرگ در بدن متوکل عباسی به وجود آمده بود که اطبا از معالجه او عاجز بودند. مادر متوکل که به حقیقت اهل بیت علیهم السلام و جایگاه الهی آنان علم داشت، نذر کرده بود که متوسل به امام هادی علیه السلام شود و اگر متوکل با رهنمود ایشان شفا پیدا کند، چند هزار دینار تقدیم امام کند.

بنابراین به خدمت امام هادی علیه السلام رفت و ماجرا را تعریف کرد. امام رهنمودی برای معالجه متوکل داد. اتفاقاً درباریان نظر امام را به تمسخر گرفتند و قبول نکردند. اما چون از همه جا ناامید شده بودند و کسی نمی‌توانست خلیفه را مداوا کند در هر صورت به دستور ایشان عمل کردند و متوکل خوب شد.

متوکل که از نذر مادرش بی‌خبر بود، با اینکه به دست امام شفا گرفته بود، دستور داد به خانه امام هادی علیه السلام حمله کرده و اموال و سلاح‌هایی را که از سوی شیعیان به ایشان می‌رسید ضبط کنند تا سندی برای مقابله و دشمنی امام با او باشد. اتفاقاً وقتی به خانه هادی حمله کردند، اموال قابل توجهی را با مُهر مادر خلیفه یافتند.

آن‌ها را نزد خلیفه آوردند. خلیفه در حالی که تعجب کرده بود، از مادرش پرسید این اموال با مُهر شما در خانه امام چه می‌کند. او در جواب گفت این‌ها اموالی است که برای شفای تو نذر کرده بودم. متوکل با همه خباثتی که داشت، متأثر شد و وجهی بر آن اموال افزود و به امام برگرداند.

چرا امام هادی علیه السلام، دشمن خود را شفا دادند؟

در اینجا یک سؤال مهم پیش می‌آید. چرا امام هادی علیه السلام که از آزارهای متوکل در امان نبوده و با وجود اینکه او را می‌شناختند، اقدام به شفای آن خائن کردند؟

یک دلیل این موضوع آن است که همان طور که اشاره شد، مادر متوکل به حقانیت ائمه اطهار علیهم السلام علم داشت و با داشتن همین اعتقاد به خدمت امام هادی علیه السلام رفت و درخواست شفای فرزند خود را کرد. هرچند که متوکل از این قضیه در ابتدا اطلاع نداشته، اما به هر حال مادر دشمن آن حضرت به آن حضرت متوسل شده بود. در اینجا شأن و منزلت امام معصوم علیه السلام نمایان می‌شود. آن بزرگان حتی دشمن خود را هم دست خالی رد نمی‌کنند و این موضوعی است که تنها در مورد متوکل اتفاق نیفتاده است.

اگر تاریخ را به درستی و با دقت مرور کنید، متوجه می‌شوید که در شرایط و جایگاه‌های بسیاری پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام با دشمنان خود مدارا کرده‌اند، با آن‌ها ملاطفت کرده‌اند و آن‌ها را مورد مهر قرار داده‌اند. نمونه آن در مورد حضرت امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام اتفاق افتاده است. آن حضرت ابن ملجم را به خوبی می‌شناختند و به علم الهی می‌دانستند که او روزی اقدام به شهادت ایشان می‌کنند. با این وجود بارها و بارها با او مهربانی کرده و به او رحم کردند.

حتی در آستانه شهادت امام علی علیه السلام هم وقتی ابن ملجم را به خدمت ایشان آوردند، فرمودند: «ای ابن ملجم جنایتی بزرگ کردی. آیا من برایت بد امامی بودم؟ آیا تو را مورد مرحمت قرار ندادم و بر دیگران برنگزیدم؟ با وجود اینکه می‌دانستم قاتل من خواهی بود، به تو احسان کردم و بخششم به تو را افزون ساختم تا از راه گمراهی که برگزیده‌ای بازگردی، اما شقاوت بر تو غلبه کرد تا مرا بکشی.»

با این مطلب روشن است که امام علی علیه السلام هم می‌دانستند که ابن ملجم قاتل ایشان خواهد بود. پس امام هادی علیه السلام هم مانند جد بزرگوار خود، با دشمن و قاتل خود خوبی کردند تا شاید این محبت بر او اثر گذاشته و قلبش را نرم کرده و از دشمنی با حق بازدارد.

هتک حرمت متوکل به مزار مطهر حضرت سیدالشهدا علیه السلام

یکی دیگر از اقدام‌های شوم و وقیحانه متوکل، هتک حرمت نسبت به حرم مطهر امام حسین علیه السلام است. این واقعه چگونه روی داد؟

این نکته را در نظر داشته باشید که متوکل نسبت به امام علی علیه السلام و خاندان ائمه اطهار علیهم السلام بسیار بی‌ادب بود و بارها علناً به ایشان توهین کرده بود. بر اساس همین وقاحت‌ها بود که در سال 236 قمری دستور داد که مزار مطهر امام حسین علیه السلام در کربلا را ویران کنند. به این ترتیب مزار مطهر آن حضرت و بقیه قبور مطهر در اطراف آن تا حدود دویست جریب تخریب شد. به دستور او همه زمین‌ها را در نهایت قساوت و کوردلی شخم زدند و در آن زراعت کردند. این اقدام متوکل قلب همه شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام در طول تاریخ را داغدار کرد و باعث شد هر بار نام او به میان می‌آید، همه بر او لعن و نفرین بفرستند.

پیش‌بینی هلاکت متوکل توسط امام هادی علیه السلام

درنهایت می‌خواهیم بدانیم سرانجام این ملعون چه شد.

یک بار که متوکل به شدت غرق در گناه بود و در اثر خوردن شراب، لایعقل شده بود، امام هادی علیه السلام را خواست. آن حضرت وقتی در دربار متوکل حاضر شدند، بدون توجه به خطرات احتمالی، به شدت متوکل را سرزنش کرده و او را نصیحت کردند و عواقب اخروی کارهای زشت او را یادآوری کردند. متوکل که عصبانی شده بود، دستور داد که آن حضرت را زندانی کنند.

امام هادی علیه السلام در حالی که به سوی زندان می‌رفتند، این آیه شریفه را می‌خواندند که: «تَمَتَّعُوا فِی دَارِکُمْ ثَلاثَةَ أَیَّامٍ ذَلِکَ وَعْدٌ غَیْرُ مَکْذُوبٍ؛ در خانه‌هایتان سه روز به آسایش و خوش‌گذرانی سپری کنید (سپس عذاب الهی خواهد رسید) آن وعده‌ای است که دروغ نخواهد بود.» سه روز بعد از این ماجرا پیش‌بینی امام هادی علیه السلام محقق شد و متوکل به دست پسرش، منتصر، به هلاکت رسید.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
ناشناس
۱۲:۰۹ - ۱۳۹۹/۰۳/۱۰
اَللّٰهُمَّ الْعَنْ أَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ آخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلا ذالِکَ، اَللّٰهُمَّ الْعَنِ الْعِصابَةَ اللَّتی جاهَدَتِ الْحُسَيْنَ عَلَيْهِ السَّلامُ، وَ شايَعَتْ وَ بايَعَتْ وَ تابَعَتْ عَلا قَتْلِهِ، اَللّٰهُمَّ الْعَنْهُمْ جَميعاً