سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

حج شيخ رجبعلي‌ خياط

کد خبر: ۲۲۵۴
۰۰:۰۰ - ۰۰

جناب شيخ هيچ‌گاه استطاعت مالي براي انجام فريضه حج نيافت و حج نرفت، اما رهنمودهاي او به برخي حج‌گزاران، نشان مي‌دهد که از راز و رمز حج اولياي خدا به طور دقيق خبر داشت.

او معتقد بود که حج حقيقي و کامل هنگامي تحقق مي‌يابد که حج‌گزار عاشق صاحب‌خانه باشد، تا بتواند مقاصد واقعي مناسک حج را درک کند. از اين رو، در پاسخ شخصي که به او پيشنهاد مي‌کند با هم به حج بروند مي‌فرمايد: «برو عاشقي ياد بگير و بعد بيا تا به مکه برويم»!


يکي از ارادتمندان با سابقه جناب شيخ نقل مي‌کند: در اولين سفري که عازم مکه معظمه بودم خدمت ايشان رسيدم و رهنمود خواستم. فرمودند: از تاريخ حرکت تا چهل روز آيه شريفه «رب أدخلني مدخل صدق و إخرجني مخرج صدق و اجعل لي من لدنک سلطانا نصيرا- سوره اسراء آيه هشتاد» را بخوان شايد بتواني ولي عصر-عجل الله تعالي فرجه- را ببيني.

سپس افزود: چطور ممکن است کسي دعوت داشته باشد، به خانه‌اي برود و صاحب خانه را نبيند! همه توجه و فکرت اين باشد که ان شاء الله آن وجود مبارک را در يکي از مراحل حج زيارت کني.


شيخ فرمود: شخصي که در ميقات محرم مي‌شود بايد بداند که اين جا آمده است تا غير خدا را بر خود حرام کند، و از لحظه‌اي که تلبيه گفت، دعوت خدا را پذيرفت و غير او را بر خود حرام کرد، آن چه علاقه غيرخدايي است بر او حرام است و تا آخرين لحظات عمر نبايد به غير خدا توجه کند!


شيخ فرمود: طواف کعبه، به ظاهر دور زندن خانه است، ولي بدان که مقصود از اين چرخ زدن، خدا را محور زندگي کردن و فاني شدن در اوست، حالي پيدا کن که دور او بگردي، قرباني او شوي و کاري کن که در واقع، خانه دور سرت بگردد.


شيخ فرمود: در حجر اسماعيل و زير ناودان طلا که زايران بيت الله الحرام حل مشکلات خود را از خداوند مي‌خواهند تو عرضه بدار: «خدايا! مرا براي بندگي خود و ياري ولي‌ات حجةبن الحسن(عج) تربيت کن.


شيخ فرمود: هنگامي که به منا مي‌روي در قربانگاه چه مي‌کني؟ آيا مي‌داني فلسفه قرباني چيست؟ نفس اماره را در واقع قرباني کن.

«فتوبوا إلي بارئکم فاقتلوا انفسکم: و توبه کنيد به سوي پروردگارتان و نفستان را بکشيد. سوره بقره آيه 54». سر نفس را ببر و برگرد، خود را از چنگال نفس رهايي ده، نه اين که وقتي برگشتي، نفس نيرومند‌تر از قبل شده باشد!


پس از مراجعت، به محضر شيخ رسيدم و عرض کردم: دوست دارم بدانم نتيجه‌اي حاصل شده يا نه؟

فرمود: سرت را پايين بينداز و حمدي قرائت کن.

سپس با يک توجه، نشاني‌هاي مسجدالحرام و نقطه جايگاه اين جانب را بيان کرد، تا آن‌جا که فرمود: تنها جايي که به تو محبت کردند، قبرستان بقيع بود که در چنين حالي بودي و چنين خواسته‌هايي داشتي.

آن‌چه در آن‌جا از خدا خواسته بودم نزد ايشان مکشوف بود.


در بازگشت از سفر حج، شيخ و جمعي ديگر را براي دادن وليمه حج به منزل دعوت کردم، چلوکبابي درست کرده ‌بوديم. براي جناب شيخ و چند نفر- خصوصي‌ها - سفره ديگري در بالا- ايوان- انداختيم.

شيخ که متوجه اين داستان شد مرا صدا کرد و فرمود: چرا پز مي‌دهي؟! خودت را نگير! ميان مردم فرق نگذار، اگر براي خدا هست همه را با يک چشم نگاه کن، چرا به عده‌اي امتياز مي‌دهي؟ نه، من هم قاطي همه آن‌ها، هيچ فرقي قائل نشو.

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: