سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

دیده بان شیعیان

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

چرا ائمه(علیه السلام ) در پاسخ یک سؤال جواب‌های متفاوت ارائه می‌کردند؟

. بدیهی است که میزان درک و فهم افراد به یک اندازه نیست. همان‌طور که میزان ایمان افراد نیز به یک میزان نمی‌‌باشد.امام صادق(علیه السلام ) فرمود: روزى نزد امام سجاد(علیه السلام ) سخن از تقیه پیش آمد، آن‌حضرت فرمود: به خدا اگر ابوذر مى‌‏دانست آنچه در دل سلمان بود. او را می‌‌کشت، در صورتى که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) میان آن‌دو برادرى برقرار کرد.
کد خبر: ۲۲۱۴۳۴
۱۰:۱۵ - ۱۰ فروردين ۱۳۹۹

شیعه نیوز:
پرسش
سلام علیکم؛ در بسیاری از احادیث می‌‌بینیم که راوی آمده سؤالی را از امام معصوم(علیه السلام  ) پرسیده و امام نیز به او جواب داده‌‌اند. اما من نوعی که الآن این جواب را می‌‌خوانم قانع نمی‌‌شوم؛ یعنی می‌گوئیم فرضاً اگر جواب این سوال این است پس فلان سوال چه می‌‌شود؟! پس فلان حالت چه می‌‌شود؟! پس اگر این‌طور شد چه؟! یا حتی برخی اوقات این احساس به من دست می‌‌دهد که امام(علیه السلام  ) جواب فلان سوال را به شکل مغالطه یا به شکل جدلی داده‌‌اند و واقعاً جواب سوال نیست. واقعاً چرا این‌گونه است؟!
پاسخ اجمالی
1. بدیهی است که میزان درک و فهم افراد به یک اندازه نیست. همان‌طور که میزان ایمان افراد نیز به یک میزان نمی‌‌باشد.
امام صادق(علیه السلام  ) فرمود: روزى نزد امام سجاد(علیه السلام  ) سخن از تقیه پیش آمد، آن‌حضرت فرمود: به خدا اگر ابوذر مى‌‏دانست آنچه در دل سلمان بود. او را می‌‌کشت، در صورتى که پیامبر( صلی الله علیه و آله و سلم ) میان آن‌دو برادرى برقرار کرد.[1]
روشن است با توجه به تفاوت میزان درک این‌دو، سخنی که پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) با آنها می‌‌گفت نیز متفاوت بود.
2. رسول خدا( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود ما گروه پیامبران دستور داریم که با مردم به اندازه عقلشان سخن بگوییم.[2]
این سخن حکیمانه از پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم ) به ما می‌‌آموزد، زمانی که می‌‌خواهیم در جایی سخنی بگوییم از شرایط خوب سخن گفتن این است که افرادی را که می‌‌خواهند سخن ما را بشنوند، از حیث تفکر، میزان درک، توانایی گیرایی و ... در نظر بگیریم تا کلام ما نافذ باشد.
۳. با نظر به مقدماتی که بیان شد روشن می‌‌شود شخص حکیم و بلیغ[3]به هیچ وجه در همه جا یک نوع سخن نمی‌‌گوید چه بسا سخن درستی که موجب بی‌ایمانی شخصی شود.
بر این اساس بسیاری از پاسخ‌‌ها با توجه به شرایط پیرامونی ارائه شده و برخی در واقع پاسخ کامل نبوده‌، بلکه به دلیل ضعف دانش پرسش‌­گر و یا هر دلیل دیگری، تنها پاسخی اقناعی ارائه شده است.
در این‌جا به نمونه‌‌ای در روایات بسنده می‌‌کنیم.
الف. امام‏ صادق(علیه السلام  ) می‌فرماید؛ از امام علی(علیه السلام  ) سؤال شد که آیا پروردگارت بر این قدرت دارد که دنیا را در تخم مرغى داخل کند بى‌‏آن‌‌که دنیا کوچک شود یا تخم بزرگ شود؟ امام(علیه السلام  ) فرمود که خداوند تبارک و تعالى به عجز نسبت داده نمی‌‌شود و آنچه را که تو از من پرسیدی نمی‌‌تواند باشد.[4]
ب. عبد اللَّه دیصانى از هشام پرسید: تو پروردگارى دارى، گفت: آرى؛ پرسید: او قادر است؟ گفت: آرى قادر و هم قاهر است؛ گفت: می‌‌تواند تمام جهان را در تخم مرغى بگنجاند که نه تخم مرغ بزرگ شود و نه جهان کوچک: هشام گفت: مهلتم بده، دیصانى گفت: یک سال به تو مهلت دادم و بیرون رفت. هشام سوار شد و خدمت امام صادق(علیه السلام  ) رسید و اجازه خواست و حضرت به او اجازه داد، هشام عرض کرد: یا بن رسول اللَّه( صلی الله علیه و آله و سلم ) عبد اللَّه دیصانى از من سؤالى کرده که در آن تکیه گاهى جز خدا و شما نباشد. امام فرمود: چه سؤالى کرد: گفت: چنین و چنان گفت. حضرت فرمود: اى هشام چند حس دارى! گفت: پنج حس. فرمود: کدام یک کوچک‌‌تر است! گفت باصره (یعنى چشم). فرمود: اندازه بیننده آن چقدر است، گفت: اندازه یک عدس یا کوچک‌‌تر از آن. امام(علیه السلام  ) فرمود: اى هشام به جلو برو و به بالاى سرت نگاه کن و به من بگو چه مى‌‏بینى، گفت: آسمان و زمین و خانه‌‏ها و کاخ‌‌ها و بیابان‌‌ها و کوه‌‌ها و نهرها مى‏‌بینم. امام(علیه السلام  ) فرمود: آن‌‌که توانست آنچه را تو مى‌‏بینى در یک عدس یا کوچک‌‌تر از عدس درآورد مى‌‏تواند جهان را در تخم مرغ درآورد بى‌‏آن‌‌که جهان کوچک و تخم مرغ بزرگ شود.[5]
نتیجه این‌‌که هر دو پاسخ از یک امام(علیه السلام  ) گزارش شده است، امّا با توجه به این‌که در روایت دوم پرسش‌‌گر (عبد اللَّه دیصانى) از توانایی بالایی برخوردار نیست تا حقیقت را درک کند و چه بسا امام(علیه السلام  ) و مسلمانان را متهم می‌‌نمود؛ از این‌رو آن‌حضرت جواب اقناعی داده‌‌اند.
در حقیقت امام(علیه السلام  ) در این پاسخ در صدد بیان قدرت خداوند هستند تا توهم عجز خداوند نشود.[6]

[1]. «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام  ) قَالَ ذُکِرَتِ التَّقِیَّةُ یَوْماً عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ (علیه السلام  ) فَقَالَ وَ اللَّهِ لَوْ عَلِمَ أَبُو ذَرٍّ مَا فِی قَلْبِ سَلْمَانَ لَقَتَلَهُ وَ لَقَدْ آخَى رَسُولُ اللَّهِ ( صلی الله علیه و آله و سلم ) بَیْنَهُمَا»، کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج ‏1، ص 401، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، تهران، 1407ق‏.
[2]. «قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ( صلی الله علیه و آله و سلم ) إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِیَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُکَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ»، کافی، ج ‏1، ص 23.
[3]. بلاغت مطابق بودن کلام است با مقتضای مقام یعنی لایق حال مخاطب و مناسب مقام سخن بگوید، و خالص بودن کلام از ضعف، دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، واژه «بلاغت».
[4]. «حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ مَاجِیلَوَیْهِ رَحِمَهُ اللَّهُ عَنْ عَمِّهِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی الْقَاسِمِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْمَدَنِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَیْنَةَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (علیه السلام  ) قَالَ قِیلَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام  ) هَلْ یَقْدِرُ رَبُّکَ أَنْ یُدْخِلَ الدُّنْیَا فِی بَیْضَةٍ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُصَغِّرَ الدُّنْیَا أَوْ یُکَبِّرَ الْبَیْضَةَ قَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَا یُنْسَبُ إِلَى الْعَجْزِ وَ الَّذِی سَأَلْتَنِی لَا یَکُون»، ‏شیخ صدوق، توحید، محقق، مصحح، حسینى، هاشم‏، ص 130، جامعه مدرسین‏، قم، چاپ اول، 1398ق‏.
[5]. کافی، ج ‏1، ص 79‏.
[6]. مجلسى، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولى محلاتى، هاشم، ج ‏1، ص 257، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1404ق‏.

 

 

 

 

 

 

 

 

T

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر:
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
نظرات بینندگان
محدثه سادات
۰۱:۱۴ - ۱۳۹۹/۰۸/۰۲
سلام علیکم
لطفا نمونه های بیشتری ذکر کنید از این پرسش و پاسخ ها
که معصوم علیه السلام باتوجه به میزان درک و عقل و...ی پرسش کننده پاسخ های متفاوتی به یک سوال واحد می فرمودند.