سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

يا با علي (عليه السلام) يا با معاويه

انسان يا به علي (عليه السلام) تشبه دارد، كه در اين صورت اصحاب معاويه او را نمي پذيرند و يا به معاويه تشبه دارد، كه در اين صورت اصحاب علي عليه السلام او را به خود راه نمي دهند.
کد خبر: ۲۱۸۹۱
۱۰:۱۵ - ۰۴ تير ۱۳۹۰
SHIA-NEWS شيعه نيوز:

«شيعه نيوز» ، انسان يا به علي (عليه السلام) تشبه دارد، كه در اين صورت اصحاب معاويه او را نمي پذيرند و يا به معاويه تشبه دارد، كه در اين صورت اصحاب علي عليه السلام او را به خود راه نمي دهند.

رشته كارها در طاعت و معصيت به هم پيوسته است
---------------------------------------------------------
رشته كارها در طاعت و معصيت به هم پيوسته است. اگر در طاعت گام اول برداشته شود، به دنبال آن توفيق برداشتنِ گام بعدي طاعت به انسان دست مي دهد؛ و اگر در معصيت باشد، گام دوم هم زمينه معصيت خواهد بود.

بندگي روز، راه توفيق بيداري شب
---------------------------------------
ما براي اوقات خواب خود افسوس مي خوريم كه چرا براي نماز شب بيدار نمي شويم، در صورتي كه اوقات بيداري را به غفلت مي گذرانيم! زيرا اگر در بيداري به توجه و بندگي مشغول بوديم، توفيق بيداري شب را نيز براي تهجّد و خواندن نافله شب و تلاوت قرآن پيدا مي كرديم.

ياد مرگ، مرگ را به تأخير مي اندازد!
----------------------------------------
آيا از اين كه حضرت سليمان عليه السلام را با آن همه قدرت و شوكت ايستاده قبض روح كردند؛ ما نبايد براي ماندن، سند ثبتي براي خود درست كنيم؟! بسيار مرگ را از خود دور مي بينيم و خيال مي كنيم با غفلت از مردن، مرگ دور مي شود، و حال اين كه مطلب عكس است، چنان كه شايد در روايت آمده باشد كه به ياد مرگ بودن و گذاشتن وصيّت در زير سر در هنگام خواب سبب طول عمر مي شود.

رسول را با رسالتش بشناسيد!
-------------------------------------
در روايت آمده است: إعرفوا اللّه باللّه، والرسول بالرسالة، اصول كافي/1/ 85؛خدا را به خداوندي، و رسول را با رسالتش بشناسيد.

جمله «إعرفوا اللّه باللّه» مي خواهد بگويد كه بدانيد خدا از همه تعريف ها اجل و اظهر و اعرف است، و ممكن است براي ديگران با تعريف انبيا عليهم السلام اجل و اعرف شود، و براي عده اي از باب «وربطنا علي قلوبهم»، سوره كهف/14؛ (دل هايشان را استوار داشتيم.) باشد.
و جمله «والرسول بالرسالة» مي خواهد بگويد كه رسالتش را ببنيد و از آن پي ببريد كه از جانب خداست، يعني ببينيد آيا ادعايي كه مي كند درست است يا خير. چنان كه تورات و انجيل اصلش گوياي آن است كه از خدا نيست، و معلوم است كه اناجيل، حكايت بيانات حضرت عيسي عليه السلام است؛ البته انجيل «برنابا» كه نصاري آن را قبول ندارند چنين نيست. براي نمونه در آن جا آمده است كه: «برادرم موسي عليه السلام مي فرمود: معصيت خدا را نكنيد، ولي من مي گويم فكر معصيت را هم نكنيد.»، اين مطلب در مورد كراهت سوگند راست يادكردن و فكر زنا از حضرت عيسي عليه السلام نقل شده است. كافي/5/542؛ آيا اين كلام سخن آدمي است؟ اين كلام و نامه از خداست و هر نامه اي صاحبش را معرفي مي كند. بنابراين، عبارت «والرسول بالرسالة» يعني تمام آن چه را كه كتب گذشته دارد به ضميمه معجزات ديگر را داراست، ببينيد و خوب هم ببينيد و بعد رسول را بشناسيد. آقايي مي گفت: عيالم بدون داشتن شرافت خانوادگي به من مي گويد: حيف از من كه گرفتار تو هستم! آيا حيف از قرآن نيست كه بر ما نازل شده. ما كه قرآن و شاهنامه در نظرمان فرقي ندارد؟!
روحاني و عالِم، به طبيبي مي ماند كه هر كجا با افرادي برخورد نمود، آن ها را طبابت كند و دواي دردهاي آن ها را بيان كند؛ زيرا ممكن است دردمندي باشد كه پي دوا مي گشته و نمي يافته ولي در نزد او دواي درد و مرض هاي روحي خود را پيدا كند.
حال ما تقريباً حال كساني است كه در زمان و نزد انبيا عليهم السلام بودند و از آن ها استفاده نمي كردند، زيرا ما هم در كنار نمايندگان آن ها يعني علما هستيم و مي توانيم به نزد آنان برويم و از آن ها استفاده كنيم، ولي نمي رويم و استفاده نمي كنيم.

مگر مي شود ما خدا را بخواهيم و او ما را رها كند؟!
---------------------------------------------------------
به طالب معرفت بشارت داده اند كه رسيده اي، داخل شو:

أبشر الطالب بالوصول وقل لِلذي يطرق الأبواب أن يلجا

به طالب [معرفت] مژده وصال را بده، و به كسي كه در مي زند، بگو كه وارد شود.

خدا كند وقت رفتن با يقين و بينايي از دنيا برويم! اگر طالب باشيم و در طلب، خلوص و جديت داشته باشيم، در و ديوار به اذن اللّه، هادي ما خواهند بود؛ و اگر طالب و تشنه نباشيم، در كنار آن چشمه رحمت، محروم خواهيم بود، چنان كه سخنان رسول خدا صلي اللّه عليه وآله در قلب ابوجهل و ابولهب اثر نكرد!

اگر مزاج انسان، عليل و مريض باشد، با پند و اندرز علاج او امكان پذير نخواهد بود، و گل گاو زبان و گل بنفشه او را علاج نخواهد كرد. مگر مي شود ما خدا را بخواهيم و او ما را رها كند و به خود راهنمايي نكند؟!

گويا هيچ اتفاقي نيفتاده است!
------------------------------------
اشخاصي بودند كه مرجعيت، رياست، مقامات دنيايي، ثروت و شخصيت اجتماعي از آن ها گرفته شده بود، ولي با اين حال، مثل گل با طراوت و شادابي، كأن لم يكن شيئا، گويا اين كه هيچ اتفاقي نيفتاده است، مشغول كار خود بودند! از حرف هايي كه مي زدند و نصيحت هايي كه مي كردند، معلوم مي شد كه گويا براي خودشان هيچ گونه ابتلايي واقع نشده است.

با ديدن چنين شخصيت ها، اگر آدم مي شديم خيلي مناسب بود! با اين كه ما اين گونه افراد را ديده ايم، اصلاً حال و وضع ما شبيه به آن ها نيست!

كارمان درست است اگر...
------------------------------
اگر تشخيص دهيم كه بايد در زندگاني با مطالب و علوم و ادعيه و فرمايشات اهل بيت عليهم السلام باشيم، كارمان تمام و كامل است؛ ولي چه كنيم كه گاهي ميل به اين و گاهي ميل به آن داريم؟! اگر چشممان را به نهج البلاغه و صحيفه و خطب و بيانات ائمه عليهم السلام دوخته بوديم، كارمان درست بود، علم و محبت و ايمان ما را بالا مي برد. طبق نقل، كار سلمان رحمة اللّه در اثر متابعت و پيروي، از لحاظ علم و دانايي به آن جا رسيد كه سال ها پيش فرمود: إذا أدركتم سيد شباب آل محمد، فكونوا أشد فرحاً بقتالكم معه، وقتي زمان سرور جوانان اهل بهشت (امام حسين عليه السلام) را درك كرديد، براي جنگ در ركاب او، بيشتر خوشحال باشيد.

و سال هاي سال گذشت تا اين مطلب محقق شد.

چرا معطليد؟!
----------------
در روايت آمده است: «هر كه از اين نشأه برود، مي گويد: اي كاش زودتر آمده بودم! چه مؤمن باشد و چه كافر؛ مؤمن براي اين كه هرچه زودتر درجاتش را در بهشت ببيند و به نعمت هاي بهشتي و پاداش خود برسد، و كافر از جهت اين كه اگر كمتر عمر مي داشت و زودتر مي رفت، كمتر عذاب مي ديد.»

لذا ارواح مؤمنين در خواب، دوستان زنده خود را دعوت مي كنند كه چرا معطليد؟! قفس، جاي ماندن و نفس كشيدن نيست!

هم چنين در روايتي ديدم كه: «اگر لذت تمام دنيا را جمع كنند، به يك لقمه اي كه مؤمن در بهشت تناول مي كند نمي رسد.»

بلكه چيزهاي بالاتر از اين در روايات است كه راحتي و خوشي مؤمن در آن است.

گويا مؤمنين از نعمت هاي ظاهري بهشت خسته مي شوند، و لذا يك استراحت و راحتي ديگري مناسب مقام و مرتبه خود لازم دارند. «أعلي المناظر وأبهي المعاني»؛ (بالاترين مناظره ها و زيباترين معناها) خود يك مطلب است، و كار به جايي مي رسد كه با اين همه علوّ مقام، باز براي انسان استراحت و راحتي مطلوب مي شود، قرآن مي فرمايد: «ولدينا مزيد»، سوره/35؛ و نزد ما زيادي است. يعني برتر و فوق «لهم ما يشاءون»، همان؛ (بهشتيان هر چه بخواهند براي آن ها مهياست.) ولي چه كنيم كه: خلق اللّه للحروب رجالاً و رجالاً لقصعة و ثريد. خداوند دلير مرداني را براي جنگ، و افرادي را براي كاسه ليسي و آبگوشت آفريده است!

به گونه اي دعا كنيم كه استجابت آن را بفهميم و...
----------------------------------------------------------
برخي گمان مي كنند كه دعا، كار پيرزن ها و پيرمردها و عجزه - افراد ناتوان و عاجز - است، آن ها كه نمي توانند در ميدان جنگ و جهاد شمشير بزنند؛ ولي معلوم مي شود مسأله از اين بالاتر است، در روايت درباره شرايط استجابت دعا، آمده است: «من دعا و هو لايُحِسُّ سوي الأجابة أستُجِيب له» هر كس دعا كند و جز اجابت احساس نكند، دعايش مستجاب مي شود.

گويا حالتي در ما پيدا شده شبيه به يأس از اجابت، كه دعاي ما فقط با زبان و لقلقه لساني است نه دعاي برخاسته از دل مطمئن و اميدوار به اجابت. قلب متيقن و دل شكسته اي مي خواهد كه دعايش مثل تير به هدف برسد، به گونه اي كه دعا كنيم و اجابت آن را بفهميم، و يا حداقل به ما وعده استجابت بدهند، ولو بعد از چهل سال، هم چنان كه درباره حضرت يعقوب عليه السلام ظاهراً دارد.

امتثال نافله، از امتثال فرايض اقوي است
---------------------------------------------
امتثال نافله از امتثال فرايض اقوي است، يعني اگر چه ممتثل در فريضه اقوي است، ولي امتثال و اظهار عبوديت و عبديت در نوافل، اقوي از فرايض است. از اين رو، درباره قضاي نوافل در روايت آمده است: «يباهي اللّه ملائكته فيقول: أنظروا الي عبدي، كيف يقضي نافلة لم أفرضها عليه!»، بدين مضمون: وسائل الشيعة/4 /77 و275و278؛ خداوند به فرشتگان فخر و مباهات مي كند و مي گويد: به بنده ام نگاه كنيد و ببينيد كه چگونه قضاي نماز مستحبي اي را كه بر او واجب نكرده ام، بجا مي آورد!

راه را گم كرده ايم
--------------------
آن قدر راه را گم كرده ايم و آن قدر از قرآن و عترت كناره گرفته و دور افتاده و بيگانه شده ايم كه نزديك است به آمريكا و اروپا برويم و از آن ها سؤال كنيم كه شما از قرآن و عترت چه فهميده ايد؟ به ما ياد دهيد! علت آن است كه ما از آن چه در دست داريم استفاده نمي كنيم و به آن عمل نمي كنيم، لذا وقتي كفار كه مزاياي اسلام را مي دانند، چيزي مي گويند تصديق مي كنيم و سخنانشان باورمان مي آيد. و ديگر اين كه ما عبيد دنيا هستيم، لذا ما را با تطميع از كتاب و عترت منحرف و منصرف كرده اند، مي بينيم ولي گويا نمي بينيم! جلوي ضريح امام رضا عليه السلام در يك شب، پنج كرامت ديدم: شفاي مريض و كرامت هاي ديگر، وقتي اين مطالب را براي ما نقل مي كنند، گويا داستان رستم و افراسياب مي خوانند!


منبع:افق حوزه - ويژه نامه اولين سالگرد ارتحال آيت الله بهجت(قدس سره)
ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: