سایر زبان ها

شهروند خبرنگار

صفحه نخست

سرویس خانواده شیعه

سرویس شیعه شناسی

سرویس عکس

سرویس فیلم

صوت

سردبیر

صفحات داخلی

نگاهی به اسلامگرایی، وهابیت و سلفی‌گری در میان همسایگان شمالی ایران

یک پژوهشگر غربی در کتاب خود فعالیت‌های اجتماعی و مذهبی مسلمانان آسیای مرکزی را بررسی کرده است. وی با بررسی نمونه «حزب التحریر» در این منطقه، دغدغه تأسیس حکومت جهانی خلافت، گرایش‌های سلفی و خشونت‌های احتمالی آینده را در این سازمان بزرگ اجتماعی تحلیل می‌کند.
کد خبر: ۲۱۶۲۹۵
۱۵:۲۳ - ۲۳ بهمن ۱۳۹۸

به گزارش «شیعه نیوز»، آسیای مرکزی در سال‌های اخیر تبدیل یکی از مهم‌ترین مراکز رشد وهابیت و سلفی‌گری شده است. حضور بسیاری از جوانان این منطقه در گروه های جهادی مانند داعش، القاعده و طالبان، حساسیت ترویج این تفکر را برای جهان اسلام و جامعه بین الملل بیشتر می‌کند.

تقسیم‌بندی مناطقی از کشورهای جهان در بررسی‌های استراتژیک، می‌تواند با انگیزه‌ها و اهداف مختلفی باشد. گفته می‌شود که ایده آسیای مرکزی را «الکساندر فون هومبولت»، جغرافیدان پروسی در سال 1843 مطرح کرد. اما رواج آن بر زبان ملت‌ها از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود. تحلیل‌گران به آسیای مرکزی از جهات گوناگونی مانند نژاد، جغرافیای سیاسی و فرهنگ‌های بومی توجه داشته‌اند. با این حال، مسأله گسترش وهابیت و سلفی‌گری با حمایت برخی کشورها همچون سعودی در سال‌های اخیر یکی از معیارهای تعریف این منطقه شده است.

مرزهای دقیقی برای سرزمین آسیای مرکزی تعریف نشده است اما معمولا مجموعه کشورهای ازبکستان، تاجیکستان، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان را به این نام می‌خوانند. در یک تعریف گسترده‌تر، افغانستان ، شمال شرق مرز‌های ایران، مغولستان، کشمیر، شمال و غرب پاکستان، و گاه سین‌کیانگ (ترکستان شرقی قدیم) در غرب چین و جنوب سیبری در روسیه نیز شامل آسیای مرکزی می‌شود. بیش از 70 قوم و ملیت و بیش از هفت زبان در میان این ملل رایج است.

پس از فروپاشی شوروی در سال 1991، جمهوری‌های تازه‌استقلال یافته آسیای مرکزی شکل گرفت. افرادی بر مناصب حکومتی این کشورها نشستند که همگی جزء مقامات حزب کومونیست شوروی بودند. به همین دلیل برای حل بحران هویت، از یک سو، به ترویج کیش خود پرداخته و از سوی دیگر بر احساسات ملی‌گرایانه سوار شدند. خلأ هویتی ملت‌های آسیای مرکزی به علاوه بحران‌های سیاسی و فقر اقتصادی، محیط مناسبی برای رشد اسلام‌گرایی مهیا کرد. پس از مدت کوتاهی اسلام‌گرایی در میان مردم رشد چشم‌گیری یافت. اولین برخورد مقامات حکومتی سرکوب شدید اسلام‌گرایی «حزب التحریر» مهم‌ترین گروه اسلام‌گرای آسیای مرکزی دارای پایگاه اجتماعی بسیار وسیعی است که با پرهیز از خشونت و با استفاده از رهیافت از پایین به بالا تلاش می‌کند زمینه استقرار خلافت اسلامی را در منطقه فراهم کند. در عین حال نقش حساس ایدئولوژی و تفکر آن در عضوگیری، سبب نگرانی جامعه بین الملل بخصوص کشورهای غربی شده است.

«امانوئل کاراجیانس» با در نظر گرفتن رشد اندیشه‌های افراطی در آسیای مرکزی، دست به پژوهش میدانی و مطالعاتی پیرامون جریان مهم «حزب التحریر» زده است. او در کنار منابع مطالعاتی از 80 مصاحبه با چهره‌های علمی و سیاسی و فرهنگی نیز بهره برد. وی استادیار دانشگاه مقدونیه در یونان در حزوه مطالعات روسی و پس از شوروی است. او تحقیقات خود را در پنج فصل، در کتابی با عنوان ترجمه شده «اسلام‌گرایی در آسیای مرکزی» ارائه کرد. مؤسسه مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر شعبه خراسان، ترجمه این اثر را به عهده گرفت. انتشارات بوستان کتاب دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم چاپ اول این کتاب را در 305 صفحه و در سال 1391 منتشر کرد.

کاراجیانس این کتاب را به صورت منظم و منطقی فصل‌بندی کرده است. او در فصل نخست، اسلام سیاسی در آسیای مرکزی پس از شوروی را ترسیم می‌کند. چهار فصل بعدی پیرامون مسائل حزب التحریر است. این مسائل به ترتیب عبارت است از: خاستگاه و ساختار حزب التحریر، وضعیت حزب التحریر در کشورهای مختلف آسیای مرکزی، مسائل سازمانی حزب به عنوان یک جنبش اجتماعی، حزب التحریر و خشونت سیاسی.

نویسنده در قسمت نتیجه‌گیری فصل دوم درباره موضع و ایدئولوژی حزب التحریر می‌نویسد: «این گروه تنها گروهی است که به گونه ای نظام‌مند و مستمر، پیگیر تاسیس یک حکومت جهان‌گستر اسلامی بوده است. اکنون واژه خلافت به ویژگی حزب التحریر تبدیل شده است. این گروه کوشیده برنامه‌های عملی خود را با استفاده از تاریخ صدر اسلام و طرح نظریه حکومت اسلامی طراحی کند. حزب التحریر مصرّانه و با استفاده از قرآن و حدیث، از حقانیت خود دفاع می‌کند.»

امانوئل کاراجیانس در فصل پنجم به بررسی احتمال استفاده از خشونت در این حزب می‌پردازد. او دو دلیل عمده می‌آورد که احتمالا این حزب فعلا از خشونت استفاده نخواهد کرد. دلیل اول این است که الگوی آنان مراحل تبلیغی پیامبر در صدر اسلام است که آخرین مرحله آن جهاد بود. دلیل دوم این است که طبق نظریه این حزب، تا وقتی خلافت اسلامی تشکیل نشده باشد کسی حق اعلان جهاد را ندارد.

وی در همین بخش در باره وضعیت غرب نسبت به این حزب تحلیل دقیقی ارائه می‌دهد و می‌گوید: «اگر فقط یک درس بتوان از روش پاسخ دادن غرب به اقدامات تروریستی القاعده گرفت، آن درس این است که حذف رهبران اصلی(یک گروه مانند القاعده) می‌تواند به شکل‌گیری گروه‌های کوچک در سراسر جهان منجر شود. چنین گروه‌هایی ممکن است همان دیدگاه‌های ایدئولوژیک سازمان مادر را داشته باشند اما دارای رهبری، منابع و تاکتیک‌های خاص خود هستند که رصد و پیش بینی آن‌ها برای جامعه اطلاعاتی بسیار مشکل است.»

 

منبع: خبرگزاری رضوی

ارسال نظرات
نظرات حاوی عبارات توهین آمیز منتشر نخواهد شد
نام:
ایمیل:
* نظر: