به گزارش «شیعه نیوز»، بسیارى از افراد، شرف و عزت حقیقی را در مقامهاى مادى و اموال و ثروتهاى ناپایدار و قدرت قوم و قبیلهای که دائماً در معرض فنا است، مىدانند. این نوع سبک زندگی که از طریق رسانهها وارد فرهنگ جوامع شده، حاصلی جز اضطراب و سرگشتگی در زندگی دنیا و زیانهای معنوی و اخروی در پی ندارد؛ چه اینکه اکنون دنیای غرب سبکی از زندگی را به جوامع ارائه داده است که انسانها شرافت و عزت خود را در کسب عالیترین موقعیتهای شغلی و تحصیلی تصور میکنند بدون آنکه برنامهای در جهت رشد معنوی و سعادت اُخروی داشته باشند.
در نگاه دین آنچه به عنوان رکن اساسی انسانها و جوامع معرفی میشود، رشد معنوی و برنامهریزی جهت بهبود شرایط اخروی است؛ در این راستا هر آنچه این مسائل را با مخاطره مواجه کند، باید کنار گذاشت. با این نگاه، رشد علمی و کسب بهترین موقعیتهای شغلی آن زمان فرصت شناخته میشود که در راستای تقویت ارزشهای دینی باشد؛ مثلاً فردی که علم خود را در مسیر خدمت به مردم و برای کسب رضایت الهی به کار گیرد و شغل خود را با همین طرز تفکر جهت دهد، مطمئناً از کسی که از علم و شغل خود برای منفعتهای شخصی استفاده میکند، برتر است. کسی که به دنبال منفعت شخصی است، عالمترین و با سوادترین فرد هم باشد، آن زمان که در دوراهیِ بین ثروت و وجدان قرار میگیرد، وجدان خود را فدای ثروت میکند؛ مثلاً گاهی شنیدهایم پزشکی به دلیل آنکه بیماری پول عمل جراحی خود را نداشته، او را جراحی نکرده و در نهایت آن بیمار فوت کرده است.
از این رو دیدگاه اسلام رمز آسایش و سعادت دنیوی و اخروی انسان، با آنچه اکنون در فرهنگ عمومی جوامع قرار دارد، تفاوت اساسی وجود دارد؛ در نگاه قرآن، حیات زندگی چیزی جز لهو و لعب نیست و حیات واقعی در سعادت اخروی است آنجا که فرمود «وَ ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا إِلاَّ لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوانُ لَوْ کانُوا یَعْلَمُون؛ این زندگى دنیا جز سرگرمى و بازیچه نیست و زندگى حقیقى همانا [در] سراى آخرت است؛ اى کاش مىدانستند.» (64 عنکبوت) از این منظر، مسائل دنیوی باید در مسیر آخرت به کار گرفته شود. کسی که دارای چنین منظری باشد، به طور حتم برای دستیابی به اموال دنیا دست به هر عملی نمیزند و راضی به مقدرات خداوند است و همواره دارای آسایش روحی و روانی است.
امیرالمؤمنین علیهالسلام در روایتی فرمود «کسى که به اندازه کفایت زندگى از دنیا بردارد به آسایش دست یابد و آسوده خاطر شود، در حالى که دنیاپرستى کلید دشوارى و مرکب رنج و گرفتارى است؛ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْکَفَافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ وَ الرَّغْبَةُ مِفْتَاحُ النَّصَبِ وَ مَطِیَّةُ التَّعَبِ» (حکمت 371 نهجالبلاغه)